< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ عدم وجوب ستر عورت نسبت به طفل غیر مميز؛ زوج و زوجه؛ مملوك و محلله/ استحباب پوشانيدن ما بين ناف تا زانو و عدم وجوب این مقدار/ انواع ساتر/ حرمت نظر به عورت دیگران از پشت شیشه یا از طریق آینه یا از درون آب

المسألة الثالثه: المراد من الناظر المحترم من عدا الطفل الغير المميّز[1] و الزوج و الزوجة و المملوكة بالنسبة إلى المالك و المحلّلة بالنسبة إلى المحلّل له؛ فيجوز نظر كلّ من الزوجين إلى عورة الآخر، و هكذا في المملوكة و مالكها، و المحلّلة و المحلّل له، و لا يجوز نظر المالكة إلى مملوكها أو مملوكتها و بالعكس.

ترجمه: مراد از ناظر محترم ماعدای طفل غیر مميز و زوج و زوجه و مملوكه و کنیز محلله است بنابراین نظر كردن زوجين به عورت یکديگر و نیز نظر کردن مولی به عورت کنیز خود و نظر به کنیز محلله برای محلل له و بالعکس مانعی ندارد ولی جايز نيست نظر كردن زن به عورت عبد و کنیز خود آن زن و هكذا به عكس.

مرحوم سید به مناسبت دو حکم مزبور یعنی وجوب ستر عورت و حرمت نظر به عورت دیگران؛ مطالبی را در ضمن چند مساله ذکر نموده است. در مساله سوم می‌فرماید: ناظر محترمی که ستر عورت از او واجب و نظر به عورت او حرام است شامل طفل غیر مميز و زوج و زوجه و مملوكه و کنیز محلله نمی‌شود.

اما عدم وجوب ستر عورت نسبت به طفل غیر ممیز از این جهت است که روایات دال بر وجوب ستر؛ منصرف از بچه غیر ممیز است و شامل کسانی که فاقد درک و شعورند نمی‌شود ضمن این که سیره مستمره متصل به زمان ائمه قائم شده بر عدم لزوم ستر عورت از بچه غیر ممیز و نیز عدم لزوم اجتناب از نظر کردن به عورت بچه غیر ممیز در حمام و غیر آن. در بین فقها هم کسی فتوای به وجوب ستر عورت در مقابل بچه غیر ممیز و حرمت نظر به عورت او نداده است.

المسألة الرابعه: لا يجوز للمالك النظر إلى عورة مملوكته إذا كانت مزوّجة[2] أو محلّلة[3] أو في العدّة و كذا إذا كانت مشتركة بين مالكين، لا يجوز لواحد منهما النظر إلى عورتها و بالعكس.

ترجمه: نظر كردن مولی به عورت کنیز خود جايز نيست در فرضی که مولی کنیز خود را به ازدواج غیر در آورده یا تحلیل برای

غیر نموده باشد تا زمانی که در عده او است. همچنین اگر كنيزی مشترك بين دو مالك باشد، براى هيچ یک از آن دو؛ نظر كردن به عورت آن كنيز جايز نيست چنانکه نظر کردن کنیز هم به عورت آن دو مولی که به صورت اشتراکی مالک او هستند جائز نیست.

ستر عورت نسبت به زوج و زوجه و نیز کنیز محلله که مولای او وی را در اختیار دیگری قرار داده تا از او استفاده جنسی ببرد این کنیز تا زمانی که برای محلل له تحلیل شده و در عده اوست و اگر حامله است تا زمان حمل؛ ستر عورت او برای محلل له و بالعکس واجب نیست و در این زمان نظر کردن مولی به عورت کنیز جائز نیست و داخل در اطلاقات ادله حرمت نظر به عورت دیگری است مثل آیه شریفه ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...﴾[4] همچنین است کنیز مزوجه که مولای او وی را به ازدواج دیگری درآورده است که در این مورد نص خاص هم وارد شده است «إِذَا زَوَّجَ الرَّجُلُ أَمَتَهُ فَلَا يَنْظُرَنَّ إِلَى عَوْرَتِهَا...»[5] تفصیل این مباحث و مستندات آن در وسائل الشیعه در کتاب نکاح در ابواب نکاح عبید و اماء آمده است.

مستند عدم لزوم ستر عورت نسبت به زوج و زوجه و کنیز مزوجه و محلله؛ اطلاقات آیات شریفه قرآن و روایات است مثل آیه شریفه ﴿وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ﴾[6] زیرا وقتی وطی آنها جائز باشد بالملازمه نظر کردن به عورت آنها نیز جائز خواهد بود و به طور کلی هر کسی که وطی او جائز باشد نظر به عورت او هم بالملازمه جائز خواهد بود و کسانی که وطی آنها جائز نیست تحت اطلاق ادله مانعه باقی خواهد بود. طبق این قانون کلی نظر کردن مولی به عورت کنیز و نظر کردن محلل له به کنیز محلله جائز خواهد بود ولی نظر کردن زن به عورت کنیز و عبد خود جائز نیست چنان که نظر کردن مولی به عورت عبد خود جائز نیست.

نکته: مرحوم استاد خویی در مورد کنیز محلله یک مورد را استثناء نموده و از این جهت اطلاق کلام مرحوم سید ماتن را نمی‌پذیرد و آن موردی است که مولی کنیز خود را برای غیر تحلیل کرده ولی هنوز محلل له با او نزدیکی نکرده تا نیاز به گذراندن عده باشد. در این فرض مرحوم استاد خویی معتقد است که مولی قبل از وطی محلل له؛ طبق اطلاق آیه شریفه ﴿إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ﴾می‌تواند به عورت کنیز خود نظر کند «و لا يمكن قياسها على المزوجة فما أفاده الماتن «قده» من أن المالك لا يجوز له النظر إلى عورة مملوكته المحللة لا يمكن المساعدة على إطلاقه.»[7]

بیان استاد اشرفی

به نظر ما بعد از تحلیل کنیز برای محلل له؛ وطی کنیز و جواز نظر به عورت او تنها برای محلل له جائز است نه برای مولی زیرا در آنِ واحد نمی‌توان گفت برای هر دو نفر نظر کردن به عورت کنیز و وطی کردن او جائز است این امر با روح تحفظ فروج در آیه شریفه ﴿يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ سازگار نیست.

اما نسبت به کنیز مشترک که دو مالک به نحو اشتراک دارد حرمت نگاه کردن به عورت آن کنیز از این جهت است که هیچ یک از آن دو مالک به طور کامل مالک آن کنیز نیستند و تصرف در کنیز تصرف در مال غیر است و در مواردی که وطی جائز نیست داخل در قانون کلی حرمت نظر به عورت دیگری است آری اگر یکی از دو مالک حق خود را به دیگری تحلیل نماید؛ وطی و نظر کردن او به عورت کنیز جائز خواهد بود نه مالک دیگر.

المسألة الخامسه: لا يجب ستر الفخذين و لا الأليتين و لا الشعر النابت أطراف العورة نعم يستحبّ ستر ما بين السرّة إلى الركبة[8] بل إلى نصف[9] الساق.[10]

ترجمه: پوشاندن ران‌ها و موهای روييده اطراف عورت واجب نيست. آری! مستحب است پوشاندن ما بين ناف تا زانو، بلكه تا نصف ساق.

قبلا گذشت که مراد از عورت مرد قبل و دبر و بيضتان است و در زن، قبل و دبر است. پوشاندن عورت به این مقدار از ناظر محترم قطعا واجب است. در روایات متعدد هم عورت به موارد مزبور تفسیر شده است طبق این بیان پوشاندن ما بین ناف و زانو واجب نیست با این حال از برخی روایات استفاده می‌شود که عورت معنای وسیع‌تری دارد و شامل ما بین ناف و زانو نیز می‌شود در جمع بین این دو دسته روایات می‌توان روایاتی را که مفاد آن توسعه عورت است حمل بر استحباب پوشاندن مازاد بر مقدار واجب یا حمل بر کراهت تکشف این مقدار زائد نمود. ممکن است امر به پوشاندن این مقدار زائد بدین جهت بوده که مانع تهییج شهوت شود. اما پوشاندن موهای اطراف عورت واجب نيست زیرا دلیلی بر منع آن نداریم به خصوص اگر طول موها بقدری باشد که از اطراف آلت و بیضتین خارج شده باشد.

المسألة السادسه: لا فرق بين أفراد الساتر، فيجوز بكلّ ما يستر و لو بيده أو يد زوجته أو مملوكته.

ترجمه: در ساتر فرقى نيست بين انواع و اقسام آن. پس جايز است پوشاندن عورت به هر چیزی كه ستر به وسیله آن محقق

می‌شود حتى اگر ستر عورت بوسیله دست خود يا دست زوجه و یا كنيز باشد کافی است.

این مساله هم علی القاعده است زیرا آنچه واجب است ستر عورت است. ستر عورت به هر وسیله‌ای صورت بگیرد مانعی ندارد ولو این که بوسیله دست پوشیده شود. بنابراین دبر یعنی مقعد که مستور به التین است و اگر کسی دبر خود را با دست بپوشاند مانعی ندارد. به طور کلی تحفظ عورت از نظر دیگران به هر صورتی انجام پذیرد مانعی ندارد ولو بوسیله آب یا لجن و یا نوره و یا حائل قرار دادن دست خود و یا دست زوجه. فرق است بین ستر در نماز و ستر در غیر نماز. در حال نماز ستر بوسیله تاریکی و آب کافی نیست ولی در غیر نماز کافی است از این بیان حکم مساله بعدی هم واضح است.

المسألة السابعه: لا يجب الستر في الظلمة المانعة عن الرؤية أو مع عدم حضور شخص أو كون الحاضر أعمى أو العلم بعدم نظره.

ترجمه: ستر عورت در تاريكى واجب نيست در فرضی که تاریکی به نحوی باشد که مانع رؤيت دیگران شود و همچنین در جایی که كسى حضور ندارد و يا فرد حاضر نابینا است يا جایی که می‌دانیم فرد حاضر نظر نمی‌کند پوشاندن عورت واجب نيست.

اگر تاریکی به نحوی باشد که عورتین دیده نمی‌شود پوشاندن عورت لازم نیست حتی اگر ستر عورت بواسطه ورود در آب باشد باز هم مانعی ندارد. همچنین اگر علم داریم که ناظر محترم نظر نمی‌کند مثل آنکه پشت او به ما هست و می‌دانیم که نظر نمی‌کند و یا اصلا فرد نابیناست در تمام این صور ستر عورت لازم نیست زیرا فلسفه ستر عورت محفوظ ماندن عورت از نظر دیگران است و هر چیزی موجب تحقق این امر شود کافی است.

در اوائل انقلاب در مناطق شمالی استراحت‌گاه‌هایی در کنار دریا به صورت روباز برای شنا کردن وجود داشت که مردم به طور دسته جمعی محرم و نامرم جمع شده و در آنجا شنا می‌کردند حتی سربازهایی مامور بودند که زن شاه را به عنوان نجات غریق به دوش می‌گرفتند و می‌آوردند تا شنا کند و تبرج جاهلیت را به نهایت درجه خود برسانند که الحمدلله به برکت انقلاب این مکان‌ها جمع‌آوری شد.

در نامه‌ای که قبل از خود کشی معروف‌ترین رقاصه فرانسه بجا مانده؛ نوشته شده که هر لذتی فکر می‌کردم مرا اشباع می‌کند انجام داده بودم ولی دیدم هیچ یک از آنها مرا اشباع نمی‌کند تا اینکه به خود کشی افتادم. آری کسانی که معتقد به مبدا و معاد نیستند هر چه تلاش کنند به آرامش حقیقی نمی‌رسند از این جهت که زندگی آنان بدون اعتقاد به خدا و قیامت بی‌هدف و پوچ است.

یکی از کسانی که به رومانی سفر کرده بود می‌گفت: در نزدیک ساحل آنقدر آزادی و بی‌بند و باری هست که زنها در کنار دریا با همه لختی که دارند موجب تحریک مردها نمی‌شوند آنقدر نگاه به نامحرم شده و فاحشه شیوع پیدا کرده که دیگر نظر به جاهای حساس زن هم عادی شده و موجب تحریک مردان نمی‌شود. دین مبین اسلام برای انسان مومن شرافت و شخصیت و عزت قائل شده است از این جهت امر به ستر عورت و پوشاندن آن از نظر دیگران نموده و از چیزهایی که موجب بی‌ارزشی یا ذلت مومن شود منع نموده است. اساسا این امور با روح اسلام سازگار نیست خداوند می‌خواهد انسان محترم باشد از این جهت با بیان احکام پوشش و دستورات دیگر بین انسان و حیوانات فرق گذاشته است.﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً﴾[11]

المسألة الثامنه: لا يجوز النظر إلى عورة الغير من وراء الشيشة[12] بل و لا في المرآة أو الماء الصافي.

ترجمه: نظر كردن به عورت غير از پشت شيشه يا از درون آينه يا از درون آب صاف در صورتی که عكس عورت در آن نمايان باشد؛ جايز نيست.

مرحوم استاد خویی در ضمن این مساله که شیشه مانع رویت ظاهر عورت نمی‌شود قانون فیزیکی را ذکر نموده است به این صورت که نور بواسطه نفوذ در شیشه و برخورد به شیء ماوراء آن و انعکاس مجدد نور به چشم سبب برای رویت می‌شود. در این صورت صحیح است حقیقتا گفته شود که نظر به عورت دیگری کرده است.

 


[1] الامام الخميني: بل غير المميّز مطلقاً‌. الحکیم: كما هو المشهور. و ظاهر الحر في الوسائل جواز النظر إلى عورة من ليس بمسلم بغير شهوة، و عن بدايته أيضاً.لمصحح ابن أبي عمير عن غير واحد عن أبي عبد اللّٰه . «النظر إلى عورة من ليس بمسلم مثل نظرك إلى عورة الحمار» و نحوه مرسل الصدوق المؤيدان بالتقييد بالمؤمن و المسلم و الأخ في جملة من روايات المنع. لكن هجرهما مانع عن جواز الاعتماد عليهما في ذلك. مستمسك العروة الوثقى، ج‌2، ص: 189‌
[2] الحکیم: الظاهر عدم الخلاف فيه و الاشكال، بل عن كاشف اللثام نسبة‌ حرمة النظر إلى ما لا يجوز لغير المالك إلى النص و الإجماع، و إن توقف فيه في محكي الرياض، أو مال إلى الجواز في النظر إلى غير العورة بغير شهوة. كما أن الظاهر أن المحللة و المعتدة عندهم بحكم المزوجة في ذلك، و أن جواز النظر إلى العورة دائر مدار جواز الوطء. و منه يظهر الحكم في الأمة المشتركة. و كل ذلك مما يساعده إطلاق النصوص المتقدمة.
[3] الخوئي: في إطلاق حرمة النظر إلى عورة المحلّلة إشكال، بل منع‌.
[7] التنقيح في شرح العروة الوثقى، الطهارة3، ص: 362‌.
[8] الخوئى: مر حكم ذلك بالنسبة إلى المرأة في هذا الفصل، المسألة 1.
[9] الامام خمينى: في استحبابه تأمل.
[10] الحکیم: لا أعرف له وجهاً غير ما ربما نُسب إلى الحلبي من أن العورة من السرة إلى نصف الساق، لقوله: «لا يتم ذلك في الصلاة إلا بساتر من السرة إلى نصف الساق». و يحتمل استفادته من نصوص المئزر لأن المتعارف منه ما يستر إلى نصف الساق. و من‌رواية النبال المتضمنة أن أبا جعفر أمر صاحب الحمام فطلى ما كان خارجاً من الإزار، ثمَّ قال «اخرج عني»، ثمَّ طلى هو ما تحته بيده، ثمَّ قال . «هكذا فافعل.»‌
[11] سوره نور آیه ۳۰.
[12] إذ الأدلة و إن قصر لفظها عن شمول ذلك، لكن المفهوم منها عرفاً ما يعمه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo