< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1402/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ احکام تخلی / آیا مراد از ممنوعیت استقبال و استدبار به قبله در حال تخلی؛ مقادیم بدن است یا بول کردن و غائط کردن به سمت قبله/ آیا در حرمت تخلی بین صحرا و بین خانه و مکان‌هایی که دارای مانع است؛ فرق است؟/ آیا حرمت استقبال و استدبار به قبله درباره قبله قبلی مسلمانان «بيت المقدس» هم ثابت یا خیر؟ آیا حرمت استقبال و استدبار به قبله در حال استبراء و استنجاء هم ثابت است یا خیر؟

مسألة 14: يحرم في حال التخلّي استقبال القبلة و استدبارها[1] بمقاديم بدنه[2] و إن أمال عورته إلى غيرهما. و الأحوط ترك الاستقبال و الاستدبار بعورته فقط و إن لم يكن مقاديم بدنه إليهما. و لا فرق في الحرمة بين الأبنية و الصحاري، و القول بعدم الحرمة في الأوّل ضعيف. و القبلة المنسوخة كبيت المقدس لا يلحقها الحكم. و الأقوى عدم حرمتهما في حال الاستبراء و الاستنجاء و إن كان الترك أحوط. و لو اضطرّ إلى أحد الأمرين، تخيّر و إن كان الأحوط الاستدبار و لو دار أمره بين أحدهما و ترك الستر مع وجود الناظر، وجب الستر.و لو اشتبهت القبلة، لا يبعد العمل بالظنّ[3] و لو تردّدت بين جهتين متقابلتين، اختار‌ الاخريين؛ و لو تردّد بين المتّصلتين، فكالترديد بين الأربع، التكليف ساقط فيتخيّر بين الجهات.

ترجمه: در حال تخلّى رو به قبله و پشت به قبله كردن جميع مقاديم بدن حرام است هر چند عورت خود را از آن سمت برگرداند. مراد از مقاديم بدن، جلوی بدن مثل سينه و شكم و زانوها‌ است. با این حال احوط آن است که عورت فرد هم رو به قبله و پشت به قبله نباشد هر چند مقاديم بدن منحرف از قبله باشد. در حرمت استقبال و استدبار به قبله در حال تخلی بین خانه و صحرا فرقی نيست و قول به عدم حرمت در اولی دون الثانی ضعيف است. قبله‌ منسوخ «بيت المقدس» در حرمت حكم قبله فعلى «مکه» را ندارد. اقوى آن است که استقبال و استدبار به قبله در حال استبراء و استنجاء حرام نیست؛ اگر چه در این دو حالت نیز ترك استقبال و استدبار الی القبله موافق با احتیاط است. اگر مضطر شود به ارتكاب يكى از اين دو «استقبال الی القبله یا استدبار الی القبله درحال تخلی» احوط آن است که استدبار الی القبله را اختيار كند لكن اقوى آن است که مخیر است. اگر مضطر شد بین استقبال یا استدبار الی القبله و بین كشف عورت در نزد ناظر محترم؛ باید ستر عورت را اختيار كند. در هنگام تخلی اگر قبله مشتبه شد فحص کردن لازم است و بعيد نيست که عمل به ظن کافی باشد. اگر قبله مردد شد بين دو جهت «مثلا شمال و جنوب» باید در حال تخلی به آن دو جهت دیگر «مشرق و غرب» بنشیند و اگر مردد شد بین متصلین «مثل مشرق و جنوب یا مغرب و شمال» پس مثل مردد بين چهار جانب است که تكليف ساقط است و در تخلی به هر سمت از جهات اربعه؛ مخيّر است.

صحبت در حرمت استقبال و استدبار الی القبله در حال تخلی بود مستند حرمت روایات متعددی است که ضعف سندی آنها منجبر به عمل اصحاب و تسالم فقهای شیعه است. بحث ما منتهی شد به این که مراد از حرمت استقبال و استدبار الی القبله چیست؟ آیا مراد ممنوعیت استقبال و استدبار مقادیم بدن «جلوی بدن» به سمت قبله است یا بول کردن و غائط کردن به سمت قبله. ثمره بین این دو قول آن است که اگر مقادیم بدن رو قبله باشد ولی بول کردن و غائط کردن به سمت قبله نباشد و فرد آلت خود را از قبله برگرداند طبق نظر اول فعل حرامی را مرتکب شده است دون الثانی.

مرحوم سید قول اول را اختیار نموده و در حال تخلی حکم به حرمت استقبال و استدبار مقاديم بدن الی القبله نموده است در مقابل برخی از فقها گفته‌اند: آنچه حرام است بول کردن و غائط کردن به سمت قبله است و لازم نیست مقاديم بدن را از قبله برگرداند.

منشأ اختلاف مزبور اختلاف در روایات است از برخی روایات مثل عبارت: «لَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَسْتَدْبِرْهَا» استفاده می‌شود مقادیم بدن نباید رو به قبله باشد؛ از برخی دیگر روایات مثل عبارت: «لَا تَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ بِغَائِطٍ وَ لَا بَوْلٍ» استفاده می‌شود که بول کردن و غائط کردن نباید رو به قبله و پشت به قبله باشد.

در جلسه قبل گذشت که ما نحن فیه مثل حد قصر است که دو دسته از روایات داریم در برخی از روایات مدار در وجوب قصر خفاء اذان ذکر شده «إِذَا خَفِيَ عَلَيْهِ الْأَذَانُ قَصَّرَ» و در برخی دیگر از روایات مدار خفاء جدران ذکر شده است «إِذَا خَفِيَ عَلَيْهِ الْجدرانُ قَصَّرَ» در اینجا جزاء واحد و شرط متعدد است. در ما نحن فیه هم دو دسته از روایات داریم از برخی روایات حرمت استقبال و استدبار مقاديم بدن الی القبله استفاده می‌شود و از برخی دیگر روایات حرمت بول کردن و غائط کردن به سمت قبله استفاده می‌شود. در جلسه قبل گذشت که مرحوم آیة الله میرزا هاشم آملی فرمودند: مقتضای اطلاق در روایات آن است که هر کدام از آن دو محقق شود حرام است و اجتناب از هر دو لازم است همانطور که در وجوب قصر تحقق هر یک از خفاء اذان و خفاء جدران؛ کافی است و به مقتضای اطلاق هر دو دلیل با تحقق هر یک از آن دو قصر واجب است.

مرحوم استاد خویی مساله را مبنایی بررسی نموده است به این صورت که اگر مدرک حکم مزبور را روایات بدانیم که منجبر به عمل اصحاب است طبق این مبنی احتمال لزوم رعایت هر دو قوی است زیرا هیچ یک از این دو دسته روایات دسته دیگر را نفی نمی‌کند؛ مقتضای اطلاق هر دو دسته روایات آن است که رعایت هر دو مورد واجب باشد و هر کدام از آن دو محقق شود حرام است یعنی هم استقبال و استدبار مقادیم بدن به سمت کعبه ممنوع است و هم بول کردن و غائط کردن به سمت کعبه.

ولی اگر مستند حکم مزبور را خصوص اجماع و تسالم اصحاب بداینم نه روایات؛ در این فرض چون اجماع دلیل لبی است به قدر متیقن از حرمت اکتفا می‌کنیم و آن در جایی است که هم مقادیم بدن و هم بول یا غائط کردن رو به قبله یا پشت به قبله باشد «كما هو المتعارف حال التخلي» ولی اگر یکی از آن دو محقق شود حرمت ثابت نیست.

مرحوم استاد خویی مطلبی را متذکر شده است و آن این که جمع بین استقبال مقادیم بدن و استقبال عورت الی القبله تنها درباره بول کردن متصور است نه درباره غائط. زیرا اگر بدن رو به قبله باشد غائط کردن به پشت قبله متصور نیست زیرا غائط به سمت پایین صورت می‌گیرد نه به سمت پشت پس در هیچ حالی جمع بین این دو یعنی غائط کردن به پشت قبله و استقبال مقادیم بدن به سمت قبله متصور نیست. آری در یک صورت غائط کردن رو به قبله متصور است و آن صورتی است که فرد به پشت بخوابد و رو به قبله غائط کند که فرد بسیار نادر و غیر متعارفی است ولی در این حال دیگر مقادیم بدن رو به قبله نیست بنابراین در هیچ حالی جمع بین استقبال مقادیم بدن در حال بول کردن به قبله و غائط کردن پشت به قبله و بالعکس متصور نیست.

بیان استاد اشرفی

اگر جمع بین استقبال و استدبار مقادیم بدن الی القبله و بین بول کردن و غائط کردن به سمت قبله را ثبوت حرمت معتبر بدانیم مراد از ممنوعیت جمع آن دو اولا مورد متعارف آن است که فرد در حالت نشسته بول و غائط کند نه در حالت خوابیده. ثانیا جمع بین استقبال بدن به سمت قبله و بین استدبار مخرج غائط به سمت قبله در حال نشستن نیز متصور است زیرا اگر مقادیم بدن رو به قبله باشد عرفا به اعتبار این که پشت او به قبله هست گفته می‌شود که غائط کردن فرد پشت به قبله بوده است نه به طرف زمین و هکذا بالعکس. از این امر فهمیده می‌شود که جمع بین استقبال و استدبار مقادیم بدن به سمت قبله و غائط کردن پشت به قبله هم متصور است.

بعد ذلک مرحوم سید می‌فرماید: لا فرق في الحرمة بين الأبنية و الصحاري، و القول بعدم الحرمة في الأوّل ضعيف.

در بین فقها از مرحوم ابن جنید و مرحوم سلار و مرحوم شیخ مفید؛ نقل شده که حرمت استقبال و استدبار به قبله در حال تخلی در جایی ثابت است که بیابان باشد و مانعی از دیوار و کوه و غیر ذلک وجود نداشته باشد در این صورت حرمت ثابت است زیرا بول کردن و غائط کردن به سمت قبله بدون وجود مانع؛ مخالف با اجلال و اکرام کعبه معظمه است ولی اگر در خانه باشد و انبنیه و دیوارهای آن مانع شده باشد در این صورت حرمت ثابت نیست شاهد بر این امر صحیحه ابن بزیع است که حضرت رضا در خانه خود کنیفی رو به قبله داشتند از این روایت استفاده می‌شود که در جایی که ابنیه یا دیوار وجود داشته باشد حرمت ثابت نیست.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا وَ فِي مَنْزِلِهِ كَنِيفٌ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ بَالَ حِذَاءَ الْقِبْلَةِ ثُمَّ ذَكَرَ فَانْحَرَفَ عَنْهَا إِجْلَالًا لِلْقِبْلَةِ وَ تَعْظِيماً لَهَا لَمْ يَقُمْ مِنْ مَقْعَدِهِ ذَلِكَ حَتَّى يُغْفَرَ لَهُ.[4]

بیان استاد اشرفی

فرق گذاشتن بین خانه و صحرا صحیح نیست و مقتضای اطلاق روایات آن است که در هر دو صورت حرمت ثابت است زیرا چنین تفصیلی اولا در هیچ یک از روایات ذکر نشده که چون در خانه دیوار است و در صحرا دیوار نیست در دومی حرمت ثابت است دون الاول. ثانیا تعلیل مزبور در همه صحراها ثابت نیست زیرا همه صحراها بدون ‌مانع نیستند با توجه به این که اولا زمین کروی شکل است و بواسطه کروی بودن؛ خود زمین در مسافت زیاد مانع بول و غائط به سمت قبله می‌شود. ثانیا دیوار خانه خصوصیت ندارد در فاصله‌های دور بالاخره تپه‌ها و کوه‌ها و منازل بین راه هم بین صحرا و مکه معظمه مانع می‌شوند. مگر این که بیابان اولا به صورت کاملا صاف و ثانیا نزدیک به کعبه معظمه باشد و هیچ مانعی در آن نباشد که آن هم فرد نادری است.

با این حال مرحوم استاد خویی حکم مساله را مثل مورد قبل؛ مبنایی بررسی نموده است به این صورت که اگر مستند حرمت استقبال و استدبار به قبله را در حال تخلی؛ صرفا تسالم و اجماعات اصحاب باشد با توجه به این که فتوای به خلاف یعنی قول به تفصیل داریم قدر متیقن از حرمت؛ حرمت تخلی در صحرا است که در آن مانع ظاهری وجود ندارد ولی اگر مستند ما روایات منحبر به عمل اصحاب باشد طبق اطلاق روایات حرمت در هر دو صورت ثابت است.

به نظر ما حق آن است که فرقی بین این دو نیست اما عبارات «حَتَّى يُغْفَرَ لَهُ» در صحیحه ابن بزیع که به عنوان شاهد بر جواز تخلی به سمت قبله در خانه ذکر شده این روایت هم قابل برای مناقشه است به جهت احتمالات متعددی که در روایت مزبور به عنوان قضیه شخصیه ذکر شده است از این جهت که اولا ساختن بیت الخلاء به سمت قبله و استفاده از آن به طور دائم با عصمت امام سازگار نیست ولو این که کراهت داشته باشد بسیار بعید است که بگوییم چنین محلی در خانه آن حضرت وجود داشته است. ثانیا اگر هم وجود داشته نهایتا حمل می‌شود بر این که آن حضرت منزل را تازه اجاره یا خریداری کرده و برای آن حضرت فرصت تغییر جهت محل تخلی پیش نیامده است. بنابراین این روایت را نمی‌توان دلیل بر جواز استقبال و استدبار به قبله در حال تخلی در خانه ذکر نمود.

قال السید ره فی العروه: القبلة المنسوخة كبيت المقدس لا يلحقها الحكم و الأقوى عدم حرمتهما في حال الاستبراء و الاستنجاء و إن كان الترك أحوط.

مرحوم سید ماتن در ادامه مساله می‌فرماید: قبله قبلی مسلمانان «بيت المقدس» در حکم مزبور؛ حكم قبله فعلى «مکه» را ندارد. بعید است که حرمت شامل قبله سابق مسلمانان بشود زیرا معقد اجماع در حکم مزبور اولا خصوص کعبه معظمه است. ثانیا حکم مزبور نوعا در زمان ائمه صادر شده و در آن زمانها تنها به طرف کعبه نماز می‌خواندند پس روایات هم ناظر به همین قبله جدید است حتی در عصر رسول الله هم بعد از نزول آیه شریفه ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ﴾[5] پیامبر اکرم به مسلمانان دستور دادند که به سمت کعبه نماز بخوانند روایات هم ناظر به همین قبله است.

قال السید ره فی العروه: الأقوى عدم حرمتهما في حال الاستبراء و الاستنجاء و إن كان الترك أحوط.

مرحوم سید می‌فرماید: اقوى آن است که حرمت استقبال و استدبار به قبله تنها در حال بول کردن و غائط کردن ثابت است نه در حال استبراء و استنجاء.

متسالم علیه عند الامامیه آن است که حکم مزبور در حال استبراء و استنجاء ثابت نیست. با این حال برخی حکم مزبور را توسعه داده و در حال استنجاء هم حرمت را ثابت دانسته‌اند مستند ایشان روایت عمار است. در این روایت راوی سوال کرد از کیفیت استنجاء. امام فرمود: «كَمَا يَقْعُدُ لِلْغَائِطِ» بنابراین همچنان که در حال تخلی مراعات قبله واجب است در حال استنجاء هم واجب خواهد بود و اما متن روایت:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ يَعْنِي الصَّفَّارَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يُرِيدُ أَنْ يَسْتَنْجِيَ كَيْفَ يَقْعُدُ قَالَ كَمَا يَقْعُدُ لِلْغَائِطِ وَ قَالَ إِنَّمَا عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ مَا ظَهَرَ مِنْهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ بَاطِنَهُ.[6]

مناقشه استاد اشرفی در استناد به روایت عمار

روایت مزبور در مقام بیان کیفیت نشستن در حال استنجاء و ذکر مستحبات آن است نه در مقام بیان سایر جهات به این صورت که آنچه در حال خروج غائط مستحب است در حال استنجاء هم استحباب دارد. مستحب است که فرد قدری پاها را باز کند و سنگینی خود را بر سمت پایین بیندازد تا تطهیر به راحتی انجام پذیرد.

و اما در حال استبراء؛ سوال این است که آیا رعایت حکم مزبور در حال استبراء لازم است یا خیر؟ استبراء آدابی دارد از جمله این که گفته‌اند: بعد از بول کردن سه مرتبه با انگشت ميانه دست چپ از مخرج غائط تا بيخ آلت بکشد و بعد انگشت شست را روي آلت و انگشت پهلوي شست را زير آن گذاشته و سه مرتبه تا ختنه‌گاه بکشد و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهد فايده استبراء اين است که اگر رطوبتی بعد از استبراء خارج شود و شک کند که آیا بول است یا غیر بول از رطوبت‌های پاک دیگر مثل: مذی و ودی؛ آن رطوبت مشکوک محکوم به طهارت است و وضو را هم باطل نمي‌کند؛ اما اگر استبرا نکرده باشد، بايد وضو را اعاده کند و محل را بشويد. ضمن این که از نظر پزشکی هم فوائد بسیاری دارد مثل این که مانع سنگ کلیّه و مثانه

می‌شود.

خاطره: مرحوم سید علی شوشتری که مدّرس درس خارج در نجف بود به همراه شاگردان خود در درس مرحوم شیخ انصاری شرکت می‌کردند. روزی مرحوم شیخ به ایشان وصیت نمود که ای سید علی؛ بعد از فوت من تو بر جنازه‌ام نماز بخوان. سید علی عرض کرد: من وصیت کرده‌ام که شما بر من نماز بخوانید. مرحوم شیخ فرمود: نه من زودتر از شما از دنیا می‌روم. نقل شده که در حال احتضار هر چه مرحوم سید علی شوشتری پاهای مرحوم شیخ را به سمت قبله می‌کرد ایشان بدن خود را از قبله برمی‌گرداند به جهت احتیاط از این که نکند در حال استرخاء رطوبتی از او به سمت قبله خارج شود.

برخی گفته‌اند روایاتی که منع از بول کردن به سمت قبله کرده اقتضا دارد که در حال استبراء هم مراقبت کند که رو به قبله یا پشت به قبله نباشد زیرا در حال استبراء هم بالاخره قدری بول از مخرج بول خارج می‌شود با این حال فقها اکثرا گفته‌اند در حال استبراء رعایت قبله لازم نیست زیرا بول کردن در صورتی صادق است که بول به صورت متعارف از بدن خارج شود نه خروج بی‌اختیار به جهت استبراء اگر چه خروج به صورت استبراء هم موجب نقض وضو می‌شود ولی بول کردن صادق نیست و بهذا تمّ کلامنا در مبحث طهارت. به حول و قوه الهی بعد از عید نوروز بحث‌های مسائل مستحدثه بانکی را به عرض می‌رسانیم.

بنده در نامه‌ای به مرحوم استاد خویی نوشته بودم که میل دارم مشهد مهد مباحث علمی شود و طلاب محترم مشهد ان شاء الله به مدارج عالی علمی و به مرحله اجتهاد برسند. در جهت تحقق این مهم؛ موسسه ثامن توسط آقای مصباح ایجاد گردید بنده هم در همین راستا و در جهت رشد علمی طلاب مشهد دفتر تحقیقات را ایجاد کردم و شبهای پنج شنبه هر هفته مباحث علمی به صورت محققانه مطرح و بررسی می‌شود بنا هست ان شاء الله در ماه مبارک رمضان هم اساتید حوزه و دانشگاه از مشهد و قم دعوت شوند و مباحث تخصصی فقهی و اصولی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از مرحوم شیخ مفید نقل شده که فرمود: افضل اعمال در شبهای قدر مذاکره علمی است؛ شب قدر خصوصیت ندارد در غیر لیالی قدر هم افضل اعمال مذاکره مباحث علمی است ان شاء الله از این فرضت طلایی کمال بهره و استفاده را ببریم و الحمد لله و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


[1] كما هو المشهور، كما عن جماعة بل الظاهر من المذهب، كما عن السرائر بل هو إجماع، كما عن الخلاف و الغنية.
[2] كما هو المعروف. و يقتضيه ظاهر المرسل الثاني. و عن التنقيح أن المحرم الاستقبال بالفرج. و لعله مراد المشهور، إذ من البعيد التزامهم بعدم الحرمة لو مال بكتفيه عن القبلة إذا كان قد وجّه فرجه إليها. و لا يبعد أن يكون هو ظاهر النصوص المتقدمة.
[3] الامام الخميني: و لا يمكن الفحص و حرجيّة التأخير.‌ الگلپايگاني: عند الاضطرار أو الحرج‌. مكارم الشيرازي: إذا كان في التأخير محذور أو كان الظنّ المعتبر في القبلة، كما سيأتي في بابها.‌.
[5] سوره بقره؛ آیه 144.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo