< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر/ هل یشترط اتّحاد الافق فی ثبوت الهلال؟

مبنای محقق خوئی ره در مسأله.

بررسی روایاتی که مرحوم استاد خویی ره برای عدم اعتبار اتّحاد افق به آن تمسک نموده است:

    1. صحیحه ابی بصیر: حَمَّادٍ عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُقْضَى مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ لَا تَقْضِهِ إِلَّا أَنْ يُثْبِتَ شَاهِدَانِ عَدْلَانِ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ الصَّلَاةِ مَتَى كَانَ رَأْسُ الشَّهْرِ وَ قَالَ عَلَيْهِ السّلام لَا تَصُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ الَّذِي يُقْضَى إِلَّا أَنْ يَقْضِيَ أَهْلُ الْأَمْصَارِ فَإِنْ فَعَلُوا فَصُمْهُ.[1]

ترجمه: ابوبصير دربارۀ روزى از ماه مبارک رمضان كه بايد قضا شود، از امام صادق (علیه السلام ) سؤال نمود. امام علیه السلام فرمودند: قضا نكن، مگر آن كه دو شاهد عادل از همۀ اهل نماز شهادت دهند كه كدام روز، آغاز ماه بوده است. سپس در ادامه فرمودند : روزى را كه قضا شده، روزه نگير، مگر آن كه اهالى بلاد قضاى آن روز را به جا آورند.

کیفیت استدلال :

عبارت (جمیع اهل الصلوه) دلالت دارد بر این که ثبوت ماه قمری اختصاص به بلدی دون بلد دیگر ندارد و بلکه با شهادت اهل نماز از هر بلدی از بلاد دنیا که باشد ،ماه ثابت می شود و اختلاف و اتحاد آفاق موجب تغییر درآن نمی باشد و اگر بینه قائم بر رؤیت شد ماه برای تمام بلاد ثابت می باشد و وجهی ندارد که این روایت را حمل کنیم به بلادی که متفق الافق می باشند و به مقتضای اطلاق روایت مذکور اگر دو شاهد از تمام بلادی که اهل نماز می باشند بر رؤیت هلال شهادت دهند ، باید روزه را قضاء نماییم و جمله (من جمیع اهل الصلوه و همچنین جمله اهل الامصار ) اطلاق دارد خواه بلدی که شهات به رؤیت در آن داده شده در شمال باشد یا در جنوب در شرق باشد و یا حتیّ در غرب، خواه متحد الافق و خواه مختلف الافق باشند.

و از طرفی امام علیه السلام تفصیلی هم ندادند و سؤال هم ننمودند به این که آیا عرض جغرافیایی آن بلدِ رؤیت که شهادت داده اند با بلد شما یکی بوده است یا نه؟ و آیا آن بلد رؤیت نزدیک بلد شما بوده است یا نه؟ و بلکه بطور مطلق فرمودند : لَا تَقْضِهِ إِلَّا أَنْ يُثْبِتَ شَاهِدَانِ عَدْلَانِ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ الصَّلَاةِ مَتَى كَانَ رَأْسُ الشَّهْرِ.

اشکال به استدلال در روایت مذکور:

این که فرمودند (شاهدان من جمیع اهل الصلوه ) این جمله قطعاً ناظر به این نیست که اگر دو شاهد عادل از جمیع بلاد کره زمین شهادت دادند شهادشان نافذ است که معنایش این می شود که از هر بلدی از بلاد عالم دو شاهد شهادت دهند و این قطع آور است که اگر مراد این باشد در نتیجه آن چه اعتبار دارد قطع می باشد نه ثبوت ماه در بلد دیگر، در نتیجه باید از ظاهر کلمه جمیع البلاد که ظهور در عام استقراقی دارد دست برداریم حال عام استقرایی بنا بر مبنای شما که قطعا صحیح نمی باشد و باید بگوییم مراد شهادت عدلین بصورت عموم بدلی از تمام نقاط دنیا می باشد (یعنی دو شاهد از هر بلدی از بلاد دنیا).

حال چرا اینچنین بگوییم بلکه بطور دیگری معنی می کنیم:

الف: عام در کلام عام استقرائی و مراد بلاد نزدیک باشد یعنی اگر تمام بلادِ نزدیک متّفق القول بودند بر این که هلال ماه ثابت شده باید بر اساس آن قضاء نمایید در این صورت نیازی نیست که از عموم استقرایی صرف نظر نموده و حمل بر عموم بدلی نماییم.

ب: مراد از (جمیع اهل الصلوه) این است که قول این دو شاهد در صورتی اعتبار دارد که معارض با شاهدان دیگر نباشد و الا شهادت آنان فائده ای ندارد یعنی جمیع اهل الصلوه بر قول این دو شاهد متّفق هستند و بعباره اخری المراد من جمیع اهل الصلوه : انه لا خلاف فیه لا انه من جمیع بلاد الارض.

در نتیجه بنابر این دو معنایی که نمودیم روایت فوق درمقام بیان این نیست که با رؤیت در یک بلد و شهادت بر رؤیت، هلالِ ماه برای همه بلاد جهان ثابت می شود.

    2. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ كَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو عُمَرَ أَخْبِرْنِي يَامَوْلَايَ إِنَّهُ رُبَّمَا أَشْكَلَ عَلَيْنَا هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَانَرَاهُ وَنَرَى السَّمَاءَ لَيْسَتْ فِيهَا عِلَّةٌ وَ يُفْطِرُ النَّاسُ وَ نُفْطِرُ مَعَهُمْ وَ يَقُولُ قَوْمٌ مِنَ الْحُسَّابِ قِبَلَنَاإِنَّهُ يُرَى فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ بِعَيْنِهَا بِمِصْرَوَ إِفْرِيقِيَةَ (که در غرب عراق واقع شده است) وَ الْأَنْدُلُسِ هَلْ يَجُوزُ يَا مَوْلَايَ مَا قَالَ الْحُسَّابُ فِي هَذَا الْبَابِ حَتَّى يَخْتَلِفَ الْفَرْضُ عَلَى أَهْلِ الْأَمْصَارِ فَيَكُونَ صَوْمُهُمْ خِلَافَ صَوْمِنَا ؟ وَ فِطْرُهُمْ خِلَافَ فِطْرِنَا فَوَقَّعَ عَلَيْهِ السّلام لَا تَصُومَنَّ الشَّكَّ أَفْطِرْ لِرُؤْيَتِهِ وَ صُمْ لِرُؤْيَتِهِ. [2]

ترجمه: ابو عمرو به امام جواد یا امام هادی (علیهما السلام) نامه ای را نوشت: مولايم! حكم اين مسئله را بيان فرمائید كه گاهى رؤیت هلال ماه رمضان براى ما مشكل مى‌شود و با آن كه آسمان صاف است و مانعى وجود ندارد، هلال را رؤيت نمى‌كنيم، مردم (عامه) افطار مى‌كنند، ما نيز با آنان افطار مى‌كنيم.گروهى از اهل حساب [منجّمان] نزد ما هستند و مى‌گويند هلال در همين شب در مصر و آفريقا و اندلس ديده مى‌شود. آيا سخن منجّمان در اين باره ممکن است که بر اساس آن، حكم بلاد مختلف، متفاوت ‌شود( و ماه برای مصر و آفریقا و اندلس ثابت باشد ولی برای ما ثابت نباشد و در نتیجه دو روز عید در دنیا باشد برای آن ها دریک زمان و برای ما در زمان دیگر) و روزۀ آنان خلاف روزۀ ما و فطر آنان خلاف فطر ما باشد؟ امام (علیه السلام) در پاسخ نوشتند: هرگز با شك، روزه مگير؛ با رؤيت، افطار كن و با رؤيت نیز روزه بگير.

کیفیت استدلال استاد خویی ره:

در این روایت سؤال در مورد این است که آیا می شود دو روز را عید قرار دهیم حضرت فرمودند ملاک در اثبات هلال روزِ عید رؤیت است و حضرت نفی نمودند از این که در آن طرف دیگر دنیا نیز عید باشد و دو عید در دنیا داشته باشیم در نتیجه یک روز بیشتر عید نمی باشد و ملاک واحد در تمام دنیا یکی قرارداده شده که آن هم باید بر اساس رؤیت باشد و حضرت کلام راوی را در تعدد عید قبول ننمودند.

اشکال به استاد خویی ره:

در روایت مذکور امام علیه السلام در مقام رد قول منجمین است و این که قول منجمین ارزشی نداشته و قابل إعتنا نمی باشد و در مقام بیان این نیست که با رؤیت در یک بلد هلال ماه برای تمام مردم دنیا ثابت می شود گر چه از جهت افق متحد با ما نبوده و یا از بلاد بعیده باشند در نتیجه روایت درمقام بیان این است که ملاک رؤیت است و منجمین قولشان پذیرفته نیست و هر بلدی که هلال ماه را رؤیت نمود ،ماه برای او تنها ثابت می باشد و این روایت عکس مطلب و استدلال شما را می فهماند.

    3. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِي يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِين أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُبُ قَالَ قُلْتُ: فَرُبَّمَا رَأَيْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِكَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى فَقَالَ مَا أَيْسَرَ أَرْبَعَ لَيَالٍ تَطْلُبُهَا فِيهَا....[3]

ترجمه: على بن ابى حمزۀ ثمالى مى‌گويد: نزد امام صادق علیه السلام بوديم، ابوبصير از آن حضرت پرسيد: فدايت شوم! آن شبى كه در آن اميد بسته‌ايم [شب قدر] كدام شب است؟ امام علیه السلام فرمودند: شب بيست و يكم يا بيست و سوم. ابو بصير گفت: اگر توان هر دو شب را نداشته باشم ، چه کنیم ؟ امام فرمودند: دو شب براى آنچه مى‌خواهى، آسان است.على بن ابى حمزه مى‌گويد: من پرسيدم: چه بسا هلال را در بلد خود مى‌بينيم و كسى از بلد ديگر مى‌آيد و خلاف آن را به ما مى‌گويد؟ امام علیه السلام فرمودند: چه‌آسان است چهارشب؛ آنچه را مى‌خواهيد در هر چهار شب بجوييد (چه اشکالی دارد که هر چهار شب را عمل نمایی).

بررسی سند روایت:

اين روايت را مشايخ سه گانه (كلينى ره، صدوق ره و طوسى ره) نقل كرده‌اند، اما در سند آن، قاسم بن محمد جوهرى وجود دارد كه در كتب رجال، تصريح به توثيق او نشده است و مرحوم استاد خوئی ره آن را تضعیف نموده اند ولى اگر قاعدۀ رجالى مربوط به مشايخ ثقات (ابن ابى عمير و صفوان بن يحيى و بزنطى) را پذيرفته باشيم، مى‌توان وثاقت قاسم بن محمد را از اين طريق اثبات كرد كه بعضى از اين ثقات سه گانه، با سند صحيح از او روايت نقل كرده‌اند. همچنين نام او در اسناد كامل الزيارات نيز آمده است اگر اين را در توثيق راوى كافى بدانيم، (اگرچه استاد خویی ره از تصحیح اسناد کامل الزیارات برگشتند) از اين طريق نيز مى‌توان قاسم بن محمد جوهرى را توثيق نمود.

کیفیت استدلال:

اگر بنا باشد که در هر بلدی رؤیت آن بلد معتبر باشد باید می فرمودند رؤیت شما فقط برای بلد شما معتبر است و معنی ندارد که چهار شب را احتیاط کند در نتیجه احتیاط در صورتی معنی دارد که بگوییم همه آفاق یک حکم را دارند و اول ماه در همه جا در یک روز ثابت می شود حال اگر در رؤیت هلال اختلاف شد با توجه به این که شب قدر تنها یک روز است جای احتیاط دارد و الا اگر هر بلدی هلال او متفاوت از بلاد غیر هم افق او باشد دیگر جای احتیاط نمی باشد و بنا بر مبنای اعتبار اتحاد افق اگر مدار رؤیت باشد ما که روز شنبه دیدیم همان روز را شب قدر قرار می دهیم و جایی برای احتیاط ندارد و اگر دیگری روز یک شنبه دید او هم همان شب اعمال شب قدر را انجام می دهد و جایی برای احتیاط نمی باشد.

اگر بنا باشد که در هر بلدی رؤیت آن بلد معتبر باشد باید می فرمودند رؤیت شما فقط برای بلد شما معتبر است و معنی ندارد که چهار شب را احتیاط کند در نتیجه احتیاط در صورتی معنی دارد که بگوییم همه آفاق یک حکم را دارند و اول ماه در همه جا در یک روز ثابت می شود حال اگر در رؤیت هلال اختلاف شد با توجه به این که شب قدر تنها یک روز است جای احتیاط دارد و الا اگر هر بلدی هلال او متفاوت از بلاد غیر هم افق او باشد دیگر جای احتیاط نمی باشد و بنا بر مبنای اعتبار اتحاد افق اگر مدار رؤیت باشد ما که روز شنبه دیدیم همان روز را شب قدر قرار می دهیم و جایی برای احتیاط ندارد و اگر دیگری روز یک شنبه دید او هم همان شب اعمال شب قدر را انجام می دهد و جایی برای احتیاط نمی باشد

اشکال: منشا سؤال راوی این بوده است که: آن ها ماه را رؤیت نموده اند ولی از بلاد دیگر نیز خبر آوردند که روز دیگری ماه رؤیت شده در نتیجه مردد شدند که رؤیت آن ها صحیح بوده است یا نه ؟حضرت به او امر به احتیاط نمودند که چهار شب را روزه بگیرند و روایت در مقام بیان این نیست که با رؤیت در یک بلد برای همه بلاد ماه ثابت است و یک روز برای همه شب قدر است و این که چون اختلاف در شب قدرِ واحد شده برای درک شب قدر احتیاط نمایید بلکه مراد این است که ما دیدیم ولی دیگری هم دید ما در رؤیت خود به شک افتادیم و اول ماه مردد شد حضرت در جواب فرمودند: احتیاط کنید.

جواب استاد خویی ره :

این که همه تقادیر در شب قدر است ظاهرش این است که شب قدر یک شب معین و آن هم برای همه مردم می باشد و لیله القدر واحد شخصی بوده است و اگر در شب قدر تردید داشتیم که کدام شب است جای احتیاط دارد، در نتیجه حمل شب قدر بر واحد نوعی مورد قبول نمی باشد

اشکال: بنا بر مبنای شما در این نیم کره شب قدر است و چون در نیم کره دیگر در این ساعت روز می باشد در نتیجه فردا در نیم کره دیگر شب قدر می باشد و این امر مستلزم این است که بنا بر مبنای شما نیز دو شب قدر باشد نه شب قدر واحد

جواب: شب قدر تشکیل شده از24 ساعت که 12ساعت آن برای این نیم کره و12ساعت دیگرآن برای آن نیم کره دیگر می باشد.به عبارت دیگر مجموع کره زمین در گردشی که دارد 24 ساعت شب دارد و24 ساعت روز دارد در نتیجه شب قدر واحد می باشد.

و يؤكّده ما ورد في دعاء صلاة يوم العيد من قوله (عليه السلام): «أسألك بحقّ هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيداً» فإنّه يُعلم منه بوضوح أنّ يوماً واحداً شخصيّاً يشار إليه بكلمة: «هذا» هو عيدٌ لجميع المسلمين المتشتّتين في أرجاء المعمورة على اختلاف آفاقها، لا لخصوص بلد دون آخر.و هكذا الآية الشريفة الواردة في ليلة القدر و أنّها خير من ألف شهر و فيها يفرق كلّ أمر حكيم، فإنّها ظاهرة في أنّها ليلة واحدة معيّنة ذات أحكام خاصّة لكافّة الناس و جميع أهل العالم، لا أنّ لكلّ صقع و بقعة ليلة خاصّة مغايرة لبقعة أُخرى من بقاع الأرض.إذن فما ذهب إليه جملة من الأعاظم من عدم الاعتبار بوحدة الأُفق هو الأوفق بالاعتبار و الرأي السديد الحقيق بالقبول حسبما عرفت.[4]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo