< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

98/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم وضو با آب مشتبه، تفصیل مرحوم آخوند ره در صورت سوّم بین آب کر و آب قلیل.

المسألة السابعة: إذا انحصر الماء في المشتبهين‌ تعين التيمم و هل يجب إراقتهما أو لا الأحوط ذلك و إن كان الأقوى العدم.[1]

مرحوم سید ره در صورت انحصار آب در دو إناء مشتبه که علم إجمالی به نجاست احدهما داریم، به طور مطلق فرمودند وظیفه متعین در تیمم است این کلام شامل تمام فروض متصور ثلاثه در مسأله می شود سوال این است که آیا وجوب تیمم طبق قاعده است یا این حکم تعبدی محض و بر خلاف قاعده است؟ آیا وجوب تیمم در کلام امام وجوب تعیینی است یا وجوب تخییری؟ در صورتی که وجوب تخییری باشد فرد می تواند بجای تیمم در صورت تمکن از طهارت مائیه «یعنی فرض اول از صور مساله» وضو بگیرد در جلسه قبل فروض ثلاثه وضو با آب مشتبه را بیان کردیم و به بررسی از فرض سوّم رسیدیم اما اجمال فروض ثلاثه:

صورت اول: ابتدا با آب اول وضو گرفته نماز بخواند سپس با آب دوم اعضای وضو را تطهیر کرده و با آب باقیمانده از آب دوم دوباره وضو گرفته و نماز بخواند در این صورت علی کل حال وضو و نماز فرد صحیح واقع شده و جزم به صحت یکی از دو نماز عقیب یکی از دو وضو دارد در هر دو فرض «چه آب اول طاهر باشد و چه آب دوم» و چون دو نماز عقیب هر دو وضو اتیان شده نماز قطعاً با طهارت حدثیه و طهارت خبثیه خوانده شده است لا محاله روایت در این فرض بر خلاف قاعده است زیرا متمکن از طهارت مائیه حدثیه و خبثیه است و جای تیمم نیست.

صورت دوم: با هر دو آب دو وضوی متعاقب بگیرد و بعد از آن تنها یک نماز بخواند در این صورت قطعا نماز فرد باطل است زیرا فاقد طهارت حدثیه و خبثیه است و اما فاقد طهارت خبثیه است یعنی نمازش را با بدن نجس خوانده از این جهت که یا آب اول نجس بوده یا آب دوم و چون بدن فرد با هر دو آب ملاقات کرده و فرض آن است که اعضای وضو را هم با آب دوم تطهیر نکرده، به مقتضای علم إجمالی به نجاست یکی از دو آب، قطعاً فاقد طهارت خبثیه است و اما فاقد طهارت حدثیه است به جهت إستصحاب حدث، زیرا قبل از إستعمال آب اول محدث بوده و شک در رفع حدث او داریم مقتضای إستصحاب عدم رفع الحدث است چه آن که اگر آب اول نجس بوده پس رافع حدث نشده و اگر آب دوم نجس بوده پس رفع حدث بوسیله آب اول شده است ولی چون بالاخره بعد از اتمام وضوی دوم لا محاله در رفع حدث قبل از استفاده از آب شک دارد مقتضای إستصحاب عدم رافعیته عن الحدث است.

صورت سوّم: ابتدا با آب اول وضو بگیرد سپس با آب دوم اعضای وضو را تطهیر کرده و با آب باقیمانده از همین آب دوم دوباره

وضو بگیرد و بعد از دو وضو فقط یک نماز بخواند در این فرض اگر چه یقین به طهارت حدثیه دارد زیرا یا آب اول طاهر بوده یا آب دوم اگر آب اول طاهر بوده که وضو صحیح است و اگر آب دوم طاهر بوده باز هم وضو صحیح است زیرا فرض آن است که با آب دوم ابتدا اعضای وضو را تطهیر کرده سپس وضو گرفته است در نتیجه علم إجمالی به طهارت حدثیه در ضمن یکی از دو آب دارد اما سوال این است که آیا طهارت خبثیه هم در نماز حاصل شده است یا خیر؟

حصول طهارت خبثیّه در صورت سوّم:

در جلسه قبل گفتیم اگر ما نحن فیه مجرای قاعده طهارت باشد به مقتضای آن نماز با طهارت خبثیه واقع شده و روایت در این صورت خلاف قاعده است و اگر مجرای إستصحاب نجاست باشد چون نماز با نجاست خبثیه واقع می شود وضو صحیح نیست و وظیفه فرد متعین در تیمم است و روایت در این صورت مثل صورت دوم طبق قاعده است.

ان قلت: در صورتی که آب اول نجس باشد طهارت خبثیه حاصل شده است زیرا فرض آن است که ابتدا با آب دوم مواضع وضو را تطهیر کرده و بعد از تطهیر، وضو گرفته است فلذا یک طرف علم إجمالی ما «در این فرض که آب اول نجس باشد» اثری ندارد و اما اگر آب دوم نجس باشد بعد از شستن با آب دوم نهایتاً شک داریم که آیا بدن نجس شده یا نه، به مقتضای اصل طهارت یا إستصحاب طهارت که زمان آن مردّد است، طهارت خبثیه نیز ثابت می شود.

جواب مرحوم آخوند ره: اگر ابتدا با آب اول وضو بگیرد سپس با آب دوم مواضع وضو را تطهیر کرده و دوباره وضو بگیرد به مجرد رسیدن آب دوم به صورت «که هنوز غساله آب اول خارج نشده» علم تفصیلی به نجاست بدن حاصل شده است زیرا در واقع یا آب دوم نجس بوده یا آب اول اگر آب دوم نجس باشد به مجرد إتّصال آب دوم به عضو اول در وضو که صورت باشد، صورت نجس شده است و اما اگر آب اول نجس باشد در این صورت هم، صورت نجس شده است زیرا به مجرد وصول آب دوم به صورت که هنوز غساله آب قبلی زائل نشده صورت نجس شده است و بعد از انفصال غساله که در تطهیر آب قلیل متنجّس معتبر است شک داریم که آیا نجاست معلوم در ابتدای زمان ملاقات آب دوم با صورت مرتفع شده یا نه «وجه احتمال آن است که نمی دانیم آیا آب دوم در واقع طاهر است تا بعد از انفصال غساله، بدن طاهر شده باشد یا این که طاهر نیست» فيجري إستصحاب النجاسة و يحكم بنجاسة بدنه یعنی إستصحاب معلوم النجاسة قبل از انفصال آب غساله دوم از صورت.

در نتیجه چه آب اول نجس باشد چه آب دوم در هر دو صورت یقین به نجاست صورت در زمان معلوم یعنی زمان ریختن آب دوم بر صورت داریم و بعد از وضو شک داریم که آیا بدن طاهر شده یا نه، به مقتضای إستصحاب حالت سابقه، بدن نجس بوده و طهارت خبثیه حاصل نشده است فلذا به قاعده طهارت نمی توان تمسک کرد زیرا با إستصحاب نجاست که اصل محرز است تعبداً شک در طهارت بدن نداریم تا این که قاعده طهارت جاری شود.

ان قلت: إستصحاب نجاست معارض است با إستصحاب طهارت و به تعارض تساقط کرده و مرجع قاعده طهارت است زیرا علم إجمالی داریم که یا قبل از غَسل با آب دوم بدن طاهر شده یا بعد از غَسل با آب دوم بدن طاهر شده است و حالت سابقه طبق این علم إجمالی طهارت بدن در یکی از این دو زمان است در نتیجه إستصحاب طهارت بدن با إستصحاب نجاست بدن تعارض و تساقط کرده و مرجع قاعده طهارت است.

جواب مرحوم آخوند ره: إستصحاب در مجهولی التاریخ به هیچ عنوان جاری نمی شود و در ما نحن فیه زمان طهارت بدن بعد از إستعمال هر دو آب مردّد است که بعد از غَسل باآب اول بوده یا بعد از انفصال غساله از آب دوم و چون احراز إتّصال زمان متقین به زمان شک نشده، إستصحاب طهارت بدن که زمان آن معلوم نیست جاری نمی شود و نمی تواند معارض با إستصحاب نجاست باشد زیرا زمان آن معلوم و هنگام ریختن آب بر روی صورت است فلذا در این صورت امربه تیمم طبق قاعده است این در صورتی است که آب هر دو إناء مشتبه قلیل باشد واما در صورتی که آب دوم به مقدار کر باشد چون یقین به نجاست سابقه بدن نداریم إستصحاب نجاست جاری نمی شود و اصل طهارت بلا معارض جاری می شود و تیمم در این صورت خلاف قاعده است.

توضیح ذلک: اگر آب دوم به مقدار کر باشد علم تفصیلی به طهارت سابق بدن در زمان معین داریم ولی علم تفصیلی به نجاست بدن در زمان معین سابق نداریم فلذا وضو با آب مشتبه در این فرض با طهارت خبثیه واقع می شود بله علم إجمالی به نجاست بدن داریم که یا در حال اصابت با آب اول بدن نجس شده یا در حال اصابت با آب دوم همچنان که علم إجمالی به طهارت بدن در یکی از این دو زمان داریم لکن هیچ یک از إستصحاب طهارت یا إستصحاب نجاست جاری نمی شود زیرا چنان که در بحث إستصحاب گفتیم إستصحاب در مجهولی التاریخ جاری نمی شود در نتیجه مرجع در ما نحن فیه تنها قاعده طهارت است.

ان قلت: به مجرد وصول آب دوم به بدن یا صورت که هنوز غساله آب قبلی زائل نشده صورت یقیناً نجس شده است و به مقتضای إستصحاب بدن نجس بوده است و در این جهت فرقی بین آب قلیل و کر نیست.

قلت: در طهارت بدن با آب کر انفصال و زوال نجاست شرط نیست و به مجرد دخول صورت در آب کر بدن طاهر می شود بر خلاف موردی که وضو با آب قلیل گرفته شود که به مجرد وصول آب به بدن، بدن متنجّس می شود.

بحث اصولی: این امر هم مسلم است که کافر از مسلمان ارث نمی برد حال اگر پدری از دنیا برود و فرزند او هم که قبلاً کافر بوده مسلمان شود در این جا اگر زمان موت مورث و اسلام وارث از حیث تقدم و تاخر معلوم باشد مثلاً اسلام وارث قبل از مورث وارث باشد مسلماً وارث ارث می برد و اگر اسلام وارث بعد از مورث وارث باشد، وارث ارث نمی برد ولی اگر زمان موت مورث و اسلام وارث از حیث تقدم و تاخر معلوم نباشد دو إستصحاب جاری است اول إستصحاب عدم حدوث اسلام وارث تا زمان موت مورث که اثر آن عدم ارث وارث است دوم إستصحاب بقای حیات مورث تا زمان اسلام کافر که اثر آن ارث وارث است این دو اصل به تعارض تساقط می کنند مرحوم آخوند ره معتقد است که این دو إستصحاب از اساس جاری نمی شوند به جهت این که هر دو مجهولی التاریخ هستند زیرا در إستصحاب احراز إتّصال زمان شک به یقین معتبر است و چون در مجهولی التاریخ إتّصال احراز نشده إستصحاب جاری نمی شود.

توضیح ذلک: درست است که یک زمان مورث زنده بوده و می خواهید إستصحاب حیات او را تا بعد از اسلام وارث جاری کنید ولی نمی دانید این زمانی که شک در بقای حیات او داریم آیا بوسیله اسلام وارث منقطع شده است یا خیر؟ به عبارت دیگر شک در إتّصال زمان یقین به زمان شک داریم و چون احراز إتّصال نشده إستصحاب عدم اسلام وارث تا زمان موت مورث و إستصحاب عدم موت مورث تا زمان اسلام وارث، جاری نمی شود زیرا احراز إتّصال زمان یقین به شک نشده است از همین قبیل است ما نحن فیه که مجهولی التاریخ است فلذا إستصحاب طهارت و إستصحاب نجاست جاری نمی شود زیرا احراز إتّصال زمان یقین به شک نشده است.

 


[1] العروة الوثقى (المحشى)، ج‌1، ص: 112‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo