< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

موضوع: حکم مذي، وذي و ودي‌ از نظر طهارت و نجاست

الثالث «من النجاسات»: المني من كل حيوان له دم سائل‌حراما كان أو حلالا بريا أو بحريا و أما المذي و الوذي و الودي فطاهر من كل حيوان إلا نجس العين و كذا رطوبات الفرج و الدبر ما عدا البول و الغائط.

ترجمه: سوّم از نجاسات منى هر حيوانى است كه خون جهنده دارد ‌چه حرام گوشت باشد چه حلال گوشت چه صحرايى باشد چه دريايى و اما ساير رطوبات آن طاهر است اگر چه از مخرج بول یا غايط خارج شود مثل مذى و ودى و وذى، همچنين است رطوبات غیر از بول و غائط که از فرج و دبر حيوان‌ يا انسان خارج می شود مگر رطوبتی که از حیوان نجس العین مثل سگ وخوك خارج می شود.

بخش أوّل کلام مرحوم سید در بیان حکم منی است که در ضمن چهار مسأله بررسی نمودیم مسأله أوّل در حکم منی انسان است که گفتیم نجاست آن مسلّم است مسأله دوم در حکم منی حیوانات حرام گوشتی است که خون جهنده دارند که نجاست آن نیز امری مسلم و اجماعی است مسأله سوّم در حکم منی حیوانات حلال گوشت است که نجاست آن نیز تقریبا متفق بین فقهای شیعه است مسأله چهارم در حکم منی حیواناتی است که خون جهنده ندارند که گفتیم دلیلی بر نجاست آن نداریم و علی القاعده محکوم به طهارت است چنان که بول این حیوانات نیز محکوم به طهارت است.

و اما بخش دوم مسأله مذکور در رطوبات ثلاثه است توضیح این که رطوبت هايى كه از انسان خارج مى‌شود غير از بول و منى بر چند قسم است: اوّل: آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى‌آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «وَدى» مى‌گويند دوّم: آبى كه هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر بيرون مى‌آيد و به آن «مَذى» مى‌گويند سوّم: آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى‌آيد و به آن «وذى» گويند.[1]

بررسی حکم مذي، وذي و ودي‌:

مذی: رطوبتی است که هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر بيرون مى‌آيد مشهور فقهای امامیه قائل به طهارت آن شده اند و خلافی در آن نیست مگر از ابن جنید که قائل به نجاست آن در مورد خاص شده است «به این صورت که اگر مذى ناقض‌ طهارت باشد تطهیر لباس و بدن به خاطر آن لازم است اما مذى ناقض مذيى است كه پس از شهوت خارج شود نه آن كه به صورت طبيعى خارج گردد» مستند این قول دو روایت است لکن این قول مردود است زیرا اولاً مخالف با اجماع است ثانیا روایات مستفیضه دلالت بر طهارت مذی دارد فلذا قول به نجاست چون موافق با عامه است[2] دو روایت مخالف حمل بر تقیه می شود چرا که عامه قائل به نجاست مذی و ودی شده اند و جای بسیار تعجب است که شافعی و احمد بن حبنل قائل به طهارت منی شده اند و در عین حال قائل به نجاست مذی و ودی شده اند عجیب تر از آن این که ابو حنیفه قائل به نجاست مطلق رطوباتی شده که از بدن خارج می شود حتی اشک چشم اگر در اثر بیماری خارج شود نه به جهت حزن و اندوه.

اما مستند عامه در حکم به نجاست مذی و ودی: چون این دو رطوبت از مخرج بول خارج می شود و مخرج بول هم با ملاقات بول نجس می شود آنچه از مخرج خارج شود نیز محکوم به نجاست است «استدلال مذکور که علت نجاست، خروج از مجرای بول ذکر شده، صحیح نیست زیرا ملاقات در باطن بدن موجب حکم به نجاست ملاقی نمی شود» عامه از این حکم، منی را استثناء کرده اند با این که منی نیز از مخرج بول خارج می شود به استناد دو روایت نبوی که در کتب عامه ذکر شده است:

عن النبي «أنه سئل عن المنى يصيب الثوب؟ فقال: انما هو بمنزلة البصاق أو المخاط».[3]

عن عائشة من انها قالت: «كنت أفرك المنى من ثوب رسول اللّه ثم يذهب فيصلي فيه».[4]

و اما امامیه به برکت تبعیت از أئمّه دین قائل به طهارت مذی و نیز طهارت وذي و ودي‌ شده اند مستند طهارت این سه رطوبت روایات مستفیضه ای است که در مقام وارد شده که به برخی از این روایات اشاره می شود:

عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنِ ابْنِ رِبَاطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ

قَالَ: يَخْرُجُ مِنَ الْإِحْلِيلِ الْمَنِيُّ وَ الْمَذْيُ وَ الْوَذْيُ وَ الْوَدْيُ فَأَمَّا الْمَنِيُّ فَهُوَ الَّذِي يَسْتَرْخِي لَهُ الْعِظَامُ وَ يَفْتُرُ مِنْهُ الْجَسَدُ وَ فِيهِ الْغُسْلُ وَ أَمَّا الْمَذْيُ يَخْرُجُ مِنْ شَهْوَةٍ وَلَا شَيْ‌ءَ فِيهِ وَ أَمَّا الْوَدْيُ فَهُوَ الَّذِي يَخْرُجُ بَعْدَ الْبَوْلِ وَأَمَّا الْوَذْيُ فَهُوَ الَّذِي يَخْرُجُ مِنَ الْأَدْوَاءِ وَلَا شَيْ‌ءَ فِيهِ[5] صحیحه ابن ابی عمیر: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَيْسَ فِي الْمَذْيِ مِنَ الشَّهْوَةِ وَلَا مِنَ الْإِنْعَاظِ وَ لَا مِنَ الْقُبْلَةِ وَ لَا مِنْ مَسِّ الْفَرْجِ وَلَا مِنَ الْمُضَاجَعَةِ وُضُوءٌ وَ لَايُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ وَ لَا الْجَسَدُ.[6]

صحیحه زید شحام: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ سَالَ مِنْ ذَكَرِكَ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَذْيٍ أَوْ وَدْيٍ وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ فَلَا تَغْسِلْهُ وَ لَا تَقْطَعْ لَهُ الصَّلَاةَ وَ لَا تَنْقُضْ لَهُ الْوُضُوءَ وَ إِنْ بَلَغَ عَقِبَيْكَ فَإِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ النُّخَامَةِ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ خَرَجَ مِنْكَ بَعْدَ الْوُضُوءِ فَإِنَّهُ مِنَ الْحَبَائِلِ أَوْ مِنَ الْبَوَاسِيرِ وَ لَيْسَ بِشَيْ‌ءٍ فَلَا تَغْسِلْهُ مِنْ ثَوْبِكَ إِلَّا أَنْ تَقْذَرَهُ.[7]

در مقابل روایات مستفضیه که دلالت بر طهارت مذی دارند تعداد قلیلی از روایات وارد شده که ظهور در نجاست مذی دارد و احتمال دارد که مستند ابن جنید این روایات باشد:

صحیحه ابن ابی العلاء: وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْمَذْيِ يُصِيبُ الثَّوْبَ قَالَ إِنْ عَرَفْتَ مَكَانَهُ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ خَفِيَ عَلَيْكَ مَكَانُهُ فَاغْسِلِ الثَّوْبَ كُلَّهُ.[8]

عَنْ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْمَذْيِ يُصِيبُ الثَّوْبَ فَيَلْتَزِقُ بِهِ قَالَ يَغْسِلُهُ وَ لَا يَتَوَضَّأُ. [9]

جمع بین روایات: مرحوم شیخ طوسی ره در مقام جمع، روایات مخالف را حمل بر موردی نموده که فرد بعد از خروج بول «یا منی» استبراء نکرده و رطوبتی از او خارج شده است که نمی داند آیا بول است یا از رطوبات دیگر مرحوم شیخ طوسی ره می فرماید روایات مخالف را می توان حمل بر استحباب إجتناب از مذی نمود به قرینه برخی دیگر از روایات از جمله روایت ذیل که فرد را در نضح و پاشیدن آب بر لباس ملوث به مذی مخیّر نموده است:

صحيحة محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَذْيِ يُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ يَنْضِحُهُ بِالْمَاءِ إِنْ شَاءَ. [10]

بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمُكَارِي عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمَذْيُ يَخْرُجُ مِنَ الرَّجُلِ قَالَ أَحُدُّ لَكَ فِيهِ حَدّاً قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ فَقَالَ إِنْ خَرَجَ مِنْكَ عَلَى شَهْوَةٍ فَتَوَضَّأْ وَ إِنْ خَرَجَ مِنْكَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْكَ فِيهِ وُضُوءٌ.[11]

بیان مرحوم استاد خویی ره در جمع بین دو دسته روایات: روایاتی که دلالت بر طهارت مذی دارند صراحت دارند بر طهارت مذی علاوه بر آن برخی دیگر از روایات دلالت دارد بر طهارت رطوبت مشتبهی که بعد از بول و منی خارج می شود و اگر مذی و ودی نجس می بود حکم به طهارت رطوبت مشتبه نمی شد زیرا رطوبت خارج شده بعد از بول و منی از دو حال خارج نیست یا بول و منی است یا مذی و وذی و این که حکم به طهارت رطوبت مشتبه بین این دو شده از این جهت بوده که معلوم نیست آیا رطوبت مشتبه مذی بوده که طاهر است یا منی بوده که نجس است و اما روایاتی که به حسب ظاهر ظهور در نجاست مذی دارند این روایات یا حمل بر استحباب می شوند بواسطه قرائنی که در برخی از این روایات است چنان که در صحیحه محمد بن مسلم امر به نزح شده و نزح را منوط به مشیت فرد نموده است «يَنْضِحُهُ بِالْمَاءِ إِنْ شَاءَ» یا روایات مخالف حمل بر تقیه می شوند چرا که حکم به نجاست موافق با فتوای عامه است.

بیان استاد أشرفی : مانعی ندارد روایات مخالف را حمل بر استحباب کنیم به قرینه روایت صحیحه حسین بن ابی العلاء که بعد از حکم امام به عدم بأس بعد از اصرار راوی امام حکم به نزح و پاشیدن آب بر لباسی نمودند که با مذی ملاقات کرده است «عن المذي يصيب الثوب قال لا بأس به فلما رددنا عليه فقال ينضحه بالماء» و یا در صحيحة محمد بن مسلم نزح را منوط به مشیت فرد نمودند: «يَنْضِحُهُ بِالْمَاءِ إِنْ شَاءَ» و ذکر این امور قرینه حمل بر استحباب است چنان که روایت ذیل نیز شاهد حمل بر استحباب است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الرَّجُلِ يَبُولُ ثُمَّ يَسْتَنْجِي ثُمَّ يَجِدُ بَعْدَ ذَلِكَ بَلَلًا قَالَ إِذَا بَالَ فَخَرَطَ مَا بَيْنَ الْمَقْعَدَةِ وَ الْأُنْثَيَيْنِ ثَلَاثَ‌ ‌مَرَّاتٍ وَ غَمَزَ مَا بَيْنَهُمَا ثُمَّ اسْتَنْجَى فَإِنْ سَالَ حَتَّى يَبْلُغَ السُّوقَ فَلَا يُبَالِي.[12]

بنابراین روایاتی که ظهور در نجاست دارند[13] به جهت موافقت با عامه حمل بر تقیه می شود جمعاً بین الاخبار، آری مذي، وذي و

ودي‌ از حیوان نجس العین و هر آنچه از اجزای بدن حیوان نجس العین باشد علی القاعده محکوم به نجاست است.

حکم رطوبات فرج و دبر غیر از بول و غائط: این رطوبات نیز محکوم به طهارت است و در این جهت بین فقهای شیعه اختلافی نیست و مقتضای اصل هم طهارت آن رطوبات است علاوه بر این که روایات نیز دلالت بر طهارت آن دارد از جمله:

صحيحة زيد الشحام و زرارة و محمد بن مسلم : عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنْ سَالَ مِنْ ذَكَرِكَ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَذْيٍ أَوْ وَدْيٍ وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ فَلَا تَغْسِلْهُ وَ لَا تَقْطَعْ لَهُ الصَّلَاةَ وَ لَا تَنْقُضْ لَهُ الْوُضُوءَ وَ إِنْ بَلَغَ عَقِبَيْكَ فَإِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ النُّخَامَةِ وَكُلُّ شَيْ‌ءٍ خَرَجَ مِنْكَ بَعْدَ الْوُضُوءِ فَإِنَّهُ مِنَ الْحَبَائِلِ أَوْ مِنَ الْبَوَاسِيرِ وَلَيْسَ بِشَيْ‌ءٍ فَلَا تَغْسِلْهُ مِنْ ثَوْبِكَ إِلَّا أَنْ تَقْذَرَهُ. [14]

صحیحه إبراهيم ابن ابي محمود: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا عَنِ الْمَرْأَةِ وَلِيَهَا قَمِيصُهَا أَوْ إِزَارُهَا يُصِيبُهُ مِنْ بَلَلِ الْفَرْجِ وَ هِيَ جُنُبٌ أَ تُصَلِّي فِيهِ قَالَ إِذَا اغْتَسَلَتْ صَلَّتْ فِيهِمَا.[15]

بله برخی از عامه گفته اند این رطوبات محکوم به نجاست است زیرا از مجرای بول و غائط خارج شده و چون بول و غائط نجس است رطوباتی هم که از مجرای آن دو خارج می شود محکوم به نجاست است ولی گفتیم مجرای بول نجس نیست زیرا حکم به نجاست متوقف بر ملاقات با نجس در خارج بدن است نه داخل بدن.

 


[1] . مسألة: رطوبتهايى كه از انسان خارج مى‌شود غير از بول و منى بر چند قسم است: اوّل: آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى‌آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «وَدى» مى‌گويند. دوّم: آبى كه هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر بيرون مى‌آيد و به آن «مَذى» مى‌گويند. سوّم: آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى‌آيد و به آن «وذى» گويند، همه اين آبها در صورتى كه مجرىٰ آلوده به بول و منى نباشد، پاك است و وضو و غسل را هم باطل نمى‌كند. فائدۀ استبراء از بول اين ‌است كه مجرىٰ را از بول پاك مى‌كند يعنى اگر آب مشكوكى بعد از آن خارج شود، پاك است و وضو را هم باطل نمى‌كند، امّا اگر استبراء نكرده بايد وضو را اعاده كند و محلّ را بشويد. فائدۀ استبراء از منى اين است كه اگر رطوبت مشكوكى از او خارج شود و نداند منى است يا يكى از آبهاى پاك، غسل ندارد، و اگر استبراء نكند و احتمال دهد ذرّات منى در مجرىٰ باقى بوده و همراه بول يا رطوبت ديگرى خارج شده بايد دوباره غسل كند. .‌توضيح المسائل (محشى امام خمينى)، ج‌1، ص: 63
[2] أفتى فقهاء المذاهب الأربعة بنجاسة المذي الخارج من الإنسان كما في المهذب للشيرازي الشافعي ج1 ص47 و بدائع الصنائع للكاساني الحنفي ج1 ص90 و المغني لابن قدامة الحنبلي ج2 ص86، و شرح صحيح الترمذي للقاضي المالكي ج1 ص176.
[3] سنن بیهقی ج2 ص418.
[4] سنن البيهقي ج2 ص416.
[13] مثل صحيحة حسين بن أبي العلاء: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي حَدِيثٍ فِي الْمَنِيِّ يُصِيبُ الثَّوْبَ فَإِنْ عَرَفْتَ مَكَانَهُ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ خَفِيَ عَلَيْكَ فَاغْسِلْهُ كُلَّهُ.. وسائل الشيعة، ج‌3، ص: 402‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo