< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم شیء مشکوک الطهارة، خون مشکوک الطهارة، رطوبت مشکوکی که بعد از بول یا منی خارج شود.

قال السید ره فی العروه: المسألة الثانیة: كل مشكوك طاهر‌سواء كانت الشبهة لإحتمال كونه من الأعيان النجسة أو لإحتمال تنجسه مع كونه من الأعيان الطاهرة و القول بأن الدم المشكوك كونه من القسم الطاهر أو النجس محكوم بالنجاسة ضعيف نعم يستثنى مما ذكرنا الرطوبة الخارجة بعد البول قبل الاستبراء بالخرطات أو بعد خروج المني قبل الاستبراء بالبول فإنها مع الشك محكومة بالنجاسة.

ترجمه: هر شیء مشکوک الطهارة و النجاسة، محكوم به طهارت است خواه منشأ، شبهه إحتمال این باشد كه آن شیء از اعيان نجسه است يا إحتمال تنجس آن بواسطه ملاقات آن با شیء نجس باشد، برخى قائلند كه أصل در خون، نجاست است يعنى اگر خونى ديدیم و شك كردیم كه از قسم طاهر آن است يا از قسم نجس، محکوم به نجاست است لکن اين قول ضعيف است بله از آنچه ذكر شد دو مورد استثناء شده است: اول رطوبت مشکوکى كه بعد از بول خارج شود، چنانچه فرد استبراء نکرده باشد این رطوبت محکوم به نجاست است دوّم رطوبت مشکوکى كه بعد از خروج منى خارج شود، چنانچه فرد استبراء از منی نکرده باشد[1] اين رطوبت حکم منی را داشته و محکوم به نجاست است.

مساله دوّم که در ضمن بحث نجاست إبل جلّال در کلام مرحوم سید ره ذکر شده، مشتمل بر سه فرع فقهی است:

فرع اول: هر شیء مشکوک الطهارة، به مقتضای قاعده طهارت مستفاد از روایات، محکوم به طهارت است و به قول مرحوم استاد «لم يختلف فيها اثنان فيما نعلم».

فرع دوّم: برخی معتقدند خون مشکوک، محکوم به نجاست است ولی مرحوم سید ره می‌فرماید: أقوی طهارت خون مشکوک است.

فرع سوم: از قاعده طهارت دو مورد استثناء شده است اول رطوبت مشکوکی که بعد ازبول خارج شود چنانچه فرد استبراء از بول نکرده باشد محکوم به نجاست است دوّم رطوبت مشکوکی که بعد از جنابت خارج شود چنانچه فرد استبراء از منی نکرده باشد حکم منی را داشته و محکوم به نجاست است.

اما فرع اول که هر شیء مشکوک الطهارة محکوم به طهارت است دلیل آن روایات است از جمله این روایات موثّقه عمار است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ

فِي حَدِيثٍ قَالَ: كُلُّ شَيْ‌ءٍ نَظِيفٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ فَإِذَا عَلِمْتَ فَقَدْ قَذِرَ وَ مَا لَمْ تَعْلَمْ فَلَيْسَ عَلَيْكَ. [2]

هر چیز مشکوک الطهارة به مقتضای اطلاق این روایت محکوم به طهارت است و در این جهت فرقی نیست که شبهه حکمیه باشد یا موضوعیّه بنابراین اگر شک کنیم که حیوانی نجس است یا خیر طبق اطلاق این روایت محکوم به طهارت است «البته در شبهات حکمیه فحص و یأس عن الدلیل لازم است» و اگر شک کنیم که حیوان خارجی حیوان نجس العین است یا حیوان طاهر و منشا شک ما شک در موضوع باشد مثل اینکه ندانیم کلب است یا گوسفند در این صورت نیز محکوم به طهارت است.

در این جهت فرقی نیست که شک ما در شیء مشکوک از این جهت باشد که إحتمال دهیم این شیء از اعیان نجسه است یا إحتمال دهیم که ملوث به نجاست عرضیه شده است مثل اینکه شک کنیم که آیا بدن یا لباسمان با شیء نجس ملاقات کرده یا خیر در تمام صور شک، طبق اطلاق موثّقه عمار شیء مشکوک محکوم به طهارت است علاوه بر موثّقه مزبور مرحوم حکیم ره به دو روایت دیگر نیز در این جهت تمسک نموده یکی روایت حفص بن غیاث و دیگری موثّقه عمار.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: مَا أُبَالِي أَبَوْلٌ أَصَابَنِي أَوْ مَاءٌ إِذَا لَمْ أَعْلَمْ.[3]

موثّقه عمار: سَأَلَ عَمَّارُ بْنُ مُوسَى السَّابَاطِيُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنِ الرَّجُلِ يَجِدُ فِي إِنَائِهِ فَأْرَةً وَ قَدْ تَوَضَّأَ مِنْ ذَلِكَ الْإِنَاءِ مِرَاراً وَ غَسَلَ مِنْهُ ثِيَابَهُ وَ اغْتَسَلَ مِنْهُ وَ قَدْ كَانَتِ الْفَأْرَةُ مُنْسَلِخَةً فَقَالَ إِنْ كَانَ رَآهَا فِي الْإِنَاءِ قَبْلَ أَنْ يَغْتَسِلَ أَوْ يَتَوَضَّأَ أَوْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا رَآهَا فِي الْإِنَاءِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَغْسِلَ كُلَّ مَا أَصَابَهُ ذَلِكَ الْمَاءُ وَ يُعِيدَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ وَ إِنْ كَانَ إِنَّمَا رَآهَا بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ‌ ذَلِكَ وَ فَعَلَهُ فَلَا يَمَسَّ مِنَ الْمَاءِ شَيْئاً وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ لِأَنَّهُ لَا يَعْلَمُ مَتَى سَقَطَتْ فِيهِ ثُمَّ قَالَ لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ إِنَّمَا سَقَطَتْ فِيهِ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي رَآهَا.[4]

ترجمه: عمّار ساباطي از إمام صادق  سؤال كرد از مردي كه موش مرده از هم گسيخته اى را در ظرف آب یافته است این در حالی است كه بارها از آن ظرف وضو گرفته و غسل كرده و لباس خود را در آن شسته است؟ حضرت فرمودند: اگر قبل از غسل و وضو و یا قبل از شستن لباس، آن موش را در ظرف آب ديده، سپس اين كارها را انجام‌ داده، بر او واجب است مجدداً لباسی را که با آن آب شسته و هر آنچه كه با آن آب ملاقات کرده تطهیر کند و اعادۀ وضو و نماز نیز بر وی واجب است ولی اگر بعد از آن كه اين اعمال را انجام داده موش مرده را در ظرف ديده ديگر به آن آب دست نزندـ «از آن آب استفاده نکند» و تكليفى نسبت به کارهای گذشته بر عهده او نيست، زيرا او نمى‌داند چه وقت موش در آب افتاده، شايد همان وقت كه به چشمش خورده در آب افتاده باشد.

مفاد روایت: طبق این روایت اعمال قبل از رؤیت نجس در آب مشکوک صحیح است و نتیجه آن طهارت لباس‌هایی است که قبل از رویت در آن ظرف شسته و نیز صحت وضو و غسلی است که قبل از رویت نجس اتیان کرده است زیرا نمی‌داند شاید شیء نجس بعد وضو و غسل و بعد از تطهیر لباس در آب واقع شده باشد از این جهت نجاست لباسی که در آن شسته، مشکوک بوده و محکوم به طهارت است.

ان قلت: این روایت منطبق بر قاعده فراغ است که اگر بعد از عمل شک در صحت و فساد عمل کند شک وی اعتباری ندارد و عمل او محکوم به صحت است چنان که إمام در صحیحه زراره فرمودند: «يَا زُرَارَةُ إِذَا خَرَجْتَ مِنْ شَيْ‌ءٍ ثُمَّ دَخَلْتَ فِي غَيْرِهِ فَشَكُّكَ لَيْسَ بِشَيْ‌ءٍ» در نتیجه مورد روایت قاعده فراغ است نه قاعده طهارت که شک در طهارت شیء داریم مرحوم استاد خویی ره به روایت موثّقه عمار در مقام إستناد ننموده است شاید از این جهت که إحتمال دارد مورد روایت قاعده فراغ یا استصحاب طهارت باشد و به روایت حفص بن غیاث نیز به جهت ضعف سندی إستناد ننموده است.

قلت: روایت مزبور با قاعده طهارت هم سازگار است طبق اطلاق در جمله اخیر که فرمود «لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ إِنَّمَا سَقَطَتْ فِيهِ تِلْكَ السَّاعَةَ الَّتِي رَآهَا» زیرا در هر صورت شک در طهارت دارد منشأ شک این است که نمی‌داند آیا بعد از تطهیر لباس موش در آب واقع شده یا قبل از تطهیر آن و چون شک در ملاقات با شیء نجس دارد از این جهت قاعده طهارت هم در مساله جاری است و لا اقل می‌توان این روایت را به عنوان موید ذکر نمود قال ره فی المستمسک: «فان المورد و ان كان مورد قاعدة الفراغ، لكن التعليل يشهد بأن إحتمال الطهارة كافٍ في البناء عليها مع قطع النظر عن القاعدة».[5]

فرع دوّم: خون مشکوک الطهارة.

مرحوم استاد خویی می‌فرماید: خون مشکوک الطهارة طبق قاعده طهارت محکوم به طهارت است ودر این جهت بین خون و دیگر نجاسات فرقی نیست که طرف شک ما خون باشد یا دیگر نجاسات در صورت شک، شیء مشکوک محکوم به طهارت است بله از بین نجاسات طبق موثّقة عمار یک مورد استثناء شده و آن خونی است که در منقار جوارح الطیور مشاهده شود.

موثّقه عمار بن موسی ساباطی: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَمَّا تَشْرَبُ مِنْهُ الْحمّامةُ فَقَالَ كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ وَ عَنْ مَاءٍ شَرِبَ مِنْهُ بَازٌ أَوْ صَقْرٌ أَوْ عُقَابٌ فَقَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّيْرِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ.[6]

مفاد روایت: راوی سؤال نمود از ظرف آبی که کبوتر از آن خورده است حضرت در جواب فرمودند: شرب و وضوی با آن منعی ندارد «كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ» راوی مجدداً سؤال نمود که اگر پرنده از جوارح الطیور «پرندگان وحشی» مثل عقاب یا باز باشد حکم آن چیست؟ حضرت در جواب تفصیل دادند به اینکه اگر در منقار پرنده خون رؤیت نشود منعی ندارد و در صورتی که در منقار پرنده خون رویت شود در این صورت وضو با آن آب و شرب از آن جائز نیست در اینجا با اینکه منقار پرندگان وحشی مثل باز و عقاب، إحتمال دارد که ملوّث به خون طاهر مثل خون متخّلف در ذبیحه شده باشد و مقتضای استصحاب و قاعده طهارت در صورت شک، عدم نجاست منقار و عدم نجاست آب ملاقی با آن است ولی حضرت در اینجا ظاهر را بر أصل استصحاب و قاعده طهارت مقدّم نموده و به طور مطلق حکم به نجاست خون موجود در منقار خصوص جوارح الطیور و ملاقی با آن نمودند با اینکه ممکن است منقار جوارح الطیور نیز آغشته به خون طاهر مثل خون ماهی یا حیوانات طاهر دیگر باشد «فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ».

علت تقدیم ظاهر بر أصل آن است که معمولاً پرندگان وحشی مثل باز و عقاب از حیوانات میته تغذیه می‌کنند نه حیوان حلال گوشت تا این إحتمال وجود داشته باشد که منقار این حیوانات ملوث به خون متخّلف از ذبیحه شده باشد این مساله و تمسک به اطلاق در عبارت «و ان کان فی منقاره دما فلا تتوضا و لا تشرب» و اثبات نجاست مطلق دم در منقار جوارح الطیور در بحث نجاست دم گذشت.

فرع سوم: حکم رطوبت مشکوکی که بعد از بول یا منی خارج شود.

مرحوم سید ره در ادامه مسأله می‌فرماید: از قاعده طهارت دو مورد استثناء شده است اول رطوبت مشکوکى كه بعد از بول خارج شود، چنانچه فرد استبراء نکرده باشد این رطوبت محکوم به نجاست است دوّم رطوبت مشکوکى كه بعد از خروج منى خارج شود، چنانچه فرد استبراء از منی نکرده باشد اين رطوبت حکم منی را داشته و محکوم به نجاست و وجوب غسل است یعنی کسی که جنب شده و بعد از آن رطوبتی مشکوکی از او خارج شود اگر بعد از خروج منی بول کرده باشد این رطوبت مشکوک محکوم به طهارت است و الا حکم منی را داشته و محکوم به نجاست است بحث از این دو مورد در بحث احکام الخلوة و بحث استبراء إنشاء اللّه تعالى خواهد آمد که این دو مورد آیا از قاعده طهارت استثناء شده است یا خیر.

 


[1] استبراء از منی بوسیله بول کردن بعد از خروج منی حأصل می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo