< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1400/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طُرُق اثبات نجاست. بررسی حکم عمل احتياطی ناشی از وسواس.

بررسی حکم عمل احتياطی ناشی از وسوا

بحث ما در طرق اثبات نجاست بود مرحوم سید ره فرمودند: در درجه اوّل علم و بعد از آن بینه[1] «بلکه بنابر نظر استاد خویی ره قول عدل واحد و حتی قول مطلق ثقه متحرز از کذب» و سپس قول ذوالید موجب برای اثبات نجاست می‌شود بنابراین روغن و ماستی كه از صحرانشينان گرفته مى‌شود «طبق قاعده ید» محكوم به طهارت است اگر چه ظن به نجاست آن داشته باشیم بلكه گفته شده كه احتياط در اجتناب از آن رجحانى ندارد، بلکه اجتناب از آن به جهت احتیاط گاه مکروه و یا حرام است در صورتی که احتیاط به حد وسواس برسد «بل قد يكره أو يحرم، إذا كان في معرض‌ حصول الوسواس».

خاطره: فرد وسواسی مبتلی به وهم و توهّم می‌شود و به گمان خود برای درک واقع، آنقدر عمل خود را تکرار می‌کند که گاه موجب ترک واجب و یا عمل حرام دیگری می‌شود در نجف که بودیم یکی از دوستان بنده برای غسل جنابت قبل از ظهر وارد شط فرات می‌شد و آنقدر غسلش را طول داده و تکرار می‌کرد که غروب می‌شد و نمازش قضا می‌شد هر چه می‌گفتند نمازت قضاء می‌شود او اعتنایی نمی‌کرد و می‌گفت چه کنم شک در صحت غسل دارم.

خاطره: شخصی به بنده مراجعه کرد و می‌گفت چه کنم صبح که از خانه بیرون می‌روم تا شب نمی‌توانم به منزل برگردم زیرا همسرم به جهت وسواس شدیدی که دارد من را مجبور می‌کند قبل از ورود به خانه تمام لباس‌هایم را در آورده و سپس داخل خانه شوم به گمان اینکه لباسهایم نجس هستند این امر برای من کار بسیار مشکلی است از این جهت ظهرها به خانه نمی‌روم همسرم به جهت وسواس شدید آنقدر در و دیوار و وسائل خانه حتی تلفن را می‌شوید که عمده وسائل برقی خانه ام خراب شده است.

خاطره: آیت الله شاهرودی ره نقل می‌فرمود که روزی در مسجد یونس نبی نزدیک شط فرات، تصمیم گرفتم نماز ظهرم را در آن مسجد به جماعت بخوانم پیشنماز مشغول نماز شد ولی هنگامی که می‌خواست تکبیرة الاحرام را بگوید گوش خود را پیوسته می‌مالید و الله اکبر را به کرات تکرار می‌کرد تا بالاخره بعد از چندین بار تکرار، به هر سختی که بود تکبیرة الاحرام را بلند گفت من که شاهد این منظره بودم از شدت وسواس این فرد بی اختیار خنده ام گرفت همان شب متوجّه شدم که خود مبتلی به وسواس در تکرار تکبیرة الاحرام شده ام شاید به جهت خنده‌ای بود که به آن فرد کرده بودم بعد از توبه و تضرع زیاد در پیشگاه خدا بالاخره این وسواس از من مرتفع شد.

بحث ما در احتراز از مشکوک النجاسة به جهت احتیاط بود، شکی نیست در اینکه رعایت احتیاط فی نفسه کار پسندیده‌ای است و موجب درک واقع می‌شود ولی سوال این است که احتیاط بر طبق وسواس با قطع نظر از اینکه گاه فرد بواسطه آن مبتلی به فعل حرام مثل اسراف و یا ترک واجب مثل فوت نماز در وقت، می‌شود آیا چنین احتیاطی که بر طبق وسواس است فی نفسه حرام است یا خیر؟

در شرع مقدس اسلام عمل بر طبق وسواس «أعاذنا اللّه منها» ناپسند شمرده شده است بر این اساس برخی از بزرگان مثل مرحوم حکیم معتقدند که عمل بر طبق وسواس فی نفسه حرام است زیرا هر عملی که منجرّ به فعل حرام و یا ترک واجب شود یا مصداق آن دو قرار گیرد آن عمل محکوم به حرمت است چنانکه اگر کسی می‌داند که اگر به فلان مجلس برود او را مجبور به شرب خمر می‌کنند یا خود اختیار شرب خمر می‌کند دخول در آن مجلس حرام است عمل وسواسی هم که منجر به ترک واجب «مثل ترک نماز در وقت» و یا فعل حرام «مثل نقض الصلوة یا اسراف» می‌شود به عنوان مقدّمه بر حرام محکوم به حرمت است بلکه میگویند عملی که منجرّ به وسواس شود نیز حرام است بنابراین اعمالی که منجرّ به وسواس می‌گردد حرام خواهد بود زیرا عمل وسواسی منجر به ترک واجب یا فعل حرام می‌شود بعض اعلام علاوه بر وجه مزبور برای حرمت عمل وسواسی تمسک به دو روایات ذیل هم نموده‌اند:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِي بَصِيرٍ قَالا قُلْنَا لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ كَثِيراً فِي صَلَاتِهِ حَتَّى لَا يَدْرِيَ كَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِيَ عَلَيْهِ؟ قَالَ يُعِيدُ قُلْنَا لَهُ فَإِنَّهُ يَكْثُرُ عَلَيْهِ ذَلِكَ كُلَّمَا عَادَ شَكَّ قَالَ يَمْضِي فِي شَكِّهِ ثُمَّ قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ بِنَقْضِ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ خَبِيثٌ يَعْتَادُ لِمَا عُوِّدَ فَلْيَمْضِ أَحَدُكُمْ فِي الْوَهْمِ وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ مَرَّاتٍ لَمْ يَعُدْ إِلَيْهِ الشَّكُّ قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ الْخَبِيثُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُمْ.[2]

کیفیت استدلال: در این روایت و روایت بعدی عمل وسواسی به طور مطلق اطاعت از شیطان شمرده شده است و چون اطاعت از شیطان حرام است از این جهت عمل بر طبق وسواس نیز محکوم به حرمت است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ- فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْ‌ءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ.[3]

در مقابل مرحوم استاد خویی ره در صدد اثبات این مطلب است که عمل وسواسی اگر منجر به ترک واجب و یا فعل حرام نشود فی نفسه حرمتی ندارد برای روشن شدن کلام استاد خویی ابتدا چند مطلب به عنوان مقدّمه به عرض می‌رسد:

مقدّمه اول: «فرق بین تعارض و تزاحم».

در باب تعارض حکم در واقع یکی است ولی دو دلیل در مقام اثبات با هم تعارض دارند مثل اینکه مفاد یک دلیل وجوب فعل و مفاد دیگری عدم وجوب آن است در این صورت وظیفه رجوع به مرجحات باب تعارض است ولی در باب تزاحم، ملاك در متعلق هر دو فعل وجود دارد لکن مكلّف در مقام امتثال عاجز از اتيان آن دو متعلق است مثل انقاذ دو غريق که هر دو ملاک و مصلحت دارد ولی مكلف در مقام عمل، قدرت بر امتثال هر دو را ندارد در این صورت وظیفه رجوع به مرجحات باب تزاحم است و باید ملاحظه أهم ملاکاً شود.

به عنوان مثال اگر امر دائر شد بین حفظ نفس محترمه‌ای که حفظ جان او واجب است و بین حفظ جان سگ که مثلا مستحب است در اینجا هر دو عمل ملاک دارد ولی حین التزاحم، تقدیم حفظ نفس محترمه که اهم ملاکاً است واجب است و یا اگر آبی مشکوک النجاسة است و فرد به جهت احتیاط نماز خود را به تاخیر بیندازد تا با آب غیر مشکوک وضو بگیرد و به جهت احتیاط دنبال آب برود و پیدا کردن آب و تاخیر وی موجب قضاء نماز شود احتیاط فی نفسه اگر چه حسن است ولی در مقام تزاحم با مصلحت وقت، ترک احتیاط لازم است و یا اگر وقت ضیق است و امر دائر است بین وضو گرفتن و فوت مصلحت وقت و بین تیمم کردن و درک مصلحت وقت در اینجا حین التزاحم ما لیس له البدل که وقت باشد بر ما له البدل که وضو باشد مقدّم می‌شود و وظیفه فرد خواندن نماز با تیمم است.

مقدّمه دوم:

در شرع مقدس اسلام تعدادی از اعمال رجحان دارد اعم از واجبات و مستحبات و برخی از اعمال مرجوح است اعم از مکروهات و محرمات و برخی هم مباح است مرحوم استاد خویی ره معتقد است که عمل به محرمات و مکروهات و بلکه مباحات همگی اطاعت شیطان محسوب می‌شود چرا که موجب برای خسران انسان می‌شود که خواسته شیطان است خداوند متعال در سوره عصر می‌فرماید: ﴿وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَات﴾.

یعنی همه انسان ها در خسران و زیانند مگر خصوص کسانی که ایمان به خدا آورده و پیوسته در حال انجام عمل صالحند از آیه شریفه استفاده می‌شود که اگر یک لحظه فرد در حال اطاعةُ الله نباشد ولو در حال انجام فعل مباحی باشد باز هم در حال خسران و زیان است و خسران انسان هم خواسته شیطان است از این جهت مومنین راستین پیوسته در حال اطاعة الله هستند و از کارهای لغو و بیفائده احتراز می‌کنند در هدیة الاحباب مرحوم حاج شیخ عباس قمی ره که در آن شرح احوال بزرگان ذکر شده در حالات شهید اول آمده است که این بزرگوار هرگز عملی غیر از واجب و مستحب انجام نمی‌داد به این معنی که در همه اعمال خود قصد تقرب الی الله می‌نمود.

مرحوم شیخ هاشم قزوینی استاد مکاسب و رسائل و کفایه ما که معلم و مربی حقیقی بود می‌فرموداگر کسی به این حدیث شریف «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» عمل کند و چهل روز اعمالش را تنها برای خدا و امتثال امر الهی انجام دهد چشمه‌های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می‌شود به این صورت که در تمام اعمال خود قصد اطاعة الله کند اعم از واجبات و مستحبات و حتی مباحات، در واجبات و مستحبات معلوم است که می‌توان قصد قربت نمود و اما در مباحاتی مثل خوردن و آشامیدن هم فرد می‌تواند قصد تقرب کند مثلا قصد او از خوردن غذا حفظ جان و سلامتی باشد و اینکه قدرت بر عبادت و اطاعت خداوند پیدا کند و قصد او از خواب و استراحت این باشد که بتواند تجدید قوا کند برای اطاعت دستورات الهی حتی قصد او از تخلی این باشد که بتواند دفع قذوارت از خود کرده و قدرت بر عبادت الهی پیدا کند.

اگر کسی در تمام اعمال خود قصد قربت کند همه اعمالش برای خدا بوده و عبادت محسوب می‌شود در سفارش رسول الله به اباذر آمده است «يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ نِيَّةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْلِ»[4] مومنین راستین پیوسته در حال اطاعة الله هستند لذا اگر انسان عملی را انجام دهد و در آن قصد قربت نکند ولو عمل مباح باشد خسران و زیان کرده است و اگر انسان یک لحظه در حال تکامل و ترقی نباشد مغبون و متضرر است و طبق خواست شیطان عمل نموده است لذا فرمود: «مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَيْرَهُمَا فَهُوَ مَغْبُوطٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ يَرَ الزِّيَادَةَ فِي نَفْسِهِ فَهُوَ إِلَى النُّقْصَانِ وَ مَنْ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَيَاةِ‌».[5]

بر این اساس اعمال مباح هم به یک معنی خواست شیطان است و انسان را از اطاعت الهی دور می‌کند بزرگان دین در همه اعمال خود قصد قربت می‌نمودند حتی جماع برای این بود که خدایا چون تو دوست داری فرزند دار شویم و امر به تمتع از حلیله و کنترل شهوت نموده‌ای به این جهات تمتع از همسر خود می‌کنم به قول شاعر که می‌گوید:

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

من به خود نامدم این جا که به خود باز روم آن که آورد مرا باز برد در وطنم

انسان موجود بسیار ارزشمندی است خداوند متعال خلقت انسان را منسوب به خود نموده و می‌فرماید:﴿خلقتُک بیدی﴾این اضافه تشریفیه است و الا همه مخلوقات عالم مصنوع الهی هستند و یا فرمود ﴿قل الروح من امر ربی﴾ روح انسانی از عالم امر و منسوب به ذات اقدس الهی است از این جهت غالب بدن برایش تنگ است وقتی از این قفس بدن نجات پیدا می‌کند که یا روح از بدن او خارج شده و بمیرد یا در حال حیات، روح خود را از تعلقات جسمانی آزاد کرده و روحش را ملکوتی کند در چنین حالتی پیوسته در حال اطاعة الله و در حال تکامل است در غیر این صورت در حال خسران خواهد بود.

بعد هذ المقدّمات نقول: عمل وسواسی اگر چه اطاعت از شیطان محسوب می‌شود ولی هر چه اطاعت شیطان باشد حرام نیست زیرا فعل مباح هم به یک معنی اطاعت شیطان است اگر اضافتاً الی الله اتیان نشود چرا که روح انسان را از تعالی و تکامل باز می‌دارد ولی بنا نیست هر فعل شیطانی حرام باشد از همین قبیل است وسواس که در روایات اطاعت شیطان شمرده شده ولی فی نفسه حرمتی ندارد مگر اینکه عمل بر طبق آن منجر به ترک واجب یا فعل حرام شود که در این صورت آن عمل حرام است نه مطلق عمل بر طبق وسواس توضیح بیشتر ان شاء الله در جلسه بعد خواهد آمد.

 


[1] شهادت عدلین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo