< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم جلد میته دباغی شده.

المسألة الثامنة: جلد الميتة لا يطهر بالدبغ‌ و لا يقبل الطّهارة شي‌ء من الميتات سوى ميت المسلم فإنه يطهر بالغسل.

ترجمه: پوست ميته به وسیله دباغى طاهر نمى‌شود و ميته هيچ حیوانی قابلیت برای طهارت را ندارد مگر مرده مسلمان كه به وسیله اغسال ثلاثه طاهر مى‌شود.

در بین مسلمین اعم از شیعه و سنی خلافی نیست در اینکه مرده مسلمان بوسیله اغسال ثلاثه طاهر می‌شود و نیز خلافی نیست در اینکه میته غیر انسان در غیر از پوست به هیچ عنوان قابلیت برای تطهیر را ندارد عمده اختلاف بین شیعه و سنی در این جهت است که آیا خصوص جلد میته بوسیله دباغی طاهر می‌شود یا خیر؟ اکثر عامه قائلند که جلد میته اعم از حلال گوشت و حرام گوشت محکوم به نجاست است ولی با دباغی طاهر می‌شود در مقابل إمامیه که دباغی را به هیچ عنوان سبب برای تطهیر نمی‌داند.

از بین إمامیه تنها ابن جنید قائل به طهارت میته به وسیله دباغی شده است برخی گفته‌اند چون ایشان ابتدا سنی بوده و بعد شیعه شده است از این جهت گاه در فتاوی خود فتاوای اهل سنت را ذکر نموده است مرحوم کاشانی ره نیز در کتاب مفاتیح خود مایل به این قول شده است و مرحوم صدوق ره در کتاب فقیه خود روایت مرسلی را ذکر نموده که مفاد آن طهارت جلد میته است و تنها در نماز منع شده است: «انه سئل عن جلود الميتة يجعل فيها اللبن‌ و الماء و السمن ما ترى فيه؟ فقال: لا بأس بأن تجعل فيها ما شئت من ماء، أو لبن، أو سمن، و تتوضأ منه، و تشرب، و لكن لا تصل فيه»[1] با توجّه به آنچه که مرحوم صدوق ره در مقدّمه بر کتاب فقیه خود ذکر نموده مبنی بر اینکه آنچه از روایات در این کتاب نوشته ام طبق آن فتوی داده ام «من انه لا يروى فيه إلا ما يفتي بمضمونه و يحكم بصحّته و تكون حجة بينه و بين ربه».

طبق این بیان نظر ایشان نیز طهارت جلد میته است در فقه الرضا نیز کلامی نقل شده که مفاد آن طهارت پوست میته بوسیله دباغی است و چون فتاوی شیخ صدوق ره عمدتاً موافق با فقه الرضا بوده است این کلام فقه الرضا نیز شاهد بر موافقت این قول با فتوای شیخ صدوق ره است.

این قول موافق با فتوای اهل سنت است عمده مستند آن روایتی است که در کتب عامه از رسول الله نقل شده است مفاد روایت آن است که رسول الله عبور کردند به لاشه گوسفندی که روی زمین افتاده بود حضرت فرمودند: اگر گوشت آن قابل استفاده نبود چرا صاحبان آن لااقل از پوست آن استفاده نکردند سنی ها گفته‌اند این حیوان میته بوده و چون میته با دباغی طاهر می‌شود از این جهت رسول الله مذمت نموده و فرمودند: چرا از پوست آن با وجود اینکه بوسیله دباغی طاهر می‌شد استفاده نکردند لکن این روایت بوسیله روایات معتبر عندنا تفسیر شده به اینکه مراد رسول الله این بوده که چرا این حیوان را رها کردند و اگر گوشت آن به جهت لاغری قابل استفاده نبود، حیوان را به ذبح شرعی ذبح می‌کردند تا لا اقل از پوست آن استفاده کنند: «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَاكَانَ عَلَى أَهْلِهَا إِذَالَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا أَيْ تُذَكَّى» و اما متن روایاتی که مفاد آن طهارت جلد میته بوسیله دباغی است:

مرسله صدوق ره: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سُئِلَ الصَّادِقُ عَنْ جُلُودِ الْمَيْتَةِ يُجْعَلُ فِيهَا اللَّبَنُ وَ الْمَاءُ وَ السَّمْنُ مَا تَرَى فِيهِ؟ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ تَجْعَلَ فِيهَا مَا شِئْتَ مِنْ مَاءٍ أَوْ لَبَنٍ أَوْ سَمْنٍ وَ تَتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ تَشْرَبَ وَ لَكِنْ لَا تُصَلِّي فِيهَا.[2]

فقه الرضا : ...ذكاة الحيوان ذبحه و ذكاة الجلود الميتة دباغته‌.[3]

نکته: برخی کتاب فقه الرضا را تالیف پدر شیخ صدوق ره دانسته‌اند که از هندوستان آورده شد و به دست پدر مرحوم مجلسی ره رسیده است ولی فقها روایات آن را غیر مستند دانسته و اعتنای چندانی به روایات مذکور در آن ننموده‌اند.

خبر حسین بن زراره: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي جِلْدِ شَاةٍ مَيْتَةٍ يُدْبَغُ فَيُصَبُّ فِيهِ اللَّبَنُ أَوِ الْمَاءُ فَأَشْرَبُ مِنْهُ وَ أَتَوَضَّأُ؟ قَالَ نَعَمْ وَ قَالَ يُدْبَغُ فَيُنْتَفَعُ بِهِ وَ لَا يُصَلَّى فِيهِ.[4]

روایات مذکور از نظر سند معتبر نیست زیرا روایت صدوق ره و روایت فقه رضوی مرسل است به علاوه فقه الرضا معلوم نیست که روایت باشد و حسین بن زراره نیز توثیق نشده است و با صرف از نظر از ضعف سندی، این روایات معارض است با اخبار مستفیضه‌ای که دلالت دارد بر نجاست میته ولو اینکه هفتاد بار دباغی شود در برخی از روایات طهارت بوسیله دباغی افترای اهل سنت به رسول الله شمرده شده است در هر حال عند المعارضه ترجیح با روایاتی است که حکم به نجاست میته نموده ولو اینکه دباغی شده باشد زیرا أوّلاً این روایات موافق با فتوای عامه است و عند التعارض یکی از مرجّحات مخالفت با عامه است از این جهت روایاتی که دلالت بر طهارت میته بوسیله دباغی دارد طرح شده و حمل بر تقیه می‌شود[5] ثانیا موافق با إطلاقات أدلّه‌ای است که دلالت بر نجاست جمیع اجزای میته دارد و اما متن روایاتی که مفاد آن نجاست جلد میته است اگر چه دباغی شده باشد:

صحیحه علی بن ابی مغیره: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  الْمَيْتَةُ يُنْتَفَعُ مِنْهَا بِشَيْ‌ءٍ؟ فَقَالَ لَا قُلْتُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ مَرَّ بِشَاةٍ مَيْتَةٍ فَقَالَ مَا كَانَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الشَّاةِ إِذَا لَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا فَقَالَ تِلْكَ شَاةٌ كَانَتْ لِسَوْدَةَ بِنْتِ زَمْعَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ وَ كَانَتْ شَاةً مَهْزُولَةً لَا يُنْتَفَعُ بِلَحْمِهَا فَتَرَكُوهَا حَتَّى مَاتَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَا كَانَ عَلَى أَهْلِهَا إِذَالَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا أَيْ تُذَكَّى.[6]

مفاد روایت: این روایت صراحت دارد در عدم جواز انتفاع از جلد میته زیرا اگر امکان انتفاع از میته بوسیله دباغی وجود می‌داشت مذمت رسول الله نسبت به صاحبان حیوان معنی نداشت که فرمودند: چرا آن را ترک کرده و حتی از جلد آن هم منتفع نشدند و عدم انتفاع از آن نیست مگر به جهت نجاست و عدم امکان استفاده از آن حتی بعد از دباغی.

بنابراین اینکه مرحوم کاشانی ره در مفاتیح درمقام جمع بین روایتی که مفادش طهارت میته بوسیله دباغی است و این روایت فرموده است در این روایت یعنی صحیحه علی بن ابی مغیره نفرموده که امکان طهارت آن با دباغی وجود ندارد بلکه فرموده چرا آن را طرح کردند و این منافاتی ندارد که امکان تطهیر آن بوسیله دباغی وجود داشته باشد.

در جواب می‌گوییم عند المتشرعه جواز و عدم جواز انتفاع منوط به طهارت و نجاست حیوان است بنابراین اینکه رسول الله فرمودند: چرا از جلد آن منتفع نشدند، به جهت نجاست آن و عدم امکان انتفاع از آن بوده است ولی می‌توانستند با فرض ذبح و تذکیه از پوست آن استفاده کنند گر چه از گوشت آن بخاطر لاغری زیاد استفاده نکرده باشند.

موثّقة أبي مريم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ السَّخْلَةُ الَّتِي مَرَّ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ وَ هِيَ مَيْتَةٌ فَقَالَ مَا ضَرَّ أَهْلَهَا لَوِ انْتَفَعُوا بِإِهَابِهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَمْ تَكُنْ مَيْتَةً يَا أَبَا مَرْيَمَ وَ لَكِنَّهَا كَانَتْ

مَهْزُولَةً فَذَبَحَهَا أَهْلُهَا فَرَمَوْا بِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَا كَانَ عَلَى أَهْلِهَا لَوِ انْتَفَعُوا بِإِهَابِهَا.[7]

ترجمه: ابی مريم از إمام صادق سؤال کرد از بره یا بزغاله مرده‌اى که رسول خدا بر آن گذر نموده و فرمودند: چه ضرر داشت اگر صاحبانش از پوست آن استفاده مى‌كردند، إمام صادق در توضیح کلام رسول الله فرمودند: آن حیوان نمرده بود بلكه نحيف و استخوانى شده بوده، و چون صاحبانش آن را ذبح كردند «و دیدند گوشتی در بدن ندارد» آن را دور انداختند رسول خدا هنگام رؤیت آن فرمودند: چه مى‌شد اگر صاحبان اين حيوان لا اقل از پوست آن استفاده مى‌كردند.

برخی گفته‌اند این روایت و روایت سابق در واقع یک روایت بوده که به دو طریق نقل شده است لکن ظاهراً دو روایت بوده است مورد روایت أوّل میته گوسفند و مورد روایت دوّم سخله لاغری بوده که تذکیه شده و از پوست آن با وجود تذکیه استفاده ننمودند.

موثّقه سماعة: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ جُلُودِ السِّبَاعِ يُنْتَفَعُ بِهَا؟ قَالَ إِذَا رَمَيْتَ وَ سَمَّيْتَ فَانْتَفِعْ بِجِلْدِهِ وَ أَمَّا الْمَيْتَةُ فَلَا.[8]

صحیحه محمد بن مسلم: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ جِلْدِ الْمَيْتَةِ يُلْبَسُ فِي الصَّلَاةِ إِذَا دُبِغَ قَالَ لَا وَ إِنْ دُبِغَ سَبْعِينَ مَرَّةً.[9]

روایت ابی بصیر: عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِسْحَاقَ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ عَيْثَمِ بْنِ أَسْلَمَ النَّجَاشِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الصَّلَاةِ فِي الْفِرَاءِ فَقَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ رَجُلًا صَرِداً لَا يُدْفِئُهُ فِرَاءُ‌ الْحِجَازِ لِأَنَّ دِبَاغَهَا بِالْقَرَظِ فَكَانَ يَبْعَثُ إِلَى الْعِرَاقِ فَيُؤْتَى مِمَّا قِبَلَكُمْ بِالْفَرْوِ فَيَلْبَسُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ أَلْقَاهُ وَ أَلْقَى الْقَمِيصَ الَّذِي يَلِيهِ فَكَانَ يُسْأَلُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْعِرَاقِ يَسْتَحِلُّونَ لِبَاسَ الْجُلُودِ الْمَيْتَةِ وَ يَزْعُمُونَ أَنَّ دِبَاغَهُ ذَكَاتُهُ.[10]

مفاد روایت: این روایت اگر چه ضعیف السند است ولی از نظر دلالت واضح است در این روایت إمام سجاد با پوست خریداری شده، معامله غیر مذکّی و شیء نجس را می‌نمودند چرا که در هنگام نماز لباسی را که از پوستین تهیه شده بود و حتی لباس زیر آن را هم به جهت ملاقات با آن از تن خارج می‌کردند و وقتی از علت آن سؤال می‌شد می‌فرمودند: اهل عراق پوست

میته را حلال می‌شمارند به گمان اینکه دباغی موجب طهارت جلد حیوان می‌شود پوستین درست می‌کردند.

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِسْحَاقَ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَدْخُلُ سُوقَ الْمُسْلِمِينَ أَعْنِي هَذَا الْخَلْقَ الَّذِينَ يَدَّعُونَ الْإسلام فَأَشْتَرِي مِنْهُمُ الْفِرَاءَ لِلتِّجَارَةِ فَأَقُولُ لِصَاحِبِهَا أَ لَيْسَ هِيَ ذَكِيَّةٌ فَيَقُولُ بَلَى فَهَلْ يَصْلُحُ لِي أَنْ أَبِيعَهَا عَلَى أَنَّهَا ذَكِيَّةٌ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ لَا بَأْسَ أَنْ تَبِيعَهَا وَ تَقُولَ قَدْ شَرَطَ لِيَ الَّذِي اشْتَرَيْتُهَا مِنْهُ أَنَّهَا ذَكِيَّةٌ قُلْتُ وَ مَا أَفْسَدَ ذَلِكَ قَالَ اسْتِحْلَالُ أَهْلِ الْعِرَاقِ لِلْمَيْتَةِ وَ زَعَمُوا أَنَّ دِبَاغَ جِلْدِ الْمَيْتَةِ ذَكَاتُهُ ثُمَّ لَمْ يَرْضَوْا أَنْ يَكْذِبُوا فِي ذَلِكَ إِلَّا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ .[11]

مفاد روایت: در این روایت حکم به طهارت میته بوسیله دباغی کذب بر رسول الله شمرده شده است.

 


[1] ترجمه: از امام صادق . پرسيدند: اگر از پوست حيوان مرده كيسه و انبان چرمى بسازند و در آن شير يا دوغ و آب و روغن بريزند استفاده از اين مايعات به نظر شما چگونه است؟ حضرت فرمودند اشكالى ندارد هر چه در آن بريزى (آب يا دوغ و شير يا روغن) يا از آن بياشامى و يا با آب وضو بسازى، امّا در لباسى كه از مردۀ حيوان ساخته شده نماز جائز نیست
[5] قرینه ای که در حمل این روایات بر تقیه وجود دارد روایاتی که در آن حکم به طهارت میته شده است در این روایات از طرفی نوشیدن آب و وضو گرفتن از ظرف آبی که از میته تهیه شده تجویز شده و از طرفی نماز در آن منع شده است «فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ تَجْعَلَ فِيهَا مَا شِئْتَ مِنْ مَاءٍ أَوْ لَبَنٍ أَوْ سَمْنٍ وَ تَتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ تَشْرَبَ وَ لَكِنْ لَا تُصَلِّي فِيهَا» .و این در حالی است که اگر طاهر باشد هم وضو با آن صحیح است و هم نماز در آن جائز است و تفکیک بین این دو، معنی ندارد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo