< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم صور متعدّد خون مشکوک.

مرحوم استاد خویی ره پنج صورت برای دم مشکوک ذکر نمودند صورت اوّل که شک در اصل خون بودن مایع باشد حکم آن در بحث قبل گذشت و گفتیم مقتضای استصحاب عدم ازلی حکم به طهارت آن است و اما حکم صورت دوّم که می‌دانیم مایع مشکوک خون است ولی شک داریم که آیا خون حیوان است یا خون غیر حیوان مثل خون نازل از آسمان، در این صورت نیز مقتضای قاعده طهارت حکم به طهارت خون مشکوک است.

عمده بحث ما در صورت سوّم و چهارم فرض شک است که می‌دانیم خون حیوان است ولی شک داریم که آیا خون نجس است یا خون طاهر مثل اینکه شک داریم که آیا خون از حیوان صاحب نفس سائله است تا نجس باشد یا از حیوان فاقد نفس سائله است تا طاهر باشد این فرض خود بر دو قسم است گاهی شک ما در حال حیوان از نظر سائله بودن حیوان است مثل اینکه می‌دانیم خون تمساح روی لباسمان ریخته ولی نمی‌دانیم آیا این حیوان از حیوانات صاحب نفس سائله است تا خون آن نجس باشد یا از حیوان فاقد صاحب نفس سائله است تا طاهر باشد منشا شک در این مورد شبهه حکمیه است و گاهی می‌دانیم گوسفند دارای خون سائله است و ماهی هم فاقد نفس سائله است ولی شک داریم در خون خارج که آیا از خون گوسفند است یا از خون ماهی منشأ شک در اینجا شبهه موضوعیه است بازگشت این دو صورت به شک در طهارت خون حیوان است.

مشهور در دو فرض مزبور به مقتضای قاعده طهارت حکم به طهارت خون مشکوک نموده‌اند لکن برخی از بزرگان، حکم به لزوم اجتناب از خون مشکوک در هر دو فرض نموده‌اند تمسّکاً به إطلاق در موثّقه عمار که فرمود: «فإن رأيت في منقاره دما فلاتتوضأ منه و لا تشرب» طبق إطلاق موثّقه هر خون مشکوک و مردّد بین خون طاهر و نجس محکوم به نجاست است مثل تردید در خون بین اینکه آیا از حیوان صاحب نفس سائله است یا غیر آن و با وجود این إطلاق نوبت به اصل عملی نمی‌رسد زیرا «الاصل دلیل حیث لا دلیل له».

کلام مرحوم شیخ انصاری ره در جواب از إشکال مزبور:

در مورد بحث نمی‌توان به موثّقه عمار تمسّک نمود به دو جهت:

اوّلاً صدر این روایت موردش خون نجس و خون موجود در منقار پرندگان وحشی است که معمولاً به خون نجس مثل میته ملوّث می‌شود نه خون طاهر مثل خون متخّلف در ذبیحه یا خون حیوانات فاقد نفس سائله، از این جهت صدر روایت با ذیل آن که حکم خون مشکوک را بیان نموده، تعارضی ندارد.

ثانیاً موثّقه عمار در نسخه استبصار و من لا یحضره الفقیه ذیلی دارد که در کافی ذکر نشده است در ذیل این روایت آمده است: «وَ سُئِلَ عَنْ مَاءٍ شَرِبَتْ مِنْهُ الدَّجَاجَةُ فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي مِنْقَارِهَا قَذَرٌ لَمْ تَشْرَبْ وَ لَمْ تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ فِي مِنْقَارِهَا قَذَراً تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ اشْرَبْ» یعنی اگر در منقار حیوان أهلی مثل مرغ، شیء قذر«نجس» دیده شود وضو با آب ملاقی با آن و شرب از آن جائز نخواهد بود و أمّا اگر شک کنیم که آیا منقار پرنده ملوّث به شیء قذر شده یا خیر، وضو با آبِ ملاقی و شرب از آن جائز بوده و آن آب محکوم به طهارت است این ذیل قاعده کلی را بیان می‌کند که در صورت شک در قذارت به مقتضای أصل طهارت محکوم به طهارت است.

نسبت بین این ذیل با صدر روایت عام و خاص من وجه است مقتضای إطلاق در صدر روایت که فرمود «فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْهُ» آن است که خون مطلقا محکوم به نجاست است چه علم به نجاست حاصل شود و چه شک در نجاست داشته باشیم و مقتضای إطلاق در ذیل روایت که فرمود «وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ فِي مِنْقَارِهَا قَذَراً تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ اشْرَبْ» آن است که اگر علم به نجاست حاصل نشود خون مردّد مطلقا محکوم به طهارت است خواه مورد شک خون باشد یا دیگر نجاسات، ماده اجتماع خون مشکوک است که طبق إطلاق در صدر روایت محکوم به نجاست و طبق إطلاق در ذیل روایت محکوم به طهارت است و بعد از تعارض و تساقط مرجع قاعده طهارت است در نتیجه نمی‌توان به مقتضای إطلاق در صدر روایت حکم به نجاست خون مشکوک نمود.

إشکال مرحوم استاد خویی ره به شیخ انصاری ره:

مرحوم استاد خویی ره می‌فرماید: مورد صدر و ذیل روایت با هم تفاوت دارد زیرا در صدر روایت إمام در مقام بیان حکم واقعی مطلق خون موجود در منقار پرنده گان درنده مثل باز و عقاب و لزوم اجتناب از ملاقی آن است و ذکری از خون معلوم النجاسة ننموده بلکه به طور کلی حکم به نجاست کرده است و اما ذیل روایت در مقام بیان حکم ظاهری و حکم مسأله در صورت شک است و می‌گوید‌ اگر علم به قذارت حاصل شود محکوم به نجاست و در صورت شک محکوم به طهارت است و منعی نیست که طبق صدر روایت مطلق خون موجود در منقار پرندگان وحشی مثل باز و عقاب محکوم به نجاست باشد و طبق ذیل روایت مطلق قذارات در صورت شک محکوم به طهارت باشد.

و اما وجه حکم به نجاست مطلق خون موجود در منقار پرندگان وحشی از باب تقدیم ظاهر بر اصل است چرا که معمولاً این حیوانات تغذی از حیوانات حرام گوشت می‌کنند و منقار آن ها ملوّث به خون نجس می‌شود نه خون طاهر.

در عین حال منافاتی ندارد که خون مشکوک اگر از غیر پرنده وحشی باشد به مقتضای قاعده طهارت محکوم به طهارت باشد بنابراین اگر خونی در غیر مورد صدر که منقار پرنده وحشی است، مردّد باشد که آیا از حیوان صاحب نفس سائله است یا از حیوان فاقد صاحب نفس سائله، محکوم به طهارت باشد و حکم به نجاست در این فرض تمسّکاً به إطلاق در موثّقه عمار صحیح نیست زیرا تمسّک عام در شبهه مصداقیه است.

توضیح ذلک: اگر مخصّص منفصلی بر عام وارد شود و مفهوم مخصّص مردّد بین اقل و اکثر باشد در این فرض می‌توان در مورد مشکوک تمسّک به عموم عام نموده و به قدر میتقن از تخصیص اکتفا نمود ولی اگر مخصص از نظر شبهه مصداقیه مردّد باشد تمسّک به عام صحیح نیست.

به عنوان مثال اگر در دلیل عامی وارد شود «اکرم کل عالم» سپس در دلیل مخصّص منفصل دیگری وارد شود «لا تکرم الفاسق» در این مورد اگر مفهوم خاص یعنی فاسق مردّد باشد بین خصوص مرتکب کبیره که اقل است و بین مرتکب کبیره و صغیره، که اکثر است در اینجا در فرد مشکوک تمسّک به عام صحیح است زیرا قدر متیقین از خروج عام خصوص مرتکب کبیره است و اما چون نسبت به خروج مرتکب صغیره از عام شک داریم می‌توان به عموم عام در حکم به لزوم اکرام تمسّک نمود زیرا عموم عام حجت است و رفع از این عام باید به حجت معتبر باشد و آن مقدار که یقیناً از عموم عام تخصیص خورده مرتکب کبیره است و اما نسبت به تخصیص بیشتر از آن که مرتکب صغیره باشد چون شک داریم می‌توانیم تمسّک به عموم عام نماییم.

و أمّا اگر مفهوم خاص معین است که مثلاً فاسق خصوص مرتکب کبیره است اگر بدانیم این فرد مرتکب گناه شده ولی نمی‌دانیم که آیا مرتکب صغیره شده تا اکرام او واجب باشد یا مرتکب کبیره شده تا اکرامش واجب نباشد در این عالم مشکوک نمی‌توان تمسّک به عموم اکرم العلماء نمود زیرا عام بعد از تخصیص حجت در عالمِ غیر فاسق است و چون در صدق این عنوان بر این فرد شک داریم نمی‌توانیم به عموم عام تمسّک کنیم از این جهت گفته‌اند تمسّک به عام در شبهه مصداقیه صحیح نیست.

در ما نحن فیه اگر چه خون در صدر موثّقه إطلاق دارد لکن این مطلق یقیناً تخصیص خورده به بعضی از افراد خون مثل خون متخّلف در ذبیحه و خون حیوان فاقد نفس سائله و بعد از تخصیص مفاد صدر نجاست خون غیر ذبیحه و غیر نفس سائله است حال اگر دمی مشکوک باشد و ندانیم که آیا فاقد نفس سائله است تا داخل در مخصص باشد یا صاحب نفس سائله است تا داخل در إطلاق باشد در فرد مشکوک نمی‌توان به إطلاق در صدر تمسّک نمود زیرا تمسّک عام در شبهه مصداقیه است.

از طرفی مورد صدر موثّقه خصوص دم موجود درمنقار حیوانات درنده است و در آنجا از باب تقدیم ظاهر بر اصل حکم به نجاست کردیم ولی در غیر مورد پرندگان وحشی نمی‌توان تمسّک به عام کرد بنابراین اگر منقار مرغی ملوّث به خون مشکوک شود تمسّک به صدر موثّقه برای إثبات نجاست آن صحیح نیست بلکه به مقتضای قاعده طهارت محکوم به طهارت است. [1]

 


[1] .قال سیدنا الاستاد الخلخالی ره فی فقه الشیعه: و بالجملة: ان للموثقة دلالتين، إحداهما: الدلالة على الحكم الواقعي، و هو نجاسة مطلق الدم. و قد تقدم: انها أحد المستندين فيما اخترناه من عموم نجاسته. الثانية: الدلالة على الحكم الظاهري، و هو نجاسة الدم المشكوك فيه، و وجوب الاجتناب عن ملاقيه. أما الدلالة الاولى: فلا يمكن التمسك بها في الدماء المشكوكة، لأنه من التمسك؟ بالعام في الشبهة المصداقية، فإن العموم المذكور مخصص بما دل على طهارة بعض الدماء، كالمتخلّف في الذبيحة، و دم ما لا نفس له، و نحو ذلك، و من المحقق في محله عدم صحة التمسك بالعام المخصّص في الشبهات المصداقية للخاص. و أمّا الدلالة الثانية فلا مانع من التمسك بها في الدّم المشكوك. الا انها مختصة بموردها- من منقار الطيور الجوارح- تقديما للظاهر على الأصل فيها، فلا يمكن التعدي إلى مطلق الدماء المشكوكة. فلا أصل لأصالة نجاسة الدم المشكوك على وجه العموم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo