< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم الکل صنعتی و غیر صنعتی از نظر طهارت و نجاست.

جمعی از فضلای قوم کتابی را در تحقیق ماهیت الکل و فراورده‌های آن به رشته تحریر در آورده‌اند که تحقیقی بسیار نافع و زیباست مولف اصلی این کتاب سید حسین وحدتی شبیری است متاسفانه فقهای ما گاه در مورد برخی از موضوعات فتوی داده‌اند ولی به جهت عدم احاطه به موضوع توضیح کامل و جامعی از آن موضوع نداده‌اند و این در حالی است که تشخیص برخی از موضوعات برای مقلدین کاری بسیار مشکل و گاه موجب برای سر درگمی مقلدین می‌شود از جمله این موضوعات الکل است این مایع اگر چه بنفسه جزء مشروبات مست کننده نیست ولی دارای ماده اصلی خمر در اسکار است.

درست است که تشخیص موضوعات وظیفه خود مقلد است نه مجتهد ولی تشخیص برخی از موضوعات تخصصی بوده و تشخیص آن برای مکلفین کار بسیار مشکلی است از این جهت بر مجتهد لازم است که دایره موضوع را کاملاً مشخص نماید به عنوان مثال لازم است که محدوده عرفات و مشعر را مشخص کند وقتی فتوی می‌دهد که بر فرد محرم، واجب است خود را قبل از ظهر روز نهم به عرفات برساند و بعد از مغرب شرعى و فراغ از وقوف در عرفات، واجب است به طرف مشعر الحرام كوچ و در آنجا نیز وقوف كند و یا اگر در موردی فتوی می‌دهد که وظیفه مکلف آن است که از حرم خارج شده و مجدد مُحرم شود و یا فتوی می‌دهد که اگر کسی در حرم صید کند کفاره و قربانی کردن بر او واجب است بر مجتهد لازم است محدوده حرم را تعیین کند تا مکلف بداند محدوده حرم کجاست و بتواند به تکالیف فوق عمل کند از همین قبیل است الکل فلذا اگر مجتهد فتوی به نجاست یا طهارت آن می‌دهد و بین أقسام آن در حکم تفصیل می‌دهد باید موضوع آن را کاملاً مشخص کند که مراد از الکل چیست و کدام قسم از آن محکوم به نجاست یا طهارت است.

در فتوای مرحوم آیت الله گلپایگانی ره آمده است که الکل اگر متخذ از خمر باشد نجس و الا طاهر است و یا در فتوای مرحوم إمام آمده است: الكل صنعتى یا طبی كه براى رنگ كردن درب و ميز و صندلى و مانند اينها به كار می‌رود و در برخی از داروها از آن استفاده می‌شود اگر انسان نداند از مسكر مايع بالاصاله‌ درست شده یا خیر، محکوم به طهارت است این فتوی هم مبهم است زیرا مشخص نشده که مراد از الکل صنعتی چیست و فرق آن با مسکرات بالأصالة چیست به هر حال تشخیص موضوع و اینکه کدام قسم از الکل نجس است و مراد از الکل صنعتی و غیر آن چیست نیاز به تحقیق دارد برای آشنا شدن ذهن شریف شما عزیزان مطالبی اجمالاً به عرض می‌رسد:

مطلب اوّل: الکل توسط زکریای رازی «معلم ثالث» کشف شده است و شکی نیست در اینکه الکل در صنایع مختلف استفاده‌های فراوانی دارد در تهیه بسیاری از مواد شیمیایی مثل رنگ ها، مواد آرایشی، ادویه جات، صنایع بهداشتی و آرایشی و در طب و پزشکی و داروسازی نقش به سزایی را ایفا می‌کند تا جایی که کم دارویی پیدا می‌شود که در آن از الکل استفاده نشده باشد از این جهت در عربی از آن تعبیر به مفتاح الادویه شده است.

خاطره: زمانی که در نجف اشرف اشتغال به تحصیل داشتم به جهت مداوای خود در مریضی که عارض شده بود به کربلا رفتم در آنجا ما را معرفی کردند به عطار معروفی که مغازه بزرگی داشت ایشان نبض من را گرفت و به مجرد گرفتن نبض بیماری من را تشخیص داد و گفت فردا بیایید فردای آن روز که مراجعه کردم شیشه‌ای که در آن مایعی وجود داشت و موادی هم در آن ته نشین شده به من داد وقتی از مواد ته نشین شده سؤال کردم به من گفت چون معتقدم استفاده از الکل حرام است ماده‌ای که خاصیت الکل را دارد و موجب می‌شود که دارو زودتر اثر خود را بگذارد در عوض الکل استفاده کردم و این مواد ته نشین شده از اثرات آن داروست اتفاقا از آن دارو استفاده کردم و مفید هم واقع شد.

مطلب دوّم: الکل دو قسم دارد:

قسم اوّل آن از خمر متخذ از انگور یا خرما یا دیگر میوه ها است به این صورت که بعد از جوشاندن خمر در دمای 76 درجه بخار حاصل از آن به وسیله لوله منتقل به ظرف دیگری شده و تبدیل به مایع می‌شود این الکل تخمیری و تفطیری از خود خمر گرفته شده است به این قسم از الکل اتانول می‌گویند که کاربرد طبی دارد و از تخمیر برخی از مواد قندی موجود در برخی از میوه ها بواسطه لِه شدن و باقی گذاردن در فضای آزاد در مدت طولانی، به دست می‌آید این الکل در همه مسکرات وجود دارد و گفته‌اند اگر الکل در آن به میزان 20 درصد باشد عرق و اگر به میزان 40 درصد باشد ویسکی می‌شود و حتی خود الکل که در آن 98 درصد الکل دارد اگر با آب مخلوط شود موجب برای اسکار است.

قسم دوّم الکل صنعتی است که از گازهای موجود در برخی از معادن مثل زغال سنگ، مواد نفتی و گازها و یا از برخی از مواد شیمیایی به دست می‌آید به این قسم از الکل متانول گویند.

ماده اصلی الکل چه اتانول باشد و چه متانول «چه صنعتی و چه غیر صنعتی» یکی است و به طبع اوّلیه سمّی و کشنده است و باید با آب مخلوط شود تا مست کننده شود ولی معمولاً استفاده در شرب نمی‌شود.

آیت الله گلپایگانی ره فتوی داده به اینکه اگر الکل از خمر گرفته شود نجس است و الا نجس نیست و مرحوم إمام فتوی به عدم نجاست الکل صنعتی داده است سؤال این است که چرا بین این دو الکل تفصیل داده شده با اینکه ماده اصلی در هر دو یکی است آیا می‌توان حکم به نجاست همه أقسام الکل کرد از این جهت که ماده اصلی خمر که موجب برای اسکار است در الکل موجود است به طوری که اگر بواسطه تقطیر و تبخیر الکل آن جدا شود دیگر حالت مست کننده گی ندارد زیرا این ماده در الکل صنعتی هم موجود است یا اینکه همه أقسام الکل چه صنعتی و چه غیر صنعتی محکوم به طهارت است چنان که برخی از فقها قائل به آن هستند از این جهت که از بخار خمر تهیه شده به جهت تبدیل موضوع و إستحاله در آن دیگر خمر بر آن صادق نیست و علی القاعده همچنان که فقها در مورد بخار بول حکم به طهارت کرده‌اند باید حکم به طهارت الکل در هر دو قسم آن شود یا اینکه باید بین أقسام الکل تفصیل داده و تنها حکم به طهارت الکل صنعتی نمود؟

خاطره: مرحوم آیة اللّه شاهرودی از مرحوم شیخ انصاری ره نقل نمودند که این بزرگوار روزی وارد حمام می‌شود و می بیند مردی وسواسی مکرر داخل خزینه حمام رفته و بر می‌گرد وقتی از علت آن سؤال می‌کند آن مرد در جواب می‌گوید: خزینه به جهت کر بودن یا اتصال به کر طاهر است و من بدنم را در آن تطهیر می‌کنم ولی بعد از بیرون آمدن از خزینه چون بخار آب ها متصل به زمینِ نجس است موجب نجاست بخار متصاعد از آن شده و با ملاقات بدن من با این بخار ها بدنم متنجّس می‌شود از این جهت دوباره به خزینه بر می‌گردم تا طاهر شوم، مرحوم شیخ ره که دید بحث با او بی فائده است از باب مجأدلّه به احسن فرمودند: این بخارها درست است که به کف زمین متصل است ولی از جهتی به خزینه حمام هم که به مقدار کر است متصل است از این جهت پاک است مرد تا این إستدلال را از مرحوم شیخ شنید خوشحال شده و کلام او را پذیرفت.

این مسأله در فقه بحث شده که بخار نجاسات، مثل بول نجس نیست بر این اساس حتی الکلی هم که از بخار خمر تهیه شده علی القاعده باید محکوم به طهارت باشد و در این جهت بین الکل متخذ از شراب و غیر آن فرقی نیست سؤال این است که بر چه اساس آیت الله گلپایگانی حکم به نجاست الکل متخذ از خمر نموده است و مرحوم إمام تنها حکم به طهارت الکل صنعتی نموده است در صورتی که الکل اوّلاً از بخار به دست آمده است ثانیاً مواد اصلی در الکل صنعتی و غیر صنعتی یکی است مسأله واقعا مبهم است و روشن نیست و نیاز به تحقیق موضوعی دارد.

مگر اینکه صغری و کبری منطقی درست کنیم که طبق روایات هر مسکری خمر است و هر خمری نجس است چرا که فرمود «فَكُلُّ مُسْكِرٍ مِنَ الشَّرَابِ إِذَا أُخْمِرَ فَهُوَ خَمْرٌ»و طبق إطلاق روایاتی که حکم به نجاست مطلق مسکرات نموده حکم به نجاست الکل کنیم ولی إاشکالی که مطرح است آن است که الکل فی نفسه حالت اسکار ندارد مگر اینکه با مقداری آب ترکیب شود در هر صورت مسأله نیاز به تحقیق مبسوط دارد و ذکر این چند مطلب برای آشنا شدن ذهن با بحث بود ان شاء الله بحث مبسوط از آن در جلسات بعد خواهد آمد.

قال السید ره: التاسع الخمر بل كل مسكر مائع بالأصالة‌ لا الجامد كالبنج و ان صار مائعا بالعرض.

مرحوم سیّد ره می‌فرماید: اگر خمرِ مایع به وسیله‌ای تبدیل به جامد شود باز هم نجس است زیرا این تغییر صورت از مایع به جامد عرفاً إستحاله محسوب نمی‌شود آری اگر خمر تبدیل به سرکه شود در این صورت عرفا إستحاله محقّق شده و محکوم به طهارت است ولی صرف جمود موجب برای طهارت نیست زیرا انجماد از مطهّرات نیست چنان که اگر غلیط هم بشود موجب برای طهارت آن نیست حتی اگر جامد شدن خمر موجب شود که حالت اسکار آن هم زائل شود باز هم محکوم به نجاست است زیرا انجماد یکی از مطهّرات نیست و عرفا انجماد موجب برای إستحاله و انقلاب نیست و نهایتاً در فرض شک طبق قاعده استصحاب محکوم به نجاست است و اما مسکراتی که ذاتا جامد هستند مثل بنج در حرمت أکل یا شرب آن بحث و خلافی نیست به مقتضای روایاتی که حکم به نجاست مطلق مسکرات نموده و یا مسکرات را در حکم تنزیل به خمر نموده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَلَكِنْ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا فَعَلَ فِعْلَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ» ولی نجاست آن ثابت نیست اگر چه تبدیل به مایع شود چنان که صاحب عروه ره می‌فرماید: «لا الجامد كالبنج و إن صار مائعا بالعرض‌» زیرا اوّلاً إجماع بر نجاست در این مورد ثابت نیست ثانیاً أدلّه نجاست خمر یا نجاست نبیذ شامل این جوامد نمی‌شود و دلیلی هم بر نجاست هر مسکری و لو جامد نداریم بلکه مقتضای استصحاب در مسکری که بالاصاله جامد بوده و تبدیل به مایع شده طهارت آن است و اما أدلّه‌ای که مطلق مسکرات را تنزیل به خمر نموده این أدلّه منصرف به اظهر و اهم آثار خمر است که حرمت باشد و در صورت شک مرجع قاعده طهارت است.

و اما روایاتی که فرمود ﴿کل مسکر خمر﴾ این روایت اوّلا ضعیف السند است ثانیاً تنزیل ناظر به جهت اکل آن است که اثر ظاهر و غالبی خمر است نه نجاست که اثر خفی خمر است نهایتا در صورت شک در اینکه آیا این تنزیل در اثر خفی یعنی نجاست هم جاری است یا خیر، مرجع قاعده طهارت است.

قال السید ره فی العروه: المسألة الأولی: ألحق المشهور بالخمر العصير العنبي ‌إذا غلى قبل أن يذهب ثلثاه و هو الأحوط [1] و إن كان الأقوى طهارته[2] نعم لا إشكال في حرمته سواء غلى بالنار أو بالشمس أو بنفسه و إذا ذهب ثلثاه صار حلالا سواء كان بالنار أو بالشمس أو بالهواء[3] بل‌ الأقوى حرمته بمجرد النشيش و إن لم يصل إلى حد الغليان و لا فرق بين العصير و نفس العنب فإذا غلى نفس العنب من غير أن يعصر كان حراما و أما التمر و الزبيب و عصيرهما فالأقوى عدم حرمتهما أيضا بالغليان و إن كان الأحوط الاجتناب عنهما أكلا بل من حيث النجاسة أيضا.

ترجمه: مشهور آب انگور جوشیده شده را كه هنوز دو ثلث آن تبخیر نشده در نجاست ملحق به خمر نموده‌اند این حکم موافق با إحتیاط است لكن اقوى طهارت آن است و اما در حرمت آن به مجرد جوشیدن خلافی نیست چه جوشیدن بوسیله آتش باشد چه بوسیله آفتاب و یا به هر نحو دیگر، و أمّا اگر در اثر جوشیدن دو ثلث آن تبخیر شود و یا تبدیل به سرکه شود حلال و طاهر مى‌شود چه تبخیر آن بواسطه جوشاندن باشد حتى به وسیله آفتاب «و باد هوا» هم حلال مى‌شود و در این جهت فرقی نيست بين آب انگور و خود انگور و اما خرما و زبيب و آب آن دو، هر گاه بجوشد، اقوى عدم حرمت آن است اگر چه احوط اجتناب از خوردن آن دو است بلكه اجتناب از آن حيث نجاست احوط است.

مسأله اوّل: عصیر عنبی: اگر انگور یا کشمش را بخوشانند به مقداری که دو ثلث آن تبخیر شود و یک ثلث آن باقی بماند طاهر و حلال می‌شود ولی قبل از ذهاب ثلثین حرمت متفق علیه است و نجاست آن اختلافی است.

 


[1] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص142. لا يُترك لا سيّما إذا غلى من نفسه، بل الأحوط أنّه لا يحلّ حينئذٍ و لا يطهر إلّا بالتخليل. «آل ياسين».لا يُترك. البروجردي، الخوانساري».بل لا يخلو عن قوّة. «النائيني».
[2] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص142. الأقوى نجاسة العصير لو نشّ أو غلى بنفسه، و لا يطهر إلّا بصيرورته خلّا من غير فرق بين أقسامه الثلاثة، و أمّا لو غلى بالنار و لم يذهب ثلثاه فالأقوى طهارته في الجميع و حرمته في العنبي و الزبيبي دون التمري. «الأصفهاني».بل الأقوى نجاسته. «الجواهري، الفيروزآبادي».إذا غلى بالنار، و أمّا إذا غلى بنفسه أو بالشمس فلا يُترك الاحتياط فيه. «الحائري».
[3] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص142. على إشكال أحوطه الاقتصار على الذهاب بالنار، و إن كان إلحاق الشمس بها لا يخلو من وجه. «آل ياسين».في الحليّة و الطهارة بذهاب الثلثين بغير النار إشكال، كما أنّ الأقوى في الغليان بغير النار عدم الحلّيّة و الطهارة بذهاب الثلثين. «الحائري».الأحوط فيما غلى أو نشّ بغير النار النجاسة، و لا يطهر إلّا بصيرورته خلّا.«الحكيم»في كفاية ذهاب الثلثين بغير النار إشكال بل الظاهر عدمها، نعم إذا استند ذهاب الثلثين إلى النار و إلى حرارتها الباقية بعد إنزال القدر عنها كفى«الخوئي».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo