< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم عصیر عنبیِ مُغلّی از نظر طهارت و نجاست،

آیا در حکم به طهارت عصیر عنبی بین ذهاب ثلثین بوسیله غلیان به آتش و بین ذهاب ثلثین به غلیان بنفسه فرق است یا خیر؟

این امر از سابق مرسوّم بوده و هست که انگور را فشرده و بعد از آبگیری استفاده‌های متعدّدی از آن می‌کنند در قرآن هم به این امر اشاره شده است ﴿إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْراً﴾ [1] حال گاهی از آن استفاده حلال می‌شود مثل اینکه بعد از آبگیری به عنوان آب انگور می‌خورند یا آن را به مدت طولانی در خُمرهای بزرگِ در بسته گذاشته و با دستور العمل خاصی، از آن در تهیه سرکه یا رب و یا شیره انگور استفاده می‌کنند و گاهی هم از آن استفاده حرام کرده و بعد از جوشاندن آن یا بدون جوشاندن در مدت خاص و با دستور العمل خاصی، از آن در تهیه شراب استفاده می‌کنند.

تبدیل آب انگور به هر یک از خمر، سرکه، شیره و یا رب انگور در اثر تحولات شیمیایی است که با نگهداری طولانی مدت آن در ظرف‌های بزرگ در بسته و یا جوشاندن آن حاصل می‌شود با تبدیل آب انگور به سرکه یا شراب... طعم شیرین و طعم اوّلیه انگور از دست می‌رود آب انگور قبل از جوشاندن بلا إشکال حلال و طاهر است و با جوشاندن آن حرام می‌شود و در این امر اختلاف است که آیا به مجرد جوشاندن آب انگور تا قبل از ذهاب ثلثین علاوه بر حرمت شرب، نجس هم می‌باشد یا خیر؟ این مسأله معرکه الاراء شده است جمعی قائل شده‌اند که آب انگور به مجرد جوشاندن نجس می‌شود در مقابل برخی دیگر قائل به طهارت آن شده‌اند ولی گویا در این جهت اتفاق نظر است که با جوشاندن عصیر عنبی و ذهاب ثلثین باقیمانده یعنی ثلث باقی حلال و طاهر است و گویا اختلاف در تبدیل عصیر عنبی در اثر ماندن به خمر و عدم تبدیل به خمر است.

نزاع دیگری هم در مسأله وجود دارد مشهور قائلند که عصیر عنبی جوشانده شده با ذهاب ثلثین حلال و طاهر می‌شود و در این جهت فرقی نیست که ذهاب ثلثین در آن بواسطه آتش باشد یا بنفسه حاصل شود «مثل اینکه بوسیله آفتاب غلیان کند و خود به خود دو ثلث آن تبخیر شود» چنان که مرحوم سیّد ره می‌فرماید: «إذا ذهب ثلثاه صار حلالا سواء كان بالنار أو بالشمس أو بالهواء» به استناد روایاتی که به طور مطلق حکم به طهارت عصیر عنبی در صورت ذهاب ثلثین نموده است در مقابل مرحوم شریعت اصفهانی ره به تبع مرحوم صاحب وسیله، در مسأله قائل به تفصیل شده به اینکه ذهاب ثلثین در عصیر عنبی اگر بنفسه باشد نجاست و حرمت آن مرتفع نمی‌شود ولی ذهاب ثلثین اگر بوسیله آتش محقّق شود حرمت و نجاست آن مرتفع شده و حلال و طاهر خواهد شد.

دلیل ذلک: و اما اینکه ذهاب ثلثین در عصیر عنبی اگر بنفسه باشد نجاست و حرمت آن باقی است دلیل آن روایاتی است که

در آن به صورت قضیه شرطیه حکم نموده به حلیّت عصیر عنبی که به وسیله طبخ و غلیان ذهاب ثلثین در آن شده است و به مقتضای مفهوم در این روایات اگر ذهاب ثلثین بوسیله غیر آتش باشد موجب برای حلیّت آن نمی‌شود و به تبع حرمت سابق نجاست آن هم باقی خواهد بود چنان که در موثّقة أبي بصير آمده است: «ان طبخ حتى يذهب منه اثنان و يبقى واحد فهو حلال» در نتیجه طبق این روایات تنها در صورتی که ذهاب ثلثین بوسیله آتش باشد حرمت و نجاست آن مرتفع می‌شود و بالمفهوم دلالت دارد که اگر ذهاب ثلثین به غیر آتش «بنفسه» محقّق شود حلال و طاهر نمی‌شود و چون قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به خمر شده بر حرمت و نجاست خود باقی است زیرا اگر خود به خود تبخیر شود ابتدا تبدیل به خمر شده و محکوم به نجاست و حرمت است و ذهاب ثلثین هم چون بنفسه بوده موجب برای طهارت آن نمی‌شود.

مناقشه استاد خویی ره در تفصیل مذکور: مرحوم استاد خویی هم إشکال صغروی و هم إشکال کبروی در کلام ایشان نموده است.

إشکال صغروی: اما اینکه فرمودید عصیر عنبی اگر خود به خود غلیان کرده و تبخیر شود ابتدا تبدیل به خمر شده و بعد از تبخیر در مدت بیشتر، ذهاب ثلثین می‌شود، این صغرای قضیه قابل برای مناقشه است زیرا این طور نیست که نگاه داشتن عصیر عنبی در مدت طولانی خود به خود موجب برای تبدیل آن به خمر شود بلکه تبدیل آن به شراب نیاز به نگهداری آن به طریق خاص و عملیات خاصی دارد و اگر این طور بود که صرف نگاه داشتن آن، خود به خود موجب برای تبدیل عصیر عنبی به خمر می‌شد تهیه آن کار بسیار آسانی بود و أهل شراب به خود زحمت نمی‌دادند که آن را از بازار و در قبال مبالغ گزاف خریداری کنند بلکه خود با نگهداری آب انگور یا نبیذ در خانه شراب تهیه می‌کردند از این امر استفاده می‌شود که مجرد نگهداری و تبخیر عصیر عنبی یا زبیبی موجب برای تبدیل آن به خمر نمی‌شود در نتیجه این امر ثابت نیست که اگر خود به خود دو ثلث آن تبخیر شود قطعا قبل از آن تبدیل به خمر می‌شود تا بگویید قبل از ذهاب ثلثین چون تبدیل به خمر شده، نجاست آن باقی است و چون ذهاب ثلثین بنفسه بوده موجب برای طهارت آن نمی‌شود ولی در جواب گفته شده ما قبول نداریم که نگهداری عصیر عنبی بنفسه موجب تبدیل آن به خمر می‌شود این بود مناقشه صغروی یعنی تبدیل عصیر عنبی بدون طبخ به آتش به خمر یا عدم تبدیل آن به خمر که مدعای استاد و دیگران عدم تبدیل به خمر است.

إشکال کبروی: و اما مناقشه کبروی که آیا ذهاب ثلثین مطلقا مطهّر عصیر عنبی است ولو اینکه به غیر آتش و بنفسه باشد یا تنها در صورت ذهاب ثلثین بوسیله غلیان در آتش موجب طهارت عصیر عنبی می‌شود این مطلب بستگی دارد به برداشت از روایات، صاحب وسیله ادعا نموده که ذهاب ثلثین در روایات مربوط به موردی است که با آتش جوشانده شود نه موردی که خود به خود عصیر عنبی به جوش بیاید بر این اساس اگر آب انگور به خودی خود تبخیر شود أدلّه حلیّت عصیر عنبی بالغلیان شامل آن نمی‌شود روایات باید در این جهت بررسی شود .

مرحوم استاد خویی ره معتقد است که برخی از روایات در این جهت إطلاق دارد اگر چه در برخی روایات تنها ذهاب ثلثین بالنار به عنوان محلّل ذکر شده است ولی این روایات نمی‌تواند مقیّد روایات مطلقه باشد همچنان که اگر گفته شود «لو مات زيد ورثه ابنه» جواز ارث در اینجا حمل می‌شود بر موت مورث مطلقا یعنی به هر طریقی که مورث از دنیا برود وارث، ارث می‌برد خواه به مرگ عادی باشد یا به قتل اگر چه در روایات دیگر حکم به ارث در صورت مردن عادی مورث، شده باشد فلذا طبق روایات خاصه نمی‌توان گفت که مورث تنها در صورتی موجب برای جواز ارث است که مردن به صورت مرگ عادی محقّق شده باشد نه مردن بوسیله قتل، از همین قبیل است ما نحن فیه که در برخی از روایات به طور مطلق حکم به طهارت و حلیّت عصیر عنبی در صورت ذهاب ثلثین شده که به إطلاق شامل غلیان به آتش و غلیان بنفسه هم می‌شود در نتیجه تفصیل مذکور صحیح نیست.[2]

 


[2] اشکال کبروی: و الحاصل: أن أخبار الباب تكون على طائفتين «إحداهما» ما دلت على حرمة العصير أو نجاسته- على القول بها- بالغليان و حليّته و طهارته بذهاب الثلثين، و لم ترد هذه إلا في خصوص الغليان بالنار «الثانية» ما دلت على المنع عنه مطلقا من دون جعله مغيى بذهاب الثلثين، و هذه واردة في الغليان بنفسه، فمقتضى لحاظ كلتا الطائفتين هو التفصيل بين الغليان بالنار، و بنفسه.و فيه: أن عدم ذكر السبب في الطائفة الثانية لا يوجب التقييد بنفسه، بل غايته الإطلاق، كما هو الحال في أمثال المقام من الأمور التي يمكن أن يكون لها أسباب عديدة، كما إذا قيل «لو مات زيد ورثه ابنه» فان عدم ذكر سبب الموت لا يوجب تقييده بما إذا كان حتف أنفه، بل يشمل حتى ما إذا مات بسبب القتل و نحوه، و من هنا لم يقيد أدلة الإرث بموت المورّث بلا سبب خارجي. بل لا يمكن تحقق الغليان بدون السبب، فان سببه الحرارة- سواء حصلت بالنار، أم بالشمس، أم الهواء بحيث لو وضع في مكان بارد أو على الثلج لم يحصل فيه نشيش أصلا و لو بقي كذلك مدة طويلة.2. نکته: در تقریرات محقق خویی ره در کتاب التنقیح به عکس این مطلب ذکر شده است که طبق روایات تنها در صورتی که غلیان بوسیله آتش باشد موجب برای حلیت و طهارت آن می‌شود: استدل على ذلك بالإطلاق، و ليت شعري ما المراد من ذلك و أي إطلاق في روايات المسألة حق يتمسك به في المقام كيف فإن الأخبار المشتملة على حلية العصير بذهاب الثلثين إنما وردت في خصوص ذهابهما بالنار فيكفينا في المقام عدم الدليل على حلية العصير بذهاب ثلثيه بمثل الشمس و الهواء و كذا طهارته إذا قلنا بنجاسته بالغليان هذا على أن بعضها ذات مفهوم و مقتضى مفهومه عدم ارتفاع حرمة العصير بذهاب ثلثيه بمثل الشمس و الهواء و إليك‌ موثقة أبي بصير: ان طبخ حتى يذهب منه اثنان و يبقى واحد فهو حلال «1» فان مفهومها انه إذا لم يطبخ بالنار ليذهب ثلثاه فلا يحل. التنقيح في شرح العروة الوثقی، الخوئي، السيد أبوالقاسم، الشيخ ميرزا علي الغروي، ج2، ص117.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo