< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم رجال، بررسی توثیقات عامه،

گذری کوتاه بر علم رجال برگرفته از دروس استاد آیت الله اشرفی

توضیح این که جلسه29/11در درس 28/11تلفیق شد و بحث رجالی ذیل برگرفته از مباحث قبلی استاد است.

تعریف علم رجال: علم رجال دانشی است که به معرفی راویان حدیث و صفاتی که در پذیرش یا عدم پذیرش راویان نقش دارد می پردازد و از چگونگی جرح و تعدیل یا توثیق آنان سخن به میان می آورد، که غایت آن اثبات اعتبار و عدم اعتبار روایت و به تعبیر دیگر ضعف یا صحت حدیث است از همین جا معلوم می شود که موضوع علم رجال راویان حدیث و بررسی اموری است که بواسطه آن روایت نقل شده پذیرفته یا رد می شود مسائل علم رجال شامل چند امر می شود:

1. الفاظ جرح و تعدیل و تعارض آنان 2. توثیقات عام 3. توثیقات خاص 4. شناخت منابع رجالی.

کلیاتی از علم رجال که در ضمن چند مطلب بیان می شود:

مطلب اوّل: در بحث حجیت خبر واحد دو مبنی داریم:

1. مبنای اوّل مبنای قدماء است: آنان روایتی را که اطمینال به صدور آن باشد تعبیر به صحیح نموده و روایتی را که اطمینان به صدور آن نباشد تعبیر به غیر صحیح نموده اند و اطمینان به صدور را از هر راه و جهتی که پیدا شود موجب اعتبار روایت دانسته و از آن تعبیر به صحیح نموده اند اگر چه راوی روایت مجهول الحال بوده و یا حتّی تضعیف شده باشد.

2. مبنای دوّم مبنای متاخرین است، یعنی رجالیون از زمان مرحوم سید بن طاووس ره، استاد علامه حلی ره به بعد، این بزرگان در روایات به دنبال ثقه به معنای متعارف نزد متقدّمین نبوده، بلکه توثیق روات را به عنوان اعتبار روایت مطرح نموده اند به این صورت که اگر روات در سلسله سندِ روایت تماماً افراد موثّق بوده و به عدالت یا به توثیق در نقل معروف باشند، چنین روایتی معتبر است حاصل مطلب این که روایات بر طبق مبنای قدماء به موثوق الصدور و غیر موثّق الصدور تقسیم می شود و طبق مبنای متاخرین به موثوق الراوی و غیر موثّق الراوی تقسیم می‌شود.

مطلب دوّم: در این جهت است که وثوق به راوی طبق مبنای متاخرین به چه صورت حاصل می‌شود؟

توثیق راوی یعنی اعلان به این که فلان راوی در قول موثّق است که این همان شهادت بر توثیق فرد است و چون در مبحث شهادت لازم است، شهادت به حس باشد نه حدس در نتیجه اگر شهادت به غیر حسّ باشد چنین توثیقی اعتبار ندارد مثل شهادت به زنا که با حدس و گمان اعتباری ندارد و موجب برای جریان حد شرعی نخواهد شد چرا که شهادت امر حسی بوده و باید مستند به حس باشد. بر این اساس رجالیونی که شهادت به وثاقت روات داده اند به دو دسته تقسیم می شوند:

الف: برخی شهادتشان به وثاقت راوی مستند به حس بوده است که چنین شهادتی اعتبار دارد مثل «عبيد الله بن ابى رافع» کاتب امیر المؤمنین علی  که در مورد رواتی که از امیر المؤمنین علی  نقل حدیث نموده اند با شهادت به حس توثیق نموده است و بعد او علی بن محبوب است که شهادت ایشان به وثاقت راوی نیز مستند به حس بوده است و یا لاأقل اگر خود شاهد وثاقت فرد نبوده اند به سماع از دیگران که برای آنان اطمینان آور بوده شهادت به وثاقت راوی داده اند مثل شهادت به وثاقت و عدالت مرحوم آیت الله بروجردی ره فی زماننا هذا، این نوع از شهادت که از روی اطمینان از نقل عن حسٍّ بوده نیز ملحق به شهادت حسی است.

ب: برخی شهادتشان به وثاقت راوی مستند به حدس است که چنین شهادتی اعتبار ندارد اگر چه می توان از آن به عنوان مویّد استفاده نمود ولی مستند برای صحت حدیث نمی شود مثل برخی از توثیقاتی که مرحوم مامقانی ره در کتاب تنقیح المقال خود آورده است این بزرگوار در تهیه و تنظیم این کتاب که در عرض یک سال نوشته، انصافاً زحمت بسیاری کشیده است ولی این توثیقات چون غالباً مستند به حدس بوده است اعتباری در جهت صحت حدیث ندارد چرا که بین ایشان و روات گاه بیش از هزار سال فاصله بوده و توثیقات ایشان نمی تواند مستند به حس باشد بلکه مستند به استدلالاتی بوده که از کلمات رجالیون رسیده و یا از روایات برداشت نموده است بر این اساس بزرگانی همچون استاد محقّق خویی ره و مرحوم بروجردی ره کتب رجالی مستند به حدس را معتبر نمی‌دانند، بر خلاف توثیقات مذکور در کتب رجالی قدماء که مستند به حس بوده و به عنوان اصول رجالی شش گانه در اختیار ما قرار گرفته است:

کتب شش گانه شامل:

1. طبقات الرجال «رجالى برقى» تأليف: أحمد بن محمد بن خالد متوفى قرن سوّم‌، شيوه نگارش‌ این کتاب بر اساس طبقات روات تنظيم كرده، ابتدا اصحاب پيامبر اکرم را برشمرده، سپس اصحاب امير المؤمنين  را و به همين ترتيب تا امام عسكرى  پس از آن اسامى زنانى كه از پيامبر اکرم و أئمّه روايت نقل كرده‌اند به ترتيب ذکر شده است، ایشان در هر فصل ابتدا نام رواتى كه از اصحاب امام قبل بوده و اين امام را نيز درك كرده‌اند آورده، سپس به ذكر اصحاب آن امام پرداخته است.

2. اختيار معرفة الرجال «رجال كشى» تأليف: محمد بن عمر بن عبد العزيز متوفى قرن چهارم‌، اين كتاب تنها روايات و اخبار أئمّه را پيرامون رجال و راويان حديث جمع نموده است.

3. فهرست أسماء مصنفي الشيعة «رجال نجاشى» تأليف: أحمد بن علي بن أحمد متوفى قرن پنجم‌، اين كتاب از جمله اصول اوّليه رجال است كه نجاشى آن را به عنوان فهرستى براى اسامى مؤلفين شيعه تأليف كرده، لذا در آن تنها نام بزرگانى را آورده كه كتاب

و اثرى از خود به يادگار گذاشته‌اند.

4. الفهرست «فهرست شيخ طوسى» تأليف: أبو جعفر محمد بن الحسن متوفى قرن پنجم‌، در این کتاب اسامى مصنفين شيعه و كتاب هايى كه در عالم تشيع نوشته شده و سند شيخ طوسى ره به آنان، ذکر شده است. هدف اصلى از تأليف كتاب معرفى مؤلفين شيعه و كتب آن ها است، لذا راويانى كه كتابى ننوشته‌اند نامشان در اين كتاب نيامده است.

5. كتاب الضعفاء «رجال ابن غضائري» تأليف: احمد بن الحسين بن الغضائرى متوفى قرن پنجم، در این کتاب ذكر رجال مذموم و جمع آورى تضعيف هايى است كه نسبت به هر يك از رجال شيعه وجود دارد.

6- کتاب رجال شیخ طوسی ره که نام دو گونه از اصحاب را آورده است گونه اوّل افرادی که از خود امام  نقل حدیث

کرده و امام را دیده اند گونه دوّم افرادی که امام را ندیده و با واسطه نقل حددیث نموده اند.

منابع متأخر رجال شیعه: فهرست شیخ منتجب الدین، معالم العلماء ابن شهر آشوب، رجال ابن داود[1] ،خلاصه الاقوال علامه حلی، معجم الرجال مرحوم قهپائی، نقد الرجال حسینی تفرشی، جامع الرواه مرحوم اردبیلی، الفوائد الرجالیّه مرحوم بحر العلوم،تنقیح المقال مرحوم مامقانی، قاموس الرجال مرحوم تستری، معجم الرجال مرحوم خویی.

در آن کُتُب شش گانه قدماء شهادت بر توثیق روات یا مستند به حس بوده و یا حداقل شهادتشان مستند به سماعی بوده که مورد اطمینان آنان بوده است ولی کتبی که بعد از این کتب رجالی تقریر شده مثل خلاصه الرجال مرحوم علامه حلی ره [2] و رجال ابن طاووس ره و رجال محقّق اردبیلی ره...آن اعتبار کتب رجالی اصولی قدماء را به جهت این که مستند به حدس بوده ندارند.

مطلب سوّم: برخی از بزرگان همچون مرحوم شیخ انصاری ره در کتب فقهی خود توجه چندانی به علم رجال نداشته اند در مقابل

برخی دیگر از بزرگان همچون استاد خویی ره خصوصاً در استنباط احکام شرعی اهتمام خاصی به بررسی رجالی روات داشته اند از جمله آنان مرحوم سید بن طاووس است این بزرگوار در بحث رجالی روایات را به چهار دسته تقسیم نموده است:

1.دسته اوّل روایت صحیحه: و آن روایتی است که تمام روات آن به استناد شهادت حسّی رجالیون عدل امامی باشند.

2. دسته دوّم روایت حسنه: و آن روایتی است که تمام راویان آن امامی بوده و حداقل یک نفر یا بیشتر از یک نفر امامی ممدوح باشند یعنی کسی باشد که مدح بوده ولی تصریح به وثاقت وی توسط رجالیون نشده است مثل ابراهیم بن هاشم پدر علی بن ابراهیم قمی که ممدوح بوده ولی توثیق نشده است.

3.دسته سوّم روایت موثّقه: و آن روایتی است که در سلسله سند آن حداقل یک نفر از روات یا بیشتر از یک نفر، غیر امامی و در عین حال موثّق باشد یعنی به امامی بودن او تصریح نشده است حال یا مجهول الحال در عقیده بوده یا سنّی مذهب و یا حتّی امامی واقفی باشد یعنی معتقد به امامت أئمّه اثنی عشری نبوده مثلاً چهار امامی یا شش امامی باشد.

4.دسته چهارم روایت ضعیفه: و آن روایتی است که جزء هیچ یک از این سه دسته مذکور نباشد یعنی حداقل یکی از روات آن یا مجهول بوده و یا تضعیف شده باشد.

مطلب چهارم: توثیق راوی به چه صورت حاصل می شود؟

گاهی توثیق شخصی است مثل این که از سوی ائمه ع یا رجالیون فردی را شخصاً تصریح به وثاقت او نموده باشند و یا در مورد راوی الفاظی را بکار برده باشند که دلالت بر وثاقت راوی داشته باشد و یا عبارتی را در مورد او ذکر کرده که از آن وثاقت راوی استفاده می شود و گاهی توثیقات به صورت عامّه ذکر می شود.

توثیقات عامّه:

1. یکی از توثیقات عامّه توثیقات رجال اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی است، ایشان تصریح نموده رواتی که در سلسله سند روایات تفسیر خود ذکر نموده تماماً موثّق بوده است قابل به ذکر است که در تفسیر علی بن ابراهیم که استاد مرحوم کلینی ره بوده است حدود 300راوی در اسناد روایات ذکر شده است با این کلام تمام این رواتی که در اسناد روایات تفسیر علی بن ابراهیم واقع شده اند موثّق هستند.

ناگفته نماند برخی از توثیقات عامّه مورد قبول رجالیون واقع شده و برخی دیگر مورد قبول آنان واقع نشده است مثلاً استاد خویی ره و صاحب وسائل ره توثیق عامّه علی بن ابراهیم قمی ره را در شهادت و گواهی به وثاقت تمام روات مذکور در این تفسیر قبول نموده اند ولی آیت الله شبیری زنجانی وثاقت تمام روات مذکور در تفسیر علی بن ابراهیم ره را نپذیرفته است چرا که به نظر ایشان تفسیر موجود تماماً همان تفسیری که ایشان نوشته اند، نیست بلکه در آن دست برده شده است.

2. رواتی که درسلسله سند روایات کامل الزیارات ذکر شده است مرحوم ابن قولویه ره استاد مرحوم شیخ مفید ره تصریح نموده که آنچه من در این کتاب نقل می کنم از مشایخ ثقات است از این جهت مرحوم استاد خویی ره به تبع صاحب وسائل ره از این بیان استفاده توثیق تمام روات مذکور در این کتاب را نموده و قائل شده است که این عبارت ابن قولویه ظهور دارد در این که تمام رواتی که در اسناد این کتاب ذکر شده ثقه هستند که البته استاد خویی ره بعداً از این کلام برگشتند و حتّی اگر بر طبق این مبنی حدیثی را موثّق دانسته و طبق آن فتوی داده بودند از فتوای خود نیز برگشتند چرا که کلام علی بن ابراهیم قمی نهایت چیزی که دلالت دارد این است که مشایخ بلا واسطه خود ابن قولویه که از آنان نقل حدیث نموده ثقه هستند و شامل دیگر روات اسنادِ روایات در این کتاب نمی شود.

3. توثیقات مشایخ اشخاص معیّن: مرحوم شیخ طوسی ره در کتاب عده می نویسد: مشایخ ثلاث یعنی محمد بن ابی عمر صفوان بن یحیی، محمد بن ابی نصر بزنطی، اگر روایتی را نقل کنند چه به صورت مرسل و چه به صورت مسند، تمام کسانی که قبل از آنان در سلسله سند بوده اند ثقه هستند «لانهم لا یروون و لا یرسلون الا عن الثقه» بر این اساس یکی از توثیقات عامّه مشایخ این روات ثلاثه است که حدود 400 راوی هستند.

4. یکی از توثیقات عامّه مشایخ اصحاب إجماع است، مرحوم کشی ره در کتاب رجال خود گفته: «اجمعت الإصابه علی تصحیح ما یصح عن هولاء» که این عبارت به معنای اتفاق امامیه بر صحیح شمردن و توثیق تمام روایاتی است که این هجده از ائمه نقل حدیث کرده اند این هجده نفر را به سه دسته تقسیم کرده که دسته اوّل آنان شش نفر بوده و از اصحاب امام باقر و امام صادق هستند، دسته دوّم آنان نیز شش نفرند که از اصحاب امام صادق  وموسی بن جعفر  هستند و اما شش نفر دیگر از اصحاب موسی بن جعفر  و امام رضا  هستند.

بر این اساس یکی از توثیقات عامّه مشایخ این روات است که طبق إجماع مرحوم کشی ره افراد موثّقی هستند البته در تفسیر این کلام مرحوم کشی ره إختلاف است مرحوم استاد خویی ره از کلام مرحوم کشی ره استفاده کرده که کلام این بزرگوار دلالت دارد که تنها خود این 18 نفر موثّق هستند نه دیگران از مشایخ آنان.

اصحاب إجماع:

عنوان اصحاب إجماع، اصطلاحى در علم رجال است كه بر گروهى ويژه از راويان احاديث در سده‌هاى دوّم و اوائل قرن سوّم هجرى قمرى اطلاق مى‌شود كه از بزرگان پرورش يافته مكتب امام باقر، امام صادق، امام كاظم و امام رضا به شمار مى‌روند و بر تصديق رواياتشان و نيز مقام علمى و فقاهتشان إجماع شده است،.به قول مشهور شمار اصحاب إجماع هيجده نفر است: «زرارة بن اعين، معروف بن خرّبوذ، بريد بن معاويه، ابو بصير اسدى و به قولى مرادى فضيل بن يسار و محمد بن مسلم» از اصحاب امام باقر و امام صادق «جميل بن درّاج، عبد اللّه بن مسكان، عبد اللّه بن بكير، حمّاد بن عيسى، حمّاد بن عثمان و ابان بن

عثمان» از ياران امام صادق  .

«يونس بن عبد الرّحمان، صفوان بن يحيى، محمّد بن ابى عمير، عبد اللّه بن مغيره، حسن بن محبوب و احمد بن محمّد بن ابى نصر» از شاگردان امام كاظم و امام رضا . برخى به جاى حسن بن محبوب، حسن بن على بن فضّال و فضالة بن ايوب و برخى ديگر به جاى فضاله، عثمان بن عيسى را ذكر كرده‌اند. با توجّه به چهار نفر ديگر كه در برخى أقوال به آنان اشاره شده است، تعداد اصحاب إجماع بيست و دو نفر است.

مراد از کلام مرحوم کشی ره « أجمعت العصابة علی تصحيح ما يصحّ عنهم» که إدّعای إجماع بر صحت آن شده چیست؟ نكته مهم ديگر در رابطه با اصحاب إجماع، مفاد جمله «أجمعت العصابة علی تصحيح ما يصحّ عنهم» است كه در كلمات فقيهان بر آن إدّعاى إجماع شده است. در اين كه مراد از لفظ «ما» در عبارت «ما يصحّ» چیست إختلاف است و در این کلام چند نظریه مطرح است:

الف: مراد این است که خود این راویان ثقه بوده و در وثاقت آنان بحثی نیست چنان که مرحوم استاد خویی ره در معنای این کلامِ مرحوم کشی ره می فرمایند: یعنی تمام این 18 نفر موثّق هستند چرا که افراد جلیل القدری هستند و نیازی به بررسی رجالی در خصوص این افراد نیست نه این که اگر آنان از افراد مجهول و یا غیر ثقه ای هم نقل حدیث نمودند دلالت بر توثیق فرد و یا صحت حدیث داشته باشد چرا که موارد و شواهد بسیاری است که این بزرگواران از افرادی غیر موثّقی نقل حدیث نموده اند و آن روات نه تنها توثیق نشده بلکه گاه تضعیف شده اند و یا به آن روایت، اصحاب عمل ننموده اند، بنابر این معنی از کلام مرحوم کشی ره موجب صحت روایت مرسل و یا صحت روایت ضعیف و توثیق راوی ضعیف نمی شود.

ب: اگر روایتی نقل شود و به یکی از این اصحاب هجده گانه إجماع برسد سلسله سند از آن به بعد صحیح است یعنی واسطه های بعد از این بزرگواران محفوف به قرائنی بوده که در نزد آنان صحیح بوده است و اگر هم مرسلاً نقل نمایند و یا از فردی نقل کنند که موثّق نیست صِرف نقل آن ها دلالت بر صحت حدیث است.

توضیح ذلک: بنا بر مبنای اوّل مراد این است که مثلاً ابن ابى عمير که یکی از افراد إجماع است فرد موثّقی است و در نقل از راوى پيشين، صادق است که نتیجه آن «وثاقة نفس هذا الراوی» است و بنابر مبنای دوّم مراد این است که حديث محكوم به صحّت است كه نتيجه آن قطعيّت صدور حديث از معصوم  است.

بنابر معناى دوّم نيز در اين كه مراد از صحّت حديث آنان به چه جهت بوده إختلاف است:

الف: آیا به جهت وجود قرائن و شواهد است هر چند حديث را به صورت مرسل يا از فرد ناشناخته يا ضعيف نقل كرده باشند.

ب: يا مقصود، صحّت حديث به جهت وثاقت كسانى است كه اصحاب إجماع از آنان نقل حديث كرده‌اند،. که بنابر این معنی مفاد جمله ياد شده علاوه بر صحّت حديث اصحاب إجماع به دلالت مطابقى، به دلالت التزامى وثاقت راويانى است كه اصحاب إجماع از آنان نقل حديث كرده‌اند. بر اين اساس، بسيارى از راويان ناشناخته يا ضعيف، در شمار افراد ثقه قرار مى‌گيرند‌.

ج: بنابر این معنای سوّم جمله مرحوم کشی ره معنی این است که مشایخی که از آن ها نقل حدیث می کنند ثقه هستند و مرحوم

استاد خویی ره نظریه اوّل را قبول داشتند پس اگر چه خود ابن ابی عمیر از اصحاب إجماع است ولی دلیل بر صحت مرسله نخواهد بود ، و مراسيلهم في حكم المسانيد.[3]

5. یکی دیگر از توثیقات عامّه مشایخی است که بر آن ها ترضّی شده است یعنی رجالیون عبارت رضی الله عنه و مانند آن را در مورد آنان استعمال نموده اند که از مثل این عبارت توثیق آنان استفاده می شود مرحوم شیخ صدوق ره، رئیس المحدثین در سفر های متعدد خود از اصحابِ حدیث، روایات متعددی را جمع آوری نموده که در حدود 12 جلد کتاب است در این کتب اسم اساتیدی را ذکر نموده و عبارت رضی الله عنه را در مورد بعض آنان بکار برده است که معلوم می شود آنان افراد موثّقی بوده اند که البته این برداشت مورد مناقشه برخی از رجالیون همچون استاد خویی ره واقع شده به این بیان که ترضی أعمّ از وثاقت بوده و دلالت بر توثیق ندارد.

6. یکی از راه های صحت روایت غیر از وثاقت راوی که در سند حدیث قرار گرفته این است که اگر کتابی در دست راوی، قرار گرفته باشد و بدانیم که این کتاب متعلق به او است حال اگر مثلاً مرحوم کلینی ره روایتی را با سند به صاحب کتاب برساند اگر در سلسله سند کلینی افراد کذاب باشند این روایت در صورتی که از دیگران مثل شیخ ره مستقیم از صاحب کتاب نقل کرده باشد چنین حدیثی صحیح است اگر چه واسطه هایی که کلینی ذکر نموده موثّق نباشند مثلاً شیخ طوسی ره مستقیم از کتاب وهب بن وهب نقل حدیث کند و مرحوم کلینی ره بگوید حدثنی علی بن ابراهیم عن ابیه عن صفار عن وهب بن وهب عن الصادق  این رجال کلینی را کنار می گذاریم و افرادی که در سند هستند اعتباری ندارد و افراد سند لازم نیست معتبر باشد.

مرحوم کلینی ره تمام روایات را با سند ذکر می کند تا آخرین راوی که صاحب کتاب است ولی شیخ صدوق و شیخ طوسی مستقیم از صاحب کتاب نقل می کنند که بنابر آنچه نجاشی و شیخ آورده بیش از 4000 کتاب است که برخی از بین رفته و برخی موجود است و روایات را از صاحبان کتاب ذکر نموده و در انتها واسطه بین خود و صاحب کتاب را ذکر نموده مثلاً اگر شیخ از صاحب کتابی مثل زراره نقل حدیث کرده است اگر در سند کلینی از روات نقل کرده ولی شیخ از صاحب کتاب نقل کرده این روایت اگر در سند شیخ صحیح باشد ولو در سند مرحوم کلینی درست نباشد معتبر است.

ادامه مباحث رجالی:

مقدّمه: در گفتار فقهاء بزرگوار ما بسیار مشاهده می شود که در مورد روایات وارده از پیامبر اکرم و أئمّه معصومین  تعبیر می کنند که مثلاً فلان روایت ضعیف یا معتبر یا مُعرَضٌ عنه و یا مَعمولٌ به عند الاصحاب است و این مباحث مرتبط به علم درایه و علم رجال است و يكى از مهم ترين علومی است كه براى رسيدن به کلام أئمّه دین نقش كليدى دارد و فقيه با تمسّک به اطلاعات موجود در كتب رجال و نقد و تحليل آن ها، پيرامون صحت و اعتبار تک تک روايات نظر مى‌دهد.

گفتیم در مورد توثیق روات دو قسم از توثیقات داریم: یک قسم توثیق خاص است مثل این که یکی از رجالیون فردی را شخصاً توثیق کرده و تصریح به وثاقت او می کند که اگر این توثیق معارضی نداشته باشد حکم به وثاقت راوی می کنیم و یک قسم دیگر توثیقات عامّه است، مثل این که صاحب کتابی تمام روات مذکور در کتاب خود را توثیق نموده باشد.

از جمله این توثیقات عامّه، توثیق علی بن ابراهیم قمی نسبت به تمام روات مذکور در تفسیر ایشان است، و یا توثیق عامّه مرحوم ابن قولویه ره نسبت به مشایخ مذکور در کامل الزیارات، و یا توثیقات عامّه مرحوم شیخ طوسی در عدّه نسبت به مشایخ ثلاثه: محمد بن ابی عمر، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی نصر بزنطی، که برخی از این توثیقات عامّه در جلسه قبل بیان شد، از جمله این توثبقات عامّه توثیقات کتاب نوادر الحکمه است.

روات مذکور در کتاب نوادر الحکمه.

یکی دیگر از توثیقات عامّه، توثیق روات مذکور در کتاب نوادر الحکمه است این کتاب تالیف محمد بن احمد بن یحیی قمی ره است که قبل از کتاب مرحوم کافی ره نوشته شده و در آن مسائل مختلف از باب طهارت تا آخر فقه به صورت متفرّق ذکر شده است، این کتاب معروف به دبة الشبیب است.

وجه تسمیه نوادر الحکمة به دَبّةُ الشَّبیب:

معروف است که فردی در قم به نام شبیب دبّة ای را در بازار می آورد که همه گونه از اقسام لبنیات در آن وجود داشت و هر قسمت از آن یک نوع از لبنیات را داشت حال کتاب نوادر الحکمه به دبّة الشبیب نامگذاری شده از این جهت که تمام یا اکثر احکام فقهی بصورت متفرّق در این کتاب ذکر شده است.

مرحوم ابن ولید ره که استاد مرحوم شیخ صدوق ره است تمام روات مذکور در کتاب نوادر الحکمه را معتبر دانسته و تنها نسبت به چند نفر از روات این کتاب خدشه نموده که به مستثنیات نوادر الحکمة معروف شده است مثل روایاتی که عیسی بن عبید از یونس نقل نموده است ولی بقیه روات مذکور در کتاب نوادر الحکمه را معتبر دانسته است حال به شهادت ایشان تمام روات مذکور در این کتاب به استثناء مواردی که خود استثناء نموده، ثقه هستند.

رُوات مذکور در کتاب علی بن جعفر ره:

در این بین گاهی از اوقات از طُرُق متعدّد کتابی به دست مشایخ ثلاثه رسیده که نسبت به روات مذکور در آن توثیق عامّه نموده اند مثل کتاب علی بن جعفر ره ، برادر موسی بن جعفر که از افراد جلیل القدر بوده و در مورد وی نقل کرده اند این بزرگوار با کهولت سنّی که داشت دست امام جواد را از روی ادب و احترام می بوسید و هنگامی که عده ای به او اعتراض کردند که با این محاسن سفید چنین رفتاری شایسته شما نیست، او در جواب می گفت چه کنم که این ریش سفید برای من اعتباری حاصل ننمود و امام جواد به جهت لیاقتی که داشت امام مفترض الطاعه گردید.

ایشان کتاب های متعدّدی نوشته که یکی از این کتب را مرحوم حمیری ره در کتاب قرب الاسناد خود آورده است ایشان بسیاری از روایات این کتاب را از عبد اللّه بن الحسن نقل کرده که این فرد توثیق نشده است ولی این روایات در کتب دیگر از غیر عبد اللّه بن الحسن آمده و توثیق شده است از این جهت مرحوم استاد خویی ره ابتداءاً به جهت این که عبد اللّه بن حسن فرد مجهولی است و در طریق روایات علی بن جعفر واقع شده این کتاب را معتبر ندانستندولی بعدا که معلوم شد این کتاب از طرق معتبر دیگری با سند دیگر به شهادت مرحوم نجاشی ره از علی بن جعفر ره نقل شده است از این جهت معتبر دانستند.

گذری بر کتاب «معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة» تالیف مرحوم استاد خویی ره:

مرحوم استاد خويى ره در کتاب خود سعى كرده پيرامون هر راوى تا حد ممكن اطلاعات جامعى ارائه دهد تا محقّق محتاج مراجعه به

كتب ديگر رجال نشود.همچنين به علّت متأخر بودن اين كتاب از بقيه جوامع و اصول رجالى، با احاطه بر آن ها و نظر داشتن به نظرات علماى گذشته تأليف شده و از جامعيت و كلّيت بی نظیری برخوردار است به طورى كه اگر كسى اين كتاب را داشته

باشد در اكثر امور از داشتن كتب ديگر مستغنى است و مشكلات سلسله اسناد را به خوبى حل مى‌نمايد.

انگيزه نگارش: ‌آيت الله خويى ره در مقدّمه كتاب چنين گفته: علم رجال در گذشته مورد توجه خاص علما بوده و براى آن اهميت ويژه‌اى قائل بوده‌اند،اما در زمان هاى اخير چنان مورد بى‌توجهى قرار گرفته كه گويا اجتهاد و استنباط احكام شرعى اصلاً متوقف بر آن نيست با توجه به اين مسئله، من تصميم گرفتم كتابى جامع بنويسم كه به اندازه كافى از مزاياى اين علم را در بر داشته باشد و از خداوند طلب توفيق كردم و خداوند نيز به فضل خويش اجابت نمود.

روش مؤلف‌:كتاب حاضر بر اساس روش متداوّل در معجم‌هاى لفظى است كه روش الفبايى باشد مؤلف بر اساس نام روات آن ها را مرتب نموده و در طى 23 جلد آورده است .ذيل نام هر راوى نام هاى ديگرى كه در روايات براى آن راوى ذكر شده نيز آمده تا اطلاعات مربوط به راوى بوسيله هر يك از نام هاى او قابل دسترسى باشد.

ويژگي هاى كتاب‌: مرحوم آيت الله خويى ره براى كتاب خويش ويژگي هايى برشمرده از جمله:

1. بخاطر اعتبار هر چه بيشتر كتاب، تمام مطالب را از اصل منبع نقل كرده و به منقولات ديگران اعتنا نكرده است «موارد استثناء را در متن گوشزد نموده است».

2. ذيل ترجمه هر راوى، روايات او را از كتب اربعه و...نقل كرده و با تمييز بين راويان و مروى عنهم بيشتر مشتركات تمييز داده شده‌اند «در صورت كثرت تعداد روايات در پايان هر جلد روايات آن راوی آمده است».

3. در هر روايت نام ذكر شده راوى آمده «گاهى چندين تعبير مختلف هست» اما در ترجمه افراد يك نام آورده است «كه معمولاً همان نام منتخب توسط نجاشى است».

4.كل كتاب ترتيب الفبايى دارد و در نام هر كس ابتدا كنيه آمده،بعد نام و لقب.

5. براى هر راوى بحثى دقيق و علمى آمده كه اعتبار و عدم اعتبار او را مشخص كرده است.

6. به علّت ضعف در طريق شيخ صدوق و شيخ طوسى به بعضى افراد، طريق تمام روات را به اين دو شيخ بزرگوار ارزيابى نموده است.

7. ذيل نام هر راوى شماره مسلسل او در اصول اربعه رجال ذكر شده تا مراجعه به آن اصول به آسانى صورت پذيرد.

8. مؤلف ذيل نام هر راوى تمام مشايخ و شاگردان او را با ذكر آدرس روايات آورده است.

9. تمام روايات هر راوى با ذكر آدرس آن ها در كتب روايى آمده و با اين عمل راويان پر روايت و كم روايتی كه اتفاقى روايتى نقل كرده‌اند از يكديگر متمايز شده‌اند.

10. إختلاف نسخه در كتب روايى و غلط هاى آن ها را در فصلى جداگانه آورده كه براى أهل تحقيق بسيار سودمند است.

ترتيب مطالب: كتاب معجم الرجال در 23 جلد تنظيم شده است محقّق خویی ره در ابتدا ديباچه‌اى آورده و در آن مزاياى كتاب خويش را بر شمرده است.سپس 6 مقدّمه آورده كه موضوعاتى از قبيل: نياز به علم رجال، عدم قطعيت كتب أربعه، معيارهاى تشخيص وثاقت راوى مانند تصريح امام و...توثيقات عامّه و اعتبار و ارزش آن ها، موارد توثيقات عامّه و رد حجيت آن ها، نياز بحث پيرامون تك تك روايات كتب اربعه، اصول اوّليه رجال و...را در آن بحث كرده است.در متن كتاب براى روات شماره مسلسل زده شده.تعداد روات اين كتاب 15676 نفر است كه بعضى از آن ها تكرار بوده ونام هاى متعدد يك راوى است.

بحث رجالی: ذکر مشيخه‌ شیخ طوسی ره در تهذیب:

مرحوم شیخ ره در آخر كتاب تهذیب، عنوان مستقلی بنام مشيخه آورده در مشیخه، سند شيخ طوسى به كتاب‌هايى كه از آن ها نقل روايت كرده ذکر شده است. مرحوم شیخ طوسی ره در پايان كتاب مى‌گويد: «هم اكنون كه به يارى خداوند متعال از نگارش اين كتاب فارغ گشته‌ام، طرق و اسنادى را كه از طريق آن ها اين اصول و كتاب‌هاى روايى را روايت كرده‌ام به صورت مختصر مى‌آورم تا به اين شكل روايات كتاب از حالت ارسال خارج گشته و به باب مسندات ملحق گردند شيخ طوسى ره سپس به ذكر سند خود به هر يك از روات و يا كتاب‌هاى آن ها كه در تهذيب از آن ها روايت نقل كرده مى‌پردازد.

همچنان که مرحوم شیخ صدوق ره در کتاب من لا یحضر الفقیه ابتداً روایات را از صاحب کتابی که روایت را از او نقل کرده ذکر می کند و در انتهای کتاب مشیخه را ذکر نموده و طرق و اسنادی که از طریق آن ها این اصول و کتب روایی را روایت کرده آورده است و ذکر این مشیخه به جهت این بوده که روایت از عنوان ارسال خارج شود و این کتب نزد مرحوم صدوق ره و مرحوم شیخ طوسی ره معتبر بوده است چنان که شیخ صدوق ره گفته است: من در کتاب مَن لا یَحضرُ الفقیه تنها روایتی را نقل می کنم که حجت بین من و خداوند بوده است.

ولی استاد خویی ره به تبع صاحب وسائل ره تک به تک روات در مشیخه شیخ و صدوق را بررسی نموده و بر طبق آن حکم به وثاقت یا عدم وثاقت حدیث نموده است مثلاً می گوید هذا الطریق من صدوق الی عبد الملک ابن عمر ضعیفٌ و ممکن است در مشیخه که سند را از صاحب کتاب نقل نموده گاه افرادی باشند که از دیدگاه رجالیون ضعیفند مثل طریق مرحوم صدوق ره به محمد بن مسلم که ضعیف است یعنی کتاب محمد به صدوق رسیده ولی آن طریقی که به صدوق رسیده ضعیف است در مقابل این شیوه از بررسی در رجال، برخی از بزرگان بررسی صاحبان کتب را که در مشیخه ذکر شده لازم نمی دانند و می گوید شیخ و صدوق به صحت آن کُتُب و اصولی که از آن ها نقل حدیث کرده اند اعتراف و اعتقاد داشته اند و تنها برای خروج روایات آن

کُتُب از عنوان ارسال سند خودشان را تا صاحب کتاب آورده اند.

 


[1] . ابن داود در اين كتاب با استفاده از منابع غنى، قديمى و معتبر علم رجال و با شيوه‌اى نو و ابتكارى در ترتيب روات به ترتيب حروف الفبا و بيان آدرس مستند راويان احاديث أئمّه . را معرفى نموده است و ده ها کتب رجالی دیگر مثل رجال ابن شهر آشوب، خلاصه الرجال مرحوم علامه، رجال قهبانی، رجال مرحوم اردبیلی
[2] . خلاصة الأقوال في معرفة أحوال الرجال «رجال علامه» تأليف: الحسن بن يوسف متوفى قرن هشتم‌، از ويژگي های این کتاب این که مرجعى بسيار معتبر براى شناختن روات شيعه است و وثاقت و ضعف راويان را خيلى واضح و بدون ابهام بيان كرده است، علامه كتاب خويش را به ابواب گوناگون تقسيم نموده و در هر باب يك نام را ذكر كرده و به دنبال آن اشتراكات آن را روشن نموده است در بسيارى موارد نظر ديگر علماى رجال را نيز نقل كرده ؛ امّا در پايان نظر خودش را در تأييد يا رد نظر آنان آورده است.در این کتاب نحوه تلفظ و نوشتن صحيح اسامى رواتى كه ممكن است اشتباه خوانده شوند را تذكر داده است، علامه طبقه روات را روشن نموده و امامانى كه هر راوى از آن ها روايت نقل كرده نيز مشخص نموده ‌است.
[3] مِمَّنْ نُقِلَ إجماع الْعِصابَةِ عَلَى تَصْحِيحِ مَا يَصِحُّ عَنْهُ؛ يعنى از كسانى است كه إجماع كردند عِصابه «بزرگان و علماء از شيعه» بر اينكه اگر ما روايت را با سلسلۀ سند صحيح به اين چند نفر رسانديم، از آن پس ديگر صحيح است.» اين ها مجموعاً هجده نفرند كه مرحوم بَحرالعلوم در أشعار خود بيان مي فرمايد:قَدْ أجْمَعَ الْكُلُّ عَلَى تَصْحِيحِ مَا يَصِحُّ عَنْ جَمَاعَةٍ فَلْيُعْلَمَ‌ وَ هُمْ اوّلوانَجَابَةٍ وَ رِفْعَةٍ أرْبَعَةٌ وَ خَمْسَةٌ وَ تِسْعَةٌ فَالسِّتَّةُ الاوّلى مِنَ الامْجَادِأرْبَعَةٌ مِنْهُمْ مِنَ الاوتَادِ زُرَارَةُ ثُمَّ بُرَيْدٌ قَدْ أتَى ثُمَّ مُحَمَّدٌ وَ لَيْثٌ يَا فَتَى ثُمَّ فُضَيْلٌ بَعْدَهُ مَعْرُوفٌ وَهُوَ الَّذِى مَا بَيْنَنَا مَعْرُوفٌ و مراد از فضيل فُضَيْل بن يَساراست كه از بزرگان است؛ و معروف هم مَعْروف بْنِ خَرَّبُوذاست. اين شش نفر در درجۀ اوّل هستند. بعد شش نفرِ درجۀ دوّم را بيان مى‌كند، و سپس شش نفر درجۀ سوّم. و صَفْوَان در همين دستۀ سوّم است‌. وَ السِّتَّةُ الاخْرَى هُمُ صَفْوَانُ وَ يُونُسُ عَلَيْهِمَا الرِّضْوَانُ يونس، يعنى يُونُس بن عَبْدُ الرَّحمَان كه از إمام صادق . سؤال نمودند: يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَةٌ ءَاخُذُ عَنْهُ مَعَالِمَ دِينِى؟! قَالَ: نَعَم. ثُمَّ ابْنُ مُحْبُوبٍ كَذَا مُحَمَّدٌ َذَاكَ عَبْدُ اللَهِ ثُمَّ أَحْمَدُ مقصود از ابن محبوب، حَسَن بن مَحْبُوب‌است. و منظور از محمّد در اينجا، مُحمّد بن أَبى عُمَير و مراد از عبد الله، عَبْدُ اللَه بن بُكَيْر، و از أحمد هم، أحمَد بن أبى نَصْر بَزَنطِىّ‌است. سزاوار است اين أشعار بحرالعلوم حفظ شود؛ زيرا بسيار أشعار پر بركتى است. كما اينكه خود بحرالعلوم هم خيلى پر بركت است.3. الجماعة الّذين ادّعى الكشي إجماع العصابة على تصحيح ما يصحّ عنهم: زرارة، و معروف بن خربوذ، و بريد بن معاوية العجلي، و أبو بصير الأسدي- و قال بعضهم مكانه: أبو بصير المرادي، و هو ليث بن البختري و الفضيل بن يسار، و محمّد بن مسلم، و جميل بن درّاج، و عبد اللّه بن مسكان، و عبد اللّه بن بكير، و حمّاد بن عثمان، و حمّاد بن عيسى، و أبان بن عثمان، و يونس بن عبد الرحمن، و صفوان بن يحيى، و ابن أبي عمير، و عبد اللّه بن المغيرة، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و فضالة بن أيوب.و قال بعضهم: مكان ابن محبوب: الحسن بن علي بن فضال، و بعضهم مكانه: عثمان بن عيسى

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo