درس خارج فقه استاد اشرفی
99/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقّاع، بررسی حکم ماء الشعیرِ طبّی، بررسی حکم عرق جُنُب از حرام از نظر طهارت و نجاست.
قال السید ره فی العروه: العاشر «من النجاسات» الفقّاع و هو شرابٌ متّخذ من الشّعير على وجه مخصوص و يُقال إن فيه سكراً خفيّاً و إذا كان متّخذاً من غير الشعير فلا حرمة و لا نجاسةَ إلا إذا كان مسكراًٌ.
سوال این است که فقّاع از نظر موضوعی به چه چیزی إطلاق میشود از کلمات برخی از لغویین و برخی از فقها استفاده میشود که فقّاع تنها به آب متّخذ از شعیر إطلاق میشود به این صورت که بعد از ریختن مقداری جو در آب و نگهداری آن در زمان معین، حالت نشیش و ترشیدگی در آن آب ایجاد شده و کفی روی آن را فرا میگیرد به این اعتبار به آن إطلاق فقّاع میشود فقّاع که مشتق از فقاقيع است به برآمدگی گفته میشود که در حال جوشیدن آب جو در سطح آن دیده شده و حالت إسکار به مقدار کمی در آن ایجاد میشود چنان که در معجم مقائيس اللغة آمده است: «سمِّى فقّاعاً لما يرتفع فى رأسه من الزَّبد و الفَقافيع كالقوارير فوقَ الماء»[1] و نیز در مجمع البحرین آمده است «الفقّاع كَرُمّان شيء يشرب يتخذ من ماء الشعير فقط، و ليس بمسكر، ولكن ورد النهى عنه.»[2] یعنی فقّاع تنها از جو گرفته میشود و مسکر نیست در کتاب مدنیّات آمده است «انه شراب معمول من الشعیر»[3] .
سید مرتضی ره از ابی هاشم واسطی نقل نموده است «ان الفقّاع نبیذ الشعیر فإذا نش فهو خمر»[4] از این عبارات استفاده میشود که فقّاع تنها به آب متّخذ از شعیر إطلاق میشود نه آب متّخذ از سایر دانه ها مثل گندم، ارزن و برنج با این بیان آب سایر دانه ها در نجاست و حرمت حکم فقّاع را ندارند اگر چه در آثار مترتّب بر آنها با فقّاع مشترک باشند.
بیان استاد اشرفی : به نظر ما این کلام با ذوق عرفی سازگار نیست زیرا واقعیت برخی از امور از نظر عقل و عرف غالب بر صدق اسم بر آن ها است بنابراین همانطور که خمر إختصاص به خمر متّخذ از عنب ندارد بلکه مطلقا حرام است از هر میوهای که تهیه شود و خاصیت إسکار را داشته باشد همچنین اگر حالت فقّاعی که خاصیت إسکار باشد در دانههای دیگر غیر از جو، ایجاد شود همان حکم فقّاع را دارد که در روایات تنزیل به خمر شده است لذا آب متّخذ از شعیر خصوصیت ندارد اگر چه در زمان صدور روایات و عهد صادقین فقّاع تنها متّخذ از آب جو بوده ولی چون تنزیل فقّاع به خمر به جهت خاصیت خمری و إسکاری در فقّاع بوده است با تنقیح مناط میتوان گفت هر آنچه که آثار آب متّخذ از جو را داشته باشد در حکم با آن مشترک
است چند مطلب لازم به ذکر است که به عرض میرسد:
مطلب اول: برخی در حرمت فقّاع إسکار را شرط دانسته و برخی شرط ندانستهاند چنان که در مجمع البحرین آمده است «شيء يشرب يتخذ من ماء الشعير فقط و ليس بمسكر» اما کسانی که در آن إسکار را شرط ندانستهاند از این جهت بوده که حالت إسکار در فقّاع بالنسبة الی الخمر کمتر است این نه به این معنی است که اصلاً حالت إسکار در آن وجود ندارد زیرا حالت إسکار به مقدار کمی در آن وجود دارد از این جهت در روایات هم آمده است «خمر استصغره الناس» از این کلام فهمیده میشود که أثر خمر که إسکار باشد در درجه نازل از آن در فقّاع نیز وجود دارد، با این بیان میتوان بین این دو قول را جمع نمود بعد از اینکه در روایات وارد شده که آنچه کثیر آن مسکر باشد قلیل آن هم حرام است.
مطلب دوّم: آیا در حکم به حرمت و نجاست فقّاع، تحقّق حالت نشیش شرط است یا خیر؟ این امر مسلم است که تا حالت نشیش در آب متّخذ از جو حاصل نشود فقّاع بر آن صادق نیست یعنی باید جو با مقداری آب مخلوط شود و بعد از گذشت زمانی حالت نشیش و ترشیدگی در آن ایجاد شود تا فقّاع بر آن صادق باشد و حکم حرمت یاو نجاست بر آن شود بنابراین تا قبل از رسیدن به حالت نشیش چون فقّاع بر آن صادق نیست حکم به حرمت آن نمیشود.
قال السید ره فی العروه: ماء الشعير الذي يستعمله الأطباء في معالجاتهم ليس من الفقّاع.
آب جویی که اطباء به جهت خواص طبی درست میکنند حرام و نجس نیست اگر چه یکی از شاگردان مرحوم شیخ سند ره در رسالهای که در این موضوع نوشته ادعا نموده که ماء الشعیر طبی هم بعد از گذشت مدت زمان طولانی چون حالت فقّاعی در آن ایجاد میشود محکوم به حرمت و نجاست است و اگر شعیر فقط جوشانده شود و حالت فقّاعی در آن ایجاد نشود در این صورت محکوم به حلیّت است این امر نیاز به تحقیق بیشتری دارد که در چه زمان در آب جو حالت نشیش ایجاد میشود.[5]
عرق جُنُب از حرام.
قال السید ره فی العروه: الحادي عشر«من النجاسات» عرق الجُنُب من الحرام سواء خرج حين الجماع أو بعده من الرجل أو المرأة سواء كان من زنا أو غيره كوطء البهيمة أو الاستمناء أو نحوها مما حرمته ذاتية بل الأقوى ذلك في وطء الحائض و الجماع في يوم الصوم الواجب المعين أو في الظهار قبل التكفير.
ترجمه: يازدهم از نجاسات عرق جُنُب از حرام است چه در حين جماع، جُنُب شود چه بعد از آن، خواه زن جُنُب شود خواه مرد، خواه از طریق زنا جُنُب شود يا لواط يا وطى حیوان، يا استمناء و يا از هر طریق دیگری که حرمت آن ذاتى باشد بلكه اقوى آن است که عرق جُنُب از حرام شامل حرمت عرضی هم میشود مثل وطى حايض و جماع در روزۀ واجب معين و وطى در حال ظهار پيش از پرداخت كفاره.
یکی دیگر از نجاسات عرق جُنُب از حرام است اگر کسی از راه حرام جُنُب شود خواه حرمت آن ذاتی باشد مثل جنابت از طریق زنا خواه حرمت آن عرضی باشد مثل اینکه در حال احرام و یا در حال حیض با همسر خود نزدیکی کند سوال این است که آیا عرق جُنُب از حرام در تمام صور، متصور آن نجس است یا تنها نماز با لباس ملاقی با عرق جُنُب از حرام جائز نیست یا اینکه اجتناب از عرق جُنُب از حرام مستحب است اقوال در مسأله مختلف است قبل از هر چیز متعرض روایاتی میشویم که در این جهت وارد شده تا معلوم شود مفاد روایات چیست.
اقوال در مساله مختلف است:
الف: مرحوم سیّد مطلقا حکم به نجاست عرق شخص جُنُب از حرام نموده است به إستناد روایاتی که امر به اجتناب از لباس
ملاقی با عرق جُنُب از حرام نموده است از جمله کسانی که این قول را اختیار نمودهاند: صدوقين، إسكافي، شيخ مفید در مقنعة، شیخ طوسی ره در خلاف، علامه ره در نهاية، و قاضي ره است.
ب: برخی حکم به طهارت آن نموده و تنها نماز خواندن با بدن مُلوّث به عرق جُنُب از حرام و لباس ملاقی با آن را جائز ندانستهاند بنابر این قول در صورت ازاله عرق جُنُب از حرام از بدن یا لباس به طریقی، نماز خواندن منعی ندارد.
ج: برخی مثل مرحوم علامه حلی ره و فاضلین و مرحوم استاد خویی ره حکم به طهارت آن و عدم مانعیّت آن در نماز نمودهاند به إستناد روایاتی که به طور مطلق حکم به جواز نماز در لباسی شده که فرد در آن جُنُب شده است این روایات که در باب 27 از ابواب نجاسات ذکر شده، إطلاق دارد و به إطلاق شامل لباس ملوث به عرق جُنُب از حرام هم میشود از جمله این روایات:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْجُنُب يَعْرَقُ فِي ثَوْبِهِ أَوْ يَغْتَسِلُ فَيُعَانِقُ امْرَأَتَهُ وَ يُضَاجِعُهَا وَ هِيَ حَائِضٌ أَوْ جُنُب فَيُصِيبُ جَسَدَهُ مِنْ عَرَقِهَا قَالَ هَذَا كُلُّهُ لَيْسَ بِشَيْءٍ.[6]
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الرَّجُلُ يَبُولُ وَ هُوَ جُنُب ثُمَّ يَسْتَنْجِي فَيُصِيبُ ثَوْبُهُ جَسَدَهُ وَ هُوَ رَطْبٌ قَالَ لَا بَأْسَ.[7]
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ تُصِيبُنِي السَّمَاءُ وَ عَلَيَّ ثَوْبٌ فَتَبُلُّهُ وَ أَنَا جُنُب فَيُصِيبُ بَعْضَ مَا أَصَابَ جَسَدِي مِنَ الْمَنِيِّ أَ فَأُصَلِّي فِيهِ قَالَ نَعَمْ.[8]
وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ رَجُلٍ أَجُنُب فِي ثَوْبِهِ فَيَعْرَقُ فِيهِ فَقَالَ مَا أَرَى بِهِ بَأْساً قَالَ إِنَّهُ يَعْرَقُ حَتَّى لَوْ شَاءَ أَنْ يَعْصِرَهُ عَصَرَهُ قَالَ فَقَطَّبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فِي وَجْهِ الرَّجُلِ فَقَالَ إِنْ أَبَيْتُمْ فَشَيْءٌ مِنْ مَاءٍ فَانْضِحْهُ بِهِ.[9]
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا يُجُنُب الثَّوْبُ
الرَّجُلَ وَ لَا يُجُنُب الرَّجُلُ الثَّوْبَ.[10]
وَ بِالْإسناد عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الثَّوْبِ تَكُونُ فِيهِ الْجَنَابَةُ فَتُصِيبُنِي السَّمَاءُ حَتَّى يَبْتَلَّ عَلَيَّ قَالَ لَا بَأْسَ. [11]
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإسنادهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُجُنُب فِي ثَوْبِهِ أَ يَتَجَفَّفُ فِيهِ مِنْ غُسْلِهِ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ النُّطْفَةُ فِيهِ رَطْبَةً فَإِنْ كَانَتْ جَافَّةً فَلَا بَأْسَ.[12]
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإسناد عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً كَانَ يَغْتَسِلُ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يَسْتَدْفِي بِامْرَأَتِهِ وَ إِنَّهَا لَجُنُب.[13]
اما روایاتی که برای نجاست عرق جُنُب از حرام یا مانعیّت آن در حال نماز بدان تمسّک شده و مرحوم مجلسی ره در کتاب شریف بحار متعرض آن شده است از جمله این روایات:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى جَمَاعَةٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِمْ فِي بَيْتٍ مُظْلِمٍ فَقَالَ بَعْضُهُمْ سَلِّمْ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ فَإِنَّهُ فِي الصَّدْرِ قَالَ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ جَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَلْقَاكَ مُنْذُ حِينٍ لِأَسْأَلَكَ عَنْ أَشْيَاءَ فَقَالَ سَلْ مَا بَدَا لَكَ قُلْتُ مَا تَقُولُ فِي الْحَمَّامِ؟ قَالَ لَا تَدْخُلِ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ وَ غُضَّ بَصَرَكَ وَ لَا تَغْتَسِلْ مِنْ غُسَالَةِ مَاءِ الْحَمَّامِ فَإِنَّهُ يُغْتَسَلُ فِيهِ مِنَ الزِّنَا وَ يَغْتَسِلُ فِيهِ وَلَدُ الزِّنَا وَ النَّاصِبُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هُوَ شَرُّهُمْ.[14]
کیفیت إستدلال: در این روایت نهی از غُسل با غُساله فرد جُنُب از حرام و فرد ناصبی شده است لا شک در اینکه ناصبی نجس است و چون نهی از غساله جُنُب از حرام در ردیف نهی از غساله ناصبی ذکر شده از این أمر استفاده میشود که غساله جُنُب از حرام نیز نجس است.
عن الْمَنَاقِبُ، لِابْنِ شَهْرَآشُوبَ مِنْ كِتَابِ الْمُعْتَمَدِ فِي الْاصول لِلشَّيْخِ الْمُفِيدِ ره قَالَ عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ وَرَدْتُ الْعَسْكَرَ وَ أَنَا شَاكٌّ فِي الْإمامةِ فَرَأَيْتُ السُّلْطَانَ قَدْ خَرَجَ إِلَى الصَّيْدِ فِي يَوْمٍ مِنَ الرَّبِيعِ إِلَّا أَنَّهُ صَائِفٌ وَ النَّاسُ عَلَيْهِمْ ثِيَابُ الصَّيْفِ وَ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ لُبَّادَةٌ وَ عَلَى فَرَسِهِ تِجْفَافُ لُبُودٍ وَ قَدْ عَقَدَ ذَنَبَ الْفَرَسَةِ وَ النَّاسُ يَتَعَجَّبُونَ مِنْهُ وَ يَقُولُونَ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى هذه [هَذَا الْمَدَنِيِّ وَ مَا قَدْ فَعَلَ بِنَفْسِهِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ كَانَ إماماً مَا فَعَلَ هَذَا فَلَمَّا خَرَجَ النَّاسُ إِلَى الصَّحْرَاءِ لَمْ يَلْبَثُوا أَنِ ارْتَفَعَتْ سَحَابَةٌ عَظِيمَةٌ هَطَلَتْ فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ إِلَّا ابْتَلَّ حَتَّى غَرِقَ بِالْمَطَرِ وَ عَادَ وَ هُوَ سَالِمٌ مِنْ جَمِيعِهِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي يُوشِكُ أَنْ يَكُونَ هُوَ الْإمام ثُمَّ قُلْتُ أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْجُنُب إِذَا عَرِقَ فِي الثَّوْبِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي إِنْ كَشَفَ وَجْهَهُ فَهُوَ الْإمام فَلَمَّا قَرُبَ مِنِّي كَشَفَ وَجْهَهُ ثُمَّ قَالَ إِنْ كَانَ عَرِقَ الْجُنُب فِي الثَّوْبِ وَ جَنَابَتُهُ مِنْ حَرَامٍ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ وَإِنْ كَانَ جَنَابَتُهُ مِنْ حَلَالٍ فَلَا بَأْسَ فَلَمْ يَبْقَ فِي نَفْسِي بَعْدَ ذَلِكَ شُبْهَةٌ.[15] ، [16]
على بن مهزيار مى گويد به شهر سامرا رفتم و درإمامت حضرت هادى شك داشتم هوا گرم بود و مردم لباس تابستانى پوشيده بودند ولى إمام هادى لباس زمستانى پوشيده به علاوه يك پوشش زمستانى بر پشت اسب خود افكنده بودند و دم اسب خود را هم بسته است مردم از كار آن حضرت تعجب کرده و مى گفتند به چه جهت حضرت هادى لباس زمستانى در تابستان پوشيده است من با خود گفتم اگر اين شخص إمام میبود چنين نمى كرد مردم به صحرا رفتند و إمام نيز سوار براسب به سوى صحرا روانه شدند.
در اين هنگام ابرهاى متراكم و عظيم در آسمان ظاهر شد و باران شديدی باريد به طورى كه همه خيس شدند اما إمام به خاطر لباس هاي زمستانی كه پوشيده بودند خشك و سالم ماندند با خود گفتم گمان مى برم كه همين شخص إمام باشد سپس با خود گفتم خوب است درباره جواز يا عدم جواز نماز با لباسی كه با عرق جُنُب ملاقات کرده بپرسم و با خود گفتم اگر آن حضرت بدون سوال من چهره اش را به روى من بگشايد «و جواب سوال نگفته را بدهد» حتما إمام است همين كه آن حضرت نزديك من آمدند صورت خود را گشوده و فرمودند: اگر لباس آلوده به عرق جُنُب از حلال باشد نماز در آن جايز و اگر آلوده به عرق جُنُب از حرام باشد نماز با آن جايز نيست بعد از این پیشگویی يقين به إمامت آن حضرت پیدا کرده و ديگر در اين مورد شك نكردم.
مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى قَالَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ بِإسنادهِ إِلَى إِدْرِيسَ بْنِ يَزْدَادَ الْكَفْرُثُوثِيِّ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ بِالْوَقْفِ فَدَخَلَ سُرَّ مَنْ رَأَى فِي عَهْدِ أَبِي الْحَسَنِ فَأَرَادَ أَنْ يَسْأَلَهُ عَنِ الثَّوْب الَّذِي يَعْرَقُ فِيهِ الْجُنُب أَ يُصَلَّى فِيهِ فَبَيْنَمَا هُوَ قَائِمٌ فِي طَاقِ بَابٍ لِانْتِظَارِهِ إِذْ حَرَّكَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِمِقْرَعَةٍ وَ قَالَ مُبْتَدِئاً إِنْ كَانَ مِنْ حَلَالٍ فَصَلِّ فِيهِ وَ إِنْ كَانَ مِنْ حَرَامٍ فَلَا تُصَلِّ فِيهِ.[17]
در این روایت تصریح به نجاست نشده بلکه تنها بین جُنُب از حلال و جُنُب از حرام تفصیل داده شده به اینکه اگر جنابت از حلال باشد نماز در لباس ملاقی با عرق از آن جائز است و الا جائز نیست.
فِقْهُ الرِّضَا، رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ذَكَرَ مِثْلَهُ قَالَ إِنْ عَرِقْتَ فِي ثَوْبِكَ وَ أَنْتَ جُنُب وَ كَانَتِ الْجَنَابَةُ مِنَ الْحَلَالِ فَتَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ وَ إِنْ كَانَتْ حَرَاماً فَلَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ حَتَّى تَغْسِلَ.[18]
این روایت تنها روایتی است که از نظر دلالت بر نجاست واضح است ولی مکرر گفته شده که روایات فقه الرضا فتاوای پدر مرحوم صدوق ره بوده و اعتباری ندارد و در بین روایات تنها همین روایت تصریح به نجاست دارد و روایات دیگر منع از نماز در عرق جُنُب از حرام شده و منع از نماز در لباس اعم از نجاست لباس است.