< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم ثعلب، إرنب، وزغ، عقرب، فأر و مطلق مسوخ از نظر طهارت و نجاست.

قال السید ره فی العروة: الثاني عشر «من النجاسات» عرق الإبل الجلّالة بل مطلق الحيوان الجلّال على الأحوط.

مرحوم استاد خویی ره امر به غَسل ملاقی با عرق حیوان جلّال را در دو روایت حفص بن بختری و صحیحه هشام بن سالم به قرینه نهی از اکل در صدر این دو روایت حمل برمانعیت نماز در اجزای ما لا یأکل لحمه نموده و فرمودند: أمر به غَسل در ذیل هر دو روایت فرع بر حرمت مذکور در صدر روایت است یعنی به جهت بطلان نماز در اجزای ما لایأکل لحمه أمر به غَسل ملاقی با آن شده است نه به جهت نجاست عرق حیوان جلّال لکن اکثر فقها از دو روایت مزبور استفاده نجاست عرق إبل جلّال و نجاست مطلق حیوان جلّال را نموده‌اند مرحوم شهید صدر ره در کلام استاد خویی ره مناقشه نموده به اینکه تفریعی در دو روایت مزبور در کار نیست بلکه صِرف ترتّب در ذکر است، در صدر روایت یک حکم بیان شده و در ذیل روایت حکم مستقل دیگری ذکر شده است و أمر به غَسل در ذیل هر دو روایت ظهور در نجاست عرق إبل جلّال و مطلق حیوان جلّال دارد نه اینکه چون حیوان جلّال جزء حیوانات غیر مأکول اللحم است باید رفع جزء ما لا یأکل لحمه در حال نماز شود.

در خصوص روایت هشام بن سالم مرحوم شهید صدر ره إشکال سندی نموده است به این بیان که در برخی از نُسَخِ کافی هشام بن سالم بدون واسطه از إمام صادق نقل حدیث نموده که این طریق معتبر است[1] ولی در برخی دیگر از نسخ کافی هشام بن سالم با واسطه از إمام صادق نقل نموده و بین إمام و هشام بن سالم، ابی حمزه واسطه شده است[2] طبق این نسخه روایت ضعیف السند است زیرا ابی حمزه مردّد است بین علی بن أبی حمزه ثمالی که فرد موثّقی است و بین علی بن أبی حمزه بطائنی که قائد ابی بصیر بوده و أقوال در مورد او مختلف ذکر شده است برخی روایات او را معتبر دانسته و معتقدند که روایاتی که از او نقل شده در حال استقامت و قبل از انحراف او بوده است و برخی دیگر روایات او را غیر معتبر دانسته و از او تعبیر به کذّاب نموده‌اند زیرا وی در إمامت موسی بن جعفر  توقّف کرده و حتی در روایتی مورد طعن و بلکه لعن إمام رضا واقع شده است و چون نسخ روایت متعدّد ذکر شده و در یک نسخه راوی مردّد بین ثقه و غیر ثقه است روایت سنداً مخدوش است زیرا از قبیل دوران امر بین حجت و لا حجت است.

بیان استاد اشرفی : و الذی یسهّل الخطب اینکه در نسخه وسائل و وافی بلکه در اکثر نسخ کافی اسمی از ابی حمزه ذکر نشده و هشام بن سالم مستقیم از خود إمام صادق نقل حدیث نموده است اگر چه در نسخه دیگر کافی از ابی حمزه نقل حدیث شده ولی به إحتمال قوی مراد از ابی حمزه، در این نسخه ابی حمزه ثمالی بوده است زیرا هشام بن سالم فرد جلیل القدری بوده و بعید است که از فرد ضعیفی همچون علی بن أبی حمزه بطائنی نقل حدیث کرده باشد علاوه بر اینکه روایت مزبور در تهذیب به دو طریق نقل شده یکی به نقل از کافی و دیگری از غیر کافی بأسناده محمد بن الحسن و در طریق دوّم ابی حمزه ذکر نشده است بنابراین مناقشه سندی مرحوم صدر ره مخدوش است ضمن اینکه هیچ یک از فقها متعرض چنین شبهه‌ای نشده و روایت را از نظر سند معتبر دانسته اند.

تبصره: مرحوم اردبیلی ره در کتاب جامع الرّوات خدمت بزرگی در علم رجال نموده است در این کتاب شریف تمام رواتی را که در اسناد کتب اربعه ذکر شده از حیث راوی و مروی عنه بررسی نموده است به عنوان مثال همه روایاتی که از عمار بن موسی نقل شده بررسی نموده که او از چه کسانی نقل حدیث کرده و چه کسانی از وی نقل حدیث کرده‌اند فائده این کار آن است که اگر در سلسله سند روایتی راوی مردّد بین فرد ثقه و غیر ثقه باشد از راه مقایسه وی با راوی و مروی عنه از او می‌توان فهمید که این راوی کدام یک از دو فرد مردّد است[3] و سپس مرحوم سیدنا الاستاد همین مطلب را با چند برابر زحمتی که مرحوم اردبیلی کشیده است در کتاب رجالی خود آورده است.

قال السید ره فی العروه: المسألة الاولی: الأحوط الاجتناب عن الثعلب و الأرنب و الوزغ و العقرب و الفأر ‌بل مطلق المسوخات وإن كان الأقوى طهارة الجميع‌.

ترجمه: احوط اجتناب از ثعلب «روباه» إرنب «خرگوش» وزغ «قورباغه» عقرب، فأر «موش» و بلكه مطلق حیوانات مسوخ است[4] اگر چه اقوى طهارت جميع است.

طبق نظر مشهور فقها در بین حیوانات تنها خوک و سگ محکوم به نجاستند و سائر حیوانات محکوم به طهارتند اگر چه اجزای حیوانات غیر ماکول اللحم مانع صحت نماز است ولی این غیر از نجاست بدن این حیوانات است متاخرین از زمان علامه به بعد و متاخری المتاخرین از زمان شهید ثانی ره به بعد عمدتاً بر این باورند که همه حیوانات بری و بحری غیر از سگ و خوک برّی

محکوم به طهارتند ولی برخی از قدمای إمامیّه به إستناد برخی از روایات قائل به نجاست برخی از حیوانات غیر از سگ و خوک شده‌اند مرحوم حکیم ره در مستمسک اقوال قدما را در نجاست برخی از حیوانات غیر از سگ و خوک چنین نقل نموده است: [5]

در کتاب مقنعه در باب شرائط لباس مصلی حکم به نجاست ثعلب و أرنب شده و در موضع دیگری حکم به نجاست فأر و وزغ شده است در کتاب نهایه و وسیله نیز حکم به نجاست ثعلب، ارنب، فاره و وزغ شده است در مصباح سید مرتضی ره حکم به نجاست خصوص إرنب شده و به علمای حلبیّین نسبت داده شده حکم به نجاست ثعلب چنان که به مرحوم قاضی حکم به نجاست إرنب و وزغ نسبت داده شده است در کتاب فقیه مرحوم صدوق و کتاب مقنع پدر مرحوم صدوق ره حکم به نجاست فأره شده است مستند این فتاوی روایاتی است که در مسأله وارد شده که به بررسی از این روایات می‌پردازیم:

مرسله یونس بْن عَبْد الرَّحْمن: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَمَسَّ الثَّعْلَبَ وَ الْأَرْنَبَ أَوْ شَيْئاً مِنَ السِّبَاعِ حَيّاً أَوْ مَيِّتاً قَالَ لَا يَضُرُّهُ وَ لَكِنْ يَغْسِلُ يَدَهُ.[6]

صحيحه علی بن جعفر: بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ الرَّطْبَةِ قَدْ وَقَعَتْ فِي الْمَاءِ فَتَمْشِي عَلَى الثِّيَابِ أَ يُصَلَّى فِيهَا قَالَ اغْسِلْ مَا رَأَيْتَ مِنْ أَثَرِهَا وَ مَا لَمْ تَرَهُ انْضِحْهُ بِالْمَاءِ.[7]

صحيحه آخر عن علی بن جعفر: حَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْكَلْبِ إِذَا أَكَلَا مِنَ الْخُبْزِ أَوْ شَمَّاهُ أَ يُؤْكَلُ قَالَ يُطْرَحُ مَا شَمَّاهُ وَ يُؤْكَلُ مَا بَقِيَ.[8]

خبر علی بن جعفر: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْكَلْبِ إِذَا أَكَلَا مِنَ الْخُبْزِ وَ شِبْهِهِ أَ يَحِلُّ أَكْلُهُ قَالَ يُطْرَحُ مِنْهُ مَا أُكِلَ وَ يَحِلُّ الْبَاقِي.[9]

روايت هارون بن حمزة غنوي: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ جَمِيعاً عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْعَقْرَبِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ يَقَعُ فِي الْمَاءِ فَيَخْرُجُ حَيّاً هَلْ يُشْرَبُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ وَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ قَالَ يُسْكَبُ مِنْهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قَلِيلُهُ وَ كَثِيرُهُ بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ يُشْرَبُ

مِنْهُ وَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ غَيْرَ الْوَزَغِ فَإِنَّهُ لَا يُنْتَفَعُ بِمَا يَقَعُ فِيهِ.[10]

بررسی سند: هارون ابن حمزه اگر چه ثقه است لکن در طریق این روایت اسحاق بن یزید واقع شده که توثیق نشده است لذا مرحوم حکیم ره از این روایت تعبیر به خبر نموده است ولی چون اسحاق بن یزید در طریق روایات کامل الزیارات ذکر شده بنابر اینکه توثیق ابن قولویه را نسبت به همه روات آن بپذیریم از این جهت روایت معتبر است.

‌صحيح معاوية بن عمار: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْوَزَغَةِ تَقَعُ فِي الْبِئْرِ قَالَ يُنْزَحُ مِنْهَا ثَلَاثُ دِلَاءٍ.[11]

در این روایت در صورت وقوع موش یا قورباغه در چاه آب، امر به نزح شده است و در باب منزوحاب البئر گذشت که امر به نزح برای رفع قذارتی است که در چاه ایجاد شده و دلالت دارد بر نجاست حیوانی که در چاه واقع شده است اگر چه آب چاه به جهت اتصال به ماده نجس نمی‌شود.

موثّق سماعة: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَرَّةٍ وُجِدَ فِيهَا خُنْفَسَاءُ قَدْ مَاتَتْ قَالَ أَلْقِهَا وَ تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ كَانَ عَقْرَباً فَأَرِقِ الْمَاءَ وَ تَوَضَّأْ مِنْ مَاءٍ غَيْرِهِ.[12]

مرحوم شیخ طوسی ره در کتاب خلاف در باب اطعمه و اشربه محرمه و در کتاب مبسوط در باب بیع، حکم به نجاست مطلق حیوانات مسوخ نموده است ولی مرحوم استاد خویی ره و صاحب جواهر معتقدند که هیچ روایتی در این جهت وارد نشده است قال ره فی الجواهر: «لم نعرف له دليلا على النجاسة بالمعنى المعروف».

بررسی روایات مذکور.

روایت یونس بن عَبْد الرَّحمن اولاً ضعیف است بالارسال ثانیاً مخالف با فتوای مشهور از فقهای متاخرین است که قائل به طهارت ثعلب و إرنب شده‌اند البته گفتیم شهرت متاخرین نمی‌تواند منجبر ضعف سند و یا موجب برای ضعف روایت شود ثالثاً این روایت و روایات دیگر معارض است با روایات متعدّد دیگری که در آن تصریح به عدم بأس ملاقی با این حیوانات شده است از جمله روایات معارض:

صحيحه فَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنْ فَضْلِ الْهِرَّةِ وَ الشَّاةِ وَ الْبَقَرَةِ

وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ فَلَمْ أَتْرُكْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أوّل مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ.[13]

مفاد روایت: در این روایت راوی سؤال نمود از فضل حیواناتی مثل «الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَةِ وَ الْإِبِل وَ الْحِمَار وَ الْخَيْل وَ الْبِغَال وَ الْوَحْش وَ السِّبَاع» و بلکه مطلق حیوانات «فَلَمْ أَتْرُكْ شَيْئاً» یعنی هیچ حیوانی نبود مگر اینکه از فضل آن نیز سؤال نمود، مورد سؤال مطلق حیوانات بوده و إمام هم به طور مطلق فرمودند: «لَا بَأْسَ بِهِ» و از بین حیوانات تنها سگ را استثناء نموده و حکم به نجاست و لزوم تطهیر آن نمودند از این روایت استفاده می‌شود که همه حیوانات غیر از سگ محکوم به طهارتند و اما اینکه خنزیر از حکم به طهارت استثاء نشده شاید از این جهت بوده که محلّ ابتلای راوی نبوده است بنابراین سگ طبق استثنای متصل در این روایت و خوک طبق استثنای منفصل در روایات دیگر محکوم به نجاستند و بقیه حیوانات طبق اطلاق در این روایت محکوم به طهارتند.

هارون بن حمزه: مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ جَمِيعاً عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْعَقْرَبِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ يَقَعُ فِي الْمَاءِ فَيَخْرُجُ حَيّاً هَلْ يُشْرَبُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ وَيُتَوَضَّأُ مِنْهُ قَالَ يُسْكَبُ مِنْهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قَلِيلُهُ وَ كَثِيرُهُ بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ يُشْرَبُ مِنْهُ وَيُتَوَضَّأُ مِنْهُ غَيْرَ الْوَزَغِ فَإِنَّهُ لَا يُنْتَفَعُ بِمَا يَقَعُ فِيهِ.[14]

اما در مورد وزغ که در روایت هارون بن حمزه فرمود: «غَيْرَ الْوَزَغِ فَإِنَّهُ لَا يُنْتَفَعُ بِمَا يَقَعُ فِيهِ» اولاً روایت ضعیف السند است به اسحاق بن یزید که توثیق نشده است ثانیاً این روایت نهایتا ظهور در عدم جواز انتفاع از آبی دارد که وزغ در آن واقع شده است و معارض است با صحیحه علی بن جعفر که تصریح دارد به عدم بأس و به قرینه این روایت، روایت هارون بن حمزه نهایتاً حمل بر کراهت می‌شود.

صحیحه علی بن جعفر: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَظَايَةِ وَ الْحَيَّةِ وَ الْوَزَغِ يَقَعُ فِي الْمَاءِ فَلَا يَمُوتُ أَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةٍ وَقَعَتْ فِي حُبِّ دُهْنٍ وَ أُخْرِجَتْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتَ أَ يَبِيعُهُ مِنْ مُسْلِمٍ قَالَ نَعَمْ وَ يَدَّهِنُ بِهِ.[15]

و اما در مورد فأره «موش» که در صحیحه علی بن جعفر فرمود «يُطْرَحُ مَا شَمَّاهُ وَ يُؤْكَلُ مَا بَقِيَ» که ظهور در نجاست دارد در

مقابل این روایت، سه روایت ذیل تصریح دارد به عدم بأس و هرسه روایت صحیح السند است و مقتضای جمع بین روایات نهایتاً روایت مخالف حمل بر کراهت می‌شود و اما سه روایتی که تصریح به عدم بأس دارند:

1. صحیحه عَلِيِّ بْنِ جَعْفَر: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عن الْعَمْرَكِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ

عَنِ الدَّجَاجَةِ وَ الْحمّامةِ وَ أَشْبَاهِهِمَا تَطَأُ الْعَذِرَةَ ثُمَّ تَدْخُلُ فِي الْمَاءِ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ الْمَاءُ كَثِيراً قَدْرَ كُرٍّ مِنْ مَاءٍ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَظَايَةِ وَ الْحَيَّةِ وَ الْوَزَغِ تَقَعُ فِي الْمَاءِ فَلَا يَمُوتُ أَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَأْرَةٍ وَقَعَتْ فِي حُبِّ

دُهْنٍ فَأُخْرِجَتْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتَ أَ يَبِيعُهُ مِنْ مُسْلِمٍ قَالَ نَعَمْ وَ يَدَّهِنُ مِنْهُ.[16]

2.صحیحه سعید اعرض: أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفَأْرَةِ وَ الْكَلْبِ يَقَعُ فِي السَّمْنِ وَ الزَّيْتِ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ حَيّاً فَقَالَ لَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ.[17]

3.صحیحه اسحاق بن عمار: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ كَانَ يَقُولُ لَا بَأْسَ بِسُؤْرِ

الْفَأْرَةِ إِذَا شَرِبَتْ مِنَ الْإِنَاءِ أَنْ يُشْرَبَ مِنْهُ وَ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ.[18]

و اما در مورد عقرب که فرمودند: «يُسْكَبُ مِنْهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ» امر به اجتناب از آن ممکن است به جهت سمی‌باشد که در بدن این حیوان حتی بعد از مردن باقی است علاوه بر اینکه عقرب از حیوانات دارای نفس سائله نیست تا نجس باشد.

 


[3] در ما نحن فیه طبق آنچه در نرم افزار درایة النور آمده هشام بن سالم تنها از ابی حمزه ثمالی نقل حدیث نموده و از ابی حمزه بطائنی هیچ روایتی را نقل ننموده است.
[4] جواهر الكلام في ثوبه الجديد، النجفي، الشيخ محمد حسن، ج3، ص314. قال ره في الجواهر: «ان المراد بالمسوخ هي حيوانات على صورة المسوخ الأصلية، و الا فهي لم تبق أكثر من ثلاثة أيام، و عددها المحصل من مجموع الروايات نيف و عشرون: الضب، و الفأرة، و القرد، و الخنازير و الفيل، و الذئب، و الأرنب، و الوطواط، و الجريث، و العقرب، و الدّب، و الوزغ، و الزنبور، و الطاوس، و الخفاش، و الزمير، و المارماهي، و الوبر، و الورس و الدعموص و العنكبوت، و القنفذ، و سهيل، و الزهرة».ثم نقل عن بعض الأصحاب زيادة الكلب، و الحية، و العضاءة و البعوض، و القملة، و العيفيقا، و الخنفساء و النعامة و الثعلب و اليربوع».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo