< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدعلی ‌بهبهانی

1401/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الخمس/ارباح المكاسب /مساله 59: خمس راس المال

 

مقدمه

این مسأله؛ یکی از مهم ترین مسائلی است که وقتی افردی برای محاسبه خمس مراجعه می‌کنند عمدتاً این افراد رأس المال دارند، و بحث رأس المال فروع بسیار زیادی دارد. در آینده بحث می کنیم که آیا مثلا آلات کسب، مغازه یا زمین زراعی هم جزءِ رأس المال به‌حساب می‌آید یا خیر؟

سپس بحث می کنیم که حکم رأس المال چیست؟ مسألۀ خمس رأس المال هم از مسائل بسیار بسیار مهم و مورد ابتلاء است.

کلام صاحب عروه

قال صاحب العروة:

المسألة 59: الأحوط إخراج خمس رأس المال إذا كان من أرباح مكاسبه فإذا لم يكن له مال من أول الأمر فاكتسب أو استفاد مقدارا و أراد أن يجعله‌ رأس المال للتجارة و يتّجر به يجب إخراج خمسه على الأحوط ثمَّ الاتجار به.

مرحوم صاحب عروه تعبیر احوط آوردند یعنی ایشان فتوا نمی‌دهند و مردد بین دو نکته هستند.

نکته:

قبل از کلام ایشان یک مطلب را توضیح دهیم: آیا رأس المال، فائده‌ای می‌باشد که دست من است و از این جهت که فائده است خمس به آن تعلق می گیرد؟ یا رأس المالی که سرمایۀ کار من است، به مقداری که لازم دارم مؤونه می‌باشد و از فائده استثناء شده؟ (فائده خمس دارد اما مؤونه استثناء شده خمس ندارد).

صاحب عروه بین این دو مورد مردد مانده‌اند، این رأس المال را من می‌گویم فائده است و خمس دارد، اگر بیش از نیاز من هم باشد که قطعاً فائده‌ای است که خمس دارد، اما اگر به مقدار نیاز من باشد آن مقداری که من به آن احتیاج دارم، آیا مؤونه می‌شود یا خیر؟ (اگر مؤونه شود از خمس استثناء می‌شود).

بین این دو حجت مردد شدند، حجتی‌که این را فائده بگیرند، یا حجتی که این‌مورد را مؤونه بگیرند.

 

در ادامه کلام صاحب عروه:

صاحب عروه از اول فتوا می‌دهند: «الأحوط إخراج خمس رأس المال»، نکتۀ مهم دیگری را هم عرض کنم؛ پولی را که سرمایه کردی، پولی را که شما در کار استفاده کردی، به شما می‌گفتند این پول چه‌مقدار به شما سود داد، سود را نمی گفتند خمس دارد، می‌گفتند تا سر سال خمسی صبر کن اگر در مؤونه خرج نشد، خمس دارد. اما در رأس المال می‌گویند؛ تا این پول را سرمایه قرار دادی باید فوری خمس آن را پرداخت کنی؛ بعض الاساطین هم چنین می‌فرمایند: اگر این پول را سرمایه قرار دادی، باید همان زمان‌که سرمایه قرار دادی خمس آن را پرداخت کنی، چون بناء نداری که این پول را در زندگی خرج کنی و بناء داری سرمایه باشد پس همان موقع باید خمسش را بدهی.

در آینده باید در این مسأله تأمّل کنیم، بعض الاساطین هم، چنین فتوا دادند. برخی می‌گویند اگر پول را به‌عنوان در‌آمد سال حساب کنی تا سر سال مهلت داری، اما اگر این پول را جزء سرمایه کردی باید فوری خمس آن را پرداخت کنی.

ما این مطلب را قبول نداریم، اگر از درآمد سال، شما سرمایه قرار دادی، باز هم خمس ندارد و تا آخر سال مهلت داری، بلکه (شاید)کسی خواست از سرمایه (برای معاش) استفاده کند مثل فی زماننا هذا که در خیلی از موارد از سرمایه استفاده می‌کنند، لازم نیست حتماً تا سر سال صبر کنی ببینی سود چه مقدار بود، چطور سود را ممکن است در مؤونه مصرف کنی، این پولی هم که از در‌آمد وسط سال سرمایه کردی بلافاصله لازم نیست خمس آن را بدهی، ممکن است کار گیر کند و تا آخر سال از همین سرمایه کم کم استفاده کنی، پس بنابراین؛ همین سرمایه که سود و فائدۀ شماست این مورد هم بعد از مؤونه خمس دارد، پس «الخمس بعد المؤونة» پولی که برای سرمایه هم کنار گذاشتی در بر‌می‌گیرد، اما بعض الاساطین این مورد را قبول ندارند.

شاگرد: بعض الاساطین آیا به‌صورت مطلق می‌گویند سرمایه را باید خمس بدهی؟ خب اگر شخص خمس را پرداخت کرد و تا آخر سال به مشقّت افتاد تکلیف چیست؟

استاد: این مطلب از فروعات است این نکته‌ای که بنده الان عرض می‌کنم شاید در آینده استثنایی هم داشته باشد، که کلاً مسألۀ متفاوتی است، الان کلی این مسأله در ذهن شما باشد، یک قاعده کلی شاید استثنایی داشته باشد یا صدو بیست تبصره داشته باشد، الان ما در این تبصره‌ها بحث نداریم بحث ما در خود قاعدۀ کلی است، قاعده کلی این است که؛ شما پول را نمی‌خواهی به‌عنوان در‌آمد و ارباح حساب کنی، بلکه می‌گویی این پول سرمایۀ من است، تا گفتی سرمایۀ کاری من است باید خمس آن را اول پرداخت کنی، استثناء به فائده ای که شما به‌عنوان ربح می‌خواهی آخر سال حساب کنی خورده است. ما می‌گوییم این حرف درست نیست، استثناءِ مؤونه آیا به پولی که شما به‌عنوان سود اسم می‌گذاری می‌خورد؟ یا به فائده؟ به فائده می‌خورد، شما این پول را که سرمایه کردی، می‌خواهیم ببینیم خمس سرمایه بر اساس چه قاعده‌ای است؟ روی قاعده‌ای که فائده است، این سرمایه هم فائده‌ای است دست شما، و خمس فائده بعد از مؤونه است. پس تا پول را خواستی سرمایه قرار دهی ما می‌گوییم نمی‌خواهد خمس بدهی. اگر مقلد بعض الاساطین هستید بله باید خمس بدهید، اما ما می‌گوییم قطعاً نمی‌خواهد خمس را بدهی، چون این پول فائده است، شما این را سرمایه قرار دادی تا به شما ربح دهد، بر اساس این‌که فائده است می‌خواهید خمس بدهید، و خمس بعد از مؤونه است اگر این سرمایه از درآمد سال باشد. ببینید ما قید می‌زنیم موارد دیگر را بحث نکردیم، اگر این پول از در‌آمد سال شما بود، و لو این را سرمایه قرار دادی، نمی‌خواهد خمس آن را بدهی، حکم این، حکم ارباح مکاسب است.

صاحب عروه می‌فرمایند: «الأحوط إخراج خمس رأس المال»، احوط این است که خمس رأس المال را بدهی، «إذا كان من أرباح مكاسبه» وقتی از ارباح مکاسب هست احتیاطاً خمس آن را بده، حال یک‌وقت ارث است. باید ببینی ارث خمس دارد یا خیر؟ یک وقت هبه هست. باید ببینی هبه خمس دارد یا خیر؟ ارث از پدر و مادر باشد سرمایه خمس ندارد، هبه اگر باشد باید ببینید فتواء مرجع تقلید چیست ما می‌گوییم هبه خمس دارد، البته این موارد را نمی‌گوییم تا سرمایه قرار دادی باید خمس بدهی بلکه می‌گوییم تا سر سال فرصت داری، هبه است سرمایه قرار دادی اما باز تا سر سال خمسی فرصت داری. «فإذا لم يكن له مال من أول الأمر» از اول امر هیچ مالی نداشته، «فاكتسب أو استفاد مقدارا» یک مقداری مال به‌دست آورد،«و أراد أن يجعله رأس المال للتجارة » می‌خواهد این را رأس المال برای تجارت قرار دهد، «و يتّجر به يجب إخراج خمسه على الأحوط ثمَّ الاتجار به.» ببینید صاحب عروه می‌فرماید: شما سودی به‌دست آوردی، در‌آمدی به‌دست آوردی، اول خمس سرمایه را بده، بعد تجارت کن.

ما می‌گوییم چرا اول باید خمس را بدهم بعد تجارت کنم؟ درست است من این پول را رأس المال برای تجارت قرار دادم، اما ممکن است این به مقدار مؤونۀ من باشد، حتی طبق مبنای آقای خویی هم می‌گوییم به مقدار مؤونه خمس ندارد. به این مبنا کاری نداریم چون این بحث جداست اصلا ما از باب فرمایش آقای خویی نمی‌گوییم، ما از این باب می‌گوییم «يجب إخراج خمسه على الأحوط ثمَّ الاتجار به.» این فائده است بعد از مؤونه، باید دید این مؤونه خواهد شد یا خیر؟ اگر خرج در مؤونه نشد و به‌عنوان سرمایه شما شد، این را سر سال خمسی که شد بگو این در‌آمد کسب من بوده، سرمایه قرار می‌دهم خمس را بده و بگذار سرمایۀ مخمس، اما الان لازم نیست خمس سرمایه را پرداخت کنی، زیرا ممکن است بعداً از این سرمایه استفاده کنی.

شاگرد: آیا صاحب عروه دلیلی بر این مطلب می‌آورند؟

استاد: صاحب عروه دلیلی نمی‌آورند، اما عرض کردیم برخی از اعاظم الان هم به این مطلب قائل هستند، این بزرگواران آن‌چه استثناء شده را به ربحی که داری می‌زنند، این را می‌فرمایند دیگر ربح نیست، بلکه سرمایه است.

عرض کردیم این حرف درست نیست؛ زیرا موضوع خمس ربح نیست که بگویید این سرمایه است، بلکه موضوع خمس، فائده بود، شما چرا سرمایه را می‌گویید خمس دارد؟ می‌گویند چون فائده است، پس این هم فائدۀ بعد از مؤونه است و خمس بعد از مؤونه است و مؤونه هم تا سال مهلت دارد پس سرمایه هم تا سال مهلت دارد.

شاگرد2: این مطلب که رأس المال واجب فوری نیست و تا سر سال مهلت دارد حال که سر سال رسید بحث تورم به چه وجه است؟ حساب می‌شود یا خیر؟

استاد: بحث تورم، بحث متفاوتی است که بعداً بحث می‌کنیم، بله در مورد تورم ما اعتقاد داریم که حساب می‌شود، ما می‌گوییم تورم فائده نیست، الان هم مثل آقای سیستانی در مسألۀ تورم احتیاط کردند، باز در مسأله اختلاف فاحشِ قیمت، هنوز قائل به احتیاط نشدند، یعنی مثلا صد میلیون پنج سال پیش الان اندازۀ پانصد میلیون ارزش دارد، اما در مسألۀ اداءِ دیون می‌فرمایند باید همان صد میلیون را بدهی، اما در خمس می‌فرمایند: اگر تورم پیش آمده، صد میلیون شما که الان شده پانصد میلیون، در عرف هم می‌گویند این شخص سود نکرده و قائل به احتیاط شدند، اما بعض الاساطین می‌فرمایند: به فتواء، اگر بخاطر تورم است شما فائده نبردی و خمس ندارد این را قبلا هم عرض کردیم.

علی ای حال بحث تورم جدا، فعلا بدون این فروعات می‌خواهیم بحث کنیم مسأله این است، صاحب عروه می‌فرمایند: «أراد أن يجعله رأس المال للتجارة و يتّجر به يجب إخراج خمسه على الأحوط ثمَّ الاتجار به.»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo