< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدعلی ‌بهبهانی

1401/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الخمس/ارباح المكاسب /فروعات فقهی مساله59؛ ادامه فرع 11؛ مساله40

 

فروعات فقهی

ادامۀ فرع یازدهم: بذر

مسئلۀ چهلم

كشاورز هنگام بذرپاشى، خمس بذر را پرداخت نكرده (اگر بذر را رأس‌المال حساب کنیم مبناء برخی از أعلام این است، فرق این‌که ما می‌گوییم این‌ها از رأس‌المال نیست -اشتباه برخی به این رأس‌المال می‌گویند- یکی از احکام این است که اگر رأس‌المال باشد شخص تا این بذر را در زمین می‌خواهد بکارد باید خمس آن را پرداخت کند، هنوز سال به این نگذشته باز هم باید خمس بدهد و فرقی ندارد، چون تا یک پولی را از درآمد سال رأس‌المال قرار داد خمس به‌آن تعلق می‌گیرد. ما عرض کردیم این حرف را قبول نداریم، بعض‌الأساطین هم این حرف را زدند که تا پول رأس‌المال شد همان زمان باید خمس بدهد، ما تفصیل دادیم، برخی از رأس‌المال استفاده می‌کنند احتمال دارد رأس‌المال قرار دهند امّا در مؤونه مصرف شود. این‌جا هم در مورد بذر می‌گویند: اگر بذر را رأس‌المال قرار دهد باید خمس را بدهد، آن استدلال ما که گفتیم ممکن است برخی از سرمایه استفاده کنند این‌جا جاری نیست چون سرمایه‌ای است که تلف شده، این‌جا تلف شده تا خرید کرد خمس واجب می‌شود بعد تلف می‌شود اول خمس را باید بدهد، بعد در زمین بکارد، وقتی می‌گویند: رأس‌المال شد اگر تلف هم شود تا این را سرمایه کرد این خمس به‌آن تعلق می‌گیرد بعداً تلف می‌شود این حرف این آقایان است. امّا از اول اصلاً بذر را رأس‌المال حساب نمی‌کنیم ما می‌گوییم: بذر رأس‌المال نیست بلکه مؤونۀ تحصیل ربح است لذا از اول که خریده خمس ندارد (امّا آن شخصی که بذر را رأس‌المال بداند این مشکل را دارد)‌، آيا خمس همۀ محصول را برآورد كند يا همان مقدار بذر را (چرا این سوال را پرسیده چون این شخص می‌گوید: غیر منطقی حرف می‌زنید شما می‌گویید هم بذر را خمس بده هم خمس درآمد محصول را بدهم، این بذر تبدیل به محصول شد و یک‌بار خمس این بذر را دادم الان که تبدیل به محصول شده باز باید خمس بدهم)؟ (ما عرض کردیم این بذر مؤونۀ تحصیل ربح بود وقتی هم کاشت تلف شده معلوم نیست تبدیل به محصول شود یا خیر، اگر شرایط مساعد بود این تبدیل به محصول می‌شود امّا بذر را که در زمین کاشت دیگر نمی‌تواند جمع کند، برخی از أعلام فرمودند: بذر تلف شده امّا ما عرض کردیم این بذر اصلاً مؤونۀ تحصیل ربح است، مثل پول کارگر است، برای این‌که بعداً عائداتی به شخص برسد، کار این شخص خرید و فروش بذر نیست بلکه بذر را خریده تا در زمین بکارد، خریداری کرد و کاشت و مؤونۀ تحصیل ربح است).

جواب محقق تبریزی

بايد خمس بذر را- به قيمتى كه در وقت پاشيدن داشت- بدهد.[1]

تحقیق در جواب

ما این حرف را قبول نداشتیم بذر را اگر خریده و سال بر آن گذشته و استفاده نکرده یا با مالی خریده که خمس آن را نداده این‌جا باید خمس بذر را بدهد، الّا زمانی که به‌این بذر احتیاج داشته باشد چون ممکن است کشاورزی باشد که توان ندارد می‌تواند مقدار خاصی بذر برای دو سال خریداری کند، می‌گوید من این‌مقدار بذر را به قیمت مناسب برای دو سال خریداری می‌کنم، الان باید خریداری کنم اگر الان خریداری نکنم سال آینده نمی‌توانم خریداری کنم، در این‌موارد ما می‌گوییم: اشکال ندارد مثل فتواء آقای بهجت است.

امّا اگر سال بر آن نگذشته یا از ارباح سال خریده است خمسی در آن نیست، بلکه آن‌چه در زمین صرف کرده از ربح زرع کسر می‌شود. این در حقیقت خودش سرمایه نیست یعنی عرف این بذر را که در زمین کاشته سرمایه حساب نمی‌کند، سرمایه‌ای که این شخص دنبالش است آن چیزی است که از این زمین در می‌آید، باید این بذر تبدیل به محصول شود و محصول سرمایه محسوب می‌شود، این بذر مثل موونۀ تحصیل ربح است.

مسئلۀ چهلم و یکم

اگر كشاورز خمس بذرى را بپردازد آيا مى‌تواند از درآمد به مقدار عين بذر و يا به مقدار قيمت بذر اخذ نموده و بذرى ديگر تهيه كند؟ يا بذر در زمان رويش تلف شده محسوب مى‌شود و هر ساله بايد بذر تخميس گردد (دیدید اگر الان چیزی را خریداری کنید و بگویید این مقدارش غیر مخمّس است فتواء برخی از آقایان الان هست، در زمانی آقای بهجت این را فرموده بودند، بعض‌الأساطین هم این مطلب را دارند، برخی مردم مثلاً هر سال خمس آن چیزی که در خانه دارند را حساب می‌کنند، ده کیسۀ برنج را امسال خمس داد سال بعد دوباره حساب می‌کند چه‌مقدار در خانه برنج دارد، مثلاً هشت کیسه را دارد، دوباره بیاید این هشت تا را بخرد می‌گوید آن ده کیسه برنج را استفاده کردم و تمام شد دوباره در طول سال هشت کیسۀ دیگر خریدم، ببینید آیا این هشت تا را باید خمس بدهد؟ برخی از آقایان می‌گویند: بله باید خمس بدهد ده کیسه تمام شد این هشت تا جایگزین شد و باید خمس بدهد، امّا برخی می‌گفتند: شخص وقتی سرمایه‌دار بود و در کارخانه یخچال را مخمّس می‌کرد، صد تا یخچال داشت و خمس داد، بعد خرید و فروش می‌کرد و جایگزین می‌کرد، آیا کسی می‌گوید آن یخچالی که فروختی خمس را داده بودی و فروختی، جایگزین کردی و دوباره باید خمس بدهی؟ خیر این این حرف را نمی‌زدیم بلکه این شخص صد یخچال مخمّس دارد، آقایانی که می‌گویند: خمس لازم نیست به پول باشد به کالاهم می‌تواند باشد، به کالا خمس را بدهد اشکال ندارد، این شخص صد یخچال مخمّس دارد، این هم به این صورت است مثل آقای بهجت می‌فرمودند: اگر خمس ده کیسه برنج را داد این شخص همیشه به اندازۀ ده کیسه مخمّس دارد، سال دیگر اگر ده کیسه همان ده تا بود دیگر خمس برنج را نمی‌خواهد حساب کند، بعض‌الأساطین یک تفصیلی را دارند که وارد این مسئله نمی‌شویم، اگر سال بعد ده کیسه دوازده کیسه شد خمس دو کیسه را بدهد این شخص به‌اندازۀ ده کیسه مخمّس داشت مصرف کرد و جای آن گذاشت، ده کیسه مخمّس دارد این ده کیسه مخمّس است اگر بیشتر از ده تا شد خمس مقدار اضافه را بدهد ، اگر بیشتر نشده خمس ندارد، عین پولی که شخص مخمّس کرده و مرتب رد و بدل می‌شد و می‌گفت سال پیش یک میلیارد را خمس دادم الان یک میلیارد و صد شده نمی‌گفتند که یک میلیارد عوض شده و باید خمس بدهد، می‌گفتند خمس یک میلیارد را دادی خمس صد تا را بده، برخی تصور می‌کنند این مسئلۀ جدیدی است در حالی که این جایگزین شده، مثل تاجر که صد یخچال داشت، در برنج و خانه هم می‌گویند: چیزی اضافه آمد اضافه را خمس بدهد دیگر خمس مثلاً این ده کیسه را نمی‌خواهد حساب کند.) يا به‌خاطر اين‌كه در وسط سال براى كسب منفعت (مؤونۀ تحصیل ربح) تلف مى‌شود اصلاً خمس ندارد؟ (ما می‌گوییم این آخری درست است)

جواب محقق تبریزی

بنابر احتياط بذرى كه كاشته شده تلف حساب مى‌شود و آن‌چه را كه براى بذر در سال‌هاى بعد مى‌گيرد بايد آن را تخميس كند (ایشان بذر را کأنّه مثل سرمایه حساب می‌کنند، هر بار بخرد خمس را بدهد بعد بکارد، آن‌چه در زمین هم پخش کرده علی‌الاحوط تالف است و از بین رفته است).[2]

تحقیق در جواب

ما این حرف را نمی‌توانیم قبول کنیم، بذر را وقتی می‌کارد تلف می‌شود و خمسی ندارد و آن‌چه که صرف شده مؤونۀ تحصیل ربح است و از فائدۀ کسب کسر می‌شود. شخص صد هزار تومان پول بذر داده بعد هرمقدار فائده برد صد هزار را باید کسر کند، نه فقط صد هزار تومان، بلکه پول کارگر را باید کسر کند مثلاً روزی دویست هزار تومان پنج کارگر گرفتم و دو روز کار طول کشیده است باید دو میلیون از فائده کسر کند، این‌ها مؤونۀ تحصیل ربح است و باید از فائده کسر شود.

یک نکته در این‌جا باید بیان کنیم؛ فرق در موردی که فقط تالف باشد با موردی که تلف شده و مؤ‌ونۀ تحصیل ربح است این است: در موردی که تلف شده دیگر تلف شده و چیزی نیست و خمس ندارد، امّا موردی که تلف شده و مؤونۀ تحصیل ربح هم به حساب بیاید دو خصوصیت دارد، یک تلف شدن و دو مؤونۀ تحصیل ربح بودن، وقتی از مؤونۀ تحصیل ربح باشد پولش از فائده کسر می‌شود نه تنها خمس را ندهد، بلکه به مقداری که در زمین استفاده کرده از فائده هم خمس ندهد. یک میلیون بذر خریده نه تنها نمی‌گوییم دویست تومان خمس باید بدهد بلکه می‌گوییم چه‌مقدار سود بردی؟ مثلاً می‌گوید: صد میلیون، می‌گوییم: از این صد میلیون یک میلیون دیگر را کسر کن، برخی أعلام می‌گویند: هم این یک میلیون را خمس بدهد هم صد میلیون را خمس بدهد، می‌گوییم: چرا صد و یک خمس بدهد یک میلیون مؤونۀ تحصیل ربح بوده، باید در زمین استفاده کند تا این سود به دست بیاید شما می‌گویی خمس هر دو را بدهد؟ این درست نیست، باید بذر در زمین کاشته شود لذا این یک میلیون که برای تحصیل ربح خرج کرده تلف شده خمس این بذر را که نمی‌دهد و از فائده هم کسر می‌شود و نمی‌خواهد خمس بدهد.

شاگرد: بذر که در زمین کاشته می‌شود همیشه تالف محسوب نمی‌شود، وقتی این بذر را ریخته این بذر مالیت دارد.

استاد: خود بذر را دیگر نمی‌شود جمع کرد وقتی در زمین ریخت اگر شخص این بذر را بخواهد جمع کند مثل دانۀ برنج که شیخ به چه صورت تعبیر می‌کنند؟ تعبیر می‌کنند وقتی می‌خواهی حساب کنی یک دانه برنج ارزش مالی که بتوان روی آن قیمت گذاشت، ندارد این بذر را پخش کرده و نمی‌تواند جمع کند اگر چیزی از زیر خاک دربیآید بله ارزش دارد، امّا وقتی بذر را در زمین پخش کرده دیگر خودش چیزی نیست و تلف شده، جزء وسائلی است که تلف شده.

شاگرد: این‌که بگوییم: پول می‌دهم و خریداری می‌کنم یعنی مالیت دارد.

استاد: پول می‌دهم و خریداری می‌کنم، آیا می‌توان این بذر را جمع کرد و فروخت؟ هیچ‌وقت بذر را روی زمین حساب نمی‌کنند، می‌گویند بذر را با زمین می‌فروشم به این صورت نیست.

شاگرد: بذر را اول خیس می‌کنم بعد در مکان کوچکی می‌کارم بعد بذر را جدا می‌کنم و جای دیگر می‌فروشم.

استاد: این مسئله که شما می‌گویی بذر هنوز در زمین پخش نشده این مسئله که می‌گوییم: در زمین پخش کرده بذری که در زمین زرع کرده نه بذری که در جایی خیس کرده، بذر را عرض کردیم اگر از اول در جایی جمع بوده باشد و سال بر آن گذشت اگر به این صورت باشد می‌گوییم اگر سال گذشت خمس به بذر تعلق می‌گیرد آن هم با قیدی، امّا وقتی بذر را در زمین پخش کرد دیگر برای این قیمت نمی‌گذارند، شما وقتی یک دانۀ برنج را که روی زمین افتاده باشد همین یک دانه را هم نمی‌گویی مالیت دارد.

صحبت از بذر است وقتی بذر در زمین که زرع شده می‌گوییم: عند الزرع آیا این را کسی از زیر خاک می‌تواند بردارد؟ خیر نمی‌تواند منظور ما این است که بذری که در زمین پخش شده دیگر جمع کردن امکان پذیر نیست و تلف شده، بعد هم این بذر مؤونۀ تحصیل ربح است، یعنی فقط تلف نشده جدا از این که تلف شده مؤونۀ تحصیل ربح است نه تنها خمس ندارد بلکه این را باید از سود کسر کرد، درست نیست که بگوییم بذر را خمس بدهد بعد دوباره سود را کلاً خمس بدهد. این مقدار از فائده کسر می‌شود شخص این را هزینه کرده تا صد تومان سود بدهد جزء مواردی است که هزینه می‌کند جزء سرمایۀ کسب محسوب نمی‌شود، دیگر بذر جزء سرمایه نیست، بذر را در زمین کاشته حالا صد سود به دست آورده عرف می‌گوید: این شخص چه‌مقدار سود برده؟ نود و نه میلیون سود برده آیا می‌گوید صد سود به دست آوردی و یک میلیون هم بذر داشتی؟ هیچ عرفی این حرف را نمی‌گوید بلکه باید بذر را در زمین بکارد تا این صد میلیون به دست بیآید، پس این موارد کسر می‌شود.

فرع دوازدهم: سهم شرکت‌ها و مصانع

مسئلۀ چهل و دوم

آيا سهام عدالت كه از طرف دولت واگذار شده خمس دارد؟

جواب محقق شبیری زنجانی

در حکم هدیه است. اگر کسی گفت هدیه خمس دارد این سهام عدالت هم خمس دارد اگر گفت هدیه خمس ندارد سهام عدالت هم خمس ندارد. [3]

تحقیق در جواب

بعضاً در یک‌سری موارد اسم رأس‌المال را می‌آوردند و برخی از أعلام در مواردی که ما می‌گفتیم رأس‌المال نیست مثل زمین و بذر می‌فرمودند: رأس‌المال است، امّا سهام عدالت اگر سهام یک کارخانه‌ای باشد این را که نمی‌توانیم بگوییم سرمایه نیست سرمایه‌ای است که دولت داده و سرمایه‌ای است که سود می‌دهد سرمایۀ کارخانه است، این‌که دولت داده سرمایه است به شخص هدیه داده امّا دو خصوصیت در آن است؛ هم هدیه است از ناحیۀ دولت، امّا هدیۀ سرمایۀ شرکت است سرمایۀ کارخانه است، پس این رأس‌المال بوده که هدیه دادند سود هم به این تعلق می‌گیرد، نمی‌توانید فقط حکم هبه را در این مورد در نظر بگیرید، حتی اگر شما گفتید هبه خمس ندارد بالفرض که بپذیریم امّا این رأس‌المال است، بعد باید ببینیم حکم رأس‌المال را چه می‌دانیم؟

پس می‌گوییم: این سهام عدالت رأس‌المالی است که دولت اهداء کرده که اگر به‌آن احتیاج دارد خمس ندارد، اگر به این سرمایه احتیاج ندارد اگر سال گذشت باید خمس را بدهد، در فرض عدم احتیاج هم خودش را باید خمس بدهد هم ارتفاع قیمت را باید خمس بدهد، مثل رأس‌المال است.

شاگرد: در سهام عدالت سود را می‌توان برداشت کرد امّا سهم را خیر.

استاد: بله ولی شما سهم دارید برخی الان می‌فروشند، یعنی بهاء دارد رأس‌المالی است که بهاء دارد که برخی هم فروختند، به قیمتی می‌فروختند جدا از این‌که آن سود، سودی است که اگر سال بر آن بگذرد خمس دارد، خود سهم چیست؟ سهم را می‌توان فروخت، سهم یک کارخانه‌ای است (که خیلی‌ها می‌گفتند بفروشید یا نفروشید) این سهم مثل رأس‌المال است، مثل این است که شخصی در جایی سرمایه‌ای دارد و می‌تواند بفروشد و خمس به‌آن تعلق می‌گیرد.

رأس‌المالی که از طرف دولت اهدا شده دو حکم دارد:

حکم اول: این هدیه است و مقتضی وجوب تخمیس است زمانی که سال بر آن بگذرد و در مؤونه مصرف نشود، از جهت هدیه بودن خمس به‌آن تعلق می‌گیرد.

حکم دوم: سهامی که اهداء شده رأس‌المال هستند، این‌جا تفصیل دارد: اگر احتیاج داشته باشد خمس ندارد اگر احتیاج نداشته باشد باید خمس بدهد.

شاگرد:اگر قائل به این شویم که هدیه خمس ندارد اگر کسی به انسان هدیه‌ای دهد و این را سرمایه قرار دهد آیا حکم سرمایه بر این هدیه بار می‌شود یا خیر؟

استاد: ما می‌گوییم بار می‌شود امّا برخی هدیه را تصور می‌کند مثل ارث است در حالی که مثل ارث نیست که شارع فرموده باشد خمس ندارد، بعد که این را رأس‌المال قرار داد مثل فوائد داخل سنه، وقتی رأس‌المال شد از باب رأس‌المال خمس دارد چون سرمایه کرده، امّا برخی می‌گویند هدیه است و وقتی سرمایه شد اشکال ندارد و خمس ندارد. خیلی از أعلام نظرشان بر این است و می‌گویند: وقتی پدر مثلاً سرمایه را هدیه کرده، یک وقت پول هدیه می‌کند امّا یک وقت خود سرمایه را هدیه می‌کند، برخی از بزرگان می‌گویند: هدیه است و خمس ندارد، وقتی هم رأس‌المال شد باز هم خمس ندارد.

این مورد اختلاف نظر است وقتی هبه شد اگر قائل شدیم هبه خمس ندارد این هبه که خمس ندارد منظور چیست؟ آیا منظور خود هبه است؟ یا اگر بعداً تبدیل به سرمایه کردیم باز هم خمس ندارد؟ این خودش مسئلۀ دیگر است یعنی اگر کسی هدیه گرفت آقایان قائلند خمس ندارد امّا اگر تبدیل به چیزی شد که آن خمس دارد، برخی از بزرگان می‌گویند باز هم خمس تعلق نمی‌گیرد یعنی هبه مثل ارث است، ارث را اگر رأس‌المال کرد آن رأس‌المال خمس ندارد، امّا اگر گفتیم مادامی که این همان صورت هبه را دارد خمس ندارد و جزء فوائد حساب نمی‌شود، امّا اگر بعداً تبدیل به رأس‌المال شد به رأس‌المال خمس تعلق می‌گیرد (این مبنای دوم است).

مسئلۀ چهل و سوم

اداره‌اى اقدام به تأسيس شركتى تحت عنوان شركت چند منظوره‌ى (غرض‌های زیادی دارد این شرکت) بعثت نموده است و به‌مقدار سهام افراد، خود اداره هم سهام خريده است (نمی‌گوید برای افرار خریدم یا خودم خریدم یا برای خود خریدم و بعد به افراد دادم یا فروختم یا هبه کردم این‌ها را سائل واضح نمی‌گوید، می‌گوید به تعداد افراد سهام خریدم حال مشخص نیست برای خودش خریده یا برای افراد خریده، این را مبهم گذاشته) و به صورت اقساط از خود افراد كسر مى‌گردد (تا می‌گوید قسطی از افراد کسر می‌کنم به ذهن می‌رسد که برای افراد خریده و کسر می‌کند امّا به چه صورت خریده باز مبهم گذاشته) و تا زمانى كه كلّ‌ سهام خريدارى شده از حقوق كسر نگردد، فرد نمى‌تواند مقدار سرمايه‌گذارى‌شده‌ى اداره‌ى مذكور را برداشت نمايد (برای همۀ کارمندان صد تومان سهام خریداری شده و از حقوق کسر می‌کنند، بعد که کامل کسر شد بعد سند را می‌دهند تا در آن تصرف کنند قبلش اجازۀ تصرف ندارند).

۱) آيا سرمايه‌اى كه آن اداره گذاشته به صورت هبه است و خمس ندارد؟

۲) سود حاصله چه‌طور؟

جواب محقق بهجت[4]

اگر هبه باشد (یعنی برای خودش خریده و بعد به افراد هبه کرده، اگر هبه باشد که دیگر نباید ازحقوق کسر کند در حالی که این شخص از حقوق دارد کسر می‌کند)، بنا بر احوط در زائد بر مؤونۀ سنه خمس دارد، ولى در فرض سؤال قرض (چون از حقوق کسر می‌کند نمی‌تواند هبه باشد ظاهر این است که گفته این سهام را برای شما خریداری می‌کنم و به صورت اقساط از حقوق کسر می‌کنم، این استظهاری که کردند در مفروض سوال قرض است یعنی اداره می‌گوید: این پول را به شما قرض می‌دهم و از طرف شما این را خریداری می‌کنم، و تا قرض را به من ندادین این را به شما نمی‌دهم، این مطلب مشکل است و این یک قسم است فقط این تصویر نیست) است كه به صورت اقساط اداء مى‌كند و اگر به عنوان سرمايه‌اى است كه در معيشت به آن نياز دارد، اصل سرمايه خمس ندارد؛ ولى سود آن سر سال در زائد بر مؤونه خمس دارد.

در مورد فرض اول که هبه باشد آقای بهجت فرمودند: خیر این فرض نیست اگر هبه بود خمسش به احتیاط وجوبی بود، در مفروض سوال قرض است، قرض هم که باشد مادامی که خمس را اداء نکرده خمس به‌آن تعلق نمی‌گیرد هر مقدار از قرض را که اداء کرد مالک می‌شود، وقتی مالک شد خمس به‌آن تعلق می‌گیرد، هر مقدار که مالک شد در قرض عرض کردیم به این صورت است.

اگر به عنوان رأس‌المال باشد و در معیشت به‌آن احتیاج داشته باشد خمس ندارد یعنی هر مقدار که مالک شد باز هم خمس ندارد، الّا این‌که رأس‌المالی باشد که به‌آن نیاز ندارد. پس اگر قرض باشد مثلاً الان یک دهم را امسال پرداخت کرد سر سال خمسی می‌گوید: یک دهم ملک من شد تکلیف چیست؟ اگر رأس‌المالی است که به‌آن نیاز دارد نمی‌خواهد خمس بدهد اگر به‌آن نیاز ندارد باید خمس را بدهد. پس این قرض است و هر مقدار اقساط قرض را پرداخت کرد مالک می‌شود، حال که مالک شد و یک دهم را پرداخت کرد سر سال اگر نیاز داشت به این سرمایه خمس ندهد اگر نیاز ندارد خمس بدهد. این نظر آقای بهجت است.

تحقیق در جواب

ما می‌گوییم : ظاهر این است که سهام از رأس‌المال است و دو صورت دارد:

صورت اول:

احتیاج به‌آن داشته باشد نه خودش نه ارتفاع قیمتش خمس ندارد، امّا به ربح خمس تعلق می‌گیرد در صورتی که در مؤونه مصرف نشود.

صورت دوم:

به‌آن احتیاج نداشته باشد این‌جا سه حکم داریم:

حکم اول:

وقتی احتیاج ندارد خمس را بدهد نسبت به‌مقداری که اقساط را پرداخت کرده بدهد، نه این‌که از اول خمس همه را پرداخت کند، هر مقدار قسط را پرداخت کرد خمس همان مقدار را بدهد.

حکم دوم:

تخمیس ارتفاع قیمت تمام سهام را در هر سال باید بدهد، وقتی خریده و مال شخص شده و لو قسطی از شخص کسر می‌کنند امّا کل این سهام مال این شخص است و قسط یک دهم را داده است، این سهام مال این شخص است، اجازۀ تصرف نداده امّا سهام مال این شخص است اگر این سهام ارتفاع قیمت پیدا کرد و دو برابر شد مثلاً صد میلیون ارزش داشت الان دویست میلیون ارزش دارد، و لو شخص الان قسط سهام را نداده چون قسط را نداده همان ده درصد که قسط را داده آن مقدار را باید خمس بدهد امّا ارتفاع قیمت همش مال شخص است، به ارتفاع قیمت خمس تعلق می‌گیرد.

حکم سوم:

به ربح سهام هم اگر در مؤونه مصرف نکرد خمس به‌آن تعلق می‌گیرد.

در سوال چهار نوع وجه وجود دارد:

وجه اول:

اداره سهام‌ها را وکالتاً از افراد خریداری کند نسیتاً، یعنی اصلاً اداره مالک نشده باشد از اول برای افراد خریداری کرده، از حقوق این افراد کسر می‌کند و پول به‌آن جایی که خریده پرداخت می‌کند، این یک احتمال است که یک چیزی را وکالتاً برای افراد خریداری کرده و پول را نسیه‌ای به جایی که خریده می‌دهد، پس اصلاً برای خودش نخریده است چون نگفته برای خودم خریدم.

وجه دوم:

گفته این مال خودم را به شما قرض می‌دهم از طرف شما خریداری می‌کنم، قرض من را اداء کردین به شما اجازۀ تصرف می‌دهم این هم فرض دیگر است، یعنی نقد خریده پول مال خودش بوده اول گفته قرض برای سهام دار‌های من، در این فرض باید از شخص اجازه بگیرد وقتی به عنوان قرض دارد این کار را می‌کند باید از طرف افراد وکالت داشته باشد، به نیابت از افراد خریداری کند. وکالتاً از افراد نقداً خریداری کند امّا با مالی که به این افراد قرض داده و قرض را قسطی پس می‌گیرد.

وجه سوم:

برای خودش نقدی خریداری کند و به افراد نسیه‌ای بفروشد، افراد هم خوشحال می‌شوند می‌گویند ما پول نداشتیم نقد بخریم این شخص نقد خریداری کرده و به ما قسطی داده.

وجه چهارم:

این اداره برای خودش نقدی خریده است بعد هدیه‌ای به افراد داده است، امّا هدیۀ معوضه، یعنی می‌گوید من این را به شما هدیه می‌دهم (سائل این کلمه را به کار برد) و عوضش از حقوق کسر می‌کنم.

شاگرد: این‌جا اصلاً قصد خرید اداره نیست این‌جا قصد تاسیس شرکت دارد نه این‌که سهم شرکت دیگر را خریداری کند.

استاد: خیر شرکت را خودش تاسیس کرده بعد می‌گوید: این اداره رفت خریداری کرد در سوال هم این است که اداره شرکت را تاسیس کرد بعد اداره این را خریداری کرده، خود اداره هم سهام خریده نه این‌که خود شرکت، در متن سوال هم است که اداره اقدام به تأسیس شرکت کرد بعد خود اداره هم سهام خریده است نه شرکت.


[3] استفتائات شبیری، ج2، ص183، س725.
[4] .استفتائات بهجت، ج3، ص55، س3563.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo