< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدعلی ‌بهبهانی

1401/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه اقتصادی/ربا و بانکها /طریق چهارم؛نظریه سوم؛ بیان نظریه

 

ما در بحث خرید و فروش اسکناس سه قول مهم را بیان کردیم. یک اقوال دیگری هم وجود دارد. که الان به آنها هم اشاره می‌کنم و بحث روح ربا را هم که وعده داده بودم خدمتتان عرض می‌کنم.

ما در اقوال سه قول را ذکر کردیم: قول جواز مطلق، قول آقای خوئی، که دو ایراد به آن وارد شد و آقای صدر یک دفاعی کرد، به آن دفاع هم ایراد وارد شد، و یکی هم قول سوم بود از مرحوم آقاشیخ حسین حلی که یک تفصیلی بود بین نقد و نسیه. البته سه قول دیگر هم هست. یکی اینکه در همین قول تفصیل بین نقد و نسیه بعضی‌ها از همان ابتدا تفصیل می‌گذارند. آقای سیستانی از این قبیل هستند این بزرگواران از همان ابتدا می‌گویند که اگر بیعتان نقدی بوده باشد، اشکال ندارد. اما اگر در خرید و فروش اسکناس بیع شما نسیه‌ای شد مشکل‌دار می‌شود؛ بعضی‌ها قائل به این قول هستند و از کلمات فقهای قدما استفاده می‌کردند؛ ولیکن ما گفتیم در اینجا نمی‌توانیم به کلمات فقها استدلال کنیم؛ چرا؟ به خاطر تغییر ماهیت پول از موزون به معدود؛ یعنی در زمان قدما که این بحث بوده پول موزون بوده لکن الان تبدیل به معدود شده است. یعنی پول تبدیل شده به اسکناس. و به خاطر تفاوتی که این دو باهم دارند ما نمی‌توانیم به قول آنها استناد کنیم. منشأ این قول که اگر نسیه‌ای شد باطل است، چیست؟ در استدلال آقاشیخ حسین حلی گذشت که منشأ این قول این است که تصور این بزرگوارن این بوده که بیع وقتی نسیه‌ای شد، به قرض رجوع می‌کند که ما گفتیم نه چنین نیست و بیع نسیه‌ای به قرض رجوع نمی‌کند. آقاشیخ حسین حلی هم فرمودند بیع نسیه‌ای به قرض رجوع نمی‌کند.

یک قول دیگری هم بود که بعضی از آقایان می‌گویند که اگر در خرید و فروش اسکناس غرض عقلایی باشد، اشکال ندارد. منتها غرض عقلایی را چطور تفسیر می‌کنند؟ می‌گویند اگر همینطور دو پول را با هم عوض بکنید که فایده ندارد؛ این تعویض چه معنا دارد؟ چه غرض عقلایی داشته‌اید؟ مثلا اگر تعویض بخاطر نو و کهنه بودن اسکناس باشد یا به خاطر خرد کردن اسکناس مثلاً یک عده به خاطر شغلشان ممکن است دنبال اسکناس خرد باشند مثلاً تاکسی دارد به پول خرد نیاز دارد در این صور گاهی وقتها پول خرد ارزش پیدا می‌کند و عده‌ای حاضر هستند اضافه‌تر بدهند برای اینکه پول خرد دستشان بیاید. یا عکس آن هم ممکن است مثل اینکه بعضی مردم، یا مغازه دارها، می خواهند مسافرت بروند دنبال اسکناس‌های درشت هستند فلذا به حسب غرض عقلایی که دارد. مثل نو و کهنه بودن، خرد یا درشت بودن، ویا اینکه مثلاً سیدی است که می‌خواهد پول نو عیدی بدهد و... می‌تواند اسکناس ها را خرید و فروش کند پس در مواردی که غرض عقلایی است می‌گویند اشکال ندارد. منتها در تفسیر عقلایی بودن غرض، برخی تبدیل ارز به ارز و اسکناس به اسکناس همجنس را غرض عقلایی می‌دانند و برخی هم عقلایی نمی‌دانند و فقط وقتیکه ارز متفاوت شد، این را داخل در غرض عقلایی می‌دانند. اگر چه به کسانیکه تبدیل به همجنس را غرض عقلایی نمی‌دانند نقد وارد می‌کنیم که شخص بالاخره ممکن است در تبدیل همجنس هم غرض عقلایی داشته باشد مثل مواردی که در بالا ذکر شد که شخص می‌خواهد پول نو را با کهنه عوض بکند.

مادر روایات برای خرید و فروش اسکناس مواردی داشتیم که شخص درهم را عوض می‌کرد، درهم می‌داد تا درهم بصری بگیرد. چرا؟ چون می‌خواهد برود بصره. یا می‌خواهد برود عراق. درهمی که مال اینجا است به درد او نمی‌خورد. می‌خواهد از مدینه به طرف عراق برود دنبال درهم بصری بوده است. یعنی به حسب جاییکه می‌خواستند مسافرت کنند غرض عقلایی داشته که این درهم را با درهم دیگری عوض بکنند. پس در این مواردیکه غرض عقلایی وجود دارد خرید و فروش اشکالی ندارد.

اما بحث روح ربا، بعضی‌ها تعابیر متفاوتی داشته‌اند مثلًا یکی از تعبیرات آقای مطهری که در بعضی جاها بیان کرده‌اند این است که عدم جریان ربا در معدود خلاف فلسفۀ حرمت ربا است که ما نمی‌توانیم این تعبیر را بپذیریم این همان بحث روح ربا است که ایشان یک روح ربا تصور کرده‌اند و می‌گویند عدم جریان ربا در معدود خلاف فلسفۀ حرمت ربا است. درحالیکه ما ادلۀ شرعی داشتیم که ربا را مقید کرده بود به مکیل و موزون که روایاتش را نیز در بحث ربا خواندیم.

شاگرد: ایشان تصریح روایات را چگونه پاسخ می‌دهند؟

استاد: پاسخی نیست و این مسائل به خاطر این است که این مباحث را از نوشته‌های ایشان بیان کرده‌اند که به نظر هنوز جای بررسی داشته و تکمیل نبوده و چه بسا اگر در زمان حیاتشان تحقیقاتشان در این مباحث را تکمیل می‌کردند قطعاً به روایات برخورد می‌کردند و قاعدتًا اگر تحقیقاتشان کامل می‌شد این نظر را اصلاح می‌کردند. علی ای حال این مسألۀ روح ربا را به این معنای عام ما قبول نداریم ما نمی‌توانیم روح ربا و فلسفۀ حرمت ربا را به این اندازه تعمیم بدهیم.

اگر نظام بانکداری ما مانند یک شخص نزول خواری عمل کند که به کسی قرض می‌دهد و سر موعد اگر شخص توان پرداخت نداشت، بدون عقد قرارداد و به نحو جهالت و غرری، خودش روز به روز به مبلغ اضافه می‌کند و بعد از مدتی با یک ابزارهای قدرتی، اموال طرف را می‌گرفت و کمر او را می‌شکست. بله این نظام غلطی است. و لکن شارع در مسألۀ ربا می‌گوید اگر کسی به دیگری قرض داد؛ و قرض گیرنده در موعد مقرر نتوانست آن را ادا کند شخص قرض دهنده حق این که خودش بدون عقد قرارداد به مبلغ بدهی اضافه بکند را ندارد. بلکه هر دو طرف باید بیایند بنشینند قرارداد ببندند. آنچه امروز در نظام بانکداری ما جریان دارد در نظام بانکداری بعضی از کشورهای اروپایی دویست سال پیش جریان داشت لکن بعد از اینکه دیدند این سیستم غلط است و مفاسد عام اقتصادی را در پی دارد، کاری به حلال و حرام بون آن نداشتند به صرف غلط بودن و مفسده داشتن، این سیستم را که بدون مراجعه قرض گیرنده و بدون صحبت و قرارداد بستن با او خودشان بخواهند به مبلغ بدهی اضافه کنند را کنار گذاشتند چون می‌گفتند با این سیستم جامعه به مشکل برمی‌خورد و صنایع تعطیل می‌شود. لذا گفتند بنشینید باهم مذاکره کنید و باهم قرارداد ببندید. در نظام مورد تأیید شارع که در طریق سوم خواندیم برای تأخیر در ادای دین حضرت چه فرمودند؟ روایتی که از سلسبیل بود و چندین روایت صحیحۀ دیگر حضرت فرمودند در جاییکه موعد پرداخت رسیده چه در قرض چه در بیع و آنکه باید پول را به شما می‌داد نمی‌تواند یا ندارد تا پول شما را بدهد در این موارد باید بنشینید با هم دیگر قرارداد جدید ببندید. اینکه بگوید باید بنشینید قرارداد جدید ببندید، کدام سنت را به هم می‌زند؟ بعضی‌ها تا اسم دیرکرد می‌آید، فکر می‌کنند یعنی مثلًا طرف می‌خواهد بیاید پول زور و حرامی را بگیرد و این یک فاجعه‌ای است که نباید رخ بدهد و این ربا است و بانک ها صرفاً باید وام بدهند و به هیچ وجه نباید دیرکرد بگیرند و شخص هروقت که خواست بیاید پول را بدهد. این حرف را کدام عاقلی می‌زند؟ که ما می‌خواهیم به نظام بانکداری خودمان تحمیل کنیم، این عاقلانه نیست اگر یک حرف غیرعقلایی بزنیم دیگه حرف عقلایی هم بزنیم از ما نمی‌پذیرند، راه چیست؟ ما باید یک نظامی دستشان بدهیم نه اینکه بگوییم بانک‌ها بدون هیچ قانون و ضابطه‌ای فقط پول را قرض بدهند و هرکس هم در موعد مقرر پرداخت نکرد باید صبر کند و هر وقت دلش خواست بیاورد این حرف خیلی غلط است. شارع یک نظامی را تأیید کرده است تفاوت این نظام که ما بیان کردیم با آن نظام سابق چیست؟ تفاوت در این است که نظام ربوی منفوری که نزول خوارها داشتند، نظام جاهلانه و غرری بود؛ لکن نظام ما چنین نیست. نظام ما می‌گوید بنشینید قراداد ببندید نمی‌گوید که هیچ چیزی بابت تأخیر نگیرید اگر پولی قرض دادید اجازه بدهید هر وقت دلش خواست بدهد. بلکه می‌گوید این نظام را که مبتنی بر مذاکره و بستن قرارداد جدید است اجرا کنید. که از دویست سال پیش در اروپا دارند اجرا می‌کنند و در طریق سوم به روایات آن نیز اشاره کردیم. یعنی نظام بانکداری را مطلقًا نباید بگوییم غلط است و کل بساط بانکداری باید جمع بشود و اصلا بانک نباید داشته باشیم و از این نمونه حرف‌هایی که برخی میزنند و یا اینکه دیرکرد به هیچ وجه نباید از کسی گرفته شود آنچه ضرورت دارد این است که باید طبق قرارداد باشد. نه اینکه مانند نزول خورها خودتان محاسبه و بدون هیچ قراردادی به مبلغ قرض اضافه کنید. مثلاً آنچه که امروزه در کشورهای اروپایی در حال اجراست این است که کارخانه‌ای که از بانک وام گرفته و الان در حال ورشکستگی است و توانایی پرداخت وام را ندارد به جای اینکه تعطیل و برای مزایده قرار بگیرد و یا اینکه مالک کارخانه به زندان بیفتد بانک با مالک کارخانه شریک می‌شود مثلاً به مالک می‌گوید بیست درصد سهام کارخانه‌ات برای من، این پول را بگیر و من با شما مشارکت می‌کنم، تولید را ادامه بده و کارگران را نیز اخراج نکن تا سال آینده وقتی به سود رسیدی کم کم بیا و این بیست درصد را از من بخر اینگونه خیلی بهتر است تا اینکه کارخانه ورشکسته و تعطیل بشود. کارگران هم بیکار شوند و به اقتصاد مملکت هم ضربه بخورد و کار به شکایت برسد و مالک کارخانه به زندان بیفتد و مدتی هم طول بکشد تا بانک به پولش برسد اینها همه اثر این سیستم بانکداری جدید در اروپا است که مشارکتی کار می‌کنند. در خرید مسکن هم همینطورخوب عمل می‌کنند که بانک خانه را می‌خرد و قسطی به آنها می‌فروشد اینگونه اشخاص به جای پرداخت اجاره اقساط خانه را پرداخت و پس از چند سال خانه را مالک می‌شوند. عملکردشان بسیار خوب و عاقلانه است آدم بعضًا که این قرارداد ها را نگاه می کند می‌گوید آنچه که دارند اعمال می‌کنند مطابق با فقه ما است. ما هم می‌توانیم این سیستم را اعمال کنیم. و از لحاظ شرعی هیچ مشکلی هم ندارد.

پس ما در نظام اسلامی‌مان قرارداد جدید می‌خواهیم این در ذهنتان بوده باشد. این به عنوان یک اصل بسیار خوب و به درد بخور است. بحث طریق چهارم هم تمام شد ان‌شاءالله جلسۀ بعد می‌رویم سراغ طریق پنجم.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo