< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدعلی ‌بهبهانی

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه اقتصادی/ربا و بانکها /طریق بیست و هشتم: اجاره بشرط تملیک

 

الطریق الثامن و العشرون: الإجارة بشرط التملیک

خلاصه مباحث گذشته

بحث ما در اجاره در طرقی بود که از باب اجاره در تصحیح نظام بانکی و برای تخلّص از ربا در معاملات تجاری حتی خارج بانک مطرح می‌شد. یکی از چیزهایی که مطرح کردیم در اجاره، اجاره بر عملیات بانکی بود که مفصل صحبت کردیم و دو مناقشه در اینجا ذکر شده بود که هر دو مناقشه را جواب دادیم. از اعاظم بود این مناقشات، از محقق کرکی و از مرحوم صاحب حدائق، اینها مطالبی را ذکر کرده بودند که براساس آن مناقشه شده بود از مطالب مرحوم صاحب عروه. بر آن اساس بعضی مناقشه کرده بودند بر این اجاره.

راه دوم اجاره بر عملیات تجاری بود که گفتیم اجیر شما بشود و کارهای تجاری برای شما انجام بدهد به عنوان اجیر شما، نه به عنوان اجاره بر آن وکالت‌ها و عقود؛ بلکه بر کلاً بر عملیات تجاری که این را مفصل دیروز صحبت کردیم.

توضیح مطلب

راه سوم که گفتیم امروز صحبت می‌کنیم و یک چیز خیلی مشکلی هم ندارد، اما بسیار راهگشا است مسئله اجارۀ به شرط تملیک است. بحث اجاره به شرط تملیک را خیلی شما شنیدید. گاهی وقت‌ها شخص می‌آید از بانک الآن سه روش متداول وجود دارد، بعضی وقت‌ها از بانک پولی را وام می‌گیرند و خانه می‌خرند و بعد اقساطش را به بانک می‌دهند که گفتیم این باید حتماً راه تصحیحش انجام بشود؛ یعنی پول را از بانک وام گرفته است.

بعضی وقت‌ها راه دیگری را طی می‌کنند، پول را از بانک قرض نمی‌گیرند، بلکه با بانک قرارداد می‌بندند و بانک با آنها مشارکت می‌کند. این الآن در کشورهای اروپایی زیاد هست. طرف وقتی می‌خواهد وام بگیرد، مثلاً نمی‌آید به عنوان قرض از بانک بگیرد. بانگ می‌گوید که من با تو شراکت می‌کنم، تو پول نداری، خیال بانک هم مطمئن‌تر است. الآن در نظام‌های بانکی نمی‌آید وام بدهد که بعد مشکل داشته باشد و کارش اگر به مشکل برخورد و پولش را نداد، این بخواهد برود قوه قضائیه و جریمه بکند و از این‌جور چیزها. در بعضی از کشورهای خارجی که زنگ می‌زنند، مشارکت را گفته‌اند. می‌گویند می‌خواهیم وام بگیریم، می‌گویند با ما مشارکت می‌کنند. می‌گوییم هیچ اشکالی ندارد مشارکت می‌کند. می‌گوید تو نمی‌توانی خانه را بخری، دو دانگش را پول داری، سه دانگش را پول داری، سه دانگ دیگر را هم من می‌خرم، بعد اقساطی از من بخر. این می‌شود راه مشارکت. بعضی جاها اصلاً کلی می‌آیند، مشارکت هم نمی‌کنند. کلاً می‌خرند، طرف اصلاً ندارد، کلاً مال بانک است و اقساطی شروع می‌کند به فروختن.

اما یکی از راه‌های دیگری که وجود دارد این است که شما پول نداری، می‌آیی اجاره می‌بندی بلندمدت و در پایان می‌گویی که من از بانک، این را اجاره می‌کنم. الآن یکی از راه‌هایی که برای مردمی که مسکن ندارند در کشورهای اروپایی الآن دارند انجام می‌دهند، اجاره به شرط تملیک است. می‌روند خانه‌سازی در سطح کلان می‌کنند در بعضی از شهرها، مخصوصاً در جایی که یعنی همین الآن پیشنهادهایی که می‌دهند این است که می‌آیند خانه‌سازی می‌کنند و خانه‌های کوچک می‌سازند، بعد اینها را اجاره می‌دهند به اینها که خانه ندارند. اجاره را جوری حساب می‌کنند مثلاً فرض کنید که شما بعد از پانزده سال، قیمت خانه را داده باشی و آنها هم سودش را کرده باشند.

الآن شما هم گاهی وقت‌ها با خودتان حساب می‌کنید می‌گویید که من الآن وقتی که پول ندارم خانه بخرم، مدام باید اجاره بدهم، اجاره‌ها از دستم رفته است. مدام پول به عنوان رهن بگذارم پیش صاحبخانه، سال به سال هم ارزش پول از بین می‌رود. پول من هم ارزشش از بین رفته است. اما وقتی اجاره به شرط تملیک باشد، شما داری پول خانه را می‌دهی که در حقیقت همان عنوان اجاره است. یعنی واقعاً قرارداد، قرارداد اجاره است نه صوری اجاره باشد. واقعاً قراردادی که شما می‌بندید قرارداد اجاره است.

براساس قرارداد اجاره شما دارید اینجا زندگی می‌کنید. خانه مِلک شما نیست مِلک بانک است. بانک خیالش مطمئن و راحت است. خانه‌ای را به شما نداده است. اگر شما یک مستأجر منضبط باشید و اقساط خود را سر موقع داده باشی و بعد که تمام شد، مدت اجاره را شما پانزده سال اینجا سکونت کردی، بعدش در ضمن این قرارداد اجاره، از بانک وکالت می‌گیرید به عنوان وکالت بر تملیک که این خانه را به خودتان تملیک کنید. بانک به شما وکالت می‌دهد و وکالتش شرایط خاصی دارد. اگر مرتّب اینجا اجاره کرده بودی و ضوابطی را که او بیان کرده بود را شما رعایت کرده باشید، در نهایت امر چکار می‌کنی؟ در اینجا این خانه را به خودتان تملیک می‌کنید.

این راه چند تا نکته بسیار خوب دارد که حالا بعداً ذکر می‌کنم. یکی از نکته‌های خوب این راه این است که شما وقتی می‌روی پول قرض می‌گیری، وام می‌گیری و بعد ادا می‌کنی خیلی اوقات بدحسابی پیش می‌آید. مردم که می‌آیند وام پس بدهند بدحسابی می‌کنند دیر می‌دهند. بانک تا می‌خواهد جریمه دیرکرد را بدهد، مراجع یکی پس از دیگری فتوا می‌دهند که این کار تو حرام است. او هم می‌گوید که من پولم را می‌خواهم. شما بودی این‌جوری وام می‌دادی به یک کسی که نیاید اقساط را بدهد!؟ پول را نمی‌روند بدهند، می‌روند زندگی‌شان را می‌کنند و می‌گویند که حالا بعداً می‌دهیم. تورّم هم هست هر چه دیرتر بدهند به نفعشان است. هر چه دیرتر بدهند به نفعشان است. آیا شما این کار را می‌کنی؟

چه راهی وجود دارد؟ آنجا راه جلویش گرفته می‌شود. اینجا نه. اینجا اجاره است. وقتی اجاره باشد، مبلغ اجاره را شما می‌توانی از اول تعیین نکنی. شما ماه به ماه داری اجاره می‌گیری. هر وقت دیر داد، اجاره ماه بعد می‌شود چقدر؟ این قدر رویش می‌آید. من به آدم خوش‌حساب این قدر اجاره دادم. هر وقت بدحسابی کردی مبلغ اجاره تفاوت می‌کند. آنچه که به اسم دیرکرد است، دیرکرد نمی‌گیرد؛ اما اجاره را بیشتر می‌کند تا از این کارها نکنی و دیرکرد نداشته باشی. دیر کردی، اجاره‌ات می‌آید رویش. من به آدم خوش‌حساب می‌دهم ماهی دو میلیون اجاره. اگر خواستی مدام پول مرا تأخیر بیندازی و دیر بدهی، دفعه بعدی می‌گویم پنج میلیون بده. شما هم مجبور هستی آن پنج میلیون را بدهی. چرا؟ چون باید ضوابط را عمل کنی و الا آن وکالت شما باطل می‌شود. حق نداری تملیک به خودت بکنی. وکالت در تملیک شما باطل می‌شود. باید طبق ضوابط بروی جلو و شرعی هم هست. اجاره است و شرعی است.

این ماه حالا که این‌جوری کردی، اجارۀ من پنج تومان است، می‌خواهی بخواه، می‌خواهی هم بلند شد برو.

دانشجو: اجرة المثل این است یا نه؟

استاد: نه، اجرة المثل نیست. اجرة المسمی است. شما وقتی اجاره تعیین می‌کنی، اگر مثلاً فرض کنید یکجا بدون اجاره باشی، حاکم شرع می‌گوید که اجرة المثل این را بده. اما وقتی مسئله بدون اجرة المسمی نیست و طبق قاعده است، اجرة المسمی اختیار با شماست، یکی می‌خواهد کمتر بدهد یک جا قیمت اجاره‌اش مثلاً بیست میلیون است، طرف دلش می‌خواهد به شما دوازده میلیون بدهد. یک وقت هم بیست میلیون است شما خانه‌اش را داری نابود می‌کنی پولش را هم این‌جوری می‌خواهی بدهی، می‌گوید من بیست و پنج تومان کمتر به تو نمی‌دهم. اگر آدم خوبی بودی و خوش‌حساب بودی، من بیست تومان که هیچ، پانزده تومان به تو می‌دادم. این‌جوری که تو داری اجاره به من می‌دهی، من اجاره به تو از بیست و پنجم تومان کمتر نمی‌دهم، حالا هر چه دلت می‌خواهد! الا اینکه خوش‌حساب باشی. هر وقت خوش‌حساب شدی و اجاره‌ات روی قاعده شد و سر موقع آدم خوش‌حسابی شدی، من همان بیست تومان به شما اجاره می‌دهم یا اصلاً پانزده تومان به تو اجاره می‌دهم. مسمّی است، دلش هر چقدر خواست اجاره می‌دهد. کمتر هم می‌دهد و تخفیف می‌دهد. اما اگر دیر کردی و اگر خواستی پول مرا ندهی و اجاره‌های چند ماه چند ماه را به تأخیر بیندازی، این اجاره تو می‌شود بیست و پنج. دیرکرد از تو نمی‌گیرم، اما اجاره را به شما به این قیمت می‌دهم.

در این صورت مسئله دیرکرد هم حل می‌شود در این‌جور وام‌هایی که برای مسکن داده می‌شود. اجاره به شرط تملیک قشنگ در کشورهای اروپایی هم یک سری از آنها اجاره به شرط تملیک را دارند، مشارکت هم دارند. هر دو را دارند، هیچ کدام هم اشکال شرعی ندارد. از این وام‌هایی که ما می‌گیریم، بعد اضافه‌تر باید بدهیم و شرعی‌اش را آخر نمی‌توانیم بعضی از ما درست کنیم، مسخره هم می‌کنند بعضی از رئیس بانک‌ها، از اینها نیست. حالا بعضی از اینها می‌پذیرند و بعضی از آنها هم قبول نمی‌کنند و حرف را خیلی نمی‌پذیرند و می‌گویند بیا این را بگیر و برو، چکار داری سودش را بده.

این دو تا راه هم راه مشارکتی که در کشورهای اروپایی متداول است، هم راه اجاره به شرط تملیک که الآن بسیار متعارف است برای اینهایی که خانه ندارند. قشنگ طرف ببینید الآن شما خودتان می‌بینید وقتی از مردم عادی خانه اجاره می‌کنید حساب بکنید می‌گویید ای کاش این پول را من از اول داشتم! الآن خانه‌دار شده بودم. بیست سال در خانه اجاره‌ای نشسته‌ام. دولت بیاید آن سودش را در نظر بگیرد، از این به بعد اجاره به شرط تملیک بدهد. سود بانک را هم در نظر بگیرد. البته نه سودهای وحشتناکی که بانک‌ها می‌خواهند بخورند و بریزند و بپاشند و یا بعداً به یک وام‌گیرنده بدهند، آن سودها نه! سود معقولی باشد که بانک می‌خواهد خودش را اداره کند. یک شخصی نیست که بخواهد پولدار بشود. می‌خواهد منافع ملت را تأمین کند. بانک منافع ملت را تأمین کند، جوری که خودش هم ضرر نکند، به شما هم وام بدهد منافع شما هم قشنگ حاصل می‌شود. اجاره به شرط تملیک این خصوصیتش است. این خصوصیت اجاره به شرط تملیک خیلی خوب است.

باز حالا در کیفیتش یک نکته‌ای است که خدمت شما عرض می‌کنم حتماً. این نکته‌اش خیلی مهم است، آن نکته‌ای که می‌خواهم خدمت شما عرض بکنم.

پس یکی مسئله اجاره به شرط تملیک است، یک راه دیگری هم هست که حالا در موردش صحبت می‌کنیم.

تطبیق متن

و هي تجري في ما إذا کان المستقرض یرید الاستقراض لشراء مصنع أو معمل أو بضاعة أو بیت مثلاً بقیمة معیّنة، فحینئذ یرجع إلى البنك و بدل الاستقراض منه یتّفق معه أن یشتري البنك المصنع أو المعمل أو البضاعة أو البیت و یؤجره لمدّة معیّنة و یشترط في ضمن عقد الإجارة أن یملّك الموجر المصنع أو المعمل أو غیرهما للمستأجر بعد إتمام مدة الإجارة أو تدریجاً فیما إذا کان له أسهم.

و للمستأجر أن یأخذ من البنك أو الموجر الوکالة على التملیك، کما أنّ للبنك أو الموجر أن یشترط على المستأجر تدارك مبلغ معیّن من کیسه في ما إذا تأخّر في أداء مبلغ الإجارة.

و للبنك أن یأخذ المبلغ الذي صرفه للاشتراء مع الزیادة التي یرید أخذها بعنوان الربح تحت عنوان الإجارة و یکون التملیك حینئذ مجاناً.

و یمکن أن تکون الإجارة بمقدار الزیادة فیکون التملیك بإزاء المبلغ الذي صرفه البنك للاشتراء، و حینئذٍ التملیك أیضاً یکون تدریجیاً.

على أي حال إنّ البنك قد حصل له المبلغ الذي صرفه للاشتراء مع الزیادة المطلوبة بنحو التقسیط.

و من فوائد هذا الطریق هو أن البنك لایحتاج إلى الضمان.

ببینید در عبارت داریم که می‌گوییم این اجاره به شرط تملیک جاری می‌شود «فی ما إذا کان المستقرض یرید الاستقراض» آن کسی که می‌خواهم وام بگیرد از بانک یا از شما می‌خواهد اجاره بگیرد، شما به عنوان شخصی یا مؤسسه مالی می‌خواهد استقراض بکند برای خریدن یک کارخانه‌ای یا کارگاهی یا یک جنسی می‌خواهد بخرد، یک خانه‌ای می‌خواهد بخرد به یک قیمت معیّن، رجوع به بانک می‌کند، بجای استقراض با او قرارداد می‌بندد که بانک بیاید این مصنع، معمل، بضاعت، بیت، اینها را بخرد و به او اجاره بدهد برای یک مدت معیّن پانزده ساله، بیست ساله. اجاره می‌دهد، شرط می‌کند در ضمن عقد اجاره «أن یملّک الموجر المصنع أو المعمل» آن بانکی که الآن دارد اینجا را به شما اجاره می‌دهد، بیاید آن کارخانه را، کارگاه را، خانه را، اینها همه را به شمای مستأجر تملیک کند «بعد إتمام مدة الإجارة» مدت اجاره که سر آمد، این به شما تملیک می‌کند «أو تدریجاً فیما إذا کان له أسهُم» کارخانه است این کارخانه را برایش هزار تا سهام می‌گذارند یا یک میلیون سهام می‌گذارند، فرض کنید هزار تا سهام داشت، شما این را از او اجاره می‌کنید. اجارۀ بیست ساله. وقتی اجارۀ بیست ساله کردی، یعنی هر سالی به اندازه پنجاه تا سهام اجاره را حساب هم می‌کند و می‌گوید اجارۀ بیست ساله در طول بیست سال، پولی که به او می‌پردازی معادل باشد با همان که اگر ربوی‌ها به شما وام می‌دادند برای خرید آن مقدار پس می‌گرفتند.

مثلاً فرض کنید اگر یک بانکی ربوی بود، می‌گفت که من به شما این پول را وام می‌دهم، مثلاً فرض کنید صد میلیارد وام می‌دهم یا پنجاه میلیارد وام می‌دهم، دویست میلیارد پس می‌گیرد در طول بیست سال مثلاً. شما در طول بیست سال، سالی یک میلیارد را به او می‌دهید. یک میلیارد پنج درصد کارخانه است؛ یعنی از هر هزار سهام می‌شود پنجاه تا سهام. اجاره‌ای که داری به او می‌دهی، در حقیقت بجای اینکه وام بگیری و بعد مثلاً اقساط را ادا بکنی، داری اجاره می‌دهی، در طول بیست سال داری اجاره می‌دهی. سالی ده میلیارد داری اجاره می‌دهی که دویست میلیارد بشود. در طول بیست سال، می‌شود سالی ده میلیارد شما اجاره می‌دهی که این کارخانه را مالک بشوی.

شما داری سالی ده میلیارد اجاره می‌دهی، بعد ده میلیارد می‌شود پنج درصد سهام کارخانه. از هزار تا سهم می‌شود پنجاه تا. از درصدش می‌شود پنج درصد. هر سالی که گذشت شما داری اقساط را می‌دهی، یا حتی هر ماهی که اقساط را دادی، به همان میزانی که اقساط دادی، به اسم شما سهام می‌زند. یعنی مثلاً سال اول اجاره را گرفته، نمی‌گوید که تملیک آخر کار باشد. نمی‌گوید که من در آخر کار تملیک می‌کنم و کارخانه را به شما می‌دهم. می‌گوید تو یک سال اینجا را اجاره کردی، ولو بعداً یک دفعه نتوانی اجاره بکنی، قراردادت به هم بخورد، اما اجاره به شرط تملیکش اقتضایش این است که می‌گوید در امسال شما پنج درصد سهام کارخانه را مالک شدی، یعنی پنجاه سهم از هزار سهم. این روی قاعده است. بعضی این کار را می‌کنند که آن مشتری هم نگوید من بیست سال همین‌جور باید تن من بلرزد که نکند در وسط کار! مشتری هم تنش می‌لرزد.

اینجا هم بانک تنش نمی‌لرزد، هم مشتری تنش نمی‌لرزد. هر یک سال که اجاره کردم، پنج درصد سهام کارخانه را می‌توانم تملیک بکنم. اجاره دادم، اما شرط کردم که این مقدار از سهام تملیک به خودم بشود.

در جاهایی که از این قبیل است مثل وام‌هایی که برای کارخانه می‌دهند و وام‌هایی که برای خرید خانه می‌دهند، این اجاره به شرط تملیک بسیار بسیار عالی است و بسیار هم راهگشا است. پس تدریجاً هم می‌تواند این کار را بکند «فی ما إذا کان له أسهُم» سهم‌های دارد.

«و للمستأجر أن یأخذ من المبنک أو الموجر الوکالة علی التملیک»؛ حالا وکالت بر تملیک را یا آخر کار می‌گیری یا آخر هر ماه حتی، به همان مقداری که اجاره دادی، هر ماهی قرار شد که سالی 25 تا سهم باشه، یعنی تقریباً هر ماهی دو تا سهمش مال شما می‌شود. از این اجاره به شرط تملیک بهتر چیست که هم داری اجاره می‌دهی و زندگی‌ات را می‌کنی، اما دو درصد سهام این کارخانه هم مال شما می‌شود.

الآن در کشورهای خارجی بانکشان سودشان را می‌برند، هم خیّرین را دعوت می‌کنند به این کار، شاید در آن جلسه شورای شهری که صحبت کردیم که آنجا بود این را مطرح کردیم اگر یادتان باشد، یا در جلسه دوم بود! این اجاره به شرط تملیک کار بسیار متداولی است. الآن در کشورهای اروپایی دارند هم خیّرین را دعوت می‌کنند که این کار را بکنند، آقایان خیّرین، هم از آن مؤسساتی که به عنوان امور خیریه است استفاده می‌کنند در شهرها، بعد هم حتی خود شهرداری‌ها هم بعضاً این کار را انجام دادند در بعضی از کشورهای اروپایی و بانک‌ها هم انجام دادند. بانک سودش را می‌گیرد به نحو شرعی، بستگی دارد حالا یکی اجاره به شرط تملیکش ممکن است مثلاً مؤسسه مالی باشد و زمان را کمتر می‌کند و اقساط را پایین‌تر می‌آورد، چون خیّر هستند. یا مؤسسه مالی است برای امور خیریه است.

یا اینکه نه، بانک است و اجاره‌اش بالاتر است. یک ذره اجاره‌اش بالاتر است مطابق با آن پولی که می‌دهد، اما باز به نفع شماست. می‌گویید که لااقل یک کسی است که از اول عمرم تا حالا من مستأجر بودم. دیدید که الآن خیلی سنّشان بالا رفته، شصت سالش شده هنوز مستأجر است.

بازنشست شده هنوز مستأجر است. اینها برای اینکه چنین موردی برایشان نشد. الآن یکی از چیزهایی که دارند تأکید می‌کنند این مسئله است. مستأجر هم از بانک وکالت بر تملیک می‌گیرد کما اینکه بانک یا موجر هم شرط می‌کند بر مستأجر، تدارک یک مبلغ معیّنی را از کیسه خودش در جایی که «تأخر فی أداء مبلغ الإجارة» اینجا باید یک چیزی را بنویسیم. اینجا گفتیم که از جیب خودش بدهد. این یکی از راه‌ها است. راه دیگرش این است که بنویسیم «أو بالبنک أو المؤسسة المالیة تزید فی مبلغ الإجارة بدل أن یأخذ منه» بجای اینکه از او جریمه دیرکرد بگیرد. بدل اینکه جریمه بگیرد، مبلغ اجاره را اضافه می‌کند. نمی‌گوید از کیسه خودت بیا این را جبران کن، این را هم اینجا اضافه بکنید. این مطلبی است که در توضیح اول متن گفتم.

بانک هم أخذ می‌کند مبلغی را که صرف کرده برای خرید با آن زیاده‌ای که به عنوان ربح می‌خواست أخذ کند، این را تحت عنوان اجاره می‌گیرد و تملیک آخر کار هم می‌شود تملیک مجانی. می‌گوید من از تو بیست سال اجاره می‌گیرم، وقتی بیست سال اجاره را دادی، مجانی می‌گویم که مال خودت باشد. برو به تو وکالت می‌دهم، مجّاناً برای خودت بساز. چقدر خوب است. الآن می‌گویم که دارند پیشنهاد می‌دهند در همین جلسات شورای شهر که عرض کردم، یکی از بهترین اقتصاددان‌های نابغه آمد آنجا پیشنهاد می‌داد که در کشورهای اروپایی در سیستم ادارۀ شهری که آوردیم آنجا، در سیستم ادارۀ شهری به چه نحو دارند عمل می‌کنند؟ یکی از مسائل بحث اجاره به شرط تملیک بود.

پس این هم از این جهت بود. «و یمکن أن تکون الإجارة بمقدار الزیادة فیکون التملیک بإزاء المبلغ الذی صرفه البنک للاشتراء» اجاره به آن مقدار زیاد. این یک راه است. بعضی‌ها می‌توانند این کار را بکنند و بگویند که اجاره را ما غیر از مسئله تملیک قرار می‌دهیم؛ یعنی می‌گوییم مثلاً این مقداری که شما می‌خواهید بدهید، یک مقدار را به عنوان آن تملیکی که ما می‌خواهیم به شما آخر کار انجام می‌دهیم به ما بدهید، یک مقدار دیگر را هم به عنوان اجاره. یعنی مبلغ را دو جور از این شخص بگیرند. مثلاً نیاید بگویند بیست سال شما اجاره بده مالک بشوی. می‌آید می‌گوید که مثلاً شما به اندازه ده میلیارد این مبلغ را به من تملیک کن به اندازه ده میلیاردش را هم به عنوان اجاره به من بده. تو مستأجر اینجا هستی، آن آخر کار هست که یک مقدار را می‌خواهد خانه را بدهد، می‌گوید من پول را از شما می‌گیرم به ازای اینکه آخر این موقع تملیک تو بکنم این خانه را. از حالا پول را به عنوان تملیک به من بده، برای آن تملیکی که آخر کار بعد از بیست سال می‌خواهد بکند، ده میلیارد را بابت آن از شما قسطی می‌گیرد که بعد از بیست سال می‌خواهم به تو تملیک کنم.

مبلغی که در وام زیاد است را می‌خواستند بگیرند، آن را به عنوان اجاره می‌گیرند و می‌گویند از حالا خانه را به شما اجاره می‌دهم، در خانه بنشین. میزان اجاره را نصف می‌نویسد و آن نصف دیگر بابت آن تملیک است که آخر کار می‌خواهد بکند که آن تملیک مجانی نباشد. اما نیازی به این راه نیست. یک مقدار کار را سخت کردن است، چون مبلغ تملیک باید درست کنی، یک مبلغی برای اجاره است فقط این تملیک مجان نباشد. حالا تملیک مجانی باشد آیا عیب دارد؟ تملیک مجانی که عیبی ندارد. نمی‌خواهد اینها را تفکیک کنید.

اما بعضی‌ها باید محاسبه کنند، این را هم در جزوه بنویسید. این هم یک راه است و لیکن لقمه را یک دور سرش می‌چرخاند و به دهنش می‌گذارد. این دوره را نچرخان و همه را اجاره بنویس به شرط تملیک. اما می‌توانی این یک دور را هم بزنی. بعضی‌ها این دور را دوست دارند و می‌خواهند که تملیک مجان نباشد! می‌گوید این وامی که من به تو دادم برای خرید خانه، چون در طول بیست سال می‌خواهم بگیرم با محاسبات خودم، اصلاً وام من پنج میلیارد بود، اما در بیست سال دارم بیست میلیارد از تو می‌گیرم. آن پنجم میلیاردی که می‌خواستم وام به تو بدهم را وام به تو نمی‌دهم، خانه را خودم می‌خرم بعد می‌گویم به تو می‌فروشم به همان پنج میلیارد در طول زمان، اجاره‌اش هم از تو می‌گیرم. در حقیقت همان در می‌آید، فقط یک قسمتش می‌شود تملیک، یک قسمتش می‌شود اجاره. یک ذره کار سخت‌تر می‌شود از نظر محاسباتی.

بجای این کار، همان اجاره به شرط تملیک باشد بهتر است. پس اینجا که نوشتیم: «یمکن أن تکون الإجارة بمقدار الزیادة فیکون التملیک» به إزاء آن مبلغی است که بانک صرف خرید کرده و پنج میلیارد خریده، می‌گوید که این را بعداً به من تملیک کن، آن پانزده میلیاردی هم که در بیست سال می‌خواهم بگیرم این هم اجاره‌ات باشد. اینجا تملیک هم تدریجی می‌شود.

«علی أی حال» بانکی مبلغی را که صرف کرده برای خرید، آن را از مشتری پس گرفته «مع الزیادة المطلوبة بنحو التقسیط» پنجم میلیارد الآن خانه را گرفته، پانزده میلیارد هم در طول بیست سال می‌خواست از شما بگیرد، چون پولش را در طول بیست سال می‌خواستید بدهید. خلاصه بانک احتیاج به زمان هم پیدا نمی‌کند و شمای مشتری هم اگر تملیک تدریجی باشد حتی در اجاره به شرط تملیک آخر نبوده باشد، تدریجی باشد سود خودتان را گرفتید. بسیار بسیار راه جدید و خوب است. اینهایی که در اروپا می‌گویند یکی از راه‌های جدید ماست! ما می‌گوییم از راه‌های قدیم ماست. از قدیم این بوده منتها عمل درست نکردیم. شما موردش را پیدا بکنید، دوستان هم در خدمت شما هستند! همه با سر فردا دارند اسباب‌ها را جمع می‌کنند.

«و صلّی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطّاهرین»

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo