< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدهاشم حسینی‌بوشهری

1400/03/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فصل فی أحكام غسل الجنابة / عدم لزوم قصد وجوب و ندب در غُسل/

خلاصه جلسه گذشته

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و لا يجب فيه قصد الوجوب و الندب، بل لو قصد الخلاف لا يبطل إذا كان مع الجهل، بل مع العلم إذا لم يكن بقصد التشريع و تحقّق منه قصد القربة، فلو كان قبل الوقت و اعتقد دخوله فقصد الوجوب لا يكون باطلًا و كذا العكس و مع الشك في دخوله يكفي الإتيان به بقصد القربة للاستحباب النفسي أو بقصد إحدى غاياته المندوبة أو بقصد ما ‌في الواقع من الأمر الوجوبيّ أو الندبيّ»[1] .

به نظر مرحوم سید (ره)، قصد وجوب و ندب در هنگام غسل کردن واجب نیست، بلکه اگر خلاف را قصد کند [، مثلاً برای غسل واجب، استحباب را قصد کند] اگر از روی جهل این کار را انجام بدهد، غسل باطل نمی‌شود، بلکه اگر از روی علم نیز قصد خلاف بکند، در صورتی که قصد خلافِ او به قصد تشریعِ در دین نباشد و قصد قربت از او متمشّی شود، مشکلی ندارد، پس اگر [غسل] قبل از وقت باشد و [غسل کننده] یقین کند که وقت داخل شده است، پس قصد وجوب کند، غسل او باطل نیست و عکس آن نیز این چنین است [، یعنی اگر شخص بعد از دخولِ وقت، یقین کند که وقت داخل نشده است و به قصد وجوب غسل کند، غسل او باطل نیست] و در صورت شک در دخول وقت، اتیان غسل، به قصد قربت کفایت می‌کند به خاطر استحباب نفسی داشتن غسل یا به قصد یکی از غایات مستحب یا [انجام غسل] به قصد آنچه در واقع از امرِ وجوبی یا مستحبی است [، یعنی اگر در واقع، غسل واجب باشد، همان را قصد می‌کند و اگر در واقع، غسل مستحب باشد، همان را قصد می‌کند].

 

سؤال: آیا در صحت غسل، قصد وجوب یا استحباب اعتبار دارد یا اعتبار ندارد؟

پاسخ: به نظر مرحوم سید (ره)، قصد وجوب یا استحباب در صحت غسل، معتبر نیست، بلکه اگر غسل کننده از روی جهل، قصد خلاف کند، غسلش باطل نمی‌شود، بلکه اگر از روی علم، قصد خلاف بکند ولی قصد او به نیّت تشریع در دین نباشد و قصد قربت از او متمشّی شود، غسلش صحیح است.

 

دلیل عدم لزوم قصد وجوب یا ندب در غسل

دلیل اینکه قصد وجوب یا نَدب در صحت غسل، معتبر نیست این است که دلیلی بر لزوم قصد وجه، چه به صورت وصف و چه به صورت غایت وجود ندارد و در کتب فقهی نیز گفته شده است که قصد وجه لازم نیست، این مطلب قبلاً در شرایط وضو بیان شد.

اما بعضی از بزرگان در رابطه با کلام مرحوم سید (ره) که نوشته است: «بل لو قصد الخلاف لا يبطل إذا كان مع الجهل»، اشکال کرده و گفته‌اند که اطلاق این کلام مرحوم سید (ره)، با فرمایش ایشان در باب وضو منافات دارد زیرا مرحوم سید (ره) در باب وضو، در فرض جهل به خلاف، به بطلان وضو شده قائل است و گفته است که اگر قصد خلاف، مقیّد به عنوان وجوب باشد، اگر شخص از روی جهل، خلاف آن را قصد کند، وضویش باطل است. در باب وضو، گفته شد که اطلاق مطابق قاعده است و وضو مطلقا صحیح است و دلیلی بر لزوم قصد وجه وجود ندارد بدون اینکه فرقی باشد بین اینکه از باب خطا در تطبیق باشد یا خطا در تطبیق نباشد، به صورت تقیید باشد یا به صورت تقیید نباشد. گفته می‌شود که اگر شخص، قصد خلاف کند، قصد خلاف او موجب بطلان غسل نمی‌شود، چه بر وجه تقیید باشد و چه بر وجه تقیید نباشد و چه خطا در تطبیق باشد و چه خطا در تطبیق نباشد زیرا دو صورت در رابطه با آن قابل تصویر است و در این دو صورت، اعتقاد بر این است که مطلقا مشکلی پیش نمی‌آید، صورت اول، اینکه شخص، قصد وجوب یا نَدب کند، صورت دوم، اینکه شخص، قصد خلاف کند و از روی جهل این قصد را بکند، مقیداً باشد یا غیر مقید باشد یا از باب خطای در تطبیق و یا از باب عدم خطای در تطبیق باشد.

اما اینکه مرحوم سید (ره) نوشته است: «بل مع العلم إذا لم يكن بقصد التشريع و تحقّق منه قصد القربة»، به این معنا است که غسل در خارج به داعی امر تشریعی محقق نشده باشد، بلکه شخص غسل را به داعی امر واقعی اتیان کرده باشد و قصد قربت از او متمشّی شده است و در انطباق، تشریع شده باشد، یعنی در حالت انطباق، تشریع حاصل شده است وگرنه نیّت او این بوده است که غسل را به داعی امر واقعی انجام داده است، در این صورت مشکلی پیش نمی‌آید چون تحقق تشریع، غیر از اتیان عمل به قصد تشریع است، بله اگر شخص، عمل را به قصد تشریع انجام بدهد، مشکل پیش می‌آید، ولی اگر شخص عمل را به قصد تشریع انجام ندهد، بلکه در عمل، منطبق بر تشریع شود، مشکلی پیش نمی‌آید.

مرحوم سید (ه) در ادامه فرموده است: «و الواجب فيه بعد النيّة غسل ظاهر تمام البدن دون البواطن منه، فلا يجب غسل باطن العين و الأنف و الأُذن و الفم و نحوها»[2] .

به نظر مرحوم سید (ره)، آنچه در غُسل واجب است، شستن ظاهر تمام بدن است و شستن باطن بدن لازم نیست، پس واجب نیست که باطنِ چشم، بینی، گوش، دهان و امثال آن شسته شود.

در رابطه با مقدار شستن در غسل، در دو مقام بحث می‌شود؛

مقام اول، این است که شستن ظاهر تمام بدن واجب است.

دلیل وجوب شستنِ ظاهرِ تمام بدن در غُسل

عده‌ای بر وجوب شستن ظاهر تمام بدن، ادعای اجماع کرده‌اند. مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب خِلاف، مرحوم علامه (ره) در تذکره، مرحوم شهید اول (ره) در ذِکری و مرحوم صاحب مدارک (ره) در مدارک بر این مطلب ادعای اجماع کرده‌اند.

مرحوم صاحب جواهر (ره)[3] فرموده است که مرحوم محقق خوانساری (ره) فرموده است که شستن تمام ظاهر بدن لازم نیست؛ «بعدم الاعتداد ببقاء شي‌ء يسير لا يخل عرفا بغسل جميع البدن»[4] ؛ بقاء چیز مختصری از بدن [در هنگام غُسل] که عرفاً به صدق شستن بدن، مخل نیست، اعتنا نمی‌شود.

روایاتی نیز بر وجوب شستنِ ظاهرِ تمام بدن دلالت دارند که روایات ذیل از آن جمله‌اند؛

روایت اول: صحیحه زراره: عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ، فَقَالَ: «تَبْدَأُ فَتَغْسِلُ كَفَّيْكَ ثُمَّ تُفْرِغُ بِيَمِينِكَ عَلَى شِمَالِكَ فَتَغْسِلُ فَرْجَكَ وَ مَرَافِقَكَ ثُمَّ تَمَضْمَضْ وَ اسْتَنْشِقْ ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ لَيْسَ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ وُضُوءٌ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ أَمْسَسْتَهُ الْمَاءَ فَقَدْ أَنْقَيْتَهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا جُنُباً ارْتَمَسَ فِي الْمَاءِ ارْتِمَاسَةً وَاحِدَةً أَجْزَأَهُ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ يَدْلُكْ جَسَدَهُ»[5] .

از تعبیر «ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ»، استفاده می‌شود که شستنِ ظاهرِ تمام بدن در غسل، واجب است.

روایت دوم: صحیحه ابی نصر: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَصْرٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ غُسْلِ الْجَنَابَةِ، فَقَالَ: «تَغْسِلُ يَدَكَ الْيُمْنَى مِنَ الْمِرْفَقَيْنِ إِلَى أَصَابِعِكَ وَ تَبُولُ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى الْبَوْلِ ثُمَّ تُدْخِلُ يَدَكَ فِي الْإِنَاءِ ثُمَّ اغْسِلْ مَا أَصَابَكَ مِنْهُ ثُمَّ أَفِضْ عَلَى رَأْسِكَ وَ جَسَدِكَ وَ لَا وُضُوءَ فِيهِ»[6] .

روایت سوم: موثقه عمار بن موسی: عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ؛ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْمَرْأَةِ تَغْتَسِلُ وَ قَدِ امْتَشَطَتْ بِقَرَامِلَ وَ لَمْ تَنْقُضْ شَعْرَهَا كَمْ يُجْزِيهَا مِنَ الْمَاءِ؟ قَالَ: «مِثْلُ الَّذِي يَشْرَبُ شَعْرُهَا وَ هُوَ ثَلَاثُ حَفَنَاتٍ عَلَى رَأْسِهَا وَ حَفْنَتَانِ عَلَى الْيَمِينِ وَ حَفْنَتَانِ عَلَى الْيَسَارِ ثُمَّ تُمِرُّ يَدَهَا عَلَى جَسَدِهَا كُلِّهِ»[7] .

دو روایت ذیل در رابطه با وجوب شستن مو در هنگام غُسل جنابت وارد شده‌اند که از باب اولویت گفته می‌شود که اگر شستن مو واجب باشد، به طریق اولی باید همه ظاهر بدن شسته شود چون مو از بدن محسوب نمی‌شود، بلکه از توابع بدن است و وقتی شستن تابع لازم باشد، شستن متبوع که بدن است به طریق اولی لازم خواهد بود.

روایت چهارم: وَ فِي كِتَابِ الْمُقْنِعِ؛ قَالَ: رُوِّيتُ «أَنَّهُ مَنْ تَرَكَ شَعْرَةً مُتَعَمِّداً لَمْ يَغْسِلْهَا مِنَ الْجَنَابَةِ فَهُوَ فِي النَّارِ»[8] .

روایت پنجم: صحیحه حجر بن زاید: عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «مَنْ تَرَكَ شَعْرَةً مِنَ الْجَنَابَةِ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي النَّارِ»[9] .

بعضی گفته‌اند که «شعرةً» که به صورت نکره آمده است کنایه از قلّت است، به این معنا که اگر شخص در هنگام غسل کردن، عمداً مقدار کمی از مو را نشسته باشد، در آتش خواهد بود، وگرنه در اصل شستن موی بلندِ بحث است که آیا در هنگام غسل کردن، لازم است که موهای بلند نیز حتماً شستن شوند یا لازم نیست که موهای بلند شسته شوند، بنابراین، وقتی شستن مقدار کمی از مو نیز در هنگام غسل کردن، واجب باشد، شستن تمام ظاهر بدن نیز واجب خواهد بود.


[1] سید محمدکاظم، طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص293.
[2] همان.
[3] محمد حسن، نجفی، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام‌، ج3، ص82.
[4] آقا حسین بن محمد، خوانساری، مشارق الشموس في شرح الدروس‌، ج2، ص464.
[5] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب26، ص230، ح5.
[6] همان، ح6.
[7] همان، باب38، ص257، ح6.
[8] همان، باب1، ص173، ح2.
[9] همان، ص175، ح5.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo