< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

99/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فصلٌ فیما یحرم علی الجنب/ حکم دخولِ جنب در مشاهد مشرفه/-

خلاصه جلسه گذشته

بحث در حکمِ توقف جنب در مشاهد مشرفه بود، عرض شد که به نظر مرحوم سید (ره)، حکم مشاهد مشرفه نیز همانند مساجد است، یعنی همان‌گونه که دخول جُنب در مساجد جایز نیست، دخولِ جُنب در مشاهد مشرفه نیز حرام می‌باشد.

عرض شد که دلیل اول بر الحاق مشاهد مشرفه به مساجد این است که حقیقت و روح مسجد که عبارت از شرافت و محلِّ برای عبادت و تحصیل قربت نسبت به پروردگار عالَم است، در مشاهد مشرفه نیز وجود دارد، بلکه حتی عده‌ای گفته‌اند که مشاهد مشرفه أکمل از مساجد می‌باشند، یعنی علاوه بر اینکه مسجدیت بر آنها صدق می‌کند، شرافت بالاتری نیز دارند. پس دلیل اول این است که معنای مسجدیت در مشاهد مشرفه نیز تحقق دارد.

در اشکال بر دلیل اول گفته شد که حرمت مکث و دخول، بر عنوان مسجد مترتب شده است و بر معنای مسجد و روح مسجد مترتب نشده است تا گفته شود که احکام مسجد به مشاهد مشرفه نیز سرایت می‌کند، پس چون تسرّیِ احکام مسجد به مشاهد مشرفه دلیل ندارد، نمی‌توان گفت که مشاهد مشرفه به مساجد ملحق می‌شوند.

دلیل دوم بر الحاق مشاهد مشرفه به مساجد، لزوم تعظیم شعائر الهی است که از آیه شریفه ذیل استفاده می‌شود؛

﴿وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾[1] .

گفته‌اند که حرمت دخول و مکث جُنب در مشاهد مشرفه از باب تعظیم شعائر الهی است.

در رابطه با این دلیل نیز گفته شد که نهایت چیزی که بتوان از آیه مذکور، استفاده کرد، استحباب ترک دخول در مشاهد مشرفه؛ با حالت جنابت است لذا ترک دخول در مشاهد مشرفه؛ با حالت جنابت، واجب نیست تا گفته شود که دخول در آنها؛ با حالت جنابت حرام است، چون تعظیم شعائر الهی مراتب متعددی دارد و الزاماً تعظیم به جمیع مراتبش واجب نیست. بله اگر از دخولِ شخص جُنب در مشاهد مشرفه و توقف در این اماکن، هتک حرمت پیش آید، دخول او حرام است و این، یک عنوان ثانوی است و یک عنوان اولی نیست لذا تعظیم واجب می‌شود و مکث و توقف در مشاهد مشرفه، عنوان حرمت پیدا می‌کند، اما این حرمت به عنوان ثانوی است و نه به عنوان اولی، چون حرمت، متعلق به هتک است و ترک هتک، مستلزم تعظیم است و هتک، گاهی ممکن است که محقق شود و گاهی ممکن است که محقق نشود، پس هر جا که عنوان هتک آمد، تعظیم واجب است و هر جا که عنوان هتک نیاید، تعظیم واجب نیست و چه بسا که دخول جُنب در مشاهد مشرفه در بعضی از موارد، مصداق تعظیم باشد، مثل آن موردی که وقت تنگ است و مسافر، به خاطر اینکه ممکن است که از قافله جا بماند، تمکّن از غسل کردن ندارد و بخواهد به قصد زیارت داخل حرم شود و سلام بدهد و برود و قصد او از این کار، هتک حرمت حرم امام (ع) نیست، بلکه قصد او، ابراز ارادت به امام (ع) است.

دلیل سوم، روایاتی می‌باشند که در این رابطه وارد شده‌اند که روایات ذیل از این جمله‌اند؛

روایت اول: صحیحه محمد بن الحسن الصفار: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ فِي بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ عَنْ أَبِي طَالِبٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الصَّلْتِ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ قَالَ: خَرَجْنَا مِنَ الْمَدِينَةِ نُرِيدُ مَنْزِلَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، فَلَحِقَنَا أَبُو بَصِيرٍ خَارِجاً مِنْ زُقَاقٍ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ نَحْنُ لَا نَعْلَمُ حَتَّى دَخَلْنَا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، قَالَ: فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى أَبِي بَصِيرٍ؛ فَقَالَ: «يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِجُنُبٍ أَنْ يَدْخُلَ بُيُوتَ الْأَنْبِيَاءِ؟» قَالَ: فَرَجَعَ أَبُو بَصِيرٍ وَ دَخَلْنَا [2]

گفته شده است که کلمه «لا ینبغی» که در این روایت آمده است، بر حرمت دخول جنب در مشاهد مشرفه دلالت دارد.

روایت دوم: عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ زَيْنِ الْعَابِدِينَ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ: «أَقْبَلَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلَمَّا صَارَ قُرْبَ الْمَدِينَةِ خَضْخَضَ وَ دَخَلَ عَلَى الْحُسَيْنِ (ع) وَ هُوَ جُنُبٌ»، فَقَالَ لَهُ: «يَا أَعْرَابِيُّ أَ مَا تَسْتَحِي تَدْخُلُ إِلَى إِمَامِكَ وَ أَنْتَ جُنُبٌ؛ أَنْتُمْ مَعَاشِرَ الْعَرَبِ إِذَا خَلَوْتُمْ خَضْخَضْتُمْ»، فَقَالَ الْأَعْرَابِيُّ: قَدْ بَلَغْتُ حَاجَتِي فِيمَا جِئْتُ لَهُ، فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ فَاغْتَسَلَ وَ رَجَعَ إِلَيْهِ فَسَأَلَهُ عَمَّا كَانَ فِي قَلْبِهِ. [3]

«خضخضتم» به معنای استمناء است.

روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْمُفِيدُ فِي الْإِرْشَادِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ؛ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ وَ كَانَتْ مَعِي جُوَيْرِيَةٌ لِي فَأَصَبْتُ مِنْهَا ثُمَّ خَرَجْتُ إِلَى الْحَمَّامِ فَلَقِيتُ أَصْحَابَنَا الشِّيعَةَ وَ هُمْ مُتَوَجِّهُونَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَخِفْتُ أَنْ يَسْبِقُونِي وَ يَفُوتَنِي الدُّخُولُ إِلَيْهِ فَمَشَيْتُ مَعَهُمْ حَتَّى دَخَلْتُ الدَّارَ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) نَظَرَ إِلَيَّ، ثُمَّ قَالَ: «يَا أَبَا بَصِيرٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ بُيُوتَ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ لَا يَدْخُلُهَا الْجُنُبُ»، فَاسْتَحْيَيْتُ، فَقُلْتُ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَقِيتُ أَصْحَابَنَا فَخَشِيتُ أَنْ يَفُوتَنِي الدُّخُولُ مَعَهُمْ وَ لَنْ أَعُودَ إِلَى مِثْلِهَا وَ خَرَجْتُ[4] .

ابو بصیر گفته است که من داخل مدینه شدم؛ در حالی که کنیزکی همراه من بود، پس با او هم‌بستر شدم و سپس به سمت حمام خارج شدم، پس با گروهی از شیعیان ملاقات کردم که قصد زیارت امام صادق (ع) را داشتند، من ترسیدم که آنها از من سبقت بگیرند و من توفیق زیارت آن حضرت (ع) را پیدا نکنم، پس با آنها راه افتادم تا داخل خانه امام (ع) شدم، چون در مقابل آن حضرت (ع) قرار گرفتم، به من نگاه کرد و فرمود که ای ابو بصیر آیا نمی‌دانی که جنب داخل خانه‌های پیامبران (ع) و فرزندان آنان نمی‌شود، پس شرمنده شدم و گفتم: ای فرزند رسول خدا (ص) من عده‌ای از اصحاب را ملاقات کردم، پس ترسیدم که دخول بر شما در معیتِ آنان از من فوت شود و بعداً این فرصت پیش نیاید، پس [از نزد امام (ع)] خارج شدم.

روایت چهارم: عَلِيُّ بْنُ عِيسَى فِي كَشْفِ الْغُمَّةِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الدَّلَائِلِ‌ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ؛ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ يُعْطِيَنِي مِنْ دَلَالَةِ الْإِمَامَةِ مِثْلَ مَا أَعْطَانِي أَبُو جَعْفَرٍ (ع) فَلَمَّا دَخَلْتُ وَ كُنْتُ جُنُباً؛ قَالَ: «يَا اَبَا مُحَمَّدٍ مَا كَانَ لَكَ فِيمَا كُنْتَ فِيهِ شُغُلٌ تَدْخُلُ عَلَيَّ وَ أَنْتَ جُنُبٌ» فَقُلْتُ: مَا عَمِلْتُهُ إِلَّا عَمْداً، قَالَ: «وَ لَمْ تُؤْمِنْ»، قُلْتُ: بَلَى وَ لَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي، فَقَالَ: «يَا اَبَا مُحَمَّدٍ قُمْ فَاغْتَسِلْ»، فَقُمْتُ وَ اغْتَسَلْتُ وَ صِرْتُ إِلَى مَجْلِسِي وَ قُلْتُ: عِنْدَ ذَلِكَ إِنَّهُ إِمَامٌ[5] .

اشکالی که بر این روایات وارد است این است که بعضی از روایات مذکور، از حیث دلالت تمام می‌باشند و از نظر دلالت مشکلی ندارند، لکن از نظر سند ضعیفند، مثل روایت سوم و چهارم که دلالت آنها بر مدعا [حرمت دخول جنب در مشاهد مشرفه] تمام است، لکن سند آنها ضعیف است و بعضی از روایات مذکور، مثل روایت اول و دوم از حیث سند مشکل ندارند، لکن دلالت آنها تمام نیست. توضیح مطلب این است که نهی در روایت سوم و چهارم نسبت به دخول جنب بر امام (ع) یا نهی نسبت به دخول در بیوت انبیاء (ع) یا غضب آنان نسبت به حرمت دخول جنب بر آنان، هرچند که در حرمت دخول جنب بر امام (ع) ظهور دارد و دلالت این دو روایت تمام است، لکن مشکل این دو روایت این است که مرسله‌اند لذا از حیث سند ضعیف‌اند و استناد به آنان تمام نیست.

اما روایت اول و دوم از حیث سند مشکلی ندارند، لکن از نظر دلالت مشکل دارند و دلالت این دو روایت تمام نیست که توضیح آن، ان‌شاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo