< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1400/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الخلل /زیادتی تکبیرةالاحرام

 

در مورد زیادتی تکبیرة الاحرام:

مشهور نزد اصحاب، بطلان نماز در صورت زیادتی تکبیره الاحرام است البته دلیلی بر بطلان نیست بلکه مقتضای حدیث «لاتعاد» صحت نماز بر فرض زیادتی سهوی تکبیرة الاحرام می باشد زیرا تکبیره الاحرام در مستثنی ذکر نشده و طبعاً در مستثنی منه باقی می‌ماند که «لاتعاد» شامل آن خواهد بود، بنابراین برای اثبات بطلان تمسک به صحیحة ابوبصیر «مَنْ زادَ فِیْ صَلاتِهِ فَعَلَیْهِ الْإعادَه» صحیح نمی باشد.

حال اگر گفته شود تکبیرة الاحرام رکن است و تفسیر رکن آن است که نماز باطل میشود در اثر نقص یا زیادتی آن اعم از اینکه عمدی یا سهوی باشد.

از طرفی ملازمه است در بطلان بین نقیصه و زیاده که هر آنچه نقصان آن عمداً و سهواً موجب بطلان شود، زیادتی آن هم عمداً و سهواً موجب بطلان خواهد بود، چون برحسب نصوص وارده نقصان تکبیرة الاحرام موجب بطلان است پس زیادتی آن هم چنین است.

نسبت به هر دو مورد یعنی تفسیر و ملازمه ادعای اجماع شده است.

در پاسخ گوئیم:

اولاً: (لفظ رکن در روایات نیامده است بلکه این اصطلاحی است که در السنه اصحاب با تفسیری که از آن نموده اند جاری شده است)، و ثانیاً (اجماع در هر دو مورد تفسیر و ملازمه با توجه به منقول بودن آن قابل قبول نخواهد بود).

أقُول: فَتَحَصَّل که حکم به بطلان نماز در صورت زیادتی تکبیرة الاحرام محل اشکال است.

نظر امام خمینی (ره) هم چنین است:

وَ التَّمَسَّكُ [1] لِلإبطْال بِقَوْلِهِ مَنْ زادَ فِيْ صَلاتِه فَعَلَيْهِ الْإعادَة قَدْ مَرَّ دَفْعُه........كَما اَنَّ التَّشَبُّثَ بِالْإجْماعِ عَلي رُكْنِيَّةِ التَّكْبِيرَةِ الْأفْتِتاحِيَّةِ وَ الْإجْماعِ عَلى اَنَّ الرُّكْنَ ما تَبْطُلُ الصَّلاةُ بِتَرْكِه أوْ زِيادَتِه مُطْلَقاً فِيْ غَيْرِ مَحَلِّه
ترجمه: تمسک برای اثبات بطلان به قول امام(ع) کسی که زیادتی در نمازش ایجاد کند پس بر عهده اوست که اعاده نماید، دفع آن گذشت...... همانطور که متشبث شدن به اجماع برای اثبات رکنیت تکبیرة الافتتاح و اجماع بر اینکه رکن آن است که نماز باطل میشود در اثر ترک یا زیادتی آن مطلقاً در غیر محل می باشد.

وَ اَمّا اِذا زادَ ما عَدا هَذِهِ مِنَ الأجْزاءِ غَيْرِ الْأرْكانِ كَسَجْدَةٍ واحِدَةٍ أوْ تَشَهُّدٍ أوْ نَحْوِ ذلِك مِمّا لَيْسَ بِرُكْنٍ فَلا تَبْطُلُ بَلْ عَلَيْهِ سَجْدَتا السَّهْوِ وَ أمّا زِيادَةُ الْقِيامِ الرُّكْنِي فَلا تَتَحَقَّقُ إلّا بِزِيادَةِ الرُّكُوْعِ أوْ بِزِيادَةِ التَّكْبِيرَةُ الْإحْرامِ كَما اَنَّهُ لا تَتَصَوَّرُ زِيادَةُ النِّيَّةِ بَناءً عَلى أنَّها الدّاعی بَلْ عَلى الْقَوْلِ بِالْإخْطارِ لا تَضُرُّ زِيادَتُها.

ترجمه: (و اما چنانچه زیادتی غیر از اینها که ذکر شد از اجزاء غیر رکنی مانند یک سجده یا تشهد و امثال آن از آنچه رکن نباشد، پس باطل نمی شود، بلکه بر اوست که دو سجده سهو به جا آورد، و اما زیادتی قیام رکنی محقق نمی شود، مگر با زیادتی رکوع یا به زیادتی تکبیرة الاحرام، همانطور که تصور نمی شود زیادتی نیت، بنابر اینکه نیت داعی به فعل باشد، بلکه بنابر قول به اینکه نیت خطور قلبی است، زیادتی آن ضرر نمی زند).

شرح: زیادتی سهوی اجزاء غیر رکنی، مانند یک سجده و تشهد و امثال آنها موجب بطلان نماز نمی شود، به دلیل حدیث «لاتعاد» که بعد از خروج موارد پنجگانه مستثنی که ارکان هستند، طبعاً غیر ارکان در مستثنی منه باقی می‌ماند، مضافاً بر اینکه در مورد زیادتی یک سجده سهواً همانگونه که ملاحظه شد دو صحیحة منصور بن حازم و عبیدالله بن زراره، تصریح بر عدم بطلان نماز در صورت زیادتی یک سجده داشتند و قول به فصل نقل نشده از احدی که بین سجدة واحدة و دیگر اجزاء غیر ارکان تفصیل قائل شده باشد.

و اما قیام که جز غیر رکنی است و زیادتی سهوی آن موجب بطلان نماز نمی باشد، مگر در دو حالت که عبارتند: (از قیام متصل به رکوع و قیام در حال تکبیرة الاحرام) در مورد قیام متصل به رکوع از آنجا که تحقق مفهوم رکوع به این قیام است، زیرا رکوع صرفاً خمیده شدن نیست بلکه انحناء از قیام می باشد، بنابراین تصور نمی شود زیادتی یا نقصان این قیام، مگر به زیادتی و نقیصه رکوع، (یعنی اگر این قیام زیاد شود در واقع رکوع اضافه شده و اگر نقصان یابد در واقع رکوع ترک شده است).

و اما قیام حال تکبیره الاحرام: هرچند واجب مستقلی است الا اینکه این زیادتی محقق نمی‌شود جز به زیادتی تکبیره الاحرام، پس بنابر قول به مبطل بودن زیادتی سهوی تکبیرة الاحرام، در واقع این بطلان مستند به تکبیره الاحرام زائد است، نه قیام زائد حین تکبیره الاحرام.

البته ترک این قیام هرچند سهواً موجب بطلان نماز می شود، پس اگر در حال نشسته سهواً تکبیره الاحرام گوید، نمازش باطل است به جهت نصّ خاصّ، در این باره که موجب تقیید حدیث «لاتعاد» هم می‌شود و به همین جهت قیام در حال تکبیره الاحرام رکن خوانده شده است.

اما زیادتی نیت، اعم از اینکه نیت را داعی به فعل بدانیم، یا اخطار به قلب.

در فرض اول (یعنی داعی) که همان خواسته و انگیزه درونی نسبت به فعل است یک واحد پیوسته می باشد، که تا جزء اخیر استمرار دارد و زیادتی در آن قابل تصور نبوده و معنا ندارد و در فرض دوم (یعنی خطور قلبی) هرچند زیادتی یعنی تکرار در آن قابل تصور است لکن تکرار در واقع به منزله تاکید نیت می باشد، نه اخلال در آن. (ضمناً نیت به معنای داعی أصَح است.)

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo