< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1400/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /استمرار قصد مسافت

 

اَلشَّرْطُ الثّالِث: اِسْتِمْرارُ قَصْدِ الْمَسافَةِ فَلَوْ عَدَلَ عَنْهُ قَبْلَ بُلُوغِ الْاَرْبَعَةِ اَوْ تَرَدَّدَ أتَمَّ وَكَذا إذا كانَ بَعدَ بُلُوغِ الْأرْبَعَةِ لكِنْ كانَ عازِماً عَلى عَدَمِ الْعُودِ أوْ كانَ مُتَرَدِّداً فِي اَصْلِ الْعَوْدِ وَ عَدَمِهِ اَوْ كانَ عازِماً عَلَى الْعَوْدِ لِكنْ بَعْدَ نِيَّةِ الْإقامَةِ هُناكَ عَشَرَةَ اَيّامٍ وَ اَمّا اِذا کانَ عازِماً عَلَى الْعَوْدِ مِنْ غَیْرِ نِيَّةِ الْإقامَةِ عَشَرَةَ اَيّامٍ فَیَبْقي عَلَى الْقَصْرِ وَ إِنْ لَمْ يَرْجِعْ لِيَوْمِهِ.

ترجمه: (شرط سوم. استمرار قصد مسافت است، پس اگر از این قصد عدول نمود قبل از رسیدن به چهار فرسخ یا مردّد گردید، بایستی نماز را تمام بخواند و همین طور اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ عزم بر عدم بازگشت نماید یا مردّد بین اصل بازگشت یا عدم آن باشد یا عزم بر بازگشت دارد، لکن بعد از قصد اقامت ده روز در آنجا و امّا چنانچه عزم بر بازگشت داشته باشد بدون این که قصد اقامت ده روز نماید، پس باقی بر قصر نماز می ماند هر چند که همان روز بازگشت ننماید).

در جمیع حالات مزبور در قصد مسافت خلل ایجاد شده است، لذا نمازش حکم تمام پیدا می‌کند، مگر موردی که بعد از رسیدن به چهار فرسخ، قصد بازگشت دارد، بدون اقامت ده روز که نمازش شکسته خواهد بود، زیرا در این فرض مسافت تلفیقی (رفت و برگشت جمعاً هشت فرسخ) صدق می کند.

بعضی در این مسئله ادعای اجماع نموده‌اند بر اینکه قصد مسافت شرعی، حدوثاً و بقاءً معتبر می باشد.

ادلّه اوّلیه در رابطه با مشروط بودن قصر نماز به مسافت هشت فرسخ اعم از امتدادی یا تلفیقی، حکم می کند به این که هرگاه ابتداً قصد هشت فرسخ داشت، اما در اثناء از آن عدول نمود طبعاً حکم قصر نماز هم به اتمام برمی‌گردد.

البته در این جا نکته‌ای است که بر حسب روایات، کسی که قصد هشت فرسخ دارد، به مجرد این که به حد ترخص برسد، می‌بایست نماز را قصر بخواند، بدون اینکه منتظر رسیدن به هشت فرسخ بماند و این مطلب از مصادیق شرط متاخر می باشد، یعنی حکم قصر نماز از زمانی که به حد ترخص می رسد مشروط است به اینکه تا هشت فرسخ مستمراً سیر نماید، پس چنانچه در اثناء عدول کرد، کاشف از عدم ثبوت حکم است، زیرا شرط هرچند متاخر در واقع منتفی بوده، اگرچه نسبت به آن جاهل بوده است و اینکه اگر بعد از حد ترخص است و قبل از عدول از قصد مسافت، نماز را به صورت قصر به جا آورده است لازم است اعاده کند یا نه؟ در خلال مسائل آینده بحث خواهد شد.

اکنون گوئیم: علاوه بر ادلّه اولیه با بیانی که ذکر شد به خصوص هم نصّ دالّ بر معتبر بودن استمرار قصد مسافت، موجود است.

صحیحه ابی ولّاد

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی وَلَّادٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی کُنْتُ خَرَجْتُ مِنَ الْکُوفَةِ فِی سَفِینَةٍ إِلَی قَصْرِ ابْنِ هُبَیْرَةَ وَ هُوَ مِنَ الْکُوفَةِ عَلَی نَحْوٍ مِنْ عِشْرِینَ فَرْسَخاً فِی الْمَاءِ فَسِرْتُ یَوْمِی ذَلِکَ أُقَصِّرُ الصَّلَاةَ ثُمَّ بَدَا لِی فِی اللَّیْلِ الرُّجُوعُ إِلَی الْکُوفَةِ فَلَمْ أَدْرِ أُصَلِّی فِی رُجُوعِی بِتَقْصِیرٍ أَمْ بِتَمَامٍ وَ کَیْفَ کَانَ یَنْبَغِی أَنْ أَصْنَعَ فَقَالَ إِنْ کُنْتَ سِرْتَ فِی یَوْمِکَ الَّذِی خَرَجْتَ فِیهِ بَرِیداً کَانَ عَلَیْکَ حِینَ رَجَعْتَ أَنْ تُصَلِّیَ بِالتَّقْصِیرِ لِأَنَّکَ کُنْتَ مُسَافِراً إِلَی أَنْ تَصِیرَ إِلَی مَنْزِلِکَ قَالَ وَ إِنْ کُنْتَ لَمْ تَسِرْ فِی یَوْمِکَ الَّذِی خَرَجْتَ فِیهِ بَرِیداً فَإِنَّ عَلَیْکَ أَنْ تَقْضِیَ کُلَّ صَلَاةٍ صَلَّیْتَهَا فِی یَوْمِکَ ذَلِکَ بِالتَّقْصِیرِ بِتَمَامٍ (مِنْ قَبْلِ تَؤُمُّ) مِنْ مَکَانِکَ ذَلِکَ لِأَنَّکَ لَمْ تَبْلُغِ الْمَوْضِعَ الَّذِی یَجُوزُ فِیهِ التَّقْصِیرُ حَتَّی رَجَعْتَ فَوَجَبَ عَلَیْکَ قَضَاءُ مَا قَصَّرْتَ وَ عَلَیْکَ إِذَا رَجَعْتَ أَنْ تُتِمَّ الصَّلَاةَ حَتَّی تَصِیرَ إِلَی مَنْزِلِکَ.[1]

ترجمه: (ابی ولّاد نقل کرده است که به امام صادق(ع) گفتم که خارج شدم از کوفه در سفینه ای به سوی قصر ابن هبیره که از کوفه بیست فرسخ در آب فاصله دارد پس روز را سیر نمودم در حالی که نماز را قصر به جا آوردم سپس هنگام شب قصدم تغییر کرد به بازگشت به کوفه، پس نمی‌دانم در هنگام رجوع نماز را قصر بخوانم یا تمام و چگونه سزاوار است عمل نمایم؟ پس فرمود: چنانچه در روزی که خارج شده ای چهار فرسخ سیر کرده‌ای بایستی در مراجعت، نماز را قصر بخوانی، زیرا مسافر هستی تا به منزلت بازگردی، و در صورتی که در روزی که خارج شده ای چهار فرسخ سیر نکرده باشی پس بر تو است که هر نمازی را که در آن روز و قبل از آن که جلوتر بروی قصراً به جا آورده ای، به نحو تمام قضا نمایی، زیرا نرسیده ای به جایی که در آنجا نماز قصر است و بازگشته ای، پس بر تو واجب است که آنچه را قصر خوانده ای قضاء نمایی و در رجوع تا به منزلت هم بر تو است که نماز را تمام بخوانی).

توضیح: از این صحیحه معتبر بودن شرط سوم یعنی استمرار قصد مسافت معلوم میشود در کلام امام(ع) که می فرمایند: « إِنْ کُنْتَ سِرْتَ فِی یَوْمِکَ الَّذِی خَرَجْتَ فِیهِ بَرِیداً کَانَ عَلَیْکَ حِینَ رَجَعْتَ أَنْ تُصَلِّیَ بِالتَّقْصِیرِ لِأَنَّکَ کُنْتَ مُسَافِراً إِلَی أَنْ تَصِیرَ إِلَی مَنْزِلِکَ » (اگر در روزی که خارج شده ای در آن چهار فرسخ سیر کرده ای، بر تو تکلیف است هنگامی که باز می گردی قصر بخوانی زیرا که تا به منزلت برسی مسافر هستی).

تعلیل امام(ع) برای وجوب قصر نماز، دالّ بر این است که: آن شخص پس از طی مسافت شرعی، قصد مراجعت نموده است، اما در بخش دیگر از کلام امام(ع)« إِنْ کُنْتَ لَمْ تَسِرْ فِی یَوْمِکَ الَّذِی خَرَجْتَ فِیهِ بَرِیداً فَإِنَّ عَلَیْکَ أَنْ تَقْضِیَ کُلَّ صَلَاةٍ صَلَّیْتَهَا فِی یَوْمِکَ ذَلِکَ بِالتَّقْصِیرِ بِتَمَامٍ » (اگر در روزی که خارج شدی در آن چهار فرسخ سیر نکرده باشی پس تکلیف تو آن است که هر نمازی را که در آن روز قصراً به جا آورده ای به صورت تمام قضاء نمایی)، برای وجوب تمام خواندن نماز در فرض مزبور، چنین تعلیل آورده و می فرماید: « ذَلِکَ لِأَنَّکَ لَمْ تَبْلُغِ الْمَوْضِعَ الَّذِی یَجُوزُ فِیهِ التَّقْصِیرُ حَتَّی رَجَعْتَ فَوَجَبَ عَلَیْکَ قَضَاءُ مَا قَصَّرْتَ وَ عَلَیْکَ إِذَا رَجَعْتَ أَنْ تُتِمَّ الصَّلَاةَ حَتَّی تَصِیرَ إِلَی مَنْزِلِکَ» (زیرا به جایی نرسیده ای که نماز قصر می شود و رجوع نموده ای، پس واجب است قضای آن چه را خوانده‌ای به جا آوری و بر تو است در رجوع تا منزلت نماز را تمام بخوانی).

علت وجوب تمام خواندن آن است که در نهایت نرسیده است به جایی که تقصیر در آن واجب است بلکه قبل از آن از قصدش عدول نموده و بازگشته است و در نتیجه می بایست نماز را تا رسیدن به منزلش تمام بخواند.

البته در خلال این صحیحه، قضاء نماز هایی را که پس از حدّ ترخص با قصد مسافت، قصر خوانده و قبل از رسیدن به مسافت از قصدش عدول کرده است، به صورت تمام واجب دانسته شده است که در مسئله جداگانه راجع به آن بحث خواهد شد.

مَسألة: ما صَلّاهُ قَصْراً قَبْلَ الْعُدُولِ عَنْ قَصْدِه لا يَجِبُ إِعادَتُهُ فِي الْوَقْتِ فَضْلاً عَنْ قَضائِهِ خارِجَهُ

ترجمه: (نمازی را که قبل از بازگشتن از قصدش به صورت قصر خوانده واجب نیست در وقت اعاده نماید تا چه رسد به این که در خارج وقت قضاء نماید).

شرح: مشهور فقهاء قائل بر همین هستند و چنین استدلال نموده اند:

صحیحه زراره

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ جَعْفَراً ع عَنِ الرَّجُلِ یَخْرُجُ مَعَ الْقَوْمِ فِی السَّفَرِ یُرِیدُهُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ الْوَقْتُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنَ الْقَرْیَةِ عَلَی فَرْسَخَیْنِ فَصَلَّوْا وَ انْصَرَفَ بَعْضُهُمْ فِی حَاجَةٍ فَلَمْ یُقْضَ لَهُ الْخُرُوجُ مَا یَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ الَّتِی کَانَ صَلَّاهَا رَکْعَتَیْنِ قَالَ تَمَّتْ صَلَاتُهُ وَ لَا یُعِیدُ.[2]

ترجمه: (زراره نقل کرده است که از امام صادق(ع) سوال کردم راجع به شخصی که همراه قوم خارج می‌شود در سفر که قصد آن را دارد، پس وقت نماز می رسد در حالی که از قریه به اندازه دو فرسخ خارج شده است، پس نماز به جا می‌آورد و بعضی به لحاظ حاجتی منصرف می‌شوند پس برای او هم ادامه اتفاق نمی‌افتد، نسبت به نمازهایی که دو رکعتی خوانده چه کند؟ فرمود: نمازش تمام و صحیح است و اعاده لازم نیست).

این صحیحه با توجه به کلمه (تَمَّتْ) به صراحت دلالت دارد بر صحت و تمامیّت نماز و این که خللی در آن نمی باشد.

بدین ترتیب معلوم می شود که موضوع برای قصر نماز صرفاً قصد مسافت است، هرچند در ادامه هشت فرسخ واقع نشود و به عبارتی نمازهایی که قبل از انصراف به صورت قصر انجام یافته، شرعاً مامورٌ بها بوده و مجزی می باشد، همان گونه که بعض اعاظم متذکر شده اند:

صاحب مدارک: وَ لَوْ كانَ قَدْ صَلّى قَصْراً قَبْلَ الرُّجُوعِ أوِ التَّرَدُدِ فَالْاَظْهَرُ أنَّهُ لا يُعِيدُ مُطْلَقاً لِأنَّهُ صَلّى صَلاةً مَامُوراً بِها فَكانَتْ مُجْزِيَهً.[3]

ترجمه: (و چنانچه نماز را قصر خوانده قبل از رجوع یا مردّد شدن، پس اظهر آن است که مطلقاً اعاده لازم نیست«نه اعادة در وقت و نه قضا در خارج وقت» زیرا که نماز را مطابق امر و تکلیفی که داشته است به جا آورده، فلذا مجزی است).

صاحب حدائق: لَوْ صَلّى بَعْدَ سَفَرِهِ قَبْلَ الرُّجُوعِ عَنْ نِيَّتِهِ أوْ التَّرَدُّدِ فِيها قَصْراً فَهَلْ تَجِبُ عَلَيْهِ الْاِعادَةِ مَتى رَجَعَ اَوْ تَرَدَّدَ اَمْ لا؟ اَلْمَشْهُورُ، اَلثّاني لِاَنَّهُ صَلّى صَلاةً مامُوراً بِها شَرْعاَ وَ قَضيَّةُ اِمْتِثالِ الْاَمْرِ اَلْاِجْزاءُ

ترجمه: (اگر بعد از سفرش، قبل از بازگشت از نیّتش نماز را به صورت قصر به جا آورد، آیا اعاده بر او واجب است وقتی باز می گردد یا مردّد می شود یا واجب نیست؟ قول مشهور آن است که واجب نمی باشد، زیرا نماز را طبق آنچه شرعاً مامور به آن بوده به جا آورده است و اقتضای امتثال امر، اجزاء می باشد).

در این جا نکته‌ای است که صحیحه زراره با صحیحه ابی ولّاد تعارض دارد، زیرا در صحیحه ابی ولّاد همانگونه که گفته شد، به صراحت بیان می کند: إِنْ کُنْتَ لَمْ تَسِرْ فِی یَوْمِکَ الَّذِی خَرَجْتَ فِیهِ بَرِیداً فَإِنَّ عَلَیْکَ أَنْ تَقْضِیَ کُلَّ صَلَاةٍ صَلَّیْتَهَا فِی یَوْمِکَ ذَلِکَ بِالتَّقْصِیرِ بِتَمَامٍ... (اگر در روزی که خارج شده ای در آن به اندازه چهار فرسخ سیر نکرده‌ای، پس بر تو است که هر نمازی را که در آن روز قصراً به جا آورده ای به صورت تمام قضاء نمائی....).

طبعاً وقتی حکم می شود که هر نمازی را که به صورت قصر خوانده، بایستی به صورت تمام قضا نماید، به اولویت قطعیه، حکم به اعاده در وقت خواهد بود، در جمع بین دو صحیحه بعضی گفته اند: حکم به اعاده و قضاء در صحیحه ابی ولاد، حمل بر استحباب می شود، اما البته بعضی هم عبارت« فَإِنَّ عَلَیْکَ أَنْ تَقْضِیَ کُلَّ صَلَاةٍ صَلَّیْتَهَا فِی یَوْمِکَ ...... فَوَجَبَ عَلَیْکَ قَضَاءُ مَا قَصَّرْتَ »در صحیحه ابی ولاد را حمل نموده اند بر نماز هایی که قصر به جا آورده بعد از نیت رجوع و انصراف از سفر به عنوان جمع بین دو صحیحه زراره و ابی ولاد.

در ادامه بحث اشاره‌ای هم به قول به تفصیل مرحوم شیخ در استبصار داشته باشیم و اینکه در فرض مسئله فقط اعاده در وقت واجب است، به استناد روایت سلیمان بن حفص المروزی به نقل از فقیه( امام کاظم(ع)) وَ إِنْ کَانَ قَصَّرَ ثُمَّ رَجَعَ عَنْ نِیَّتِهِ أَعَادَ الصَّلَاةَ [4]

ترجمه: (و چنانچه نماز را قصر بخواند سپس از نیتش بازگردد بایستی نماز را اعاده نماید).

لکن این روایت به لحاظ مجهول بودن راوی، ضعیف می باشد.

مرحوم محقق خوئی(ره) در اصل منسوب نمودنِ قول خلاف مشهور به مرحوم شیخ(ره) این چنین تشکیک نموده اند:

وَ لَعَلَّ ذلِكَ مُجَرَّدُ جَمْعِ مِنْهُ بَيْنَ الْاَخْبارِ لا اَنَّهُ فَتْواهُ فَاِنَّ الْاِسْتِبْصارَ كِتابُ حَدِيْثٍ غَيْرُ مُعَدٍّ لِلْفَتْوى وَ عَلَيْهِ فَلا خِلافَ فِي الْمَسْألَهِ.

ترجمه: (شاید این کلام «مرحوم شیخ» از ناحیه ایشان صرفاً جمع بین اخبار بوده نه اینکه فتوای وی باشد، زیرا که استبصار کتاب حدیث است و برای فتوا تألیف نشده و بنابراین در مسئله خلافی نیست).


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo