< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1400/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /ملاک جواز تقصیر نماز

 

توضیح آنکه در این قول دو فرض متصوَّر است:

۱- جواز تقصیر نماز و افطار روزه از حین خروج از منزل هرچند از بلد خارج نشده باشد.

۲- جواز تقصیر و افطار از حین خروج از بلد.

مورد اول:

مرسله صدوق و روایت علی بن یقطین که تصریح بر خروج از منزل دارند دال بر آن می باشند، لکن از جهت سند مرسله صدوق ضعیف است، به لحاظ ارسال و روایت علی بن یقطین، از لحاظ دلالت مشکل دارد، زیرا کسی که هنوز از بلد خارج نشده، متصف به عنوان مسافر نیست، و سفر از سُفُور( بروز) به معنای ظهور و خروج از بلد است و تا خروج از بلد محقق نشود، مسافر صدق نمی کند و طبعاً، حکم مسافر شامل آن نمی شود و معلوم است که افطار از احکام مسافر است.

مورد دوم:

چنانچه تعبیر خروج از بیوت، مساوی با خروج از بلد باشد، مرسله حماد بر آن منطبق است، لکن از جهت سند، ضعیف است و طبعاً، غیر معتبره می باشد؛ و بر فرضی که مشکل سند نداشت، با توجه به مضمون روایات معتبره، خروج از بلد مقید می شد به حد ترخص، یعنی(خَفاءُ الْجُدْران و لا يُسْمَعُ الْأذان) و نتیجه همان قول مشهور خواهد بود.

مسأله: اَلْمَناطُ فِی خَفاءِ الْجُدْرانِ الْبُیُوتِ لا خَفاءُ الْأعْلام وَ القِبابُ وَ اْلمُناراتُ، بَلْ وَ لا خَفاءُ سُورُ الْبَلَدِ إذا کانَ لَهُ سُورٌ وَ یَکْفی خَفاءُ صُوَرِها وَ أشْکالِها وَ إنْ لَمْ یَخْفِ أشْباحُها.

ترجمه: (مناط در پنهان شدن دیوار، عبارت از خانه ها می باشد نه پنهان شدن علامت های بلند و راهنما و گنبدها و مناره ها بلکه نه پنهان شدن دیوار بلد در صورتی که دیوار اطراف آن باشد و کافی است پنهان شدن صور و اشکال آن هرچند اشباح آن پنهان نشده باشد).

شرح: همانگونه که قبلاً متذکر شدیم، تعبیر خَفاءُ الْجُدْران در روایات وارد نشده و آنچه در صحیحه محمد بن مسلم مذکور است:« تَواری مِنَ الْبسیُوت» می باشد، و این که مسافر از بیوت (اهل بیوت)، مخفی شود مستلزم مخفی شدن اهل بیوت از مسافر می باشد، البته با توجه به اینکه معمولاً اهل بیوت، داخل خانه هایشان قرار دارند و خارج از آن نیستند و یا اساساً حضور ندارند که رؤیت آن ها ملاک واقع شود، لذا جدار، بدل انسان ها قرار داده شده است، زیرا هر گاه مسافر دیوار را از دیوار تمیز ندهد، طبعاً انسان را از انسان دیگر تشخیص نخواهد داد و بدین ترتیب، پنهان شدن دیوار، ملاک قرار گرفته است.

و اما علامت های بلند و راهنما و کنبدها و مناره ها که از مسافت بعیده حتی گاهی از چهار فرسخی یا بیشتر از آن هم قابل رویت است، طبعاً از بیوت و اهل آن که در نص وارد شده خارج خواهد بود و همینطور سور بلد که خارج از آن است.

اکنون بایستی توجه داشت که منظور از خفاء جدران همان خفاء صور و اشکال آن است نه اشباح آن، زیرا همین که صور و اشکال مخفی شود خفاء جدران صدق می نماید و لزومی به خفاء اشباح نمی باشد.

مسألة: إذا اعْتَقَدُ الْوُصُولَ إلَی الْحَدِّ فَصَلّی قَصْراً، ثُمَّ بانَ أنَّهُ لَمْ یَصِلْ‌ إلَیْهِ وَجَبَتِ الْإعادَةُ أوِ الْقَضاءُ تَماماً، وَکَذا فِی الْعَوْدِ إذا صَلّی تَماماً بِاعْتِقادِ الْوُصُولِ فَبانَ عَدَمُهُ وَجَبَتِ الْإعادَةُ أوِ الْقَضاءُ قَصْراً، وَفِی عَکْسِ الصُّورَتَینِ بِأنِ اعْتَقَدَ عَدَمَ الْوُصُولِ فَبانَ الْخِلافُ یَنْعَکِسُ الْحُکْمُ فَیَجِبُ الْإعادَةُ قَصْراً فِی الْاُولی وَ تَماماً فِی الثّانِیَةِ.‌

ترجمه: (هرگاه معتقد شد به اینکه به حد ترخص رسیده است، نماز را قصر به جا آورد و سپس آشکار شد که به حد ترخص نرسیده است، واجب است اعاده یا قضا نماید به صورت تمام و همین‌طور در بازگشت، چنانچه نماز را تمام خواند به اعتقاد این که به حد ترخص رسیده، سپس معلوم شد که به این حد نرسیده است واجب است اعاده یا قضا نماید به صورت قصر و معکوس هر دو صورت یعنی اعتقاد به عدم وصول به حد ترخص داشت و کشف خلاف گردید حکم آن برعکس خواهد بود پس واجب است اعاده نماز قصراً در صورت اول «هنگام رفتن» و اعاده نماز تماماً در صورت دوم «هنگام بازگشتن»).

شرح: در فرضی که باور داشت به حد ترخص رسیده و قصر به جا آورد، سپس معلوم شد که به حد ترخص نرسیده است، چنانچه وقت باقیست بایستی نماز را تمام اعاده نماید و اگر وقت گذشته، نماز را تمام قضا کند، به دلیل این که آنچه انجام داده مامورٌبه، نبوده است و دلیلی بر اِجزاء آن نمی باشد و همینطور در مراجعت، در فرضی که باور داشت به حد ترخص رسیده و نماز را تمام خواند و سپس معلوم شد به حد ترخص نرسیده است، بایستی اگر وقت باقی است، نماز را قصراً اعاده و اگر خارج از وقت است، قصراً قضا نماید، در اینجا هم دلیل همان است که مامورٌبه، انجام نشده و دلیلی بر اِجزاء آن نمی باشد؛ بر فرض عکس در هر دو صورت، حکم هم معکوس خواهد بود، در فرضی که عدم وصول به حد ترخص را باور داشت و نماز را تمام خواند و سپس معلوم شد که به حد ترخص رسیده بوده است، می بایست نماز را در وقت قصراً اعاده و در خارج از وقت قصراً قضاء نماید و در مراجعت، در فرضی که عدم وصول به حد ترخص را باور داشت و نماز را قصر خواند و سپس معلوم شد که به حد ترخص رسیده بوده است، که بایستی در وقت، تماماً اعاده و در خارج وقت، تماماً قضاء کند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo