< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

97/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/نیّت /واجباتُ الصَّلاةِ

 

فصلٌ:

واجباتُ الصَّلاةِ أَحَدَ عَشَرَ : النيّة

واجبات نماز یازده تا می باشدنخستین آنها نیّت است.

شرح:

اینکه مصنف مرحوم آیة الله سید کاظم طباطبائی یزدی نیت را از واجبات نماز شمرده اند هیچگونه خلافی در آن نیست بلکه رکن بودن آن هم ثابت است و بنابراین ترک عمدی و سهوی آن موجب بطلان نماز می باشد.

مرحوم محققره " صاحب شرایع "نخستین واجبات نماز را نیّت ذکر نموده و گفته اند:

وَ هیَ رُکنٌ فِی الصَّلوة وَ لَو اَخَلَّ بِها عامِداً اَوْ ناسیاً لَمْ تَنْعَقِدْ صَلاتُه.

نیت رکن است و اگر ترک شود عمداً یا سهواً نماز باطل است.

مرحوم صاحب جواهرره (شیخ محمد حسن نجفی) در شرح این عبارت متذکر شده اند:

اِجْماعاً مِنّا مُحصَّلاً و منقولاً مُسْتَفیضاً اَوْ متواتراً... فَلایُنافِی الْخِلاف حینَئِذٍ فِی الْجُزْئیَّةِ و الشَّرْطیَّة ..لِأَنَّ الثّابِتَ مِنَ الْاِجماعِ ماعَرَفْتَ، کَما أنّه هو مُقْتَضی قُوْلِهِم (علیهم السلام) لاعَمَلَ إِلّا بِنیَّة[1] .

واجب رکنی بودن نیّت اجماع مذهب امامیه است، اجماع از ما به نحو محصّل و منقول به خبر مستفیض یامتواتر می باشد، منافاتی هم ندارد که نیّت را جزء نماز بدانیم یا شرط نماز ، زیرا این موضوع از اجماع ثابت است همانطور که اقتضای قول معصومین (ع) چنین است که " عمل نخواهد بود مگر با وجود نیّت " .

حاصل کلام صاحب جواهر این است که اجماع اعمّ از محصّل و منقول آن هم منقول به خبر مستفیض یا متواتر دلالت دارد بر اینکه نیت از واجبات رکنی نماز است چه از اجزاء نماز باشد یا از شروط آن .

مرحوم حاج آقا رضا همدانی(درمصباح الفقیه)در رابطه با رکن بودن نیّت پس از جمله هیَ رکنٌ فی الصَّلاة، عبارتی دارند که از این قرار است : لکِن لابِمَعناهُ المصطلحوَ هُوَ ما کانَ ترکُه و زیادتُهُ عمداً و سَهْواً مُوجباً لِلْبُطْلانفَإنَّ زیادَةَ النیَّةِ إمّا غَیْرُمَعْقُولَةٍ خصوصاً عَلَی الْقَوْلِ بِشَرْطیَّتِها أوْ أنَّها غَیْرُقادِحٍ بلاشبهه" اینکه گفته شد نیّت رکن در نماز است منظور معنای اصطلاحی رکن نیست و معلوم است که معنای اصطلاحی رکن چنین است هرآنچه ترک یا زیادتی آن عمداً و سهواً موجب بطلان می باشد و این معنا در مورد نیّت از لحاظ زیادتی یا اساساً معقول نیست خصوصاً بنابر قول به شرطیت نیّت و یا اینکه بر فرض معقول و قابل تصور بودن زیادتی قدح و ضرری به نماز وارد نمی کند بنابراین منظور از رکن بودن نیّت در نماز چنین است که اگر اخلال در نیّت شود و ترک گردد چه عمداً و چه سهواً نماز باطل است "و ایشان در ادامه، همان جمله صاحب شرائع را با اضافه ای آورده اند:وَلَو اَخَلَّ بِها و تَرکَهَا عامِداً اَوْ ناسیاً لَمْ تَنْعَقِدْ صَلاتُه.

آیا نیّت از اجزاء نماز است یا از شرائط آن؟

بعض از قیود هستند که ماهیّت نماز از آنها ترکیب یافته و دخیل در حقیقت صلوة می باشند که به آنها اجزاء نماز گویند اما بعض امور نه ماهیت نماز از آنها ترکیب شده و نه دخیل در حقیقت نماز هستند (به عبارتی تقیّد هست امّا قید نیست) به این قبیل امور شرایط نماز گفته می شود که البته انواعی دارد.

برخی مانند طهارت و استقبال قبله و ساتر در جمیع حالات نماز معتبر می باشند که شامل آنات فیما بین الاجزاء هم می شود و به آنها شرائط صلوة گفته می شود. بعضی مانند ترتیب و موالات و طمأنینه که مربوط به نفس اجزاء است و شامل اجزاء فیما بین آنها نمی شود هرچند در سراسر نماز معتبر است به این قبیل موارد شرائط اجزاء صلوة گویند.

موارد دیگری مانند قیام حال القرائة و جلوس حال التشهد که آنها را شروط بعض اجزاء نماز می نامند.

اقول :

نیّت اولاً از شروط است زیرا ماهیت صلوة از ترکیب آن با دیگر قیود حاصل نشده است و در تحقّق حقیقت نماز نقشی ندارد و ثانیاً از شروطی است که معتبر در جمیع حالات نماز و شامل آنات بین الاجزاء هم می شود. برخلاف آنچه از ظاهر کلام بعضی از جمله مرحوم محقّق (صاحب شرائع) و مرحوم سید (صاحب عروة) برداشت می شود که آنها نیّت را از اجزاء نماز دانسته اند، به دلیل اینکه ایشان نیّت را در سیاق و ردیف سائر اجزاء شمرده اند پس از آنکه از بحث مربوط به شرائط فارغ شده اند.

متن:

و هی القصد الی الفعل

و نیّت عبارت از قصد انجام فعل می باشد. "

شرح:

مرحوم مصنف صاحب عروه و بعض دیگر نیّت را معنی نموده اند به قصد الی الفعل و برخی هم آن را به عزم و اراده تفسیر کرده اند.

منظور این نیست که نیّت مرادف با قصد و عزم و اراده باشد بلکه مقصود آن است که این موارد مفهوم عرفی نیّت است.

صاحب مدارک الاحکام (سید محمد موسوی عاملی):

إعلَم أَنَّ النیّة عبارةٌ عَن أمرٍ واحدٍ بسیطوَ هُوَ الْقَصدُ إلَی الْفِعْل، لکن لَمّا کانَ الْقَصْدُ إلی الشِّئِ المعیَّن مَوْقوفاً عَلَی العِلمِ به وَجَبَ لِقاصِدِ الصَّلوةِاِحْضارُ ذاتِها فِی الذِّهْنِ و صِفاتِها اللَّتی یَتَوَقَّفُ علیها التّعیینثمَّ الْقَصْدُ إلی هذا الفِعْلِ الْمَعْلوم، طاعةً لِلّه تعالی وَ امْتثالاً لِأمْرِه

بدان که نیّت عبارت است از چیزی که واحد بسیط بوده و آن قصد انجام فعل می باشد امّا از آنجا که قصد نسبت به چیز معیّن موقوف بر علم بر آن است، واجب است بر کسی که قصد نماز دارد حاضر کردن ذات آنفعل در ذهن و صفاتی از آن که تعیین فعل متوقّف بر آنها می باشد. و در نهایت قصد به این فعل معلوم بجهت طاعة خداوند متعال و امتثال امر او "

الی أن قال: و بالجمله فالمستفاد من الادلّة الشرعیة، سُهولةُ الخَطْبِ فی أمرِ النیّةوَ أَنَّ الْمُعْتَبَرَ فیها قَصْدُ الفِعْلِ المُعیَّن طاعَةً لله تعالی خاصّة وَ هذا الْقدرُ أمْرٌ لایکاد یَنْفَکّ منهعاقِلٌ متوجّهٌ إلی ایقاع العِبادة[2] .

در ادامه گوید پس آنچه از ادله شرعیه استفاده می شود آسان بودن حال در موضوع نیّت است و اینکه آنچه معتبر در آن است قصد انجام فعل معیّن، بجهت طاعة خداوند به تنهایی و این مقدار چیزی است که شخص عاقلی که توجه به وقوع عبادت دارد از آن منفکّ نخواهد بود.

صاحب حدائق (یوسف بن احمد بحرانی) :

لَقَد أجادَ فی هذا الْکَلام الأخیرلکِنّه ناقِضُ نَفسِه فیما صَدرَ بِه الکلامإذْ قال، لابُدَّ لقاصِدِ الصَّلوةِ عِنْدَ التَّکْبیر مِنْ اِحْضارِ ذاتِها و تصوُّرِها وَ تَصوُّرِ صفاتِهااللّتی یَتَوَقَّفُ علیها المعیَّن ثُمَّ القَصدُ بَعد ذلک إلی فِعْل هذا الْمَعلوم طاعَةً لله[3] . (ج8 ص 15)

صاحب حدائق در رابطه با کلام صاحب مدارک گفته اند که کلام اخیر ایشان خوب است (منظور عبارت سهولة الخطب فی امر النیّة...) لکن خودشان نقض کننده خویشتن شده اند در آغاز و صدر کلامشان که گفته اند (لابُدَّ لقاصِدِ الصَّلوةِ عِنْدَ التَّکْبیر مِنْ اِحْضارِ ذاتِها و تصوُّرِها وَ تَصوُّرِ صفاتِها ...) . "

اقول:

مطلب صاحب حدائق و بخش اخیر عبارت صاحب مدارک حق است. همانگونه که در مورد مقاصد عرفی و انجام کارهای معمولی روزانه محسوس و جاری است بنابراین کسی که اراده اقامه نماز دارد همین که اجزاء و شرائط آن را می داند لازم نیست آنچه می خواهد انجام دهد تفصیلاً در ذهن خود حاضر نماید بلکه کافی است اجمالاً بداند چه خواهد کرد و اراده انجام آنرا داشته باشد و این کار سهل و آسانی است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo