< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

97/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/نیّت /الرّیاءُ المتأخِّر

 

متن:

الرّیاءُ المتأخِّر لایُوجِبُ الْبُطْلان بِأنْ کانَ حینَ الْعَمَلِ قاصِداً ‌لِلْخُلُوص ثُمَّ بَعْدَ تَمامِه بَدا لَهُ فی ذِکرِه أو عَمِلَ عَمَلاً یَدُلُّ عَلی أنّه فَعَلَ کذا.‌

ریاء بعد از عمل مبطل آن نیست. کسی که حین عمل باخلوص بوده امّا بعد از پایان یافتن عمل آنرا برای دیگری نقل کند یا کاری انجام دهد که بوسیله آن بفهماند سابقاً آن عمل را بجا آورده است.

شرح:

حکم به عدم البطلان به لحاظ عدم دلیل بر بطلان است و فرض آن است که هنگام انجام عمل اخلاص داشته و ریاء صورت نگرفته است.

و امّا روایت مرسله علی بن اسباط که از امام باقر(ع) نقل نموده است:

محمدُبن یعقوب عن عِدَّةٍ مِنْ اَصْحابِنا عن سَهلِ بن زیاد عن علی بن اسْباط عن بَعْضِ اَصحابِه عَنْ اَبی جعفرعلیه السلام انّه قال اَلْاِبقاءُ علی العَملِ اَشدّ من العَمَل. قال وَ ما الْاِبقاءُ عَلی العَمل؟ قال: یَصِلُ الرّجُلُ بِصِلَةٍ وَ یُنْفِقُ نَفَقَةً لِلّهِ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَه فَکُتِبَتْ لَهُ سِرّاً ثُمَّ یَذْکُرُها فَتُمْحی فَتُکْتَبُ لَهُ عَلانیَةً ثُمَّ یَذکُرُها فَتُمْحی وَ تُکْتَبُ لَهُ ریاءً[1] .

ابوجعفر امام باقر(ع) فرمود: ابقاء و نگهداری عمل سخت تر از عمل است، سؤال کرد ابقاء بر عمل چیست؟ فرمود: شخصی برای خدا صله می کند به صله ای و انفاق می کند به نفقه ای برای خداوند یگانه این عمل بعنوان یک فعل سرّی و پنهانی برای او نوشته می شود. سپس بازگو می کند و نتیجه محو شده و به عنوان عمل آشکار ثبت می گردد و بار دیگر بازگو می کند این بار محو شده و به عنوان ریاء نوشته می شود.

روایت مزبور مرسله است بجهت (عن بعض اصحابه) و بی اعتبار می باشد و صلاحیت برای استدلال ندارد بنابراین یا بایستی آنرا طرح کرد و کنار گذاشت و یا به نحوی حمل بر احباط عمل نمود یعنی در نتیجه منّت نهادن یا ایذاء پس از صله و انفاق از بین می رود. (لاتبطلوا صدقاتکم یالمنّ و الأذی)

نکته:

بی تردید ریاء بعد از عمل و بازگو کردن آن صفتی رذیله هست و لازم است که جهت تزکیه نفس و برحذر بودن از رذائل تلاش و مجاهده صورت گیرد.

متن:

اَلْعُجْبُ المتأخِّر لا یَکُونُ مُبْطِلاً بِخِلافِ الْمُقارِن فَإنَّهُ مُبْطِلٌ ‌علی الْأحْوَطِ وَ إنْ کانَ الأقْوی خِلافَهُ.

عجب متأخر از عمل مبطل نیست برخلاف عجب مقارن پس بتحقیق آن مبطل است بنابر احوط هرچند اقوی برخلاف آن و صحیح است.

شرح:

عُجب عبارت است از ‌خودبینی و خودپسندی (الرّضا بِالنَّفسِ لِعِبادته) عبادتی انجام داده، آن را بزرگ می بیند و گوئی بر خداوند متعال منّت دارد در حالی که خداوند بر بندگانش منّت دارد آنها را آفریده و هدایت کرده و توفیق داده است.

مرحوم مصنف(ره) عُجب بعد از عمل را مبطل ندانسته و به آن تصریح نموده اند و در مورد عُجب مقارن عمل علی الاحوط مبطل دانسته هرچند بنابر اقوی فتوای به صحت داده اند که طبعاً احتیاط استحبابی می شود.

همان طور که فقهاء عجب را از جمله مبطلات ذکر نکرده اند و اینکه مصنف(ره) عجب مقارن را بنابر احتیاط مستحبی مبطل دانسته اند از جهت آن است که مرحوم صاحب جواهر(جواهر جلد2 صفحه100) قول به ابطال را از بعض مشایخ خود نقل نموده اند.

اقول:

عُجب متأخر به همان دلیلی که در ریاء متأخر گفته شد موجب بطلان نیست باتوجه به اینکه حین عمل مُعجب نبوده و عُجب متأخر تأثیری بر آن نمی گذارد و دلیلی بر بطلان آن نیست. امّا عُجب مقارن هم موجب بطلان نمی باشد زیرا عُجب فعل نفسانی و صلاة عمل خارجی است و اتحادی بین آنها نیست لذا فساد عُجب مسری به صلاة نمی باشد و دلیلی بر بطلان نمازی که مقرون به عُجب است نمی باشد بعد از آنکه نماز با نیّت خالصه صادر شده است برحسب فرض و صحت نماز با مقتضای قاعده مطابق می باشد.

خبر یونس بن عمّار هم مؤیّد این نظر است:

و عن علیّ بن ابراهیم عن محمدبن عیسی عَن یونسِ بن عبدالرحمن عَن یونسِ بن عمّار عن اَبی عبدالله(ع) قال: قیل لَهُ و اَنا حاضر: اَلرَّجُلُ یکون فی صلاتِه خالیاً فَیَدْخُلُهُ الْعُجْب، فقال: اذا کان اَوَّلُ صَلاتِه بِنیّةٍ یُریدُ بِها رَبَّهُ فَلایَضُرُّهُ مادَخَلَهُ بَعْدَ ذلک فَلْیَمْضِ فی صلاتِه وَلْیَخْسَأِ الشَّیطان[2] .

یونس بن عمّار گوید به امام صادق(ع) گفته شد در حالی که من حاضر بودم: مردی در حال نمازش خالی است پس عجب داخل او می شود پس فرمود اگر از اول نمازش با نیّتی بوده که اراده نموده است با آن پروردگارش را پس آنچه بعداً داخل شده ضرری به او نمی رساند پس نمازش را ادامه دهد و شیطان را از خود براند و دور کند.

از این روایت معلوم می شود حکم عُجب مقارن صلاة که غیرمبطل است و اعاده یا قضاء آن واجب نیست تا چه رسد به عُجب متأخر و بعد عمل.

البته تردیدی در قبح صفت عُجب نیست و تعبیراتی که در نصوص مطرح شده دلالت بر حرمت آن و لزوم تزکیه آن از نفس دارد زیرا عُجب از مهلکات و موانع صعود عمل الی الله و قبولی اعمال شمرده شده است.

فی المحاسن (احمدبن محمدالبرقی):

عن ابن ابی عمیر عن منصورِبن یونس عَنْ ابی حمزةَ الثُمالی عن ابی عبدالله اَوْ علی بن الحسین علیهماالسلام قال: قال رسول الله(ص) فی حدیث ثلاثٌ مُهلِکات شُحٌّ مُطاع و هوی مُتَّبَع و اِعجابُ المرءِ بنفسِه[3] .

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : سه چیز هلاک کننده است ، بخلی که دنبال شود و هوای نفسی که پیروی گردد و عجب و خودبینی.

و عنه عن احمدبن محمد عن محمدبن سنان عن نضربن قِرْواش عن اِسحاق بن عمّار عن ابی عبدالله(ع) قال اَتی عالمٌ عابداً فقال له کیفَ صَلَاتُکَ فَقَالَ مِثْلِی یُسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ وَأَنَا أَعْبُدُاللَّهَ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَکَیْفَ بُکَاؤُکَ فقَالَ أَبْکِی حَتَّی تَجْرِیَ دُمُوعِی، فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَإِنَّ ضَحْکَکَ وَأَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُکَائِکَ وَأَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا یَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَیْءٌ[4] .

اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمودند: عالمی نزد عابدی آمد و به او گفت نمازت چگونه است؟ پس او گفت از مثل من سؤال می شود درباره نمازش! در حالی که من عبادت کرده ام خدا را از فلان و فلان زمان. عالم گفت گریه ات چگونه است؟ پس او گفت گریه می کنم تا اشک هایم جاری شود. پس عالم به او گفت بتحقیق خنده تو در حالی که ترس داشته باشی بالاتر است از گریه تو در حالی که خودبین باشی بدرستی که شخص خودبین چیزی از عملش صعود نمی کند.

صحیحه عبدالرحمان بن حَجّاج:

و عن علی بن ابراهیم عن محمدبن عیسی عن یونس بن عبدالرحمن بن الحَجّاج قلت لأبی عبدالله(ع) : الرّجُلُ یَعْمَلُ الْعَمَلَ وَ هُوَ خائِفٌ مُشْفِقٌ ثُمَّ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ اَلْبِرِّ فَيَدْخُلُهُ شِبْهُ اَلْعُجْبِ بِهِ فَقَالَ هُوَ فِي حَالِهِ اَلْأُولَى وَ هُوَ خَائِفٌ أَحْسَنُ حَالاً مِنْهُ فِي حَالِ عُجْبِه[5] .

یونس بن عبدالرحمان بن الحجّاج گوید: به امام صادق(ع) گفتم، مردی عملی را انجام می دهد در حالی که خوف و ترس دارد سپس کار نیکی انجام می دهد پس داخل می شود در او چیزی شبیه عُجب به خاطر آن عمل پس امام(ع) فرمود، آن شخص حال اوّلش که ترس داشته بهتر از حالت عجب او می باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo