< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

97/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/قیام /عَدَمُ التَّفْریجِ

 

متن:

و کذا یُعْتَبَرُ فیهِ عَدَمُ التَّفْریجِ بَیْنَ الرِّجْلَیْن فاحِشاً ‌بِحَیْثُ یَخْرُجُ عَنْ صِدْقِ الْقیام‌ و أمّا إذا کان بغیر الفاحش فلابأسَ و الأحوط ‌الوقوفُ علی القدمین دُونَ الْأصابِعِ وَ أصْلِ القَدَمَیْنِ وَ إنْ کانَ الْأقْوی کِفایَتُهما ‌أیضاً بَلْ لایَبْعُدُ إجزاءُ الْوُقُوفِ عَلَی الْواحِدَةِ.‌

(و همچنین معتبر است در حال قیام اینکه بین دو پا فاصله زیاد و باز بودن فاحِش نباشد به گونه ای که از صدق قیام خارج گردد و امّا در صورتی که باز بودن بین دو پا زیاد نباشد اشکال ندارد و احوط ایستادن بر هر دو پا می باشد نه بر انگشتان و نه بر پاشنه پاها هرچند اقوی کفایت آنهاست همچنین بلکه بعید نیست مجزی بودن «اکتفاء نمودن» بر یک پا)

شرح:

فاصله و باز بودن بین دو پا در حالی که به صدق قیام اخلال وارد کند بی تردید جایز نیست زیرا که با قیام واجب منافات دارد. امّا اگر این گُشادی بین دو قدم در حدّی است که اخلال به صدق قیام نکند مشهور فقهاء آن را جایز دانسته اند.

دلیل آن را هم تمسّک به اطلاقات ادلّه قیام ذکر کرده اند (با توجه به صدق قیام)

مرحوم شیخ مفید در (اَلْمُقْنَعه) و مرحوم صدوق در (اَلْمُقْنَع) قائل شده اند بر عدم تباعد بین الرجلین بیش از یک وجب بنابراین به نظر ایشان فاصله بین دو پا نبایستی بیشتر از یک وجب باشد.

صاحب حدائق (یوسف بن احمد بحرانی) هم به این نظر متمایل گردیده اند با این بیان:

قد صرّح جملةٌ مِنَ الْاَصْحاب بانّه لایجوز تباعُدُ ما بین الرّجْلَین بمایخرجُ عن حَدِّ القیام و الظّاهِرُ اَنَّ مستنَدهم فی ذلک الْعُرْف فَاِنَّ مَنْ اَفْحَشَ فی التباعُدِ بَیْنَهما لایُعَدُّ قائِماً عرفاً ... المفهومُ مِنَ الْاَخبار کَما تَقَدَّم فی شرحِ صحیحة حمّاد اَنَّ نَهایَةَ التَّباعُدَ بینهما قَدْرَ شِبْرٍ و الاحتیاط یَقْتَضی اَنْ لایَزیدَ علی ذلِکَ فاِنَّه من المحتمل قریباً اَن یَکُونَ هذا غایة الرُّخْصَةِ فی التّباعُدِ بینَهما و یَقینُ البرائَةِ یَقْتضی الوقوف علی ذلک)[1] .

(تعدادی از اصحاب تصریح نمودند به اینکه جایز نیست فاصله بین دو قدم به گونه ای که از حدّ قیام خارج شود «قیام صدق نکند» و ظاهر این است که مستند ایشان در این نظریه، عرف می باشد، پس مطمئناً کسی که فاصله زیادی بین دو قدم ایجاد نماید از دیدگاه عرف، قائم شمرده نمی شود ... آنچه از اخبار فهمیده می شود «همانطور که قبلاً در شرح صحیحه حمّاد گذشت» این است که نهایت فاصله بین دو قدم به قدر یک وجب می باشد و احتیاط مقتضی است که بیشتر از این مقدار یعنی بیشتر از یک وجب نباشد زیرا احتمال نزدیک به یقین است که این مقدار نهایت رخصت در فاصله بین دو قدم است و یقین به برائت ذمّه اقتضاء دارد وقوف این چنین را.

صحیحه زراره:

عن ابی جعفر(ع) قالَ اِذا قُمْتَ اِلَی الصَّلاةِ فَلاتُلْصِقْ قَدَمَکَ بِالْاُخْری وَدَعْ بَیْنَهُما فَصْلاً اِصْبَعاً اَقَلُّ ذلِکَ اِلی شِبْرٍ اَکْثَرُهُ[2] .

زراره از امام باقر نقل کرده که فرمود: زمانی که می ایستی برای نماز پس قدمت را به قدم دیگرت الصاق نکن (نَچَسْبان) و قرار بده بین دو قدم فاصله ای به اندازه یک انگشت حداَقل و یک وجب حداکثر.

صحیحه حمّاد بن عیسی:

محمد بن علی بن الحسین بِاسناده عن حمّاد بن عیسی عن ابی عبدالله(ع) فی حدیث انّه لمّا صلّی قامَ مُستقبَلَ القِبلَة منتصِباً فارسل یَدَیْه جمیعاً عَلی فَخْذَیْهِ قد ضَمَّ اصابعَهُ و قَرَّبَ بین قدَمیّه حَتّی کان بَیْنَهُما ثلاثةُ اصابع مُفَرَّجات و اِستَقبَلَ بأَصابِع رِجْلَيه جَميعاً لَم يَحْرِفْهُما عَن القِبلة[3] .

(حمّاد بن عیسی نقل نمود در حدیثی از امام صادق(ع): زمانی که به نماز ایستاد مقابل قبله در حال انتصاب «قامت راست» پس افکنده دو دستش را روی ران هایش در حالیکه انگشتانش بسته است و بین دو قدم را نزدیک به هم ساخته تا بین آنها سه انگشت باز فاصله شد و انگشت های پا را رو به قبله قرار داده در حالی که از قبله منحرف نبود.)

أقول:

ظاهر این دو صحیحه هرچند دالّ بر لزوم رعایت فاصله حداکثر تا شبر است و عدم جواز تفریج بیش از حدّ شبر می باشد.

لکن باتوجه به اینکه این مسأله مبتلا به دائمی مکلّفین است با عین حال مشهور اصحاب به جواز تفریج و فاصله بین قدمین تا حدّی که صدق قیام کند حکم نموده اند و آنچه متعارف است معمولاً تفریج بیش از حدّ شبر هرچند مختصر از سوی نمازگزاران است. لذا می توان فاصله تا حد شبر را ارجح دانست و بیشتر از آن مادام صدق قیام کند جایز هرچند مکروه می باشد.

آیا وقوف و اعتماد بر رجلین واجب است یا نه؟

صحیحه محمد بن ابی حمزه:

محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن محمد بن ابی حمزه عن ابیه قال رأیتُ علیَّ بن الحسینِ فی فِناءِ الکَعْبَةِ فی اللَّیلِ و هو یُصلّی فَاطالَ القیام حَتی جَعَلَ یتوکَّاُ مَرَّةً علی رِجْلِه الیُمْنی و مرَّةً علی رِجْلِه الیُسری[4] .

محمد بن ابی حمزه از پدرش نقل کرده که گفته است دیدم علی بن الحسین(ع) را درب خانه کعبه هنگام شب در حالی که نماز می خواند پس قیام را طولانی نمود تا جایی که یک مرتبه تکیه بر پای راستش و یک مرتبه بر پای چپش تکیه می کرد.

صاحب جواهر (شیخ محمّد حسن نجفی):

مِنَ الْمُحْتَملِ اَوِ الظّاهِرِ اَنّه فِی النّافِلَةِ لکِنْ قَدْ یُقالُ بِاَصالَةِ الْاِشْتِراکِ فی الْاَحْکامِ مَعَ اَنَّ الظّاهِرَ بَعْدَ اخْتیارِ ذاتِ القیام مِنَ النّافِلَة انّه یُعتَبَرُ فی قیامها مایُعتَبَرُ فی قیامِ الْفَریضَةِ[5] .

(صاحب جواهر گوید: محتمل است یا ظاهر در این است که روایت مربوط به نماز نافله باشد لکن گفته شده که اصالة الاشتراک بین فریضه و نافله در احکام جاری است مضافاً بر اینکه بعد از آنکه قیام را اختیار شود در نماز نافله در قیام آن معتبر است آنچه در قیام فریضه معتبر می باشد.)

و این بدان معنا است که هرچند نافله را می شود نشسته خواند لکن بر فرض که قیام و ایستادن را اختیار و انتخاب نمود جمیع احکام قیام در آن معتبر است و بنابراین در روایت محمد بن ابی حمزه هرچند نماز امام نافله هم بوده باشد چنانچه در قیام وقوف علی القدمین (تکیه بر هر دو قدم) معتبر بود امام رعایت می نمود.

فتحصّل که تکیه بر قدمین در قیام حال نماز معتبر نمی باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo