< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

97/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/رکوع /واجبات رکوع

 

متن:

و واجباته امورٌ:‌ أحدها، اَلاِنحناء علی الوجه المتعارف بمقدار تَصِلُ یداه إلی رُکْبَتَیه‌ ‌وصولاً لَوْ أرادَ وَضْعُ شیءٍ مِنْهُما عَلَیْهما لَوَضَعَهُ و یکفی وصولُ مجموع أطْرافِ ‌الأصابِع الَّتی مِنها الإبهام علی الوجه المذکور و الأحوطُ الانحناء بمقدار‌ ‌إمکان وصول الرّاحةِ إلیها فَلایکفی مسمَّی الانحِناء.

(و واجبات آن اموری است: یکی از آنها انحناء بر وجه متعارف است به مقداری که دست هایش برسد به زانوهایش به طوری که اگر بخواهد قرار دهد چیزی از دست ها را بر زانوها بتواند انجام دهد و کفایت می کند رسیدن تمام اطراف انگشتان از جمله انگشت ابهام بر وجهی که ذکر شد و احوط این است که انحناء به مقدار امکان وصول کف دست به زانوها باشد پس مسمّای انحناء کافی نیست.)

اقوال الفقهاء:

شیخ مفید در مقنعه:

فاذا رَکَعَ فلیَمُدَّ عنقَهُ و لْیَعْدِل ظَهْرَه و یَلْقَمُ کَفّیهِ عَیْنَیْ رُکْبتیهِ وَ یَکونُ نَظَرُهُ ما بَیْنَ رِجْلَیْه[1] .

(پس هرگاه رکوع نمود پس امتداد دهد گردنش را و تعدیل و یکنواخت کند پشت خود را و محاذی قرار دهد دو دستش با زانوهایش و نظرش به مابین دو پایش باشد.)

شیخ طوسی در مبسوط:

و کمالُ الرکوع انْ ینحنی و یَضَعَ یدیه علی رُکبتیه مفرّجاً اصابعه[2] .

(و رکوع کامل این است که انحناء پیدا می کند و قرار می دهد دو دستش را بر زانوهایش در حالی که انگشتانش باز باشد.)

محقق در شرایع:

الخامس الرکوع و الواجبُ فیه خمسة اشیاء، الاوّل اَنْ یَنْحَنَی بقدر مایمکنُ وَضْعُ یَدَیه علی رُکبتیه[3] .

(پنجم، رکوع و واجب در آن پنج چیز است، اول اینکه انحناء پیدا می کند به قدری که ممکن باشد قرار گرفتن دو دستش بر زانوهایش.)

علامه در قواعد:

و یجب فیه الانحناء بقدر وضع یدیه علی رُکبتیه[4] .

(و واجب است در رکوع انحناء به اندازه ای که قرار گیرد دست ها بر زانوها.)

شهید اوّل در دروس و بیان و لمعه:

و یجبُ فیه الانحناء حتّی تَصِلَ کَفّاهُ رُکبتَیْه.

(و واجب است در رکوع انحناء تا برسد دو کف دست به زانوها.)

شهید ثانی در شرح لمعه:

بعد ذکر فتوی الشهید الاوّل: قال: المعتبر وصولُ جُزْءٍ مِنْ باطِنِه لاجمیعه و لارؤوس الاصابع[5] .

بعد از ذکر فتوای شهید اوّل گوید (معتبر این است که جزئی از باطن کفّ به زانوها برساند نه تمام آن را و نه منحصراً رؤوس انگشتان را.)

صاحب حدائق (یوسف بن احمد بحرانی):

یَجبُ الانحناء بقدر ماتَصِلُ یداه رُکْبَتَیْه وَ یُمْکن وضعُها علی الرُّکبتین[6] .

(واجب است انحناء به اندازه ای که برسد دست هایش به زانوهایش و ممکن باشد قرار دادن آنها بر زانوها.)

صاحب جواهر (شیخ محمد حسن نجفی):

اِنّ الوجوه المحتملة بل الاقوال ثلاثة او اربعة. احدها: الاجتزاءُ وصول رؤس الاصابع و اِنْ لَم یَصِلْ اِلی امکان الوضع. الثانی: الوضع ولو لبعض الکفّ. الثالث: وضعُ تمامِ الکَفّ. الرّابع: وضع بعض الرّاحة[7] .

(وجوه احتمالی بلکه اقوال سه گانه یا اربعه: اوّل مجزی بودن رساندن سر انگشتان هرچند نرسد به جایی که امکان قرار دادن بر زانوها باشد. دوم قرار دادن هرچند مقداری از کف دست بر زانوها. سوم قرار دادن تمام کف دست بر زانوها. چهارم قرار دادن مقداری از راحه «گودی کف دست» بر زانوها.)

شرح:

آنچه مسلّم است اینکه مطلق انحناء برای تحقق رکوع واجب در نماز کافی نیست نزد جمیع فرق مسلمین به جز ابوحنیفه که نسبت داده شده به او اکتفاء به همین مقدار.

قول مشهور در تعیین اندازه مقدار واجب در انحناء آن است که انحناء به حدّی باشد که دو دست نمازگزار به زانوها برسد به گونه ای که اگر قرار دهد چیزی از دست ها را بر زانوها ممکن باشد و این قول را مصنّف در متن عُروة بیان داشته است و اقوال فقهاء با اختلاف تعابیر (ید و کفّ و راحه) همین را می رساند، لذا ادعای اجماع بر آن شده است.

استدلال بر قول مشهور:

1- قاعده احتیاط، فراغ الذمّه از عهده تکلیف معلوم محقق نمی شود مگر به همین حدّ و اندازه که بیان گردید.

در پاسخ این استدلال گفته شده که این مورد از دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی است و آنچه در آن مقرّر است برائت می باشد نه اشتغال.

2- اجماع منقول که بعض فقهاء ادّعا نموده اند.

در پاسخ مضافاً بر عدم حجیت اجماع منقول، اصل ادعا موهون است کما اینکه مجلسی(ره) در بحار بیان کرده است، همانگونه که ادعای اجماع بر رساندن دست ها به زانوها شده است نسبت به قول رساندن سر انگشتان به زانو هم چنین است فلذا در نتیجه تعارض ساقط می شوند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo