< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

97/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/سجود /حرمت سجود برای غیر خدا

 

متن:

(فرع) یَحْرُمُ السُّجودُ لِغَیْرِ الله تعالی فانّه غایَة الخضوع فَیَخْتَصُّ بِمَنْ هو غایَةُ الکبریاءِ و العَظَمَة و سجدةُ الملائکةِ لَمْ تَکُنْ لِآدم بل کان قِبْلَة لَهُمْ کما اَنَّ سَجْدَةَ یعقوبٍ وَ وَلَدِه لم تکُنْ لیوسف بل لله تَعالی شکراً حیث رَأَوْا مااَعْطاهُ الله مِنَ الْمُلْکِ.

فما یَفْعَلُهُ سواد الشّیعه من صورةِ السَجْدَةِ عِنْدَ قَبْرِ اَمیرِالمؤمنین و غیره من الائمة(ع) مَشکِلٌ اِلّا اَنْ یَقْصُدُوا به سَجْدَةَ الشّکر لتوفیق اللهِ لَهُمْ لِاِدْراکِ الزّیادَةِ نَعَمْ لایَبْعُد جواز تقبیل الْعَتَبَةِ الشریفه.

(حرام است سجود برای غیر خداوند متعال پس به درستی که سجود نهایت خضوع است و اختصاص دارد به کسی که او در نهایت مرتبه کبریائیت و عظمت می باشد و سجده ملائکه برای آدم نبود بلکه آدم قبله گاه آنان بود همان گونه که سجده یعقوب و فرزندانش برای یوسف نبود بلکه برای خداوند بود به جهت شکرگزاری وقتی که دیدند آنچه را از فرمانروایی خداوند به یوسف عطا فرموده بود.

پس آنچه عوام شیعه انجام می دهند از صورت سجده نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه(ع) محل اشکال است مگر اینکه قصد آنان سجده شکر باشد به خاطر توفیق الهی در رسیدن به زیارت. بلی بعید نیست جواز بوسیدن عتبه شریفه.)

شرح:

در اینکه سجده برای غیر خدا حرام است هیچگونه خلافی نیست و کتاب و سنّت بر آن دلالت دارند.

کتاب:

﴿لاتسجدوا للشَّمس و لا للقمر.﴾[1]

(سجده نکنید برای خورشید و ماه)

مناط منع از سجده، مخلوقیت شمس و قمر است پس تعمیم به ماسوی الله دارد و اینکه این دو را ذکر نمود به عنوان نموداری از عظمت خلقت است و از همین جهت حضرت ابراهیم احتجاج نمود به وسیله آنها بر ربوبیت خالق متعال ابتداء به قمر اشاره کرد که «هذا ربّی» و بعد از افول آن به شمس اشاره کرد که «هذا ربّی هذا اکبر» و پس از افول آن فرمود:

﴿إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ.﴾[2]

(به درستی که من روی خود را به سمت کسی قرار داده ام که آسمان ها و زمین را آفرید پیرو آیین پاک هستم و از مشرکین نمی باشم.)

سنّت:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ إِنَّ قَوْماً أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ(ص) فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَيْنَا أُنَاساً يَسْجُدُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ أَمَرْتُ أَحَداً أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا[3] .

(سلیمان بن خالد از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: قومی آمدند نزد رسول خدا(ص) پس گفتند ای پیامبر خدا، ما دیدیم مردمی را که بعضی برای بعض دیگر سجده می کنند، پس رسول الله فرمود: چنانچه امر می کردم کسی را که برای کسی سجده کند، امر می کردم که زن سجده کند برای شوهرش.)

این روایت با سند معتبر دلالت دارد بر ممتنع بودن سجده برای غیر خداوند به لحاظ کلمه «لو» امتناعیه که دلالت بر امتناع سجود لغیرالله دارد.

در رابطه با منع سجده برای غیرخدا و حرمت آن اخبار بسیاری موجود است که هرچند از حیث سند ضعیف می باشد امّا متظافر بوده بلکه تواتر اجمالی دارند لذا می شود نسبت به آنها اعتماد نمود.

اکنون ببینیم در مورد سجود ملائکه به آدم یا سجود یعقوب و فرزندانش به یوسف چه پاسخی داده شده است؟

در روایات به دو وجه بیان گردیده است:

1- همانگونه که مصنّف هم تصریح نموده اند، سجود آنان برای خدا بوده و آدم و یوسف قبله ایشان قرار گرفتند به لحاظ تکریم و تجلیل از آنها همانگونه که کعبه برای مسلمانان قبله قرار داده شده است پس سجود برای آدم و یوسف نبوده بلکه شکرگزاری برای خداوند بوده است همانطور که ما برای سنگ های کعبه یا فضای آن سجده نمی کنیم.

2- هرچند سجود برای آدم بوده است امّا چون به امر خداوند بوده است در حقیقت برای خدا و عین عبودیت و توحید می باشد. همانگونه که اگر شخص بزرگی به کسی امر کند که دیگری را تعظیم و تکریم نماید در حقیقت این کار برگشتش به همان شخص بزرگ است که دستور داده است و تعظیم و تکریم وی محسوب می شود بدین ترتیب اگر کسی به کسی یا چیزی به غیر امر خداوند سجده نماید عمل وی شرک در عبادت محسوب می شود و قطعاً حرام است همانطور که سجده بر اصنام چنین است.

در بعض روایات هم وارد شده است که پیامبر اکرم(ص) در رابطه با سؤال کسی که از سجود لغیرالله با قیاس نسبت به سجود ملائکه برای آدم پرسید پاسخ دادند که سجده به آدم به اذن الله بوده است و با آوردن مثالی توضیح فرمود که اگر کسی به دیگری اجازه داد که وارد یکی از خانه هایش شود آیا جایز است وارد خانه دیگرش هم بشود با قیاس گرفتن به مجوّز دخول به خانه اوّل؟[4]

درباره این روایت صاحب مستندالعروة «محقق خوئی» گویند:

صاحب مستندالعروة:

و هَذا المضمونُ قویّ وَ اِن کانَ سَندُ الْخَبر ضَعیفاً وَ کَیْفَما کانَ فَالْحُکْمُ ظاهِرٌ لاغُبارَ علیه[5] .

(و این مضمون قوی است هرچند سند خبر ضعیف می باشد و به هرحال حکم ظاهر است و هیچ شبهه ای در آن نیست.)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo