< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/تشهد /جلوس الرجل

 

متن:

یستحَبّ أنْ یَجْلِسَ الرّجُلُ متورّکاً علی ‌نحو ما مَرَّ فی الجلوس بین السجدتین.

(مستحب است که مرد بنشیند به حال تورّک همانگونه که در جلوس بین دو سجده گذشت.)

شرح:

مستند آن چنین است:

صحیحه زراره:

محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه و عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان و عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد کلهم عن حماد بن عیسی عن حریز عن زراره عن ابی جعفر(ع) قال ... و اذا قَعَدْتَ فی تشهدّک فَاَلْصِق رُکبَتَیک بالْاَرْضِ و فَرِّج منهما شیئاً وَلْیکن ظاهرُ قدمِک الیُسری عَلی الارضِ و ظاهِرُ قدمِک الْیُمْنی عَلی باطِنِ قَدَمِک الْیُسْری وَ اَلْیَتاکَ عَلی الارضِ[1] .

(زراره از امام باقر(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود و هرگاه نشستی برای تشهد پس قرار بده زانوهایت را بر زمین و مقداری بین آنها فاصله بینداز و پشت پای چپ تو روی زمین واقع شود و پشت پای راستت بر کف پای چپ تو قرار گیرد و قسمت تحتانی تو بر روی زمین باشد.)

صاحب جواهر (محمد حسن نجفی):

بلاخلافٍ اجده فیه بل فی الغنیه و ظاهرالمنتهی و عَنْ صریح الخلاف الاجماعُ علیه و یشهد له التتبع[2] .

(بدون خلافی که یافته باشم بلکه در غنیه و ظاهر منتهی و صریح خلاف اجماع در این مسئله آمده است.)

متن:

فصلٌ فی التسلیم

وَ هُوَ واجبٌ عَلَی الأقوی و جُزءٌ مِنَ الصَّلاة فیجبُ فیه جَمیعُ مایُشْتَرَطُ ‌ ‌فیها مِنَ الاستقبالِ وَ سِتْرِ الْعُوْرَةِ وَ الطَّهارَةِ وَ غَیْرِها وَ مُخْرِجٌ مِنْها وَ مُحَلِّلٌ‌ ‌لِلْمُنافیاتِ الْمُحرَّمَةِ بِتَکْبیرةِ الْإحرامَ وَ لَیْسَ رُکْناً فَتَرْکُهُ عَمْداً مُبْطِلٌ لاسَهْواً

فَلَوْ سَها عَنْهُ وَ تَذَکَّرَ بَعْدَ إتْیانِ شیئٍ مِنَ الْمُنافیاتِ عمداً و سَهْواً أوْ بَعْدَ فَواتِ‌ ‌الْمُوالاةِ لا یَجِبُ تَدارُکُه.

صاحب شرایع تسلیم را به عنوان یکی از افعال صلوة علی الاصح دانسته است.

صاحب جواهر جمع کثیری از فقهاء را نام می برد که همین نظر را داشته اند بلکه از امالی نقل کرده که آن را به دین امامیه نسبت داده است.

در مقابل این نظر به عده ای از متقدمین و متأخرین قول به استحباب نسبت داده شده است.

در این بین جماعتی هم در مقام رفع خلاف برآمده اند و شواهدی از کلمات طائفه دوم آورده اند که اقتضاء دارد اتّفاق جمیع را بر وجوب و گفته اند کسی که ظاهر کلام وی استحباب تسلیم را می رساند در واقع منظورش السّلام علینا و علی عبادالله الصالحین است نه مطلق سلام از جمله این جماعت مرحوم صاحب جواهر و به تبع ایشان محقق همدانی می باشند.

أقول:

این نظریه رفع خلاف هرچند نسبت به بعض کلمات آنها صدق می کند امّا نسبت به کلمات جمیع آنان صادق نیست و بالاخره اختلاف نظر وجود دارد.

بدین ترتیب بایستی ادلّه هر یک از طرفین را ملاحظه نمود و در نهایت نظر داد.

اوّل: نصوصی که قائلین به وجوب تسلیم به آنها استناد نموده اند:

1- روایاتی که دالّ بر تحلیل تسلیم می باشد.

روایت قدّاح:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) افْتِتَاحُ الصَّلَاةِ الْوُضُوءُ وَ تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ[3] .

(قدّاح از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: رسول خدا فرمود: افتتاح صلاة به وضوء است و تحریم آن تکبیر و تحلیل آن تسلیم می باشد.)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo