< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/مبطلات نماز /خوردن و آشامیدن

 

متن:

التاسع: اَلْأکْلُ وَ الشُّرْبُ ‌الْماحیان لِلصّورَة فَتَبْطُلُ الصَّلاة بِهِما عَمْداً کان أوْ‌ ‌سَهْواً وَ الْأحْوَطُ الْاِجْتِنابُ عَمّا کان مِنْهُما مُفَوِّتاً لِلْمُوالاةِ الْعُرْفیَّةِ عمداً نَعَمْ ‌لابَأسَ بِابْتِلاعِ بَقایَا الطَّعامِ الباقیَة فِی الْفَم أوْ بَیْنَ الْاِسْنان وَ کَذا بِابْتِلاعِ قَلیلٍ‌ ‌مِنَ السُّکَّرِ الَّذی یَذوبُ و یَنْزِلُ شَیْئاً فَشَیْئاً.

(نهم: خوردن و آشامیدن در صورتی که صورت نماز با آنها محو گردد چه عمداً و چه سهواً مبطل نماز می باشد و احتیاط آن است در صورتی که موالات عرفیه فوت می شود از ارتکاب عمدی آن اجتناب گردد بلی بلعیدن بقایای طعام در دهان یا بین دندان ها اشکالی ندارد و همچنین بلعیدن کمی از شکر که در دهان باشد و کم کم آب شود و فرو رود ضرری ندارد.)

صاحب جواهر:

«در رابطه با اکل و شرب در نماز» لکن صَرَّحَ غَیْرُ واحِدٍ من المتأخّرین و متأخّریهم بِأنَّه لادَلیلَ یَخْتَصّانِ به حَتّی یَکُونا قاطِعَیْنِ لِلصَّلاةِ مُطْلَقا[1] .

(لکن تصریح نموده اند تعدادی از متأخرین و متأخر متأخرین به اینکه دلیل موجود نیست که اکل و شرب اختصاص به آن یافته باشند تا در نتیجه آن دو موجب بطلان نماز باشند مطلقا «اعم از اینکه موجب محو صورت نماز باشد یا نه و همین طور موجب فوات موالات عرفیه باشد یا نه.»)

شرح:

حق همین است که هیچگونه دلیلی که دالّ بر مبطل بودن اکل و شرب در نماز باشد موجود نیست. یعنی در خصوص عنوان اکل و شرب نصّی نداریم و اجماعی هم که تعبّدی کاشف از رأی معصوم بوده و حجّت باشد منتفی است.

امّا البته چنانچه اکل و شرب موجب محو صورت نماز گردد مبطل است و چنانچه موجب فوت موالات عرفیه باشد علی الاحوط باعث بطلان نماز خواهد بود با این تفاوت که در فرض محو صورت صلاة فرقی بین عمد و سهو نیست و در فرض فوت موالات عرفیه بطلان مختص به حال عمدی بودن آن است.

امّا در صورتی که اکل و شرب به حدّ ماحی صورت صلاة یا فوت موالات عرفی نرسد وجهی برای بطلان نماز نیست مگر آنچه را که صاحب جواهر ادّعا نموده اند یعنی قیام سیره متشرعه بر آن تا جایی که حتّی کودکان هم با آن آشنا هستند.

امّا در ردّ کلام ایشان صاحب مستندالعروة (محقق خوئی) گفته اند:

وَ اِنْ کانَتْ مُتَحَقِّقَةً اِلّا اَنَّ اِتّصالَها بِعَصْرِ المعصوم(ع) الَّذی هُوَ مَناطُ حُجیَّتِها غَیْرُ مَعْلُومٍ فَاِنَّ الْاَطْفالَ اِنَّما تَلَقَّوْها من آبائِهم وَ0 هُمْ مِنْ عُلَمائِهم اِلی اَنْ یَتَّصِلَ بُعَصْرِ الشَّیْخِ الطُّوسی وَ لَمْ تَکُنِ الْمَسْئَلَةُ مُعَنْوَنَةً قَبْلَهُ کَیْ یَعْرِفَ الْاِتّصال[2] .

(هرچند سیره متشرعه تحقق دارد لکن اتصال آن به عصر معصوم که مناط حجیّت سیره متشرعه است معلوم نیست پس اطفال از پدرانشان گرفته اند و پدران از علمای خود دریافت داشته اند تا برسد به عصر مرحوم شیخ طوسی و این مسئله قبل از آن عنوان نشده است که اتصال معلوم باشد.)

فتحصّل که اکل و شرب چنانچه ماحی صورت صلاة باشد، مبطل است و در فرض فوت موالات عرفیه بنابر احتیاط موجب بطلان است و در غیر آن مبطل نخواهد بود فلذا بلعیدن بقایای طعام یا شکری که به تدریج در دهان ذوب می شود و فرو می رود چون ماحی صلاة نیست و موجب فوات موالات عرفیه نمی شود مبطل نیست.

متن:

و یستثنی أیضاً ما ورد فی النَّصِّ‌ ‌بالخصوص من جواز شرب الماء لمن کان مشغولاً بالدّعاء فی صلوةِ الْوَتْر‌ ‌و کانَ عازِماً علی الصومِ فی ذلک الیَوْم و یَخشی مُفاجَأَةَ الْفَجْر وَ هُوَ عَطْشانٌ ‌و الماءُ أمامَه وَ مُحتاج إلی خُطْوَتَین أوْ ثَلاثةٍ فَإنَّهُ یَجُوزُ لَهُ التَّخَطّی وَ الشُّربُ حَتّی‌ ‌یَرْوی وَ إنْ طالَ زمانُه إذا لَمْ یَفْعَلْ غیرُ ذلِک مِنْ مُنافیات الصَّلاة حتّی إذا أرادَ‌ ‌العودَ إلی مکانه رَجَعَ القهقری لِئَلّا یَسْتَدْبَر الْقِبْلَةَ و الأحوطُ الاقتصار علی الوَتْرِ‌ ‌المندوبِ و کذا عَلی خصوصِ شُرْبِ الماءِ فلا یُلْحَقُ به الأکْلُ و غیرُه، نَعَم‌ ‌الأقوی عَدَمُ الْاِقْتِصار ‌علی الوَتر و لا علی حال الدُّعاء فَیُلْحَقُ به مطلقُ النافلةِ ‌و غیرُ حالِ الدُّعاء و إن کان الأحوط الاقتصار.

(و استثناء شده است همچنین آنچه در نص وارد شده به خصوص از جواز آشامیدن آب برای کسی که مشغول به دعاء در نماز وتر است و تصمیم بر روزه آن روز را دارد و خوف دارد که صبح شود و او تشنه بماند در حالی که آب مقابل او قرار دارد و نیازمند به برداشتن دو یا سه قدم می باشد پس برای او جایز است گام بردارد و آب بنوشد تا سیراب گردد هرچند زمان آن طولانی شود به شرطی که از دیگر منافیات نماز انجام ندهد تا زمانی که قصد بازگشت به مکانش را کند به صورت قهقرایی برگردد تا پشت به قبله نشود و احوط اقتصار بر وَتر مستحبی است و نیز اقتصار بر خصوص آشامیدن آب پس ملحق نمی شود خوردن و دیگر امور، بلی اقوی عدم اقتصار بر وتر و نه بر حال دعاء می باشد و مطلق نافله بر آن ملحق می گردد و غیرحال دعا هرچند احوط اقتصار است.)

اکنون نصوصی که موجب این استثناء شده است را متذکر می شویم:

روایت سعید الاعرج:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَيْثَمِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) إِنِّي أَبِيتُ وَ أُرِيدُ الصَّوْمَ فَأَكُونُ فِي الْوَتْرِ فَأَعْطَشُ فَأَكْرَهُ أَنْ أَقْطَعَ الدُّعَاءَ وَ أَشْرَبَ وَ أَكْرَهُ أَنْ أُصْبِحَ وَ أَنَا عَطْشَانُ وَ أَمَامِي قُلَّةٌ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا خُطْوَتَانِ أَوْ ثَلَاثَةٌ قَالَ تَسْعَي إِلَيْهَا وَ تَشْرَبُ مِنْهَا حَاجَتَكَ وَ تَعُودُ فِي الدُّعَاءِ[3] .

(سعید اعرج گوید: به امام صادق گفتم بیتوته می نمایم در حالی که قصد روزه گرفتن دارم به نماز وتر مشغولم در حالی که تشنه ام پس مایل نیستم دعا را قطع نموده و آب بنوشم و مایل نیستم که صبح شود و تشنه بمانم و پیش روی من کوزه آب است به طوری که بین من و آن، دو یا سه قدم است فرمود حرکت می کنی به سوی آن و می آشامی از آن به مقدار نیازت و باز می گردی به دعاء.)

موثقه سعید الاعزج:

‌مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ أَنَّهُ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَكُونُ فِي الْوَتْرِ وَ أَكُونُ قَدْ نَوَيْتُ الصَّوْمَ فَأَكُونُ فِي الدُّعَاءِ وَ أَخَافُ الْفَجْرَ فَأَكْرَهُ أَنْ أَقْطَعَ عَلَي نَفْسِيَ الدُّعَاءَ وَ أَشْرَبَ الْمَاءَ وَ تَكُونُ الْقُلَّةُ أَمَامِي قَالَ فَقَالَ لِي فَاخْطُ إِلَيْهَا الْخُطْوَةَ وَ الْخُطْوَتَيْنِ وَ الثَّلَاثَ وَ اشْرَبْ وَ ارْجِعْ إِلَي مَكَانِكَ وَ لَاتَقْطَعْ عَلَي نَفْسِكَ الدُّعَاءَ[4] .

(سعید اعرج نقل کرده که به امام صادق گفتم فدایت شوم در نماز وتر می باشم در حالی که قصد روزه دارم پس به دعا مشغول هستم و خوف دارم که صبح شود پس مایل نیستم دعا را قطع کنم و آب بیاشامم و کوزه آب پیش روی من است پس آن حضرت به من فرمود یک یا دو سه قدم بردار و آب بنوش و برگرد به مکان خود و دعا را رها نکن.)

در سند روایت عبدالکریم بن عمرو قرار دارد که مرحوم شیخ در حق او گفته است (انّه واقفیٌ خبیث) لکن ظاهراً مراد ایشان خُبث العقیده است بخاطر واقفی بودن اوست و امّا در حدیث وی طعنی نیست پس با قول نجاشی که در حق وی گفته است (انّه ثقةٌ ثقةٌ) منافاتی ندارد.

واقفیه: امام موسی بن جعفر را آخرین ائمه می دانند و گویند او زنده است و ظهور خواهد کرد و زمین از عدل و داد پُر می کند و ظلم را محو می نماید.

در سند روایت تنها میثم بن ابی مسروق النّهدی توثیق نشده است هرچند ممدوح است ضمناً از رجال کامل الزیارات می باشد.

امّا از حیث دلالت هردو تصریح در جواز دارند تنها بحث در حدود استثناء می باشد.

در رابطه با کلام مصنّف به چند نکته اشاره می کنیم:

1- (وَ اِنْ طالَ زمانه) هرچند زمان رفتن و آشامیدن آب و برگشتن طولانی شود، دلیل آن اطلاق نصّ می باشد.

2- اینکه متذکر شده است در صورتی که غیر از آشامیدن آب سایر منافیات را انجام ندهد دلیل آن است که در نصّ تنها نظر به جواز رفتن و آشامیدن و بازگشتن است نه سایر منافیات از قبیل برگشتن از قبله لذا گوید در بازگشتن به نحو قهقرایی برگردد.

3- بنابر احوط اقتصار به وَتر نه دیگر نمازهای مستحبی و اقتصار به شرب نه اکل و اقتصار به دعا نه حالات دیگر به دلیل آنچه در نصّ به آن تصریح گردیده است. هرچند اقوی عدم الاقتصار به وَتر و حال دعا می باشد به دلیل قطع بلکه اجماع بر الغاء خصوصیة مورد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo