< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/صلوة آیات /بررسی نصوص

 

روایت ابن ابی یغفور:

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ فَانْكَسَفَ كُلُّهَا فَإِنَّهُ يَنْبَغِي لِلنَّاسِ أَنْ يَفْزَعُوا إِلَي إِمَامٍ يُصَلِّي بِهِمْ وَ أَيُّهُمَا كَسَفَ بَعْضُهُ فَإِنَّهُ يُجْزِي الرَّجُلَ يُصَلِّي وَحْدَهُ[1] .

(ابن ابی یغفور از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود هرگاه کسوف شمس و قمر واقع شد پس تمام آن گرفت سزاوار است برای مردم اینکه به امامی که با آنها نماز گذارد اقتداء کنند و هریک از آن دو که بعض آن گرفته باشد مجزی است برای شخص که فرادی بخواند.)

وجه استدلال این گونه است که کلیّت و جزئیت کسوف عادةً دانسته نمی شود و راهی برای شناخت آن نیست مگر با گرفتگی کامل یا شروع به انجلاء و بنابراین اگر به مجرد شروع انجلاء (که کاشف از جزئیت است) وقت تمام باشد که جایز نیست تأخیر عمدی تا آن زمان در حالی که ظاهر روایت جواز تأخیر است تا واضح شود جزئیت یا کلیّت و در نتیجه مترتب گردد بر آنچه روایت متضمن آن است یعنی تفصیل بین نماز جماعت یا فرادی.

مرحوم محقق همدانی به همین روایت استدلال کرده اند جهت اثبات اینکه انتهاء وقت نماز آیات انتهاء الانجلاء است نه شروع الانجلاء.

انصافاً دلالت روایت بر این مدّعی صحیح و تمام است.

لکن از لحاظ سند ضعیف است به جهت علی بن یعقوب هاشمی که توثیق نشده است و بنابراین همچون دیگر موارد صرفاً برای تأیید ادلّه دیگر صلاحیت دارد.

صحیحه معاویة بن عمّار:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِیَة بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) صَلَاةُ الْكُسُوفِ إِذَا فَرَغْتَ قَبْلَ أَنْ يَنْجَلِيَ فَأَعِدْ[2] .

(معاویة بن عمار گوید امام صادق(ع) فرمود نماز کسوف زمانی که فارغ شدی قبل از آنکه انجلاء واقع گردد و به طور کامل باز شود پس اعاده کن.)

وجه استدلال به این صحیحه چنین است که ظهور دارد در بقاء وقت تا تمام الانجلاء از آن جهت که اعاده واقع شود در وقتش.

لکن بر این استدلال اشکال وارد شده است به این نحو که با توجه به انجام یافتن تکلیف، اعاده استحبابی است و استحبابِ اعاده تلازم با بقاءوقت ندارد زیرا ممکن است وقت واجب با شروع انجلاء منقضی شده باشد با عین حال اعاده تا تمام الانجلاء به لحاظ تضرّع الی الله و دفع بلاء مستحب باشد.

البته در اینجا هم بعضی گفته اند متفاهم عرفی از امر به اعاده، بقاء الوقت می باشد.

در مجموع همانگونه که ملاحظه شد تا اینجا با نصوصی که ذکر گردید قول به اثبات امتداد وقت تا تمام الانجلاء با ایراداتی مواجه است به لحاظ قصور آنها سنداً یا دلالةً علی سبیل منع الخلوّ. (بالاخره خالی از اشکال نیست یا از حیث سند یا از حیث دلالت.)

بعضی که دلالتش تمام است از جهت سند مخدوش می باشد و بعضی که سندش صحیح است از حیث دلالت تمام نمی باشد.

از نصوص که بگذریم، مطلبی را مرحوم صاحب جواهر برای اثبات امتداد وقت تا تمام الانجلاء به آن استناد نموده اند قابل توجه است:

«اطلاق نصوص الوجوب بالکسوف و الفعلِ حینه ضرورةَ صِدْقِه الی تمام الانجلاء.»

با این بیان که موضوع در نصوصی که قبلاً ذکر شد کسوف و خسوف است و واضح است که این دو عنوان صدق می کند از آغاز حدوث آنها تا تمام الانجلاء بدون اینکه از این جهت فرقی بین ماقبل شروع الانجلاء و مابعد آن باشد پس مادام که آیة سماوی باقی است کسوف و خسوف صدق می کند و موضوع محقق است بنابراین به مقتضای اطلاقات نصوص حکم وجوب نماز بر موضوع یعنی کسوف و خسوف تا پایان انجلاء در حالی که دلیلی که تقیید کند آن را به قبل از شروع انجلاء موجود نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo