< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/قضاء الصلاة /بررسی نصوص

 

2- نصوصی که ظهور دارد در وجوب قضاء مغمی علیه تمام نمازهایی را که از او فوت شده است بعد از اِفاقه و برطرف شدن اِغماء.

صحیحه ابن سنان:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ تَرَكْتَهُ مِنْ صَلَاتِكَ لِمَرَضٍ أُغْمِيَ عَلَيْكَ فِيهِ فَاقْضِهِ إِذَا أَفَقْتَ[1] .

(عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود هر آنچه ترک کرده ای از نمازت به جهت بیماری که در آن بیهوش شده ای پس قضاء کن هرگاه افاقه پیدا کردی و از بیهوشی خارج گردیدی.)

صحیحه محمد بن مسلم:

وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُغْمَي عَلَيْهِ ثُمَّ يُفِيقُ قَالَ يَقْضِي مَا فَاتَهُ يُؤَذِّنُ فِي الْأُولَي وَ يُقِيمُ فِي الْبَقِيَّةِ[2] .

(محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل کرده که سؤال کردم از آن حضرت راجع به شخصی که بیهوش شده سپس افاقه پیدا کرده است فرمود قضاء می کند آنچه از او فوت شده، در اوّلی اذان می گوید و در بقیّه اقامه.)

صحیحه منصور بن حازم:

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) فِي الْمُغْمَي عَلَيْهِ قَالَ يَقْضِي كُلَّ مَا فَاتَهُ[3] .

(منصور بن حازم از امام صادق در رابطه با شخصی که بیهوش شده فرمود تمام آنچه از او فوت شده است قضاء نماید.)

صحیحه رِفاعه:

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُغْمَي عَلَيْهِ شَهْراً مَا يَقْضِي مِنَ الصَّلَاةِ؟ قَالَ يَقْضِيهَا كُلَّهَا إِنَّ أَمْرَ الصَّلَاةِ شَدِيدٌ[4] .

(رِفاعه از امام صادق(ع) نقل کرده است که سؤال کردم از آن حضرت راجع به کسی که یک ماه بیهوش بوده است چه مقدار از نماز را قضاء نماید؟ فرمود تمام آن را قضاء کند به تحقیق که امر نماز شدید است.)

3- نصوصی که امام(ع) امر فرموده به اینکه 3 روز یا یک روز از ایام اغماء را قضاء نماید.

صحیحه حفص بن البَخْتَری:

وَ عَنْهُ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ الْمُغْمَي عَلَيْهِ يَقْضِي صَلَاتَهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ[5] .

(حفص بن البختری از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود مُغمی علیه قضاء می کند نمازش را سه روز.)

صحیحه ابی بصیر:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع) رَجُلٌ أُغْمِيَ عَلَيْهِ شَهْراً أَيَقْضِي شَيْئاً مِنْ صَلَاتِهِ قَالَ يَقْضِي مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ[6] .

(ابوبصیر گوید به امام باقر(ع) گفتم شخصی یک ماه بیهوش بوده آیا قضاء کند چیزی از نمازش را فرمود سه روز آن را قضاء می کند.)

صحیحه حفص:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُغْمَي عَلَيْهِ قَالَ فَقَالَ يَقْضِي صَلَاةَ يَوْمٍ[7] .

(حفص گوید سؤال کردم از امام صادق(ع) راجع به کسی که بیهوش بوده است فرمود یک روز نمازش را قضاء نماید.)

جمع بین روایات:

مشهور جمع بین آنها نموده اند با حمل دسته دوم بر استحباب به جهت مقدم بودن نصّ بر ظاهر با توجه به اینکه دسته اول تصریح در نفی وجوب دارد و دسته دوم ظهور در وجوب دارد بنابراین با تصرّف در دسته دوم آن را حمل بر استحباب می کنیم همان طور که در موارد مشابه هم اقتضاء جمع چنین است.

روایت ابی کهمس هم شاهد و مؤیّد این جمع می باشد.

روایت ابی کهمس:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) وَ سُئِلَ عَنِ الْمُغْمَي عَلَيْهِ أَ يَقْضِي مَا تَرَكَ مِنَ الصَّلَاةِ فَقَالَ أَمَّا أَنَا وَ وُلْدِي وَ أَهْلِي فَنَفْعَلُ ذَلِكَ[8] .

(ابی کهمس گوید شنیدم از امام صادق(ع) در حالی که از آن حضرت سؤال شده بود راجع به مُغمی علیه که آیا قضاء می کند نمازهایی را که ترک کرده است؟ پس فرمود امّا من و فرزندان و اهل بیت من پس انجام می دهیم آن را.)

این روایت ظاهر در استحباب است زیرا که اگر حکم قضاء به نحو وجوب ثابت بود اختصاص به امام(ع) و فرزند و اهل بیت آن حضرت وجهی نداشت.

بعضی هم به نوع دیگری جمع نموده اند بدین ترتیب که چون دسته اول روایات را که نفی وجوب قضاء می کند موافق با مذهب عامّه است حمل بر تقیّه کرده اند و در نتیجه قائل به وجوب قضاء نمازهای فوت شده از مُغمی علیه شده اند.

بر این نوع حمل اشکال وارد است زیرا تصرف در جهت صدور فرع بر استقرار تعارض می باشد و آن هم در صورتی است که جمع دلالی امکان پذیر نباشد و همان گونه که ملاحظه شد تقدیم نصّ بر ظاهر در مانحن فیه و حمل بر استحباب «طبق نظریه مشهور» از انحاء جمع عرفی بین دلیلین است بنابراین نوبت به حمل بر تقیّه نمی رسد.

نکته ای که لازم است متذکر شویم آن است که در نصوصی کهاثبات قضاء می کنند و حمل بر استحباب گردید چنین اختلافی مشاهده می شود که در بعضی قضاء جمیع و در بعضی قضاء سه روز و بعض دیگر قضاء یک روز آمده است که حمل بر مراتب فضل می گردد. یعنی قضاء جمیع نمازهای فوت شده افضل است و ثلاثة ایام از لحاظ فضیلت حدّ وسط و یوم واحد مرتبه پایین تر از حیث فضل می باشد.

این مطلب هم معلوم است که آنچه بیان شد حکم اغماء مستوعب للوقت است که ترک اداء مستند به آن است امّا در صورتی که ترک مستند به غیر اغماء باشد مثل اینکه با بقاء وقت نماز از حالت اغماء خارج شده و افاقه یافته لکن به جهت عذر دیگری مانند نوم و غیره نماز را ترک نموده است قضاء آن واجب و در واقع خارج از محل کلام خواهد بود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo