< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلوة الجماعة /عدم حائل

 

متن:

نَعَمْ إنَّما یعْتَبَر ذلِکَ إذا کانَ الْمَأْمُومُ رَجُلاً، أمَّا الْمَرأة فَلا بَأسَ بِالْحائِلِ‌ ‌بَیْنَها وَ بَیْنَ الْإمامِ أوْ غَیْرِه مِنَ الْمَأمومینَ ‌مَعَ کَوْنِ الْإمامُ رَجُلاً بشرط أن‌ ‌تکونَ عالِمَةً بأحوال الإمام من القیام و الرکوع ‌و السّجود و غیرها مع أنَّ الأحوطَ فیها أیْضاً عدمُ الحائِل.هذا وَ أمّا إذا کانَ‌ ‌الْإمامُ امْرأَةً أیضاً فَالْحُکمُ کَما فِی الرَّجُل.

(بلی شرط عدم حائل معتبر است زمانی که مأموم مرد باشد امّا اگر زن باشد حائل بین وی و بین امام جماعت یا بین وی و مأمومین دیگر اشکالی ندارد در صورتی که امام جماعت مرد باشد، به شرط اینکه مأموم زن به احوال امام از قیام و رکوع و سجود و غیر آن مطّلع باشد با عین حال احوط در مورد زنان هم عدم الحائل است و امّا چنانچه امام جماعت هم زن باشد حکم در آن همانگونه است که در مورد رجل بیان شد.)

شرح:

مستند این فتوی موثقه عمّار می باشد.

موثقه عمّار:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي بِالْقَوْمِ وَ خَلْفَهُ دَارٌ وَ فِيهَا نِسَاءٌ هَلْ يَجُوزُ لَهُنَّ أَنْ يُصَلِّينَ خَلْفَهُ قَالَ نَعَمْ إِنْ كَانَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْهُنَّ قُلْتُ فَإِنَّ بَيْنَهُنَّ وَ بَيْنَهُ حَائِطاً أَوْ طَرِيقاً فَقَالَ لَا بَأْسَ[1] .

(عمّار گوید سؤال کردم از امام صادق(ع) راجع به مردی که با جمعی نماز می خواند و پشت سر او خانه ای است و در آن زنانی هستند آیا جایز است برای ایشان اینکه نماز بخوانند پشت سر وی؟ فرمود بلی اگر امام پایین تر از آنان قرار گرفته باشد گفتم بین آنان و امام جماعت دیوار یا راه عبور است پس فرمود اشکالی ندارد.)

«در سند روایت عمرو بن سعید و عمّار می باشند که فتحی مذهب امّا ثقه هستند لذا روایت را موثقه می نامند.»

این موثّقه مُخَصِّص صحیحه زراره است که قبلاً ذکر شد و وجود حائل بین امام و مأموم و نیز بین خود مأمومین را منع می نمود و اکنون با توجه به موثقه عمار حالتی که امام مرد باشد و مأموم زن استثناء می شود و حائل بین آنها بی اشکال خواهد بود البته در صورتی که زن تمکّن از متابعت داشته باشد و لازمه آن آگاهی وی از حالات مختلف امام اعم از قیام و رکوع و سجود و غیره است.

ضمناً در فرضی که امام و مأموم هردو زن باشند عموم صحیحه مزبور شامل آن است یعنی وجود حائل منع دارد.

مرحوم محقق در شرایع تصریح نموده اند:

وَ لاتَصِحُّ مَعَ حائِلٍ بَیْنَ الْاِمامِ وَ الْمَأْمُومِ یَمْنَعُ الْمُشاهَدَةِ اِلّا اَنْ یَکُونَ الْمَأْمُومُ امْرَأَةً[2] .

(و جماعت صحیح نیست با وجود حائل بین امام و مأموم که مانع از مشاهده است مگر اینکه مأموم زن باشد.)

صاحب جواهر نسبت به موردی که امام مرد باشد و مإموم زن چنین نظر داده اند:

یَصِحُّ وَ لَوْ مَعَ الْحائِلِ مِنْ جِدارٍ وَ غَیْرِه بَلْ لااَجِدُ فیه خِلافاً بَیْنَهُم کَمَا اعْتَرَفَ بِه بَعْضُهُمْ اِلِّا مِنَ الْحِلّی فَجَعَلَها کَالرَّجُلِ فی الفساد ...[3] .

(صحیح است هرچند با وجود حائل از دیوار و غیر آن بلکه نیافته ام در آن خلافی بین اصحاب همانطور که بعض ایشان بر آن اعتراف نموده اند مگر از حلّی که آن را همانند مرد قرار داده است در فساد و بطلان.)

مرحوم محقق خوئی ضمن اینکه معتقدند قول به خلاف منحصراً به مرحوم حلّی نسبت داده شده است علّت آن را چنین ذکر نموده اند:

و لم ینسب الخلاف فی المسأله اِلّا اِلَی الحلّی و هو مبنیٌّ عَلی مَسْلَکِه مِنْ عَدَمِ الْعَمَلِ بِاَخْبارِ الْاحادِ سیّما اِذا لَمْ یَکُنْ صحیحاً بِالْمَعْنَی الْمُصْطَلَحِ عِنْدَ الْمُتَأَخِرین فَاِنَّ الرُّواةِ الْواقعینَ فی اَواخِرِ سَنَدِ هذِه الرِّوایَة مِنَ الْفَطَحیّین فهیَ مُوَثَّقَةٌ لاصَحیحه، و حَیْثُ بنینا عَلی حُجّیّةِ الْخَبَرِ الْواحِدِ مِنْ غَیْرِ فَرْقٍ بَیْنَ الْمُوَثَّقِ وَ الصَّحیح فَلا مَناصَ مِنَ الْاِلْتِزامِ بِهذا الْاِسْتِثْتاءِ جمعاً بَیْنَ الْمُوَثَّقِ وَ الصَّحیحَة الْمُتَقَدّمَة کَما عَرَفْتَ[4] .

(و نسبت داده نشده خلاف در مسأله مگر به حلّی و آن هم مبنی بر مسلک وی می باشد در عمل نکردن به اخبار واحد خصوصاً زمانی که صحیحه به معنای مصطلح نزد متأخرین نباشد و معلوم است که راویان واقع در اواخر سند این روایت فتحی مذهب می باشند لذا این روایت موثقه است و صحیحه نمی باشد «طبعاً مرحوم حلّی آن را قبول نداشته اند» و از آنجا که مبنای ما حجیت خبر واحد است بدون فرق بین موثقه و صحیحه پس ناگزیر به این استثناء خواهیم بود به لحاظ جمع بین این موثقه و صحیحه ای که قبلاً ذکر شد همانگونه که دانستی.)

أقول:

فتحصّل که هرچند وجود حائل بین امام و مأموم منع دارد و مخلّ به جماعت است امّا در فرضی که امام مرد باشد و مأموم زن اشکالی ندارد و نماز جماعت صحیح خواهد بود.

متن:

أنْ لایَکُونَ مَوْقِفُ الْإمام أعْلی مِنْ مَوْقِفِ الْمَأمُومینَ عُلُوّاً مُعْتَدّاً بِه‌ ‌دَفْعیّاً کَالْأبْنیَّةِ وَ نَحْوِها لَا انْحِداریّاً عَلَی الْأصَحّ.

(دیگر اینکه محلّ ایستادن امام بالاتر از محلّ ایستادن مأمومین نباشد، آنچنان برتری که قابل توجّه باشد به صورت دفعی مانند بناها و امثال آن نه برتری تدریجی «سطح شیب دار» بنا بر قول صحیح تر.)

موثقه عمّار:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ وَ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي بِقَوْمٍ وَ هُمْ فِي مَوْضِعٍ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ فَقَالَ إِنْ كَانَ الْإِمَامُ عَلَي شِبْهِ الدُّكَّانِ أَوْ عَلَي مَوْضِعٍ أَرْفَعَ مِنْ مَوْضِعِهِمْ لَمْ تَجُزْ صَلَاتُهُمْ فَإِنْ كَانَ أَرْفَعَ مِنْهُمْ بِقَدْرِ إِصْبَعٍ أَوْ أَكْثَرَ أَوْ أَقَلَّ إِذَا كَانَ الِارْتِفَاعُ بِبَطْنِ مَسِيلٍ فَإِنْ كَانَ أَرْضاً مَبْسُوطَةً أَوْ كَانَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهَا ارْتِفَاعٌ فَقَامَ الْإِمَامُ فِي الْمَوْضِعِ الْمُرْتَفِعِ وَ قَامَ مَنْ خَلْفَهُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةٌ إِلَّا أَنَّهُمْ فِي مَوْضِعٍ مُنْحَدِرٍ قَالَ، لَابَأْسَ. قَالَ وَ سُئِلَ فَإِنْ قَامَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِ مَنْ يُصَلِّي خَلْفَهُ قَالَ لَابَأْسَ وَ قَالَ إِنْ كَانَ الرَّجُلُ فَوْقَ بَيْتٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ دُكَّاناً كَانَ أَوْ غَيْرَهُ وَ كَانَ الْإِمَامُ يُصَلِّي عَلَي الْأَرْضِ أَسْفَلَ مِنْهُ جَازَ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ خَلْفَهُ وَ يَقْتَدِيَ بِصَلَاتِهِ وَ إِنْ كَانَ أَرْفَعَ مِنْهُ بِشَيْ‌ءٍ كَثِيرٍ.

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَي مِثْلَهُ، مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَهُ[5] .

(عمّار از امام صادق(ع) نقل کرده که سؤال کردم از آن حضرت راجع به مردی که نماز می خواند با جمعی در حالی که آنها در جایی پایین تر از جایی که وی نماز می خواند در آن؟ پس فرمود اگر امام بر شبه سَکو یا در جایی بالاتر از جای مأمومین قرار گیرد نمازشان جایز نیست. پس چنانچه امام بالاتر از جای مأمومین به اندازه یک انگشت یا بیشتر یا کمتر در زمینی که ناهموار است و علوّ دفعی دارد قرار گرفته باشد، و اگر امام در موضع مرتفع از زمین مسطّح امّا شیب دار ایستاده و مأمومین پشت سر و پایین تر از وی باشند فرمود: اشکالی ندارد. پس سؤال شد و اگر امام پایین تر از کسی که پشت سر او نماز می خواند باشد؟ فرمود: اشکالی ندارد و اگر شخص بالای خانه یا غیر آن بر سَکو یا غیر آن قرار گرفته و امام روی زمین پایین تر از وی باشد جایز است آن شخص پشت سر امام به نماز بایستد و به او اقتداء نماید، هرچند آن شخص به مقدار زیاد بالاتر از امام قرار داشته باشد.

و صدوق با سندش مثل آن را از عمّار بن موسی و محمد بن الحسن با سندش مثل آن را از محمد بن یعقوب روایت کرده است.)

تذکّر:

هرچند صاحب وسائل موثقه مزبور را به نقل از کافی آورده و طبق نسخه کافی (إِذَا كَانَ الِارْتِفَاعُ بِبَطْنِ مَسِيلٍ) ذکر شده است امّا در بعض نسخه های تهذیب به جای (بِبَطْنِ مَسِيلٍ) چنین آمده است (بِقَدْرِ شِبْرٍ) «به اندازه یک وجب» یا (بقدرٍ یَسیر) «به مقدار کم».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo