< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1401/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الدين/احکام دين /وجوب اداء دين

 

     وعنه ، عن عبدالله بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن ابان بن عثمان ، عن عبد الرحمن بن أبي عبدالله ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : إن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌ وآله قال في يوم حار و حنّا كفه : من أحب أن يستظل من فور جهنم قالها ثلاث مرات، فقال الناس في كل مرة : نحن يا رسول الله ، فقال : من أنظر غريماً ، أو ترك المعسر، ثم قال لي أبو عبدالله عليه‌السلام : قال عبدالله بن كعب بن مالك : إن أبي أخبرني أنه لزم غريما له في المسجد ، فأقبل رسول الله صلى‌الله‌عليه‌ وآله فدخل بيته ونحن جالسان، ثم خرج في الهاجرة ، فكشف رسول الله صلى‌الله‌عليه‌ وآله ستره فقال : يا كعب مازلتما جالسين، قال : نعم بأبي وأمي ، قال : فأشار رسول الله صلى‌الله‌عليه‌ وآله بكفه خذ النصف، قال : فقلت : بأبي وأمي ثم قال : اتبعه ببقية حقك ، قال : فأخذت النصف ووضعت له النصف.[1]

در این روایت صحیحه، امام صادق علیه السلام نقل می‌کنند که پیامبر صلی الله علیه و آله در یک روز گرم، روی به اصحاب خود نمود و دست خویش را خم کرد و سه مرتبه فرمود: چه کسی دوست دارد از حرارت جهنم در امان باشد و سایه‌ یا پناهی داشته باشد؟ مردم در هر سه نوبت عرضه داشتند که ما دوست داریم. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند آن پناه و مصونیت از حرارت جهنم از آن کسی است که به بدهکار مهلت دهد یا کسی که قادر به پرداخت دیون خویش نیست را رها نماید. امام صادق علیه السلام بعد از این نقل قول از فرمایشات نبوی، می‌فرمایند که عبدالله بن کعب بن مالک به نقل از پدرش گفت که روزی بدهکار خود را در مسجد نبوی گیر انداخت و او را رها نساخت تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مشاهده‌ی این صحنه، به منزل خود رفتند و پس از مدتی بیرون آمدند پس چون مشاهده کردند که ما همچنان درگیر هستیم، با دست خود اشاره کردند و فرمودند بیا نصف طلب خود را از من بگیر و او را رهان کن و بعدا نصف دیگر طلب خود را از او مطالبه کن. من نیز نصف دین خود را ستاندم و باقی آن را رها کردم. [2]

مقصود از انظار غریم، خصوص مهلت دادن به بدهکار برای پرداخت دیون خویش است در حالی که ترک معسر ناظر به تحت فشار قرار ندادن او و پیگیری ننمودن مستمر برای رسیدن به طلب است زیرا ممکن است در عین اینکه به بدهکار مهلت داده ‌شود، با پیگیری زیاد و یادآوری دائم اسباب رنجش او فراهم گردد. همچنین اگرچه عنوان غریم اعم از معسر و مؤسر است اما اگر کلام نبوی اطلاق داشته و ناظر بر مهلت دادن به مطلق بدهکاران (با درخواست امهال به جهت اغراض شخصی یا اطلاع از به زحمت افتادن او) باشد، قطعا حاوی حکم استحبابی خواهد بود زیرا واضح است که امهال به غیر معسر واجب نیست، اما اگر مقصود از غریم در این روایت، خصوص معسر باشد، می‌تواند حاوی حکم لزومی باشد.

باید توجه داشت که اگر حرارت جهنم در روز قیامت، امر طبیعی و به اقتضاء آن روز بشمار آید (مانند سختی جان کندن و خروج روح که اقتضاء آن است)، پناه داشتن از آن صرفا یک امر راجح و امتیاز شخصی خواهد بود اما اگر آن حرارت در ازاء اعمال و بسان یک عقوبت باشد، پناهدگی در برابر آن، واجب و الزامی می‌باشد. بدیهی است که بنابر احتمال اول، انظار غریم و ترک معسر، مستحب و بنابر احتمال دوم، واجب خواهد بود.

لازم به ذکر است که اگر رفتار نبوی در ذیل روایت، ضمیمه‌ی به کلام ایشان در صدر روایت شود، این روایت دلالت خواهد داشت که اصل مطالبه و رها نساختن بدهکار حتی اگر معسر باشد، حق طلبکار است و چنین رفتاری حرام نیست. بنابراین انظار بدهکار و معسر صرفا امر راجح و پسندیده‌ای خواهد بود. اگر گفته شود همین که طلبکار، بدهکار را رها نمی‌کرده قرینه‌ی آن است که او معسر نبوده است پس رفتار نبوی منافاتی با وجوب انظار معسر نخواهد داشت ؛ باید گفت که این قرینه ناتمام است زیرا ممکن است بدهکار معسر را نیز رها نکرد تا دلسوزی از جانب او اقدام به پرداخت دیونش کند و یا خویشان او برای نجاتش اقدامی نمایند.

     وعن عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن ابن محبوب ، عن علي بن أسباط ، عن يعقوب بن سالم ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : خلوا سبيل المعسر كما خلاه الله عزّ وجلّ.[3]

در این روایت ضعیفه (سهل بن زیاد غیرقابل اعتماد و عدة من اصحابنا، مجهول است)، امام علیه السلام دستور می‌دهند که بدهکار معسر را رها سازید، همچنان که خدای تبارک و تعالی او را رها ساخته است.

ظهور صیغه‌ی امر در وجوب رها ساختن بدهکار معسر است و رها ساختن او دو مصداق دارد : عدم جواز مطالبه و تحت فشار قرار دادن او – عدم جواز حبس او ؛ ولی دلالت بر نفی وجوب تکسب و ملزم بودن به تحصیل مال نخواهد داشت‌ زیرا خطاب تخلیه‌ی سبیل به طلبکار و حاکم شرع است پس این خطاب، با توجه خطاب وجوب تکسب به شخص بدهکار منافات نخواهد داشت.

به نظر می‌رسد ذیل روایت نیز ناظر به آیه‌ی شریفه ﴿وَ إِنْ كٰانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلىٰ مَيْسَرَةٍ﴾[4] باشد که پروردگار متعال با تشریع این حکم نسبت به رها سازی بدهکار معسر مبادرت ورزیده است.

     وعنهم ، عن سهل ، عن الحسن بن محبوب ، عن يحيى بن عبدالله بن الحسن بن الحسن ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : صعد رسول الله صلى‌الله‌عليه ‌وآله المنبر ذات يوم فحمد الله وأثنى عليه ثم قال : أيها الناس ليبلغ الشاهد منكم الغائب ، ألا ومن أنظر معسرا كان له على الله عزّ وجلّ في كل يوم صدقة بمثل ماله حتى يستوفيه ، ثم قال أبو عبدالله عليه‌السلام : ( وإن كان ذو عسرة فنظرة إلى مسيرة ، وإن تصدقوا خير لكم إن كنتم تعلمون ) إنه معسر فتصدقوا عليه بما لكم عليه فهو خير لكم.[5]

     در این روایت ضعیفه (یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن مجهول است)، امام صادق علیه السلام نقل می‌کنند که یک روز خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله بر فراز منبر پس از حمد و ثناء الهی فرمودند که ای مردم باید این نکته به غائبین برسد که هرکس به بدهکار معسر مهلت دهد، خداوند متعال برای او به ازای هر روزی، ثواب صدقه به مقدار آن دین را قرار می‌دهد. سپس امام علیه السلام می‌فرمایند که براساس آیه‌ی شریفه، در چنین مواردی اگر طلبکار از اصل مال خویش بگذرد نیز افضل از انظار خواهد بود.

باید توجه داشت از آنجا که ترغیب و تشویق به یک فعل یا ترک با بیان پاداش و ثواب، لسان بیان مستحبات و مکروهات است و واجب یا حرام بودن امر در این غالب بیانی، نیازمند دلیل خارجی خواهد بود، از این روایت صرفا راجح بودن انظار معسر بدست می‌آید و وجوب آن منوط به سایر ادله است (هرچند این روایت منافاتی با وجوب انظار نیز ندارد) و صرف واجب بودن تبلیغ یک حکم الهی دلالتی بر وجوب آن نخواهد داشت زیرا ممکن است لزوم تلبیغ به جهت مبتلی به بودن آن و اهمیت آن برای برون رفت بسیاری از مشکلات اجتماعی باشد.

به نظر می‌رسد کلام امام صادق علیه السلام در ذیل روایت نبوی برای تکمیل حکم معسر باشد و حضرت براساس آیه، بخشش اصل دین در فرض علم به اعسار بدهکار را افضل از انظار او دانسته‌اند (ثواب حقیقی صدقه اولی از ثواب تفضلی صدقه در فرض انظار است)، همچنان که ظهور آیه نیز در تفاوت بین انظار و تصدق می‌باشد.

 


[2] اقول : این سؤال در این روایت وجود دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از خروج از منزل و مشاهده‌ی درگیری بین طلبکار و بدهکار، چگونه متوجه شدند مبلغ بدهی چقدر است که نصف آن را برای ایجاد مصالحه و میانجی‌گری همراه خود آورده بودند؟.
[4] سوره بقره؛آیه280.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo