< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1401/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القرض/تعريف قرض /کراهت ذاتی قرض

 

کتاب القرض

 

مقدمه

یکی از اسباب تحقق دَین و مناشئ اشتغال ذمه، عقد القرض می‌باشد[1] اما از آنجا که مباحث قرض به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، بسیار پرکاربرد و به لحاظ فقهی بسیار مهم و دارای احکام اختصاصی است، بعضی از فقهاء آن را ذیل یک کتاب مستقل در فقه مطرح نموده‌اند (برخی از فقهاء نیز در ضمن همان مباحث دین، به مسائل مربوط به قرض پرداخته‌اند). اینک در ضمن دو بخش به مباحث قرض می‌پردازیم.

 

بخش اول – تعریف و مختصات

۱- قرض عبارت از آن عقدی است که مالی بازاء ضمانت و اشتغال ذمه به مثل یا عین آن (به حسب اختلاف اموال مال)، تملیک گردد. در موارد انعقاد چنین عقدی، اصطلاحا به قرض دهنده مقرِض و به قرض گیرنده مقترِض یا مستقرض گفته می‌شود.[2]

۲- از منظر بسیاری از فقهاء قرض گرفتن اساسا به خودی خود عملی مکروه است و هرچقدر که نیاز مالی بیشتر باشد، کراهت آن کاهش می‌یابد، همچنان که هرچقدر نیاز مالی کمتر باشد، کراهت آن افزایش خواهد یافت تا اینکه احتیاج مالی به حدی برسد که استقراض هیچ کراهتی نداشته باشد ؛ لکن قرض گرفتن به حسب شرائط مختلف، متصف به همه‌ی احکام خمسه (واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح) می‌شود[3] . برای اثبات کراهت ذاتا استقراض به برخی از روایات این باب اشاره می‌کنیم:

     محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن الحسن بن محبوب، عن عبد الرحمن بن الحجاج عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: تعوّذوا بالله من غلبة الدين وغلبة الرجال و بوار الأيَّم.[4]

در این روایت صحیحه، امام صادق علیه السلام می‌فرمایند که به خدا پناه ببرید از بدهی فراگیر و فشار طلبکار و کسادی ازدواج (بی‌میلی به نکاح)، و تعبیر پناه بردن به پروردگار اگر نپذیریم که دلالت بر حرام بودن متعلق آن دارد، حداقل بر کراهت و پلید بودن آن دلالت خواهد داشت.

     وبإسناده عن السكوني، عن جعفر بن محمد، عن آبائه (عليهم السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إياكم والدين فإنه شين الدين.[5]

در این روایت موثقه ،حضرت می‌فرمایند از بدهکار شدن برحذر باشید زیرا مدیون بودن، عار و ننگ بر دین است. این روایت اگر ادعا نشود ظهور در حرمت استقراض دارد، مسلما بر کراهت آن دلالت خواهد کرد.

     قال: وقال على (عليه السلام): إياكم والدين فإنه همّ بالليل وذلّ بالنهار.[6]

در این روایت معتبره (ارسال مسلم شیخ صدوق)، امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند که برحذر باشید از بدهکار شدن زیرا بدهی سبب غصه‌ی شبانه و ذلت روزانه است. باید توجه داشت که دین در مثل این روایت ظهور در قرض دارد زیرا سایر بدهی‌ها موجب ذلت روزانه نمی‌باشد. [7]

     قال: وقال علي (عليه السلام): إياكم والدين فإنه مذلة بالنهار، ومهمة بالليل، وقضاء في الدنيا و قضاء في الآخرة.[8]

در این روایت معتبره (ارسال مسلم شیخ صدوق) نیز امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند که برحذر باشید از بدهکار شدن زیرا بدهی سبب ذلت روزانه و غصه‌دار و دغدغه‌مند شدن شبانه است، همچنان که بدهی تحت هر شرائطی باید اداء شود (اگر منابع مالی آن تأمین شود که تأدیه‌اش در دنیاست و اگر فراهم نشود، تأدیه‌اش در قیامت خواهد بود).

     قال: وقال رسول الله (صلى الله عليه وآله): من أراد البقاء - ولا بقاء - فليباكر الغداء، وليجود الحذاء، وليخفف الرداء، وليقل مجامعة النساء، قيل: وما خفة الرداء؟ قال: قلة الدين.[9]

در این روایت معتبره (ارسال مسلم شیخ صدوق)، پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمایند هرکس که به دنبال عمر طولانی است، باید چهار کار انجام دهد: سحرخیزی (طلب روزی نمودن در اول صبح یا صبحانه خوردن اول روز)، کفش خوب پوشیدن، سبک نمودن عبا و زیاد مقاربت ننمودن. حضرت سبک نمودن عبا را کنایه از کاهش دادن بدهی و زیر بار دین نرفتن دانستند.

خصوص این روایت کم بدهکار بودن را یک مزیت عنوان نموده است اما دلالتی بر مکروه بودن آن نخواهد داشت، همچنان که مزیت عنوان شده برای کاهش بدهی است نه بدهکار نبودن.

     وفي (العلل) عن أحمد بن محمد، عن أبيه، عن محمد ابن أحمد، عن يوسف بن الحارث، عن عبد الله بن يزيد، عن حياة بن شريح، عن سالم بن غيلان عن دراج، عن أبي الهيثم، عن أبي سعيد الخدري قال: سمعت رسول الله (صلى الله عليه وآله) يقول: أعوذ بالله من الكفر والدين، قيل: يا رسول الله أتعدل الدين بالكفر؟ قال: نعم.[10]

در این روایت ضعیفه، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله می‌فرمایند که از کفر و بدهی به خدا پناه ببرید، و بدهی همسان کفر است.

     محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن معاوية بن وهب قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): ان لنا ذكر لنا ان رجلا من الأنصار مات وعليه ديناران دينا فلم يصل عليه النبي (صلى الله عليه وآله) و قال: صلوا على صاحبكم حتى ضمنهما عنه بعض قرابته فقال أبوعبد الله (عليه السلام): ذلك الحق، ثم قال: ان رسول الله (صلى الله عليه وآله) إنما فعل ذلك ليتعظوا و ليرد بعضهم على بعض، ولئلا يستخفوا بالدين وقد مات رسول الله (صلى الله عليه وآله) و عليه دين، و قتل أمير المؤمنين (عليه السلام) وعليه دين، و مات الحسن (عليه السلام) و عليه دين، و قتل الحسين (عليه السلام) و عليه دين.[11]

در این روایت صحیحه، امام علیه السلام در پی اثبات جواز استقراض هستند تا کسی از بعضی تعابیر یا رفتارهای نبوی (مانند ترک اقامه‌ی نماز میت بر متوفی بدهکار[12] )، توهم حرمت آن را نکند. طبیعتا مقتضی جمع بین تعابیر شدیدی که در بعضی از روایات وجود دارد و بین روایاتی که دلالت بر جواز آن می‌کند، حکم به کراهت قرض گرفتن خواهد بود.

 


[1] اقول: گویا برخی از فقهاء قائل به تفاوت ماهوی دین و قرض هستند. در همین باره به عبارت مرحوم مقدس اردبیلی اشاره می‌شود: ويؤيّده ما قيل : الدين ماله أجل، والقرض ما لا أجل له.مجمع الفائدة والبرهان جلد ۹ صفحه ۵۰.
[7] اقول: به نظر می‌رسد ادعای چنین ظهوری ناتمام باشد زیرا هر نوع دین و بدهی برای تأمین منابع مالی اش موجب دل مشغولی شبانه می‌شود و اگر با فرارسیدن سررسید آن تهیه نشود، موجب ذلت و خواری روزانه خواهد بود.
[12] به نظر می‌رسد چنین برخورد سختی از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله نه به جهت بدهکار مردن بلکه به سبب عدم تعیین تکلیف و عدم وصیت نسبت به پرداخت آن بوده که لامحاله منجر به تضییع مال می‌شده است و الا اهل البیت علیهم السلام نیز در حال بدهی به شهادت رسیده‌اند اما وصیت به اصل بدهی و پرداخت آن کرده‌اند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo