< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1401/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القرض/احکام قرض /وجه التزام

 

باید توجه داشت که مواد قانونی صراحت به وجه التزامی اصطلاحی ندارد و از این رو حقوق‌دانان نیز در تفسیر و تأویل حقوقی آن با چالش و اختلاف نظر مواجه شده‌اند.

در ماده 515 آیین دادرسی مدنی آمده است : خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل، جبران خسارات ناشی از دادرسی یا تأخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده نسبت به ادای حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد، همچنین اجرت المثل را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تأخیر تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب از خوانده مطالبه نماید. خوانده نیز مم‌تواند خسارتی را که عمداً از طرف خواهان با علم به غیر محق بودن در دادرسی به او وارد شده از خواهان مطالبه نماید. دادگاه در موارد یادشده میزان خسارت را پس از رسیدگی، معین کرده و ضمن حکم راجع به اصل دعوا یا به موجب حکم جداگانه محکوم علیه را به تأدیه خسارت ملزم خواهد نمود. در صورتی که قرارداد خاصی راجع به خسارت بین طرفین منعقد شده باشد، برابر قرارداد رفتار خواهد شد. [1]

براساس این ماده هم موضوع وجه التزام، خسارت ناشی از عدم ایفای تعهد یا تأخیر در تعهد تعریف شده، در حالی که وجه التزام مصطلح معلق بر خصوص عدم ایفا یا تأخیر در وفای به تعهد است.

در رأی وحدت‌ رویه‌ی شماره ۸۰۵ مورخ ۱۶ / ۱۰ / ۱۳۹۹ هیأت‌ عمومی دیوان ‌عالی ‌کشور نیز آمده است[2] : تعیین وجه التزام قراردادی به منظور جبران خسارت تاخیر در ایفای تعهدات پولی، مشمول اطلاق ماده ۲۳۰ قانون مدنی و عبارت قسمت اخیر ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاه‌ های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ است و با عنایت به ماده ۶ قانون اخیرالذکر، مبلغ وجه التزام تعیین شده در قرارداد، حتی اگر بیش از شاخص قیمت ‌های اعلامی رسمی (نرخ تورم) باشد، در صورتی که مغایرتی با قوانین و مقررات امری[3] از جمله مقررات پولی نداشته باشد، معتبر و فاقد اشکال قانونی است. بنا به مراتب، رای شعبه ۲۵ دادگاه تجدید نظر استان مازندران تا حدی که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می ‌شود. این رای طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ ها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازم ‌الاتباع است. [4]

در این رأی وحدت رویه اگرچه عنوان شرط وجه التزام منعکس گردیده، اما همچنان موضوع این شرط، خسارت برآمده از عدم ایفا یا تأخیر در وفای تعهد شناسایی شده است.

به نظر می‌رسد اگرچه قانون‌گذار وجه التزامی که صرفا برای پایبندی متعهِّد به ایفای تعهد خود و دریافت جریمه با صرف امتناع از وفا یا تأخیر در وفای تعهد را شناسایی ننموده و تصریح به صحت آن نکرده است، اما هیچ یک از مواد قانونی، اشتراط چنین شرطی را منع نکرده و باطل ندانسته و لذا براساس اصل آزادی قراردادها[5] ، چنین شرطی معتبر خواهد بود، همچنان که برخی اعتبار چنین شرطی را مشمول اطلاق ماده ۲۳۰ قانون مدنی دانسته‌اند. این مسأله نیز از منظر حقوقی جای تأمل دارد که اگر وجه التزام به ازای امتناع از ایفای تعهد باشد، مشروط له حق دارد علاوه بر الزام طرف مقابل به وفای تعهد، مبلغ شرط شده را از او مطالبه نماید، یا مبلغ شرط شده بدل ایفای تعهد است و با دریافت آن، حق الزام طرف مقابل به ایفای تعهد را نخواهد داشت.

 

اقوال فقهاء :

در میان فقهاء نسبت به وجه التزام، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که به ذکر چند نظریه می‌پردازیم:

۱- حضرت آیت الله سیستانی ربای حرام را به سه قسم ربای معامله، ربای قرض و ربای دیرکرد تقسیم نموده و نسبت به ربای دیرکرد معتقدند که قرار دادن هر نوع جریمه‌ در مقابل تأخیر در پرداخت مطلق دین توسط طلبکار جایز نیست، هرچند این کار با رضایت بدهکار صورت گیرد [6] ؛ لکن خصوص تعیین جریمه به صورت شرط ضمن عقد (شرط فعل) در ازای تأخیر تسلیم عین شخصی[7] (مال کلی یکی از مصادیق دین است که دریافت جریمه به ازای آن حرام است) یا تأخیر در اقدام بر عملی مشخص، از زمان تعیین شده، جائز می‌باشد [8] .

۲- حضرت آیت الله مکارم شیرازی معتقدند که دریافت وجه التزام حتی در عقد القرض و در ازای دین، از جانب دولت (نه از جانب بانک) به عنوان تعزیر یا برقرار قرار کردن نظم عمومی جائز است، همچنان که براساس شرط ضمن عقد نیز در صورتی که به تفهیم و توافق هردو طرف قرارداد رسیده باشد، صحیح خواهد بود. [9]


[1] تبصره 1 - در غیر مواردی که دعوای مطالبه خسارت مستقلاً یا بعد از ختم دادرسی مطرح شود مطالبه خسارتهای موضوع این ماده مستلزم تقدیم دادخواست نیست.تبصره 2 - خسارت ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست و خسارت تأخیر تأدیه در موارد قانونی، قابل مطالبه می باشد.
[2] رای وحدت رویه، از جمله آرایی است که در حکم قانون بوده و مرجع صدور آرای وحدت رویه، هیئت عمومی شعب دیوان عالی کشور است. نحوه صدور آن، بدین شکل است که هنگامی که در دادگاه ها، در مورد موارد مشابه، آرای متناقض صادر گردد، جهت ایجاد وحدت رویه قضایی، این رای صادر می شود. در حکم قانون بودن آرای وحدت رویه، از جمله تفاوت این رای با رای اصراری است.
[3] قوانین آمره، قوانینی محسوب می‌شوند که افراد نمی‌توانند بر خلاف آن باهم توافق و تراضی نمایند. در قوانین آمره الزام به صورت مطلق وجود دارد ولی در قوانین تکمیلی این امکان وجود دارد که بر خلاف آن تراضی صورت بگیرد.
[4] ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری:هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاهها نسبت به موارد مشابه، اعم از حقوقی، کیفری و امور حسبی، با استنباط متفاوت از قوانین، آراء مختلفی صادر شود، رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، به هر طریق که آگاه شوند، مکلفند نظر هیات عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست کنند. هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور یا دادگاهها یا دادستانها یا وکلای دادگستری نیز می‌توانند با ذکر دلیل از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، نظر هیات عمومی را درباره موضوع درخواست کنند. هیات عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان عالی یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده او و حداقل سه چهارم روسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل می‌شود تا موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند. رای اکثریت در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضائی و غیر آن لازم الاتباع است؛ اما نسبت به رای قطعی شده بی اثر است. درصورتی که رای، اجراء نشده یا در حال اجراء باشد و مطابق رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور، عمل انتسابی جرم شناخته نشود یا رای به جهاتی مساعد به حال محکوم علیه باشد، رای هیات عمومی نسبت به آراء مذکور قابل تسری است و مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی عمل می‌شود.
[5] ماده ۱۰ قانون مدنی :قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده‌اند، در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است.
[6] مسأله ۱۰۴۰ - ربای دیرکرد آن است که طلبکار در مقابل تأخیر در پرداخت دین (بدهی)، مبلغی پول یا چیز دیگری که دارای ارزش مالی است، از بدهکار مطالبه نماید.مسأله ۱۰۴۱ - قرار دادن هر نوع جریمه‌ای در مقابل تأخیر در پرداخت دین توسط طلبکار جایز نیست، هرچند این کار با رضایت بدهکار انجام شود. این جریمه، شامل هر یک از اقسام زیاده که در مسألۀ‌ «۱۰۲۷» ذکر شد، ‌می‌گردد. بنابراین، فرقی ندارد جریمۀ مذکور، عین مال مانند مبلغی پول باشد یا عمل یا منفعت و مانند آن (که دارای ارزش مالی است) و فرقی نمی‌کند جریمۀ فوق در ضمن قراردادی شرط شده باشد یا نه و تغییر نام آن به «خسارت تأخیر تأدیه» یا «وجه التزام» آن را حلال نمی‌کند. همین طور، فرقی ندارد بدهکاری مدیون بابت معاملۀ نسیه یا سلف یا قرارداد قرض‌الحسنه یا اجرت کار یا غیر آن باشد.رساله‌ی جامع، جلد ۳.
[7] براساس این نظریه، در معاملات خرید و فروش مسکن، شرط جریمه‌ی دیرکرد برای فروشنده، جائز و برای خریدار، حرام است.
[8] مواردی که دریافت دیرکرد جایز است:الف - دیرکرد در ازای تأخیر در تحویل کالای معیّن (عین شخصی)مسأله ۱۰۴۷ - قرار دادن جریمۀ دیرکرد در ضمن عقد در ازای تأخیر نسبت به مالی که به صورت «عین شخصی» بوده و فرد باید آن را در زمان معیّنی تحویل دهد، اشکال ندارد؛ البتّه، این در صورتی است که دیرکرد مذکور به صورت «شرط فعل» در ضمن عقد ذکر شده باشد. بنابراین، اگر فرد منزل یا مغازه‌اش را بفروشد و خریدار در ضمن معامله شرط نماید چنانچه فروشنده در تحویل منزل یا مغازه از فلان تاریخ‌، تأخیر کند، ‌به ازای هر روز تأخیر، فلان مبلغ بپردازد، چنین شرطی اشکال ندارد؛ امّا اگر شرط شده: «چنانچه فروشنده در تحویل منزل یا مغازه از فلان تاریخ‌، تأخیر کند، ‌به ازای هر روز تأخیر، فلان مبلغ مدیون باشد»، چنین شرطی – همان طور که در مسألۀ «۳۰۰» گفته شد – صحیح نیست. همین طور، اگر در ضمن عاریه دادن کتاب شرط شود در صورت تأخیر عاریه گیرنده در تحویل کتاب به کتابخانه از زمان معیّن، در ازای هر روز فلان مبلغ بپردازد، اشکال ندارد؛ امّا اگر عاریه دهنده بگوید: «چنانچه در تحویل کتاب از تاریخ معیّن تأخیر کنی، به ازای هر روز تأخیر فلان مبلغ بدهکار باشی»، چنین شرطی – همان طور که در مسألۀ «۳۰۰» گفته شد – صحیح نیست.ب. دیرکرد در ازای تأخیر در انجام عملمسأله ۱۰۴۸- قرار دادن جریمۀ دیرکرد در ضمن عقد در ازای تأخیر در انجام عملی همچون سند زدن ملک یا بنّایی و احداث بناء که انجام آن در زمان معیّنی با قرارداد بر فرد واجب شده اشکال ندارد‌؛ البتّه، این در صورتی است که دیرکرد مذکور به صورت «شرط فعل» در ضمن عقد ذکر شده باشد. بنابراین، اگر فرد منزل یا مغازه‌ای را بخرد و در ضمن معامله با فروشنده شرط کند، در زمان معیّنی اقدام به سند زدن آن به نام وی نماید و اگر انتقال سند به نام وی را از مدّت مقرّر تأخیر بیندازد، در ازای هر روز تأخیر، فلان مبلغ را به عنوان دیرکرد بپردازد؛ این شرط اشکال ندارد؛ امّا اگر شرط کند در ازای هر روز تأخیر، فلان مبلغ را به عنوان دیرکرد بدهکار باشد صحیح نیست. همچنین، اگر فرد مثلاً فرد بنّایی را اجیر نماید تا خانه‌ای را در مدّت شش ماه بسازد و در ضمن عقد اجاره با بنّا شرط کند در صورتی که ساخت و ساز و احداث خانه را از مدّت مقرّر تأخیر بیندازد، در ازای هر روز تأخیر فلان مبلغ را به عنوان دیرکرد بپردازد، صحیح است؛ امّا اگر شرط کند در ازای هر روز تأخیر، فلان مبلغ را به عنوان دیرکرد بدهکار باشد صحیح نیست.رساله‌ی جامع، جلد ۳.
[9] دریافت جریمه و خسارت تأخیر توسط بانکپرسش : اگر در بازپرداخت وامى که از بانک گرفته شده است تأخیرى صورت بگیرد، آیا بانک تحت عنوان جریمه و خسارت تأخیر انجام تعهد مى تواند پولى را به عنوان دیرکرد دریافت کند؟پاسخ : جریمه دیر کرد هر گاه به عنوان یک قانون بانکی طبق محاسبه سود پول اعمال شود نوعی ربا خواری و حرام است. و اگر به عنوان تعزیر در برابر تأخیر در پرداخت دین باشد (در فرض عدم اعسار) مبلغ آن جریمه متعلق به بیت المال است نه سیستم بانکی . و اگر به عنوان شرط ضمن العقد در آید و به وام گیرندگان تفهیم شود و آنها موافقت کنند می تواند مشروع باشد و در این صورت نیز سزاوار است انصاف را رعایت کنند.http://www.makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=21&catid=661شرط بازنگرداندن بیعانه در صورت انصراف خریدارپرسش : قبل از انجام معامله ماشین مشتری مبلغی رابه عنوان بیعانه به فروشنده می دهد تا جنس را برایش نگه دارد و به دیگران نفروشد و با هم شرط می کنندکه اگر از خریدپشیمان گشت بیعانه به او باز نخواهد گشت، حال مشتری پشیمان گشته آیا چنین شرطی صحیح بوده و فروشنده میتواندطبق شرط دربیعانه تصرف کند؟پاسخ : نوعی قرارداد است و اشکالی ندارد.https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=46666&mid=260576.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo