< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1401/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب القرض/احکام قرض /خسارت تأخير تأديه

 

     وعنه، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله عليه‌السلام، قال : قضى أميرالمؤمنين عليه‌السلام في رجل دخل دار قوم بغير إذنهم فعقره كلبهم، قال : لا ضمان عليهم ، وإن دخل بإذنهم ضمنوا.[1]

براساس این روایت موثقه، صاحب خانه ضامن خسارتی است که سگ آن خانه برای کسی به وجود آورد که با اذن او وارد آن خانه شده است، اما نسبت به خسارت وارده بر کسی که بدون اذن وارد آن خانه شده، مسئولیتی نخواهد داشت.

     محمد بن الحسن بإسناده عن جعفر بن محمد، عن عبدالله بن ميمون، عن أبي عبدالله عليه‌ السلام قال : إذا دعا الرجل أخاه بليل فهو له ضامن حتى يرجع إلى بيته.[2]

براساس این روایت صحیحه، هرکسی که سبب خروج دیگری در شب شود، ضامن آسیب‌های احتمالی وارد به او خواهد بود، تا هنگامی که او به خانه‌ی خویش برگردد.

     محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد، عن محمد بن عيسى، عن عبدالله بن المغيرة، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه، عن علي عليهم‌السلام قال : كان علي عليه‌السلام ، لا يضمن ما أفسدت البهائم نهارا ، ويقول : على صاحب الزرع حفظ زرعه ، وكان يضمن ما أفسدت البهائم ليلا.[3]

براساس این روایت موثقه، امیرالمؤمنین علیه السلام خسارت‌های وارد بر زراعت و کشت از ناحیه‌ی چارپایان را در روز، بر عهده‌ی صاحب زراعت و در شب، برعهده‌ی صاحب چارپا می‌دانستند، زیرا روز‌ها صاحب زراعت مسئول حفاظت از کشت خویش است، همچنان که شب‌ها صاحب چارپا مسئول مراقبت از دام خود می‌باشد.

     محمد بن الحسن بإسناده عن الحسن بن محبوب، عن المعلى، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : سألته عن رجل غشيه رجل على دابة فأراد أن يطأه فزجر الدابة فنفرت بصاحبها فطرحته وكان جراحة أو غيرها؟ فقال : ليس عليه ضمان إنما زجر عن نفسه ، وهي الجُبار.[4]

براساس این روایت صحیحه، اگر چارپائى با راكب آن به سوى انسان تاخت بياید و انسان چارپا را از خود براند و رم بدهد و در نتيجه چارپا راكب خود را بر زمين بكوبد و مجروح سازد و يا مقتول نمايد، رم دهنده‌ی چارپا در قبال آن خسارات مسئوليتی نخواهد داشت، زيرا صرفا از جان خود دفاع كرده و آسیبی که راکب دیده است، دیه‌ یا قصاص ندارد.

     محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب، عن عبيد بن زرارة، قال : سألت أباعبدالله عليه ‌السلام عن رجل وقع على رجل فقتله؟ قال: ليس عليه شيء.[5]

براساس این روایت ضعیفه (سهل بن زیاد محل تأمل است)، اگر کسی بر روی دیگری بیافتد و سبب مرگ او شود، ضامن نخواهد بود.

     وعنهم، عن سهل، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب، وعبدالله بن سنان، عن أبي عبدالله عليه‌ السلام فی رجل دفع رجلا علی رجل فقتله، فقال : الدية على الذی وقع على الرجل فقتله لاولياء المقتول، قال : ويرجع المدفوع بالدية علی الذي دفعه ، قال : وإن أصاب المدفوع شيء فهو علی الدافع أيضا.[6]

براساس این روایت ضعیفه (سهل بن زیاد محل تأمل است)، اگر کسی به جهت هل دادن دیگری روی کسی بیافتد و موجب قتل او شود، ضامن دیه خواهد بود، لکن مبلغ دیه پرداختی و صدماتی که بر خود وارد شده است، را می‌تواند از هل دهنده بگیرد (ایضا قرینه‌ی آن است که هردو قال، مقول قول امام علیه السلام باشد[7] ).

     محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبدالله عليه السلام أنه قال: إذا قدرت على اللص[8] فابدُره وأنا شريكك في دمه.[9]

براساس این روایت صحیحه یا مصححه، اگر کسی بر راهزن یا دزد چیره شود و موجب مرگ او گردد، ضامن نخواهد بود (شراکت امام علیه السلام در خون او، کنایه از هدر بودن خون اوست). بنابراین انسان نسبت به خساراتی که به جهت محافظت بر جان و مال و آبرو به‌ وجود آمده است، ضامن نخواهد بود.

     عبدالله بن جعفر في (قرب الإسناد) عن السندي بن محمد، عن أبي البختري، عن جعفر، عن أبيه، عن علی عليهم السلام أنه كان يضمن الراكب ما وطأت الدابة بيدها ورجلها ، ويضمن القائد ما وطأت الدابة بيدها ، و يبرئه من الرجل. [10]

براساس این روایت ضعیفه، اگر کسی بر مرکبی سوار باشد، ضامن خساراتی ناشی از دست و پای چارپا است، لکن اگر جلودار چارپا باشد (حیوان را پشت سر خود حرکت داد)، فقط ضامن خسارات ناشی از دست چارپا خواهد بود. بنابراین انسان ضامن خساراتی برآمده از اسبابی که تحت اختیار او نیست، نمی‌باشد.

     وبإسناده عن الصفار، عن الحسن بن موسى الخشاب، عن غياث عن إسحاق بن عمار، عن جعفر، عن أبيه عليهما ‌السلام، أن عليا عليه‌السلام كان يضمن الراكب ما وطأت الدابة بيدها (أو رجلها) إلا أن يعبث بها أحد فيكون الضمان على الذي عبث بها. [11]

براساس این روایت موثقه، کسی که سوار بر مرکب باشد، ضامن خسارات ناشی از دست و پای چارپا خواهد بود مگر اینکه رم کردن حیوان ناشی از تحریک شخص دیگری باشد که در این صورت ضمانت برعهده‌ی اوست.

     وبإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن أبي جعفر، عن أبي الجوزاء، عن الحسين بن علوان، عن عمرو بن خالد، عن زيد بن علي، عن آبائه، عن علي عليهم‌السلام ، أنه كان يضمن صاحب الكلب إذا عقر نهارا ، ولا يضمنه إذا عقر بالليل ، وإذا دخلت دار قوم بإذنهم فعقرك كلبهم فهم ضامنون ، وإذا دخلت بغير إذن فلا ضمان عليهم. [12]

براساس این روایت ضعیفه، صاحب سگ فقط ضامن خساراتی است که سگ در روز به وجود می‌آورد و الا در شب عموما سگ‌ها رها هستند و دیگران باید از جان خود محافظت نمایند. همچنین اگر سگ خانگی به دیگری صدمه بزند، در صورتی که صدمه دیده با اذن صاحب خانه وارد شده باشد، ضمانت خسارت برعهده‌ی صاحب خانه و اگر بدون اذن وارد شده باشد، ضمانت خسارت برعهده‌ی خود آن شخص خواهد بود.

     وعن محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن يزيد بن إسحاق شعر، عن هارون بن حمزة، قال : سألت أباعبدالله علیه‌السلام عن البقر والغنم والابل تكون فی الرعي فتفسد شيئا، هل عليها ضمان؟ فقال: إن أفسدت نهارا فليس عليها ضمان، من أجل أن أصحابه يحفظونه، وإن أفسدت ليلا فانه عليها ضمان. [13]

براساس این روایت صحیحه، اگر گاو، گوسفند و یا شترى در حال چريدن زراعتی را از بين ‌ببرند، در صورتی که خسارت در روز اتفاق افتاده باشد، صاحب زراعت ضامن است اما اگر شب اتفاق افتاده باشد، صاحب چارپا ضامن می‌باشد زیرا مسئول حفاظت از مزرعه در روز با صاحب کشتزار است، همچنان که مسئول حفاظت از چارپا در شب با صاحب چارپاست. بنابراین انسان فقط ضامن خسارات برآمده از ترک فعلی است که آن فعل در حوزه‌ی وظائف او باشد. [14]

 

براساس روایات فوق، فقهاء و حقوق‌دانان معتقدند که اگر کسی بدون مباشرت، سبب آسیب زدن به مالی یا متضرر شدن شخصی شود، ضامن آن خواهد بود که از آن تعبیر به قاعده تسبیب می‌شود. قدرمتیقن این قاعده و ضمانت، فرضی است که سبب واحد و مباشر فاقد اختیار باشد، اما نسبت به دو مورد دیگر اختلاف نظر وجود دارد. آن دو مورد عبارت است از:

     مباشر، فاعل مختار باشد — فقهاء در چنین صورتی معتقدند که تنها در فرضی که سبب اقوی از مباشر باشد، ضامن خواهد بود. اصولا اقوی بودن سبب از مباشر مختار، در دو مورد اتفاقی است[15] :

         غرر — اگر مباشر مختار از روی اعتماد به سبب، مرتکب خسارتی شود درحالی که جاهل به خسارت‌بار بودن آن فعل بوده و اعتماد او عقلائی باشد، سبب اقوی از مباشر است و ضامن خواهد بود (چه قصد فریب مباشر را داشته باشد و چه نداشته باشد)، مانند اعتماد پرستار در دادن دارو به بیمار بر تشخیص و تجویز طبیب. باید توجه داشت که اولا براساس قاعده‌ی غرور، هرآنکس که اقدام او سبب فريب خوردن ديگری بشود و از اين طریق، ضرر و زيانی به وجود آید، شخص نخست ضامن خواهد بود، هرچند که خود، جاهل باشد و قصد نیرنگ و فریب دادن دیگری را نداشته باشد، و ثانیا قاعده‌ی غرور (المغرور یرجع الی من غرّه) حاکم بر قاعده‌ی اتلاف و قاعده‌ی اقدام می‌باشد.

         اکراه — اگر مباشر مختار از روی کُره و وادار نمودن دیگری که تهدید به زیان مادّی،معنوی و یا جسمی کرده، مرتکب خسارتی شود، سبب اقوی از مباشر بوده و اکراه کننده ضامن خواهد بود، الا اینکه فعل مکره، مرگ و قتل نفس باشد که در خصوص دماء، اکراه رافع مسئولیت نیست. باید توجه داشت که اولا اکراه منوط به عامل برونی و تهدید و حصول خوف است (برخلاف اضطرار)، و ثانیا مُکرَه هرچند از عمل اکراهی ناخشنود است، اما آن را با اراده و قصد انجام می‌دهد و برای دفع ضرر، دست به عمل اکراهی می‌زند (برخلاف اجبار که اراده و قصد نیز از فرد مجبور سلب می‌گردد).

 


[7] اقول: به نظر می‌رسد واژه‌ی ایضا نه تنها چنین دلالتی ندارد بلکه قرینه‌ی بر آن است که قائل اول راوی و قائل دوم امام علیه السلام است.
[8] اللصوص هم: قطاع الطرق، تلك حرفهم، يأخذون المتاع بقوة وإيذاء. أما السارقون فهم من يأخذ المتاع خفية، دون إيذاء الآخرين.
[14] چند روایت اخیر در ضمن جلسه ۹۵ خارج فقه مورخ ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۱ مطرح شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo