درس خارج فقه استاد حمید درایتی
1402/03/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب القرض/احکام قرض /حکم جاهل ربا
حکم بیست و دوم - حکم جاهل به حرمت ربا
اگر کسی اقدام بر قرض ربوی نموده باشد و پس از دریافت ربا از حکم حرمت ربا یا موضوع قرض ربوی اطلاع پیدا کند، نسبت به اینکه آیا مالک آن ربح و سود دریافت شده است یا خیر، دو گروه ادله وجود دارد لکن مشهور فقهاء (مانند حضرت آیت الله سیستانی[1] ) قائل به مالکیت ربا در فرض جهل هستند. برای اثبات این ادعا به چند روایت تمسک شده است که به بررسی آنها میپردازیم:
• محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن عيسى ، عن منصور ، عن هشام بن سالم ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : سألته عن الرجل يأكل الربا وهو يرى أنه له حلال ، قال : لا يضره حتى يصيبه متعمدا ، فاذا أصابه متعمدا فهو بالمنزل الذي قال الله عزّ وجلّ.[2]
براساس این روایت صحیحه، اگر کسی گمان میکرده که ربا بر او حلال است (چه جاهل قاصر و چه مقصر)، رباخواری بر او ضرری نمیرساند یعنی مؤاخذه نمیشود یا مالک آن زیادة میگردد و تنها رباخوار عالم و عامد است که پروردگار متعال او را بسان کافر، مخلّد در جهنم برشمرده است[3] .
• وعنه ، عن أحمد بن محمد ، عن الوشاء ، عن أبي المغرا قال : قال أبو عبدالله عليهالسلام : كل ربا اكله الناس بجهالة ثم تابوا فانه يقبل منهم إذا عرف منهم التوبة. و قال : لو أن رجلا ورث من أبيه مالا وقد عرف أن في ذلك المال ربا ولكن قد اختلط ـ في التجارة ـ بغيره حلال، كان حلالا طيبا فليأكله ، وإن عرف منه شيئا أنه ربا فليأخذ رأس ماله وليرد الربا ، وأيما رجل أفاد مالا كثيرا قد أكثر فيه من الربا فجهل ذلك ثم عرفه بعد فأراد أن ينزعه ، فما مضى فله ، ويدعه فيما يستأنف.[4]
بنابر این روایت صحیحه، اگر کسی از روی جهالت (چه جهل قصوری و چه تقصیری) اقدام به رباخواری نموده باشد و پس از اطلاع از عمل خود پشیمان گردد، مؤاخذهای نخواهد داشت. همچنین حتی اگر ورّاث بداند که ترکهی متوفی مال مخلوط به ربای حرام است، همهی ما ترک میت را به ارث خواهند برد و تصرف آنان حلال است، مگر اینکه عین مال ربوی مشخص باشد که در این صورت باید آن مال معین را به صاحبش برگردانند. امام صادق علیه السلام در پایان میفرمایند که اگر کسی به سبب جاهل بودن به حرمت ربا اقدام به اکتساب چنین اموالی نموده باشد و سپس متوجه حرمت آن شود، میتواند در اموالی که تا به حال کسب نموده، تصرف کند اما در آینده باید از چنین اقداماتی اجتناب نماید.
• وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن حماد ، عن الحلبي ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : أتى رجل أبي عليهالسلام فقال : إني ورثت مالا وقد علمت أن صاحبه الذي ورثته منه قد كان يربي ، وقد أعرف أن فيه ربا واستيقن ذلك ، وليس يطيب لي حلاله لحال علمي فيه ، وقد سألت فقهاء أهل العراق وأهل الحجاز فقالوا : لا يحل أكله ، فقال أبو جعفر عليهالسلام : إن كنت تعلم بأن فيه مالا معروفا ربا وتعرف أهله فخذ رأس مالك ورد ما سوى ذلك ، وإن كان مختلطا فكله هنيئاُ ، فإنّ المال مالك ، واجتنب ما كان يصنع صاحبه ، فان رسول الله صلىالله عليه وآله قد وضع ما مضى من الربا وحرم عليهم ما بقي ، فمن جهل وسع له جهله حتى يعرفه ، فاذا عرف تحريمه حرم عليه و وجب عليه فيه العقوبة إذا ركبه كما يجب على من يأكل الربا.[5]
این روایت صحیحه یا مصححه دلالت دارد که اگر مالی از رباخوار به دیگری ارث برسد و وارث یقین داشته باشد که بخشی از آن مال، ربوی است، دو صورت خواهد داشت: یا عین آن مال را میداند، که در این صورت باید خصوص آن بخش از میراث را به صاحبش رد کند، و یا عین آن مال را نمیداند، که در این صورت تصرف و تملک او در تمام میراث جایز است. امام صادق علیه السلام میفرمایند اساسا اگر کسی حکم حرمت ربا را نداند، عقوبتی ندارد اما هرگاه از حرمت آن مطلع شود، معاقب خواهد بود و در حکم رباخوار میباشد، همچنان که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در برابر رباخواران رباهای بدست آمده را برای آنان قرار میدانند، اما اکتساب ربا در آینده را حرام برمیشمردند.
نسبت به این روایت سه نقطهی مبهم قرار دارد:
1. آیا این رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله از اختیارات و تشریعات خود ایشان بوده (کما اینکه ظهور روایت در این احتمال است)، یا براساس تشریع الهی و مفاد آیات قرآن صورت میگرفته است؟
2. چرا کسی با علم به حرمت و قصد، اقدام به کسب ربا نماید نظیر رباخوار تلقی شده است درحالی که به نظر میرسد نفس رباخوار باشد؟
3. چرا در عین اینکه سؤال سائل از تصرف و تملک میراثی است که از متوفی رباخوار به ارث رسیده، جواب امام علیه السلام مستند و معلل به سیرهای از پیامبر صلی الله علیه و آله گردیده که مربوط به نفس رباخوار نسبت به قبل و بعد از اطلاع او از حرمت رباست؟
• وعن عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد وأحمد بن محمد جميعا ، عن ابن محبوب ، عن خالد بن جرير ، عن أبي الربيع الشامي قال : سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن رجل أربى بجهالة ثم أراد أن يتركه ، قال : أما ما مضى فله، و ليتركه فيما يستقبل ثم قال : إن رجلا أتى أبا جعفر عليه السلام فقال : اني ورثت مالا وذكر الحديث نحوه. [6]
در این روایت معتبره (اگرچه عدهای که از احمد بن محمد نقل میکنند، معلوم و موثق هستند اما ابیربیع شامی مهمل است و براساس اصالة الوثاقه قابل اعتماد خواهد بود)، نسبت به کسی که مدتی از روی جهل اقدام به دریافت ربا مینموده اما در حال حاضر قصد دارد این عمل حرام را ترک نماید، چنین آمده که اموال ربوی گذشته برای خود اوست.
باید توجه داشت که مال ربوی اگرچه حقّ الناس است اما باتوجه به اینکه طرف مقابل اقدام به چنین عملی نموده و با رضایت خود آن را پرداخت کرده است (مانند معاملات حرام)، صرف توبه و پشیمانی واقعی سبب بخشودگی این حرام غلیظ و شدید میشود و نیازی به برگداندن آن نیست، برخلاف غصب و سرقت که قبول توبه در گرو ردّ مال و جلب رضایت خواهد بود.
• محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن السكوني ، عن أبي عبدالله ، عن أبيه عن آبائه عليهمالسلام قال : أتى رجل عليا عليهالسلام فقال : إني اكتسبت مالا اغمضت في مطالبه حلالا وحراما ، وقد اردت التوبة ولا ادري الحلال منه ولا الحرام فقد اختلط عليّ؟ فقال عليهالسلام : اخرج خمس مالك ، فان الله رضي من الانسان بالخمس ، وسائر المال كله لك حلال.[7]
براساس این روایت موثقه، اگر کسی بدون در نظر گرفتن حلال و حرام، اموالی را کسب نموده باشد و بخواهد توبه نماید، باید خمس اموال خود را بپردازد تا باقیماندهی آن حلال گردد زیرا پروردگار متعال به یک پنجم اموال انسان راضی میشود.