< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الوديعة/حقیقة الوديعة /منظر روائی

 

     وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عُثْمَانَ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْحَلَبِيِّ قَالَ: اِسْتَوْدَعَنِي رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي آلِ مَرْوَانَ أَلْفَ دِينَارٍ فَغَابَ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَصْنَعُ بِالدَّنَانِيرِ، فَأَتَيْتُ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهُ وَ قُلْتُ لَهُ أَنْتَ أَحَقُّ بِهَا فَقَالَ: لاَ إِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ إِنَّمَا نَحْنُ فِيهِمْ بِمَنْزِلَةِ هُدْنَةٍ نُؤَدِّي أَمَانَتَهُمْ وَ نَرُدُّ ضَالَّتَهُمْ وَ نُقِيمُ اَلشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ فَإِذَا تَفَرَّقَتِ اَلْأَهْوَاءُ لَمْ يَسَعْ أَحَداً اَلْمُقَامُ. [1]

این روایت صحیحة، درباره‌ی شخصی است که هزار دینار از یکی از کارگزاران دولت مروانیان امانت قبول کرده اما مدتی از آن مرد بی‌خبر است و نمی‌داند باید با آن مال چه کند. در این حال او به امام صادق علیه السلام مراجعه نمود و عرض کرد که شما به این مال حتی از مالک ظاهریش هم سزاوارتر هستید زیرا آنان غاصب اموال و حقوق شما بودند، پس ناپدید شدن امانت‌گذار بهترین فرصت است که این مال را اخذ نمایید، امّا امام علیه السلام از قبول آن استنکاف نمودند و فرمودند که براساس فرمایش پدرم امام باقر علیه السلام فعلا زمان صلح و سازش و زندگی مسالمت آمیز براساس یک صلحنامه‌ی نانوشته است و لذا باید به حقوق ظاهری دشمنان هم پایبند بود و امانت مخالفین را برگرداند و گمشده‌ی آنان را به ایشان رسانید و به حسب نیاز آن‌ها شهادت داد. نسبت به معنای فقره‌ی اخیر این روایت، دچار احتمال وجود دارد:

۱- مقصود حضرت آن است که اگر قرار باشد در این دوران براساس اختلافات رفتار کرد و با مخالفین به تقابل برخواست، دیگر سنگ روی سنگ نمی‌ماند و هیچکس قادر به زندگی نخواهد بود.

۲- مقصود حضرت آن است که این رفتار مسالمت آمیز باید تا زمان ظهور ولی‌عصر عجل الله فرجه ادامه پیدا کند، پس آنگاه که امام زمان به تبیین و روشنگری و جداسازی حقّ از باطل برخیزند، دیگر شرایطی برای حیات مخالفین وجود نخواهد داشت و بساط آنان برچیده خواهد شد.

این روایت ضمن اینکه بر اصل وجوب اداء امانت و عدم‌ حرمت پذیرش امانت حتی از مخالفین دلالت دارد، بیانگر آن است که لزوم امانت‌داری تا قبل از عصر ظهور، نسبت به مخالفین هم جاری است و باید به مالکیت آنان احترام گذاشت. همچنین دلالت دارد که هنگام احقاق حق و عمل به حکم اصیل اسلامی، باید به تبعات و بازتاب آن نیز دقت داشت و در برخی شرایط باید از پیاده کردن برخی احکام در جامعه خودداری کرد، همچنان که در مثل این شرایط هیچکس (مانند راوی روایت) هم مجاز نیست تا به تشخیص خود و در نظر گرفتن شرایط موردی، عمل کند.

     مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ فِي عُيُونِ اَلْأَخْبَارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْقَطَّانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا اَلْقَطَّانِ عَنْ بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ عَنْ تَمِيمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ عَنِ اَلْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ: فِي اَلْإِمَامَةِ يَشْتَمِلُ عَلَى اَلنَّصِّ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلاِثْنَيْ عَشَرَ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ ، إِلَى أَنْ قَالَ: دِينُهُمُ اَلْوَرَعُ وَ اَلصِّدْقُ وَ اَلصَّلاَحُ وَ اَلاِجْتِهَادُ وَ أَدَاءُ اَلْأَمَانَةِ إِلَى اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ وَ طُولُ اَلسُّجُودِ وَ قِيَامُ اَللَّيْلِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْمَحَارِمِ وَ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَةِ وَ حُسْنُ اَلْجِوَارِ.[2]

در این روایت ضعیفة (احمد بن حسن قطان و احمد بن یحیی بن زکریا قطان و تمیم بن بهلول و أبی‌معاویة مجهول هستند و بکر بن بن عبدالله بن حبیب نیز ضعیف است)، امام صادق علیه السلام ضمن معرفی خلفاء دوازده گانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله، فرمودند که آیین امام علیه السلام پارسایی و صداقت و درستکاری و تلاش و اداء امانت به هر نیکوکار و گناهکار و سجده طولانی یا فراوان و شب ‌زنده‌داری و پرهیز از محرمات و صبر پیشه کردن برای حصول گشایش و معاشرت نیکو و همسایه‌داری است. نسبت به مضمون این روایت دو احتمال وجود دارد:

۱- مقصود امام علیه السلام از دِينُهُمُ آن است که این خصوصیات، اصول رفتاری ائمه می‌باشد.

۲- مقصود امام علیه السلام از دِينُهُمُ آن است که این خصوصیات، محتوای اساسی دینی است که آنان موظف به تبلیغ و ترویج آن بوده‌اند.

به نظر می‌رسد باتوجه به واجب نبودن برخی از این خصوصیات مانند سجده طولانی و قیام لیل، این روایت دلالت روشنی بر وجوب اداء امانت ندارد.

     وَ فِي اَلْأَمَالِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلْكُمُنْدَانِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ.[3]

در این روایت ضعیفة (علی بن موسی کمندانی مجهول است) آمده است که امام صادق فرموده ملتزم به اداء امانت باشید حتی اگر صاحب امانت، شقی‌ترین افراد همچون قاتل سیدالشهداء علیه السلام باشد. این روایت نیز به حسب ظهور صیغه‌ی امر و شدت مبالغه‌ی حضرت، دلالت بر وجوب اداء امانت دارد و همچنين می‌فهماند که قبول امانت حتی از انسان کافر یا ناصبی حرام نیست.

     وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَ اَلْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ لِشِيعَتِهِ : عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ فَوَ اَلَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِيَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ، اِئْتَمَنَنِي عَلَى اَلسَّيْفِ اَلَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيْتُهُ إِلَيْهِ. [4]

در این روایت مصححة (اگرچه روایاتی در نکوهش هشام بن حکم وجود دارد اما باتوجه به جلالت قدر و منزلت ایشان به نظر می‌رسد این بدگویی‌ها برای حفظ جان او صادر شده است، همچنان که امام صادق علیه السلام نسبت به روایاتی که در مقام نکوهش جناب زرارة وارد شده است[5] ، بدین غرض تصریح فرموده‌اند[6] )، که حضرت سجاد علیه السلام شیعیانشان را به اداء امانت توصیه می‌کردند و می‌فرمودند که بخدا قسم اگر قاتل پدرم همان شمشیری را که با آن پدرم را به قتل رسانیده، به من امانت بسپارد، همانا من خیانت در امانت نمیکنم و آن امانت را برمیگردانم. امام علیه السلام در این روایت برای تفهیم جایگاه امانت‌داری و لزوم اداء امانت اولا قسم یاد کردند درحالی که معصومین عموما قسم نمی‌خورند و ثانیا به بدترین مورد امانت اشاره کردند که از یک سو امانت‌گذار قاتل سیدالشهداء پدر انسان باشد که یک انسان ناصبی است، و از سوی دیگر امانت، آلت جرمی باشد که خون پدر انسان با آن به ناحق ریخته شده و انسان علی القاعده چشم دیدن آن را ندارد و آرزوی ازبین بردن آن را دارد. شایان ذکر است که عبارت عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ ظهور در وجوب دارد و لحن این روایت و تغلیظ آن ظاهر در بیان حکم واقعی اولی است نه حکم واقعی ثانوی و به جهت شرایط هدنة. این روایت نیز از جمله‌ی روایاتی است که دلالت بر احترام مال کافر حربی و تأیید مالکیت او دارد زیرا اگر مالکیت طرف مقابل بر مال مخدوش باشد، علی القاعده امانتی هم واقع نخواهد شد.

     وَ فِي اَلْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ اَلْآتِي عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثِ اَلْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ: أَدُّوا اَلْفَرِيضَةَ وَ اَلْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَكُمْ وَ لَوْ إِلَى قَتَلَةِ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ.[7]

در یکی از بندهای حدیث اربعمأة که سند آن هم قابل تصحیح است، اینچنین آمده فرائض خود را اداء کنید و در مقام اداء امانت نسبت به هر انسانی برآیید حتی اگر امانت‌گذار قاتل اولاد انبیاء باشد. اداء فریضه در این روایت ممکن است ناظر به انجام واجبات یا وفای به هرگونه تعهد الزام آور باشد. بنابراین براساس تنقیح مناط یا الغاء خصوصیت، نقض پیمان و خیانت ورزیدن در هرنوع قرارداد حتی در قبال انسان پست و کافری مانند قاتل اولاد انبیاء جائز نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo