درس خارج فقه استاد حمید درایتی
1402/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الوديعة/حقیقة الوديعة /منظر روائی
• مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: كَانَتْ لِإِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ دَنَانِيرُ وَ أَرَادَ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى اَلْيَمَنِ، فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ: يَا أَبَهْ إِنَّ فُلاَناً يُرِيدُ اَلْخُرُوجَ إِلَى اَلْيَمَنِ، وَ عِنْدِي كَذَا وَ كَذَا دِينَارٌ أَ فَتَرَى أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَيْهِ يَبْتَاعُ لِي بِهَا بِضَاعَةً مِنَ اَلْيَمَنِ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِاَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: يَا بُنَيَّ أَمَا بَلَغَكَ أَنَّهُ يَشْرَبُ اَلْخَمْرَ، فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ: هَكَذَا يَقُولُ اَلنَّاسُ، فَقَالَ: يَا بُنَيَّ لاَ تَفْعَلْ، فَعَصَى إِسْمَاعِيلُ أَبَاهُ وَ دَفَعَ إِلَيْهِ دَنَانِيرَهُ فَاسْتَهْلَكَهَا وَ لَمْ يَأْتِهِ بِشَيْءٍ مِنْهَا فَخَرَجَ إِسْمَاعِيلُ ، وَ قُضِيَ أَنَّ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَجَّ وَ حَجَّ إِسْمَاعِيلُ تِلْكَ اَلسَّنَةَ فَجَعَلَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يَقُولُ اَللَّهُمَّ أْجُرْنِي وَ أَخْلِفْ عَلَيَّ فَلَحِقَهُ أَبُو عَبْدِاَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَهَمَزَهُ بِيَدِهِ مِنْ خَلْفِهِ وَ قَالَ لَهُ: مَهْ يَا بُنَيَّ فَلاَ وَاَللَّهِ مَا لَكَ عَلَى اَللَّهِ هَذَا وَ لاَ لَكَ أَنْ يَأْجُرَكَ وَ لاَ يُخْلِفَ عَلَيْكَ وَ قَدْ بَلَغَكَ أَنَّهُ يَشْرَبُ اَلْخَمْرَ فَائْتَمَنْتَهُ، فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ: يَا أَبَهْ إِنِّي لَمْ أَرَهُ يَشْرَبُ اَلْخَمْرَ إِنَّمَا سَمِعْتُ اَلنَّاسَ يَقُولُونَ، فَقَالَ: يَا بُنَيَّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ، يَقُولُ يُصَدِّقُ لِلَّهِ وَ يُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِينَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَكَ اَلْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُمْ وَ لاَ تَأْتَمِنْ شَارِبَ اَلْخَمْرِ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {وَلاٰ تُؤْتُوا اَلسُّفَهٰاءَ أَمْوٰالَكُمُ}، فَأَيُّ سَفِيهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ اَلْخَمْرِ، إِنَّ شَارِبَ اَلْخَمْرِ لاَ يُزَوَّجُ إِذَا خَطَبَ وَ لاَ يُشَفَّعُ إِذَا شَفَعَ وَ لاَ يُؤْتَمَنُ عَلَى أَمَانَةٍ فَمَنِ اِئْتَمَنَهُ عَلَى أَمَانَةٍ فَاسْتَهْلَكَهَا لَمْ يَكُنْ لِلَّذِي اِئْتَمَنَهُ عَلَى اَللَّهِ أَنْ يَأْجُرَهُ وَ لاَ يُخْلِفَ عَلَيْهِ.[1]
در این روایت صحیحة یا مصححة، امام صادق علیه السلام به پسرشان جناب اسماعیل توصیه کردند که مال خود را برای عقد بضاعة و کسب سود به شخص شرابخوار نسپار، زیرا انسان شرابخوار سفیه است و براساس آیهی قرآن، انسان نباید مال خود را به سفیه بدهد. مضافا به اینکه اگر مال خود را به شرابخوار بدهد و او آن مال را ضایع کند، نه نزد خداوند مأجور است و نه پروردگار متعال آن خلأ مالی را برای او جبران مینماید. این روایت دربردارندهی چند نکته است:
۱- امام صادق علیه السلام شارب خمر را یکی از مصادیق سفیه برشمردند که این تطبیق از دو حال بیرون نیست: اولا ممکن است منظور از سفیه در آیهی شریفه، همان معنای لغوی و سفیه عرفی و عقلائی باشد و از منظر عقلاء کسی که مبتلی به شرب خمر است، از آنجا که عقلش در معرض زوال است (نه از آن جهت که فاسق است)، سفیه میباشد. ثانیا احتمال دارد سفیه در آیهی شریفه، حقیقت شرعیة باشد و از منظر قرآن و روایات هر فاسقی سفیه و غیر قابل اعتماد خواهد بود، که از ابرز مصادیق آن، شارب خمر میباشد[2] .
۲- صرف سپردن مال به شارب خمر و کوتاهی کردن در تشخیص، به معنای عدم مسئولیت امین نیست و إخبار امام علیه السلام ازعدم تدارک الهی، به معنای عدم ضامن بودن امین نمیباشد، بلکه امین اگر به جهت تعدی یا خیانت سبب استهلاک مال را فراهم ساخته باشد، علی القاعده ضامن خواهد بود. گویا حضرت در این روایت صرفا در مقام إخبار از آنند که در خصوص این قضیه، جناب اسماعیل حتی با مراجعه به امین و دست یافتن او هم به مال خود نمیرسد و دعایش مستجاب نخواهد شد.
۳- اگرچه براساس ظهور صیغة نهی در آیه، امین شمردن شخص شرابخوار از باب سفیه بودنش علی القاعده باید حرام باشد، اما شاید به جهت بیان آثاری چون عدم مأجور بودن و عدم برگشت مال برای این عمل، بتوان گفت که سپردن مال به شرابخوار مکروه است.
۴- از عدم قبول اعتذار جناب اسماعیل به عدم رؤیت امین در حال شرب خمر، بدست میآید که باید به قول جماعتی از مؤمنین اعتماد کرد و براساس آنچه که نزد آنها مشهور است، مشی نمود زیرا بنابر بعضی از روایات، خداوند سبحان همیشه حقّ را بر زبان مؤمنین جاری میکند، اگرچه که ممکن است شرعا آنان در إخبار خود مورد تصدیق واقع نشوند (مانند شهادت دو مرد بر زنا).
• وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ قَالَ: قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَاسْأَلُونِي عَنْ كِتَابِ اَللَّهِ، ثُمَّ قَالَ فِي حَدِيثِهِ: إِنَّ اَللَّهَ نَهَى عَنِ اَلْقِيلِ وَ اَلْقَالِ وَ فَسَادِ اَلْمَالِ وَ كَثْرَةِ اَلسُّؤَالِ، فَقَالُوا: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ أَيْنَ هَذَا مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ، فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ {لاٰ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوٰاهُمْ} اَلْآيَةَ وَ قَالَ {وَ لاٰ تُؤْتُوا اَلسُّفَهٰاءَ أَمْوٰالَكُمُ اَلَّتِي جَعَلَ اَللّٰهُ لَكُمْ قِيٰاماً}، وَ قَالَ {لاٰ تَسْئَلُوا عَنْ أَشْيٰاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}. [3]
در این روایت ضعیفة (اگرچه نسبت به محمد بن عیسی بن عبید تضعیفاتی وجود دارد اما بنابر نظر صحیح، او قابل اعتماد است [4] ، و همچنین براساس تفصیل مرحوم کلینی، عدة من اصحابنا سبب ارسال این روایت نمیشود، اما هر سه سند مرحوم کلینی در این روایت منتهی به زیاد بن منذر ابیجارود میشود که توثیق صریح ندارد بلکه از سران فرقهی زیدی بوده و مرحوم کشی پنج روایت در مذمت او آورده است که نتیجتا مجرای اصالة الوثاقة نبوده و قابل اعتماد نخواهد بود[5] )، امام صادق علیه السلام فرمودند که خدای متعال از فاسد نمودن مال نهی نموده است و مستند قرآنی این حکم را آیهی شریفه ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[6] برشمردند. باتوجه به صیغه نهی در آیه و تعبیر حضرت به منهی عنه بودن افساد مال، بدست میآید که اتلاف مال حرام است و یکی از مصادیق آن، سپردن مال به انسان سفیه میباشد. [7]