< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1400/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المطلق و المقيد/مقدمات حکمت /بررسی مقدمات

به نظر مى رسد همچنان كه متأخرين از اصوليين فرموده اند، قدرمتيقن در مقام تخاطب نظير قدرمتيقن مصاديق خروجى موجب ازبين رفتن اطلاق نمى شود و مقدمه ى سوم مرحوم آخوند در مقدمات حكمة ناتمام است لكن بايد توجه داشت كه به نظر ما اساسا بين روايات استفتائى و روايات تعليمى تفاوت وجود دارد. در رواياتى كه بازاء سؤال از امام عليه السلام صادر شده است، نفس سؤال و پاسخگويى امام عليه السلام نسبت به شخص سؤال دلالت بر عدم مطلق بودن كلام دارد و باتوجه به احتمال وجود قرائن فى ما بين، اثبات اطلاق نيازمند وجود قرينة خاصة خواهد بود، اما نسبت به رواياتى كه امام عليه السلام در مقام بيان قاعده كلى و يا حكم شرعى يك مسأله عام (و لو بمناسبت سؤال) هستند، قرينة عامة (مقدمات حكمة) دلالت بر مطلق بودن كلام دارد و وجود قدرمتيقن در مقام تخاطب نيز ضررى به آن اطلاق نمى رساند.

 

مختار در مسأله

به نظر مى رسد مقدماتى كه براى انعقاد دلالت اطلاقية كلام نياز است عبارتند از :

     متمكّن بودن متكلم از بيان.

     در مقام بيان تمام مراد بودن متكلم (اصل در مقام بيان بودن متكلم + ظهور حالى متكلم در بيان تمام مراد جدى خود).

     عدم وجود قرينة متّصلة.

     عدم وجود انصراف

 

اگرچه بسيارى از اصوليين در تتمه بحث مقدمات حكمة به بيان مبحث انصراف و مناشئ آن پرداخته اند ولى به نظر مى رسد همچنان كه قرينة متصلة مانع از انعقاد ظهور اطلاقى است، وجود انصراف نيز مضرّ به شكل گيرى اطلاق مى باشد.

 

تتمة

مرحوم آيت الله خوئى مى فرمايند صدق هر ماهيتى بر افراد و مصاديق خارجى خود از منظر متفاهم عرفى گاهى به صورت تواطئ و مساوى و گاهى به صورت مشكّك و متفاوت مى باشد هرچند تشكيك در نفس ماهيات مستحيل است مثلا مفهوم انسان در تمام مصاديقش به صورت مساوى صادق است در حالى كه مفهوم عالم در مصاديقش به صورت مشكّك (هذا عالمٌ و ذاك أعلم) اطلاق مى شود. در صدق مفاهيم مشكّك بر مصاديق خود عواملى دخالت دارد كه عبارتند از :

     أعلى مرتبه عرفى — صدق ماهيت انصراف به اين فرد دارد (انصراف حرام گوشت به حيوانات).

     أدنى مرتبه عرفى — صدق ماهيت انصراف از اين فرد دارد (انصراف عالم از طلبه).

     غلبه وجودى در خارج — بنابر نظر مرحوم آيت الله خوئى اين عامل سبب براى انصراف نخواهد شد (انصراف موتور به موتور سیکلت) .

 

مرحوم آخوند نيز مى فرمايند اگرچه براى تحقق انصراف عواملى نظير :

     غلبه وجودى

     أكمل افراد

     غلبه استعمال

وجود دارد لكن انصرافى كه مانع از انعقاد ظهور اطلاقى كلام است عموما يك منشأ دارد و آن اُنس ذهنى مى باشد و تنها مصداقى كه مستلزم اُنس ذهنى مى شود، غلبه استعمال خواهد بود (چه ماهيت از حيث صدق متواطى باشد و چه مشكك). بديهى است در فرض وجود چنين انصرافى، بيان كلام مطلق و اراده ى افراد منصرف اليه موجب نقض غرض نمى باشد بلكه اراده اطلاق از چنين كلامى محتاج اتيان به قيد است. [1]

 

به نظر مى رسد اگرچه اين نكته صحيح مى باشد كه انصراف محصول اُنس ذهنى است و صرف غلبه وجودى موجب انصراف نمى شود اما اُنس ذهنى تنها با كثرت استعمال پديد نمى آيد بلكه با اسباب ديگرى مثل مناسبت حكم و موضوع نيز قابل شكل گيرى است (هرچند كه غلبه استعمال هم نداشته باشد) همچنان كه در مباحث فقهى فراوانى با در نظر گرفتن مناسبت حكم و موضوع، ادعاى انصراف شده است مانند آية شريفة ﴿أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ…﴾[2] كه مناسبت حكم و موضوع مانع از انعقاد اطلاق براى مريض مى باشد و در نتيجه مراد از مريض، خصوص مرضى است كه مانع از اتيان صوم باشد.[3]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo