< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1400/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث قطع/حجيت قطع /معنای حجيت

 

 

مباحث قطع

بعد از بيان انقسامات مرحوم شيخ انصارى و مناقشات پيرامون آن به اصل بحث مى پردازيم. يكى از حالاتى كه با التفات به احكام شرعى حاصل مى شود، حالت قطع است كه در ضمن چند بخش به بررسى مباحث آن مى پردازيم.

بخش اول - حقيقت قطع

جزم و يقين عبارت است از يك حالت نفسانى كه احتمال خلاف به صورت كلى نسبت بدان منتفى مى باشد (برخلاف اطمينان كه احتمال خلاف به صورت جزئى نسبت به آن وجود دارد) و جنبه ى كاشفيت از واقع و درك حقيقت دارد. [1]

برخى از بزرگان [2] معتقدند بين قطع و علم تفاوت وجود دارد و مايز آن دو را چنين بيان مى كنند كه قطع صرفا اعتقاد جازم و غير مشوب به احتمال خلاف مى باشد كه حجيت اعتبارى دارد اما علم اعتقاد جازمى است كه مطابق با واقع و منطبق بر آن باشد و حجيت ذاتى دارد [3] ؛ در حالى كه به نظر مى رسد اين تفاوت در خارج قابل اثبات نباشد زيرا اولا هر قاطعى، اعتقاد خود را مطابق با واقع مى داند و ثانيا كشف واقع براى شناسايى جزم مطابق با آن، حتى از طريق وحى نيز متقوّم بر دو قطع به صدور و دلالت خواهد بود. ثالثا بر اساس نظريه تفاوت حقيقت با واقعيت، درك واقع مستحيل و تمام مدركات قطعى، تخيّل مى باشد.

 

بخش دوم - حجيّت قطع

براى حجيّت قطع معانى مختلفى وجود دارد كه عبارتند از :[4]

     حجيّت كشفى — مقصود از اين حجيّت آن است كه هر قطعى با صرف نظر از منشاء آن، نزد قاطع كاشف از واقع و عين انكشاف مى باشد.

     حجيّت منطقى — مقصود از اين حجيّت آن است كه هر قطعى موجب تضمين حقانيت خود مى باشد.

     حجيّت تكوينى — مقصود از اين حجيّت آن است كه هر قطعى تكوينا موجب حركت به سوى مقطوع مى شود.

     حجيّت به معناى منجّزيت و معذّريت — مقصود از اين حجيّت آن است كه هر قطعى موجب تنجيز و تعذير قاطع در مقام امتثال بازاء مسئوليت خويش مى شود.

با توجه به اينكه حجيّت در علم اصول ناظر بر منجّزيت و معذّريت مى باشد، معناى چهارم حجيّت براى قطع مورد نظر است هرچند كه قطع طبيعتا كاشف و ضامن و محرك نيز خواهد بود.[5]

 


[1] برخى ادعا نموده اند كه اساسا حصول قطع براى انسان مستحيل است و هر جزمى كه براى او حادث شود مشوب به احتمال خلاف و لو در حد بسيار جزئى خواهد بود.
[2] میرزا مهدی غروی اصفهانی (۱۳۰۳-۱۳۶۵ق)، عالم شیعه قرن چهاردهم قمری، بنیانگذار مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک مى باشد. وی دانش‌آموخته نجف و از شاگردان میرزای نایینی بوده است كه پس از مهاجرت به مشهد، فقه، اصول و دروس معارف را تدریس نمود و به ضدیت با فلسفه پرداخت و مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک را بنا نهاد. ابواب الهدی، اعجاز القرآن، تقریرات از آثار به جای مانده از اوست. میرزا جواد تهرانی، میرزا هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی از شاگردان مکتب اصفهانی‌اند.اصفهانی در مکتب خود میان معارف الهی و معارف بشری فرق می‌گذارد و به بطلان معارف بشری قائل است و فلاسفه و عارفان را گمراه می‌شمارد. سید جلال الدین آشتیانی، در توانایی علمی میرزای اصفهانی خدشه کرده و علت مخالفت او با فلسفه و عرفان را پریشان‌حالی دانسته است. میرزامهدی در ۱۹ ذی‌الحجه سال ۱۳۶۵ق درگذشت و در دارالضیافة حرم امام رضا دفن شد.
[3] و ربّما يتوهم: انّ القطع المأخوذ في الموضوع على وجه الكشف لا يعقل أن يكون على وجه تمام الموضوع، و هو توهّم ناشئ من حسبان انّ المراد من الكشف هنا الكشف الحقيقي، الموجود في العلم، مع انّ المراد منه الكشف الزعميّ، أعني به الكشف في نظر القاطع، فان القطع هو الاعتقاد الجازم، و العلم هو الاعتقاد الجازم المطابق للواقع.نهاية النهاية فى شرح الكفاية، شيخ على الايروانى جلد ٢ صفحه ٢٥.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo