< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت سيره عقلائيه

 

از مجموع این دسته از روایات بدست می‌آید که معصومین علیهم السلام نه تنها مسئول هدایت بشر و راهبری جامعه و نهی از منکر و دفع آن هستند، بلکه موظف به رصد جامعه و مراقبت از انحراف و تربیت آحاد بشر می‌باشند[1] و خداوند نسبت به این وظیفه از آنان عهد و پیمان گرفته است[2] . باید توجه داشت که عدم قابلیت مردم نسبت به این هدایت و مقاومت آن‌ها[3] [4] [5] یا عدم اقتضاء زمان و مکان برای این هدایت‌گری، ناقض اصل این وظیفه نخواهد بود.

در کنار این مضمون از روایات، احادیثی نیز وجود دارد که هدایت در حوزه‌ی محدودتری را بر اهل البیت علیهم السلام لازم می‌دانند. به چند روایت از این قسم هم اشاره می‌کنیم:

     أحمد بن محمد بن خالد البرقي في المحاسن عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن جمهور العمي رفعه قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله : إذا ظهرت البدع في أمتي فليظهر العالم علمه[6] فمن لم يفعل فعليه لعنه الله.[7]

     قال أبو جعفر محمد بن يعقوب الكليني مصنف هذا الكتاب رحمه الله حدثنا علي بن إبراهيم عن أبيه عن العباس بن عمر الفقيمي عن هشام بن الحكم عن أبي عبد الله عليه السلام : أنه قال للزنديق الذي سأله من أين أثبت الأنبياء و الرسل قال إنا لما أثبتنا أن لنا خالقا صانعا متعاليا عنا و عن جميع ما خلق و كان ذلك الصانع حكيما متعاليا لم يجز أن يشاهده خلقه و لا يلامسوه فيباشرهم و يباشروه و يحاجهم و يحاجوه ثبت أن له سفراء في خلقه يعبرون عنه إلى خلقه و عباده و يدلونهم على مصالحهم و منافعهم و ما به بقاوهم و في تركه فناوهم فثبت الآمرون و الناهون عن الحكيم العليم في خلقه و المعبرون عنه جل وعز و هم الأنبياء عليهم السلام و صفوته من خلقه حكماء مودبين بالحكمه مبعوثين بها غير مشاركين للناس على مشاركتهم لهم في الخلق و التركيب في شيء من أحوالهم مويدين من عند الحكيم العليم بالحكمه ثم ثبت ذلك في كل دهر و زمان مما أتت به الرسل و الأنبياء من الدلائل و البراهين لكيلا تخلو أرض الله من حجه يكون معه علم يدل على صدق مقالته و جواز عدالته‌. [8]

     عده من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد و فضاله بن أيوب عن موسى بن بكر عن الفضيل قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن قول الله عز و جل: {و لكل قوم هاد} فقال: كل إمام هاد للقرن الذي هو فيهم.[9]

     علي بن إبراهيم عن أبيه عن محمد بن أبي عمير عن ابن أذينه عن بريد العجلي عن أبي جعفر عليه السلام : في قول الله عز و جل: {إنما أنت منذر و لكل قوم هاد} فقال: رسول الله صلى الله عليه و آله المنذر و لكل زمان منّا هاد يهديهم إلى ما جاء به نبي الله صلى الله عليه و آله ثم الهداه من بعده علي ثم الأوصياء واحد بعد واحد.[10]

بنابر این روایات، معصومین علیهم السلام در خصوص زمان ظهور بدعت (نه جمیع ازمنه)،‌ یا مصالح و منافع بندگان (نه مصالح شریعت)، یا مردم هم عصر خود[11] (نه تمام بشریت)، وظیفه‌ی راهنمایی و هدایت خواهند داشت، درحالی که ممکن است ادعا شود اولا بدعت وقتی صادق خواهد بود که شیوع یک رفتار از جهت کمی و کیفی به یک مقدار معتنیٰ به برسد و ثانیا بر خصوص سیره‌ی عقلائیه مبنی بر احتیاط و یا مطلق سیره‌ی عقلائیه‌ای که به حوزه‌ی شریعت سرایت کند، بدعت صدق نخواهد کرد زیرا احتیاط از منظر دین کلا پسندیده است و همچنین سلوک عملی عقلاء و لو در محدوده‌ی شریعت، انتساب به شرع پیدا نمی‌کند.

 


[1] عده‌ای با تمسک به همین سنخ از روایات، قائل به وجوب لطف نسبت به ولی عصر عجل الله فرجه شده‌اند و هدایت‌گری و ممانعت از انحراف جامعه در عصر غیبت و هشدار به خطا بودن اجماع فقهی امامیه را از تکالیف ایشان دانسته‌اند. برخی هم این روایات را دلیل بر حجیت تقریر معصوم علیه السلام دانسته‌اند زیرا سکوت امام در برابر یک رفتار غلط و ناشایست و منحرف، خلاف فسلفه ذاتی ایشان است. اخباریون نیز براساس همین روایات معتقدند که تراث روایی موجود نیازمند بررسی سندی و واکاوی صدور آن از حجت خدا نیست زیرا همین که روایات موجود در کتب روایی، معیار فتوا و عمل شیعیان قرار گرفته است، اگر صدور آن مردود و حجیت آن مخدوش می‌بود، بر معصومین علیهم السلام لازم بود تا نسبت به این امر شیعیان را آگاه نمایند، پس سکوت آنان اماره‌ی معتبر بودن روایات است. از طرفی دیگر ممکن است به پشتوانه‌ی این روایات ادعا کرد تمام آنچه که در شریعت و دین دخالتی داشته، به ما رسیده است و احتمال تضییع آن وجود ندارد، زیرا یکی از وظایف امام، اتمام نمودن دین و اکمال کردن آن است.
[2] قال امیرالمؤمنین علیه السلام فی خطبة ۱ من نهج‌البلاغة: أما وَالَّذي فَلَقَ الحَبَّةَ، وبَرَأَ النَّسَمَةَ، لَولا حُضورُ الحاضِرِ، وقِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ، وما أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماء ألاّ يُقارّوا عَلى كِظَّةِ ظالِمٍ، ولا سسَغَبِ مَظلوم، لاَءَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها، ولَسَقَيتُ آخِرَها بِكَأسِ أوَّلِها، ولاَءَلفَيتُم دُنياكُم هذِهِ أزهَدَ عِندي مِن عَفطَةِ عَنزٍ .قال امیرالمؤمنین علیه السلام فی خطبة ۱۳۱ من نهج‌البلاغة: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ، لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالصَّلَاةِ.
[3] سوره غاشیه، آيه 22.. {لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُسَيْطِرٍ}
[4] سوره انسان، آيه 3.. {إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}
[5] سوره نساء، آيه 80.. {مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}
[6] مصداق اتم عالم، امام معصوم است و اوست که عالم به تمام شریعت و احکام الهی است تا بتواند دربرابر بدعت‌ها، از دین محافظت نماید. علاوه بر اینکه احتمال وجوب اظهار علم هنگام ظهور بدعت بر علماء و عدم وجوب آن بر اهل البیت علیهم السلام قطعا منتفی و خلاف مرتکز عقلاء و متفاهم عرف است زیرا ممکن نیست وظیفه‌ی علماء سنگین‌تر از حجج الهی باشد. همچنین تعبیر علیه لعنة الله قابل تخصیص نیست تا براساس روایات دسته‌ی اول، معصومین از آن استثناء شده باشند.
[11] اگر اثبات شود که هریک از ائمه علیهم السلام مسئول هدایت معاصرین خود بوده‌اند، لزومی ندارد تا طوری سخن بگویند تا مردم سایر عصرها آن را بفهمند و به پی به مقصود امام ببرند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo