< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /اثبات معاصرت سيره

 

جواب

به نظر می‌رسد کشف امضاء شارع نسبت به سیره‌های مستحدث از طریق عمومات نافی ظلم (نهی یا حرمت) ممکن باشد زیرا گفته شد که نفی از خصوص ظلم شرعی بی‌معناست، همچنان که ادله‌ای نظیر آیه‌ی شریفه‌ی ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾[1] ، و روایات «من سنّ سنّة حسنة[2] » و «لاتنقض سنّة صالحة[3] » می‌تواند مؤید آن امضاء بشمار آید.

اگر گفته شود تمام این ادله‌ی شرعی ناظر بر سیره‌های عقلائیه ناظر بر موضوعات است (نه ناظر بر حکم) که شکی در اعتبار آن نیست هرچند که سیره‌ی مستحدث باشد ؛ باید گفت که از یک منظر، تمام سیره‌های عقلائیه هم قائم بر موضوع است و اساسا سیره‌ی قائم بر حکم وجود ندارد زیرا تمام رفتارهای عقلائی در راستای تطبیق کلیاتی است که از شارع رسیده است و سلوک عملی عقلاء به منزله‌ی تشخیص مصادیق احکام الهی می‌باشد.

 

فائدة

اکثر اصولیین استنباط یک حکم شرعی از طریق سیره‌ی عقلائیه را در گرو اثبات چهار امر دانسته‌اند:

     اثبات سیره‌ی عقلائیه بودن یک رفتار و کنش اجتماعی.

     اثبات معاصرت آن سیره با معصومین علیهم السلام. [4]

     اثبات عدم ردع و منع آن سیره از سوی اهل البیت علیهم السلام.

     اثبات دلالت عدم ردع امام علیه السلام بر موافقت و رضایت آنان.

مرحوم صدر برای اثبات معاصرت یک سیره‌ی مستحدث، پنج طریق ذکر می‌نماید و برخی از آن‌ها را تمام می‌داند[5] . آن پنج طریق عبارت است از[6] :

    1. استقراء و تحقیق میدانی — جست‌وجوی یک رفتار مشخص از عقلاء در جوامع مختلف و اثبات اتحاد آن‌ها با هرنوع نژاد و مذهب و جغرافیا و فرهنگ در آن رفتار، گویای آن است که این رفتار برآمده از عقل هر عاقلی است پس عقلاء معاصر معصومین علیهم السلام نیز لامحاله باید به همان صورت عمل می‌نمودند.

مرحوم صدر معتقدند که این روش نهایتا منجر به ظن ثبوت آن سیره در عصر اهل البیت علیهم السلام خواهد شد اما اطمینان به معاصرت آن حاصل نمی‌شود زیرا ممکن است آن سلوک عملی براساس از تکامل و تمدن و بلوغ فکری و اجتماعی عقلاء شکل گرفته باشد که در قرون گذشته بنابر انتفاء عوامل آن، منتفی بوده است.

    2. عدم سؤال پیرامون آن — اگر یک سیره‌ی عقلائی علاوه بر عصر حاضر، محل ابتلا برای قرون گذشته نیز بوده است اما با این حال هیچ اثری از سؤال و پرسش اصحاب پیرامون آن از معصومین علیهم السلام وجود ندارد (مانند اعتماد بر خبر ثقة که در گذشته براساس صعوبت اطلاع‌رسانی و ندرت تعدد إخبار، بیشتر محل ابتلا بوده است)، بدست می‌آید که در عصر گذشته نیز براساس همین رفتار، سلوک می‌نمودند و احتیاجات خود را مرتفع می‌ساختند زیرا اگر آن رفتار نادرست می‌بود حتما امام علیه السلام از آن منع می‌نمود و سکوت ایشان و متحیر گذاشتن مردم نیز منتفی است.

بدیهی است که این طریق صرفا برای اثبات معاصرت سیره‌هایی کارآمد خواهد بود که در گذشته نیز مورد احتیاج مردم بوده است (برخلاف حقّ تألیف).

    3. عدم وصول بدیل — اگر یک سیره‌ی عقلائی علی القاعده در گذشته نیز مورد نیاز بوده اما در عین حال بدیلی برای رفع آن نیاز از جانب آنان به ما نرسیده است (مانند اعتماد بر ظواهر)، بدست می‌آید که این سیره در سابق هم وجود داشته است و گذشتگان هم براساس آن نیازات خود را برآورده می‌کردند.

این طریق نیز مانند مورد قبل، منوط به اثبات نیاز مستمر در مورد یک سیره است.

    4. نقل تاریخی و روایی — تحلیل فضای فکری روات و مضمون سؤالات و شرائط حاکم بر عصر صدور روایات و همچنین تجمیع شواهد تاریخی و قرائن مختلف، می‌تواند حاکی بر وجود یک رفتار عملی راسخ در میان آحاد آن عصر باشد.

    5. تحلیل شخصی — ممکن است براساس تحلیل یک سبک رفتاری و سنجیدن پارامترهای مختلف و عوامل تأثیرگذار نسبت به آن، به این نتیجه رسید که آن رفتار اختصاص به زمان خاصی نداشته و طبیعتا در عصر اهل البیت علیهم السلام هم باید موجود می‌بوده است.

 


[2] محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن أبيه و علي بن محمد القاساني جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن فضيل بن عياض قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الجهاد أسنه هو أم فريضه، فقال: ... و قد قال رسول الله صلى الله عليه و آله، من سن سنه حسنه فله أجرها و أجر من عمل بها إلى يوم القيامه من غير أن ينقص من أجورهم شيء.وسائل الشیعة جلد ۱۵ صفحه ۲۴ رقم ۱۸۰۳۰۲.
[3] قال امیرالمؤمنین عليه السلام ـ في كتابٍ لَهُ إلى الأشتَرِ لَمّا وَلاّهُ مِصرَ ـ : لا تَنقُضْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صُدورُ هذهِ الاُمَّةِ، و اجتَمَعَت بها الاُلفَةُ، و صَلَحَت علَيها الرَّعِيَّةُ، و لا تُحدِثَنَّ سُنَّةً تُضِرُّ بِشَيءٍ مِن ماضِي تِلكَ السُّنَنِ، فيكونَ الأجرُ لِمَن سَنَّها، و الوِزرُ علَيكَ بما نَقَضتَ مِنها .نهج البلاغة، نامه 53.
[4] تعبیر به اتصال سیره به معصوم تسامحی است زیرا آنچه که دخیل در اعتبار سیره است، اصل وجود آن در عصر معصوم است نه تداوم و استمرار آن تا عصر حاضر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo