< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت سيره متشرعه

 

نکات

اول - اگر معاصرت یک سیره‌ی متشرعه‌ی مستحدث از طرقی که گذشت قابل اثبات نباشد یا اماره‌ای بر حدوث آن در زمان متأخر از معصوم وجود داشته باشد[1] ، حجیت آن سیره از طریق دو دلیل کشف إنّی و إخبار عملی از سنّت قابل اثبات نخواهد بود زیرا سیره‌ای که در زمان معصوم وجود نداشته، نمی‌تواند معلول تلقی از امام علیه السلام یا شهادت عملی بر دیدگاه ایشان باشد، اما اگر قرائنی بر وجود آن سیره‌ی مستحدث و ابتلای متشرعه، در عصر امام علیه‌ السلام موجود باشد و با علم عادی و طبیعی حدوث آن قابل پیش‌بینی باشد، حجیت خصوص این قسم از سیره‌های متشرعه‌ی مستحدث براساس عدم ردع امام علیه السلام قابل اثبات خواهد بود زیرا معصومین علیه السلام نسبت به چنین سیره‌هایی (حتی در حوزه‌ی مستحبات و مکروهات) نیز مسئولیت داشته و در صورت مخالفت آن با شریعت، موظف به هشدار و موضع گیری بوده‌اند، همچنان که ردع از سیره‌های متشرعه‌ی معاصرِ مخالف شرع (مانند صلاة الضُحی[2] )، بر امام علیه السلام ضروری است. [3]

به نظر می‌رسد باتوجه به نظر مختار در حجیت سیره‌های عقلائیه مستحدث، معصومین علیه السلام نه تنها در قبال سیره‌های متشرعه معاصر خود موظف به هدایت و تصحیح بوده‌اند، بلکه در برابر سیره‌های متشرعه‌ی مستحدث نیز مسئولیت راهنمایی و ارشاد داشته‌اند و از این رو مطلق سیره‌های مشترعه‌ی مستحدث نیز از طریق عدم ردع، قابل اعتبار خواهند بود.

 

دوم – مرحوم صدر معتقدند در عین اینکه ارتکازات عقلائی معاصر معصومین علیهم السلام، معتبر است اما صرف ارتکازات متشرعه‌ی معاصر آنان در خصوص تعبدیات محض مادامی که تجسم عملی نداشته باشد و به یک سلوک رفتاری تبدیل نشود، معتبر نخواهد بود[4] زیرا دلیل بر اعتبار سیره‌های متشرعه، کشف إنّی آن از رأی شارع است و این کشف إنّی نسبت به ارتکازات متشرعه وجود ندارد[5] . توضیح مطلب آنکه اصحاب ائمه علیهم السلام در عین اینکه نسبت به عملکرد خود نهایت دقت را داشته‌ و به دنبال آن بوده‌اند که موافقت شارع با تک ‌تک رفتار عملی خود را کشف نمایند (برهمین اساس زرارة از حکم وضو قبل از کوتاه کردن ناخن و موی سر و صورت می‌پرسد[6] )، انگیزه‌ای برای سنجش ذهنیت خود و صحت و سقم آن نداشته‌اند تا در مقام سؤال و تفحص آن از شارع برآیند و ائمه علیهم السلام نیز باتوجه به عدم تبلور آن ذهنیات در خارج، ضرورتی در ردع آن نمی‌دیدند. بنابراین وجود ارتکاز یکسان درمیان متشرعه را نمی‌توان معلول تلقی معصوم دانست (خصوصا با وجود عوامل مختلفی که موجب ذهنیت‌ برای معاصرین ائمه علیهم السلام می‌شده است مانند همنشینی با عامه یا فرقه‌گرایی‌ها)، درحالی که وحدت رفتار متشرعه حاکی از رأی معصوم خواهد بود.

[7]

به نظر می‌رسد اولا تنها راه برای اعتبار ارتکازات متشرعه، کشف إنّی نیست تا با نفی آن بی‌اعتباری ارتکاز متشرعه ثابت شود بلکه بنابر نظر صحیح، اعتبار آن از طریق عدم ردع و نهی امام علیه السلام قابل اثبات می‌باشد زیرا اهل البیت علیهم السلام همچنان که باید در برابر رفتار مخالف شریعت متشرعه، ابراز مخالفت نمایند، در ازاء ذهنیت‌های باطلی که در آینده نه چندان دور منجر به عمل ناصواب می‌شود نیز عکس العمل نشان دهند. ثانیا اگر ارتکازات عقلاء از جهت عدم ردع و نهی آن از جانب امام علیه السلام معتبر باشد (کما ادعی السید الصدر)، اعتبار ارتکازات متشرعه از طریق عدم ردع و نهی امام علیه السلام به طریق أولی قابل اثبات خواهد بود و تفکیک اعتبار آن دو، معقول نیست زیرا واکنش نشان دادن امام علیه السلام در قبال خصوص ذهنیت نادرست متشرعه، مهم‌تر و ضروری‌تر از عکس‌العمل نشان دادن امام علیه السلام در برابر ذهنیت نادرست عقلاء است.

 


[1] سیره‌های متشرعه‌ی مستحدث همچنان که ممکن است براساس موضوعات نوظهور شکل گیرید، می‌تواند پیرامون یک حکم جدید تحقق یابد (مانند عید دانستن مبعث نبوی).
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج4، ص101، أبواب كتاب الصلاة، باب31، ح3، ط آل البيت.. اهل سنت معتقدند که یکی از نمازهای مستحب و مسنون، صلاة الضحی است که در هنگام بالا آمدن روز و چاشت اقامه‌ می‌شود، اما در مذهب امامیه این نماز بدعت و حرام است، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله به خصوص چنین نمازی دستور نداده اند. در اینجا به یک روایت در این زمینه اشاره می‌شود
[3] ثم إن ما تقدّم من حجية السيرة المتشرعية بإحدى الأسس الثلاثة المتقدمة إنما يتم في سيرة المتشرعة المعاصرين للمعصومين الذين أمكن لهم تلقي الأحكام عل مباشرة دون سيرتهم الحادثة بعد ذلك نعم إن بنينا على حجية السيرة العقلائية المستحدثة نظراً إلى أن المعصوم له لو كان مخالفاً لها لردع عنها بعد الاطلاع عليها بسبب ظهور ملامحها أو حتى بسبب علمه بالمغيبات، وإلا لزم نقض الغرض أو التخلف عن مسؤوليته في إبلاغ الأحكام والشريعة، فمثل هذا البيان يجري فی سيرة المتشرعة المذكورة. بل قد يقال بأن هذه السيرة لو انعقدت في عصر قريب من عصر المعصومين لا كعصر الغيبة الصغرى من جميع المتشرعة من الفقهاء وغيرهم في مسألة تعبدية محضة، كشفت عن وجود دليل معتبر لو ظفرنا به لقبلناه وعملنا على طبقه.ثم إنه إذا لم تنعقد سيرة المسلمين جميعاً على شيء ولاسيرة خصوص الإمامية وانعقدت سيرة بعض المذاهب الإسلامية الأخرى مثلاً في زمن المعصومين وكانت في معرض السراية إلى أصحابنا الإمامية ولم يردعوا عنها مع إمكان ذلك، كشف ذلك عن إمضائها بنفس البيانات المتقدمة في السير العقلائیة. نعم، سيرة الإمامية المنعقدة قريباً من عصر المعصومين في مسألة تعبدية محضة قد يقال بأنها تكشف عن وجود دليل معتبر حتى عندنا، فتكون حجة بهذا الملاك.الفائق فی الاصول صفحه ۱۳۴.
[5] از این کلام مرحوم صدر و تعلیل آن بدست می‌آید که از منظر ایشان سیره‌های متشرعه‌ی مستحدث نیز معتبر نمی‌باشد و کشف إنّی نسبت به آن‌ها منتفی است.
[7] المقام الرابع: حجية ارتكاز المتشرعةلا إشكال في حجية ارتكاز المتشرعة المعاصرين للمعصومين عن بنفس الأساس الأول المتقدم في حجية القسم الأول من سيرة المتشرعة إذ البرهان الإني المذكور جار هنا أيضاً بلا فرق. وأما الأساس الثاني فهو جار هنا إن بنينا في الباب الأول على جريانه بالنسبة إلى الارتكازات العقلائية إذ لا فرق بين المقامين وأما الأساس الثالث فغير جار هنا لأنّ الارتكاز أمر ذهني بحت فلا يصدق عليه الإخبار والشهادة العملية أصلاً. ولا فرق فيما ذكرنا بين الارتكاز الذي لم يتجسد في الخارج أصلاً أو تجسد بعضه فإن البيان الأول والثاني جاريان فيما لم يتجسد منه كما أن المقدار المتجسد يمكن التمسك لحجيته بالسيرة العملية منهم. ثم إن الكلام في إحراز كون ارتكازهم بمناط تشرعهم وتدينهم نفس الكلام المتقدم في سيرتهم العملية، فتذكر.الفائق فی الاصول صفحه ۱۳۵.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo