< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت ظواهر قرآن

 

تکمله

اگرچه اصل بر حجیت ظهورات است یعنی ظاهر کلام هر گوینده‌ای قابل استناد و احتجاج می‌باشد و حجیت ظواهر نیاز به اثبات ندارد بلکه تخصیص آن به ظواهر قرآن باید اثبات شود و الا حتی ظهور روایات هم قابل اخذ نیست و اخباریین هم نمی‌توانند با تمسک به ظاهر بعضی از روایات، ادعای عدم حجیت ظواهر قرآن نمایند ؛ لکن اصولیین برای تأیید حجیت ظواهر قرآن می‌توانند به دو نوع دلیل تمسک نمایند:

نوع اول : آیات

اگرچه آیات بی‌شماری بر قابل فهم بودن قرآن و حجیت ظواهر آن و عدم توقف درک مفاهیم ظاهری مصحف شریف بر مراجعه به اهل البیت علیهم السلام دلالت دارد[1] ، اما به طور نمونه به چند گروه از آیات اشاره می‌شود:

    1. آیاتی که در مقام تحدّی و تعجیز است[2] ، مانند:

﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[3]

﴿قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‌ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ﴾[4]

﴿فَلْيَأْتُوا بِحَديثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقينَ﴾[5]

﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾[6]

بدیهی است که اگر ظاهر آیات قرآن قابل فهم نباشد، مبارز طلبی در برابر کفار و مشرکین و عاجز برشمردن مردم از آوردن مثل آن معنا نخواهد داشت (از همین رو حروف مقطعه‌ی قرآن، معجزه نیست)، چرا که هرکسی قادر است کلمات مبهمی را بیاورد و ادعا کند که هیچکس قادر بر آوردن نظیر آن نیست و ارجاع دادن کفار و مشرکین به اهل البیت علیهم السلام برای درک مفاهیم قرآن و سعی در آوردن مثلش معقول نمی‌باشد.

    2. آیاتی که متضمن تأثیر استماع قرآن است، مانند:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[7]

﴿وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[8]

﴿قَالُواْ یَا قَوْمَنَآ إِنَّا سَمِعْنَا کِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسي‌ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدي إِلَي الْحَقِّ وَ إِلي‌ طَريقٍ مُسْتَقيمٍ﴾[9]

﴿وَ إِذا يُتْلى‌ عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ﴾[10]

بدیهی است که هدایت یافتن یا ازدیاد ایمان بدون فهم معانی ظاهری آیات قابل تحقق نيست و نمی‌توان آن را تأثیر نغمه و لحن و نوای قرآن دانست. همچنین تحصیل هدایت از طریقی نادرست نیز نباید مورد تشویق و ترغیب الهی واقع شود و صرف انقیاد و تسلیم، سبب ازدیاد ایمان نخواهد بود.

    3. آیاتی که متضمن لزوم تبعیت از قرآن هستند، مانند:

﴿وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[11]

﴿اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ﴾[12]

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ﴾[13]

بدیهی است اگر قرآن قابل فهم نباشد، امر به تبعیت از آن لغو خواهد بود، همچنان که اگر برای تبعیت از قرآن لازم باشد مفاهیم آن را از معصومین علیهم السلام تلقی نمود، دیگر تبعیت از قرآن نمی‌باشد بلکه تبعیت از معصوم است.

    4. آیاتی که قرآن را هادی عموم انسان‌ها قلمداد می‌کند، مانند:

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَريضاً أَوْ عَلي‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[14]

﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[15]

بدیهی است که هدایت یافتن انسان‌ها با قرآن در گرو فهم مفاهیم ظاهری آن است و الا فقط اهل البیت علیهم السلام باید هادیان خلق باشند.

    5. آیاتی که امر به تدبّر در آیات می‌کند، مانند:

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾[16]

﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[17]

﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[18]

بدیهی است که امر به تدبّر قرآن در صورتی معنا دارد که فهم معانی آیات برای عموم مردم ممکن باشد و الا تدبّر در قرآن و اندیشیدن پیرامون آن لغو خواهد بود. علاوه بر اینکه براساس آیات فوق، عدم تدبّر در قرآن ناشی از مسدود بودن دل است نه غیر قابل فهم بودن قرآن.

    6. آیاتی که متضمن موعظه و ذکر بودن قرآن است، مانند:

﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[19]

﴿ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ‌﴾[20]

﴿وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ﴾[21]

﴿وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ﴾[22]

بدیهی است که قرآن با مفاهیم خود می‌تواند موعظه و تذکر واقع شود و لازمه‌ی موعظه و ذکر بودن قرآن، قابل فهم بودن آن است و کلام اهل البیت علیهم السلام در ذیل آیات، موعظه معصومین خواهد بود نه موعظه قرآن.

    7. آیاتی که متضمن نور بودن قرآن است، مانند:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا﴾[23]

﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ کَثيرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبينٌ﴾[24]

بدیهی است که نورانیت قرآن در صورتی محقق خواهد شد که خود به تنهایی بتواند اصل مسیر و حداقل هدایت را نشان دهد (ائمه هادیان فروع و ادامه‌ی مسیر هستند) و الا با ظلمت مساوی خواهد بود.

 


[1] اگر دلالت آیات بر حجیت ظواهر قرآن تمام باشد، روایاتی که دلالت بر عدم حجیت ظواهر قرآن دارد یا باید حمل به باطن و تأویلات قرآن شود، و یا به جهت مخالفت با قرآن طرح گردد (كل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف - ما جاء كم يخالف كتاب الله فلم أقله)، نه اینکه براساس رویکرد اخباریون، ظواهر روایات را همان اهل البیت علیهم السلام پنداشت و آن را اخذ نمود و به جهت تنافی آیات قرآن با آن، در مقام توجیه و تأویل قرآن برآمد. باید توجه داشت که اساسا معرفتی که مبدأ آن آیات قرآن باشد، تفاوت زیادی با معرفتی دارد که مبدأ آن احادیث است و قرآن نه تنها مرجّح بلکه مرجع می‌باشد و همچنین متوجه بود که میراث روایی شیعی دقیقا همان اهل البیتی نیست که براساس حدیث ثقلین، تا روز قیامت از قرآن جدا ناپذیر است.
[2] یکی از مباحث کلامی آن است که آیا اعتبار قرآن در گرو اعتبار پیامبر صلی الله علیه و آله است یا اعتبار ایشان در گرو اعتبار قرآن چرا که تا معجزه‌ی پیامبری به اثبات نرسد، رسالت او تصدیق نخواهد شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo