< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حجج و الأمارات/مباحث ظن /حجيت خبر واحد

 

     ظهور کلام در علیت وصف عرضی[1] — مرحوم نائینی می‌فرماید که خبر در این آیه‌ی شریفه اساسا به دو نوع صفت، متصف گردیده است: اول - وصف ذاتی که خبر واحد بودن خبر است (عنوان هر شئ‌ای وصف ذاتی آن شئ است)، دوم - وصف عرضی که خبر فاسق بودن خبر است. بدیهی است که اگر مبتنی بودن عمل بر تبیّن معلول وصف عرضی باشد، خبر غیر فاسق نیاز به تبیّن نخواهد داشت و حجیت خبر واحد عادل ثابت می‌شود، و اگر مبتنی بودن عمل بر تبیّن معلول وصف ذاتی باشد، در چنین حالتی تعلیق حکم به وصف عرضی از منظر عرف لغو خواهد بود زیرا اگر امری معلول وصف ذاتی باشد، استناد آن امر به وصف عرضی خلاف ظاهر و مناسبات عرفی می‌باشد.[2]

اشکال

مرحوم صدر می‌فرماید که ممکن است در عین اینکه علت یک امری، وصف ذاتی آن باشد، اما اتصاف آن به وصف عرضی نیز لغو نباشد. در این آیه نیز ممکن است مبتنی بودن عمل بر تبیّن حقیقتا معلول خبرواحد بودن خبر باشد اما با این حال، خبرواحد متصف به خبر فاسق گردیده تا علاوه بر لزوم تبیّن، مخاطب را بر فسق مخبر نیز متنبه سازد و این نوع گفتار، خلاف متفاهم عرفی نیست. [3]

     اقضاء کلام — مرحوم اصفهانی می‌فرماید[4] که ثبوتا نسبت به علت وجوب تبیّن، چهار احتمال قابل فرض است:[5]

         خصوص فاسق بودن مخبر، علت وجوب تبیّن باشد — براساس این فرض، خبر واحد عادل لزوم تبیّن ندارد و حجیت آن ثابت می‌شود.

         مجموع خبر واحد بودن خبر و فاسق بودن مخبر، علت وجوب تبیّن باشد — براساس این فرض نیز خبر واحد عادل لزوم تبیّن ندارد (انتفاء جزء العلة موجب انتفاء علت می‌شود) و حجیت آن ثابت می‌شود.

         هریک از خبر واحد بودن خبر و فاسق بودن مخبر، علت وجوب تبیّن باشد — این فرض علاوه بر اینکه بر اساس قاعده‌ی الواحد لایصدر الا عن واحد، ممتنع و مصداق توارد علتین بر معلول واحد است، خلاف ظاهر آیه و مستلزم لغویت وصف عرضی می‌باشد. [6]

         خصوص خبرواحد بودن خبر علت وجوب تبیّن باشد — این فرض با تعلیق حکم بر وصف عرضی و فاسق بودن مخبر سازگار نیست و خلاف متفاهم عرفی است.

اشکال

اولا به تعبیر مرحوم صدر این بیان مرحوم اصفهانی به نوعی استدلال بر مفهوم وصف است و اگر تمام باشد، باید قائل به مفهوم وصف در تمام جملات شویم[7] ، و ثانیا احکام اعتباری هستند و اعتباریات با محاذیر عقلی مانند امتناع واحد از کثیر مواجه نمی‌باشند، و ثالثا اساسا این قاعده و استحاله مربوط به شخص حکم است نه جنس حکم، و رابعا حتی اگر قاعده الواحد در اعتباریات نیز جاری باشد، مؤکد بودن حکم، خود بیانگر عدم وحدت حکم و کثرت آن است زیرا تا حکمی متعدد نشود، ادغام و مؤکد نمی‌گردد (طولی بودن دو حکم مانع از تأکید نیست) و اجتماع وصف ذاتی و عرضی در آیه با اینکه هریک علت مستقل بر وجوب تبیّن هستند، ممکن است به جهت تأکید باشد و این فرض خلاف متفاهم عرفی نیز نمی‌باشد.


[1] اگرچه مرحوم شیخ انصاری در صدد تقریب جدیدی از آیه برای اثبات حجیت خبر واحد ثقه بوده است، اما تقریب ایشان نیز همچون مفهوم وصف با اعتراضاتی مواجه گردیده و از این رو مرحوم نائینی برای مرتفع ساختن آن محذورات در ضمن تکمیل و تدقیق آن، همان تقریب را در لباسی نو و نسخه‌ی جدیدی ارائه فرموده است.
[3] باید توجه داشت که اگرچه عموما شأن نزول، دلیل بر تخصیص آیات نیست اما در تمام این موارد، آیات در وهله‌ی اول باید بیانگر حکم همان مورد باشند و در طول آن، حاکی قاعده‌ و بیان حکم برای سایر موارد موارد باشند. به عبارت دیگر رسالت اولی قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله، تفهیم و هدایت و تربیت مخاطبین مباشر خود بوده است و رسالت ثانوی آن‌ها، تفهیم و هدایت و تربیت ابناء بشر تا روز قیامت و ضرب قاعده و چهارچوب می‌باشد.
[5] براساس روش اجتهادی مرحوم اصفهانی و تا حدودی مرحوم آخوند، در ابتدا باید مسأله را به لحاظ ثبوتی بررسی نمود تا اگر ثابت شد که احتمالاتی در مسأله ثبوتا ممکن نیست، برای اثبات ظهور دلیل نسبت به آن تلاش واهی نداشت و برداشت آن از ظواهر ادله را تخطئه نمود.
[6] اقول: به نظر می‌رسد اصل استدلال مرحوم اصفهانی در کلام حضرت استاد به درستی نادرست تقریب نشده است. گویا مرحوم اصفهانی برای رفع این اشکال که حتی اگر خصوص وصف عرضی علت برای وجوب تبیّن باشد (فرض اول)، باتوجه به اینکه علت منحصره بودن آن وصف عرضی ثابت نشده و ممکن است وصف عرضی دیگری هم علت برای وجوب تبیّن باشد، آیه‌ی شریفه مفهوم نخواهد داشت؛ می‌فرمایند که احتمال علت تامه بودن وصف عرضی دیگر منتفی است زیرا صدور معلول واحد از دو علت تامه متباین مستحیل است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo