< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارتباطات احکام:

تا این جا کلام مرحوم اصفهانی مطرح شد اما سوالی که از ایشان پرسیده می شود این است که: شما کلام را بر اساس استدلال عقلی پیش بردید اما ما وجدانا می بینیم بین اراده و کراهت در نفس ما جمع نمی شود و امکان ندارد که یک شی را هم نسبت به ان اراده داشته باشیم و هم کراهت پس اجتماع ضدین صحیح است ؟

ایشان در پاسخ می گویند: انچه که مورد وجدان است این است که در یک لحظه نمی شود به دو چیز اراده و کراهت داشت کرد اما اگر قانون گذار (ولو غیر حکیم) در یک لحظه اراده داشت و در لحظه دیگر کراهت داشته باشد این که امری ممکن است پس فعل واحد هم واجب شد و هم حرام شد چون هم به ان اراده تعلق گرفت و هم کراهت پس اشکالی در ناحیه اجتماع ضدین نیست.

و به همین منوال اجتماع مثلین است که در ان واحد گرچه امکان ندارد که دو اراده به یک شی تعلق گیرد اما امکان دارد که در دو ان به یک شی اراده تعلق گیرد پس اجتماع مثلین جایز است.

 

دلیل استحاله اجتماع وجوب و حرمت از نظر مرحوم اصفهانی:

ایشان می فرماید:

در ناحیه اجتماع مثلین: که یک شی واحد دو وجوب مستقل داشته باشد چون لازمه ان صدور یک معلول از دو علت تامه مستقل است لذا محال است.

در ناحیه اجتماع ضدین: چون امکان ندارد که خداوند[1] هم اراده و هم کراهت به یک فعل داشته باشد چون لازمه ان این است که هم علت برای تحقق فعل وجود دارد و هم علت برای عدم تحقق وجود دارد پس وجود علت تامه بر فعل و علت تامه بر عدم فعل، محال است.

پس خلاصه مرحوم اصفهانی به نتیجه محذور عقلی رسیدند اما روش ایشان متفاوت بود.

 

نظریه دوم در استحاله اجتماع احکام خمسه با هم:

نظریه اقای خویی و عده ای دیگر از علما که ایشان هم محذور عدم امکان اجتماع احکام خمسه را عقلی می داند از باب امتناع اجتماع ضدین در امور متضاده در مبدا و منتهی.

اقای خویی می فرماید: وجود و حرمت دو امر اعتباری است و تضادی بین این دو اعتبار نیست چون امور اعتباری سهل المونه است و می شود که یک شی را هم اعتبار وجوب برای ان کرد و هم اعتبار حرمت.

پس اجتماع نفس وجوب و حرمت امکان دارد اما به لحاظ مبدا و منتهی غیر قابل اجتماع است چون مبدا وجوب و حرمت امری واقعی است. مبدا بنا به نظر عدلیه ملاک یعنی مصلحت و مفسده است پس وجوب یعنی مصلحت تامه در فعل و حرمت یعنی مفسده تامه. پس امکان ندارد که یک شی مصلحت و مفسده تامه داشته باشد و خود مصلحت و مفسده از امور واقعی و خارجی است پس تضاد در انها راه دارد.

اما طبق نظر اشاعره که احکام را تابع مصالح و مفاسد نمی دانند باز هم تضاد در مبدا وجود دارد چون اشاعره مبدا حکم را اراده و کراهت شارع می دانند چون می گویند: "الحسن ما حسنه الشارع و القبیح و ما قبحه الشارع" پس اراده و کراهت از امور واقعیه شد پس بین این دو تضاد است.

و همچنین به لحاظ منتهی هم تضاد دارند چون همیشه حکم از یک نقطه آغاز می شود که مبدا است و به یک نقطه پایان می یابد که منتهی است که در مرحله منتهی یا امتثال و یا معصیت صورت می گیرد.

احکام وجوب و حرمت به لحاظ منتهی هم تضاد دارند چون امکان ندارد که هم نماز را بخواند و هم ترک کند یا به عبارت دیگر هم صرف الوجود ان امتثال شود و هم صرف الوجود ان ترک شود. پس تضاد در منتهی هم چون از امور خارجیه است استحاله عقلی دارد.

استاد: در کلام اقای خویی نکته ای مبهم وجود دارد که ایا تضاد تنها بین وجوب و حرمت است یا بین تمامی احکام خمسه یعنی ایا بین استحباب و وجوب هم تضاد وجود دارد؟

از انجا که جمع بین امتثال وجوب و استحباب و همچنین امتثال حرمت و کراهت امکان دارد (اباحه هم امتثال ندارد) پس نظریه اقای خویی این نکته را روشن نکرد.


[1] خداوند اراده می کند شی ای را که ان مقتضی می شود که ما نیز اراده کنیم ان شی را تا ان شی تحقق یابد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo