< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1402/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: المیاه /کتاب الطهاره /المختصر النافع

 

1- بیان موضوع درس

بحثی که می خواهیم شروع کنیم، خارج کتاب «المختصر النافع فی فقه الامامیه» از محقق حلی است. گستردگی فقه در زمان ایشان ملموس بوده است. ایشان کتاب شرائع الاسلام را با آن گستره مسائل دارد. در عمده ابواب، تحریر الوسیله مرحوم امام با شرائع الاسلام محقق منطبق است. یعنی در این قرون، کتاب شرائع، در قله بوده است. فقهای امامیه گفته اند اگر فقیه زنده نداشتیم و مجبور بودیم از فقیه میت تقلید کنیم، فقیه اعلم محقق حلی است. ایشان کتاب شرائع را المختصر کرده است که المختصر النافع المختصر شرائع است. ایشان در مقدمه کتاب فرموده اگر کسی این کتاب را فهمید جزء حاملان فقه امامیه است. ایشان اصولِ اصول کار فقه را اینجا جمع کرده است. این کتاب محور بحث ماست. این کتاب شروح متعددی دارد. دو شرح از شروح این کتاب به نظر ما از همه مهمتر است. یکی کتاب «ریاض المسائل» مرحوم سید علی طباطبائی است که خواهر زاده مرحوم وحید بهبهانی است و کتاب ریاض کتاب درسی بوده است. سید احمد خوانساری نیز شرحی بر المختصر النافع نوشته است تحت عنوان «جامع المدارک فی شرح المختصر النافع»

ترتیب کتاب المختصر النافع تقریبا شبیه شرائع الاسلام است. محقق در کتاب شرائع یک تقسیم بندی برای فقه گفته که قبل از ایشان کسی نگفته بود. بعد از محقق نیز همه مقلد ایشان هستند. کتاب شرائع یک مقدمه ای دارد که المختصر النافع آن را نیاورده است. المختصر از بحث «میاه» شروع کرده است اما در شرائع بحث طهارت و معانی طهارت و... را شروع کرده است. شهید اول در لمعه مانند المختصر النافع عمل کرده است.

2- کتاب الطهاره

محقق حلی فرموده «كتاب الطهارة و أركانه أربعة: الركن الأول: في المياه»[1]

صاحب جواهر[2] ضمن این کلام نکاتی بیان کرده است.

2.1- نکاتی پیرامون «میاه»

نکته اول این است که صاحب جواهر فرموده «میاه» جمع «ماء» است که آخر آن «همزه» است در حالی که آخر کلمه «میاه» هاء است. قاعده ای در علم صرف وجود دارد که می گوید جمع، هر چیزی را به اصل خودش بر می گرداند. یعنی «ماء» در اصل «ماه» بوده است چون در جمع آن «میاه» آمده است.

نکته دوم این است که «میاه» به معنای آبها است. چرا به صورت جمع آمده است. صاحب جواهر فرموده به خاطر اینکه آب اقسامی دارد مانند آب مطلق و آب مضاف و سؤر و...

نکته سوم صاحب ریاض[3] اینجا فرموده درست است که «میاه» جمع «ماء» است و آب دارای افراد است ولی بعضی از اشیاء در اینجا فرد آب شمرده شده که حقیقتا فرد آب محسوب نمی شود مثل سؤر. آب دهان مثلا یک حیوان، که واقعا آب محسوب نمی شود. بنابراین ممکن است در بعضی از افراد اطلاق آب مجازی باشد. اگر اطلاق آب حقیقی باشد، صحت سلب ندارد در حالی که می توان آب را از بعضی از این امور سلب کرد. از یک حیث آب است و از یک حیث آب نیست. مثلا در بعضی روایات داریم که در مورد بول آمده «انما هو ماء» در حالی که عرفا به آن آب نمی گویند. در روایت آمده «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْبَوْلِ يُصِيبُ‌ الْجَسَدَ قَالَ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءَ مَرَّتَيْنِ فَإِنَّمَا هُوَ مَاء»[4]

نکته چهارم این است که آیا باید آب را تعریف کنیم. می گوییم مفهوم آب واضح است و هرچه عرف به آن گفت «آب» می گوییم همان آب است که موضوع در ادله است یعنی هرچه که عرف بگوید «آب» است و عرفا سلب «آب» از آن غلط باشد، همان موضوع ادله است. باید هر دو علامت باهم باشد.

نکته پنجم این است که وقتی می گوییم «آب مطلق» مراد از «مطلق» چیست؟ وقتی می گوییم «آب دریا» با اینکه آب به دریا اضافه شده ولی آب مطلق است و مضاف نیست. اینجا آب هرچند اضافه شده ولی چون اطلاق آب بر آن صحیح است و سلب آب از آن غلط است، می گوییم این آب، مطلق است. برای مطلق بودن آب دو معیار نیاز داریم که اشاره شد یکی اطلاق آب عرفا (یعنی عرفا به آن آب بگویند) و دیگری عدم صحت سلب. اطلاق آب به تنهایی کافی نیست بلکه باید عدم صحت سلب نیز باشد. در جواهر به این مطلب اشاره شده است.

نکته ششم این است که ممکن است در مواردی اشتباه پیش بیاید حتی با تعریفی که بیان کردید. مثلا جایی قدم گذاشتید فکر کردید آب بوده بعد معلوم می شود بول بوده است پس این ملاک تمام نیست؟ در جواب می گوییم صرف اشتباه در بعضی از موضوعات موجب تغییر ملاک نیست.

نکته هفتم این است که گاهی شک در مطلق بودن داریم، حال آیا می توان احکام آب مطلق را جاری کرد؟ در جواهر آمده اگر شک کنیم که این آب مطلق است یا نه – شبهه موضوعیه است- ایشان فرموده اگر حالت سابقه داشته باشیم استصحاب جاری می کنیم- به شرطی که استصحاب را در موضوعات جاری بدانید(استاد)- اگر حالت سابقه نداشته باشد، ایشان فرموده یک حکمی برای آب وجود دارد به نام طهارت و وقتی طاهر است شرب آن مانعی ندارد. گاهی می گویید مطهر است یعنی با آن وضو می گیریم. حال شک می کنیم که آیا این آب است یا نه و حالت سابقه ندارد. اینجا استصحاب مطهریت جاری نمی شود. استصحاب ماء بودن نیز نمی شود. ایشان فرموده در اینگونه موارد در تطهیر قابل استفاده نیست.

سوال: آب سنگینی که در انرژی هسته ای به کار می رود، آیا آب است یا نه؟ حکم آن چیست؟ جای بحث اینجا وجود دارد که هم موضوع شناسایی شود که چه فرقی دارد به آن سنگین می گویند. بعد حکم آن چیست؟

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo