< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرط بلوغ در متعاقدین /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در رابطه با شرطیت بلوغ در معاملات بود و خصوصا در اجاره و موضوع بحث ما که رابطه بین پزشک و بیمار بود. قراردادی که بین پزشک و بیمار است قرارداد اجاره است. شرط اول صحت این قرارداد، بلوغ است. معمولا در مورد پزشک این شرط وجود دارد ولی در ناحیه بیمار اینطور نیست و خیلی از بیمارها اطفال هستند.

1- شرطیت بلوغ در معاملات

در معاملاتی که جنبه مالی صرف دارد وقتی می گویید ولیّ صغیر اقدام می کند، مسأله حل می شود؛ ولی در بحث فقه پزشکی قرارداد بین پزشک و ولیّ بیمار، خود بیمار به خاطر اینکه جانش در خطر است، نحوه ای ارتباط با او پیدا می کند و سخت می شود بدون رضایت کودک اقدام کرد. باید بررسی کنیم ببینیم این مسأله از لحاظ قانونی وشرعی برای ما تغییری ایجاد می کند.

در کتاب پزشک و ملاحظات اخلاقی، که از مقالاتی که در آمریکا نوشته شده جمع آوری شده ترجمه آقای دکتر باقر لاریجانی در جلد دوم این کتاب فصل نهم عنوانی دارد به نام «سهیم کردن کودکان در تصمیمات پزشکی» مقدمه این مقاله این است «اهمیت سهیم سازی کودکان در أخذ تصمیمات پزشکی» ایشان در این مقدمه می گوید «به طور سنتی والدین و پزشکان به جای کودکان تصمیمات پزشکی را أخذ می کنند. با گسترش تفکر أخذ رضایت از بالغین صلاحیت دار در طی سی سال گذشته، افق های جدیدی در رابطه با نقش کودکان در أخذ تصمیمات پزشکی در حال بازشدن می باشد. اصول اخلاقی راهنمایی کننده در درمان بالغین، در مورد کودکان ناکافی هستند»

نکته ای از این عبارت مستفاد است که ما در دفاع از ارزش های اسلامی طوری گارد می گیریم که خود به خود شکست می خوریم. مثلا در موضوعی که مستحدثه است می خواهیم بگوییم همه مسائلش حل شده در حالی که هنوز حل نشده است. از نظر علمی هم حل نشده چه رسد به اجرایی. ولی آیا طبیعتا در نظامی که مثلا تازه شکل می گیرد همه چیز باید به راحتی و یکروزه و یکساله حل شود یا باید این مسائل خودش را نشان بدهد و مشکل که شناخته شد، برایش راه حل پیدا کنیم. در پیاده کردن اسلام و نظام اسلامی باید چیزهایی را یادبگیریم. حل خیلی از مسائل نیاز به طرح شدن مباحث در مجامع علمی و حل شدن مشکل علمی دارد بعد باید دنبال راه حل رفت. مثلا بحث عدالت، اینطور نیست که پیاده کردن عدالت کار آسانی باشد. باید مطالعات صورت بگیرد. قبل از جمهوری اسلامی دو جریان دنبال عدالت بوده اند یکی کمونیستهاست که نظام سرمایه داری را ظالمانه می دانند. پیاده کردن عدالت توسط سوسیالیسم و کمونیسم بوده است. سوسیالیسم و کمونیسم پیشنهادی برای عدالت در مسائل اقتصادی بوده است. اگر کسی بخواهد در مورد عدالت صحبت کند باید فرق بین عدالت کمونیستی و عدالت اسلامی را بداند. اگر نمی فهمد نمی تواند اجرای عدالت کند. آیا عدالت اسلامی، عدالت در جهان سرمایه داری است - چون عدالت اسلامی عدالت کمونیستی که نیست و کمونیست ها در مقابل سرمایه دارها بوده است- یعنی می خواهیم مثل آمریکا و فرانسه که نظام سرمایه داری است عدالت داشته باشیم. اگر مثل آنها نمی خواهید باشید، باید تز بدهید. مسأله ای به نام عدالت نیاز به فکر و مطالعه و آزمایش دارد. کمونیستها هفتاد سال در اجرای عدالت تلاش کردند و چارچوب فکری آنها هم مشخص بود ولی موفق نشدند و در دنیا شکست خوردند. یعنی راهی که برای به دست آوردن عدالت بود به شکست منجر شد. مسیر سرمایه داری هم به شکست نزدیک است و بعضی جاها شکست خورده است. عدالتی که ما می خواهیم غیر از این دوتاست و فهم و اجرای آن بسیار سخت است. بعد ما حاضر نیستیم حتی روی آن نه مطالعه کنیم و نه فکر کنیم.

این کتاب متواضعانه گفته اصول درمانی که داریم در مورد کودکان کارایی ندارد و باید فکر کرد و اصول جدیدی چید. کسانی هستند که مدافع انقلاب هم هستند ولی صورت مسأله را پاک می کنند و می گویند مشکلی نیست در حالی که مشکل وجود دارد و قبل از مشکل اجرایی، مشکل نظری و علمی است.

رهبری به همین طریق در حال کارکرد هستند. مثلا در بیانیه دوم انقلاب آسیب شناسی کرده اند و فرموده اند اینجا عقب هستیم و باید برایش راه حل پیدا کرد ولی نمی گویند که راه حل ندارد برعکس بعضی خودباخته های غربگرا. همچنین نمی گویند همه مسائل حل شده است؛ می گویند مسأله هست ولی باید دنبال راه حل بود.

ما اگر در حوزه های علمیه روشی که رهبر معظم دارند به عنوان سیره پیاده نکنیم، و دفاع ما از دفاع های خشک و بسته شد و تا کسی خواست حرف بزند بگوییم تو نمی فهمی و اسلام همه چیز دارد -بله اسلام همه چیز دارد ولی نیاز به کنکاش و مطالعه و فکر و نظریه پردازی و استنابط دارد- راه به جایی نمی بریم. اگر استنباط نکنیم، در مجال علمی و اجرایی از دنیا عقب خواهیم افتاد. یکی از مسائلی که در مردمی بودن روحانیت نیز تأثیر دارد این است که وقتی از علمای قدیم سؤال می پرسیدند می گفتند صبر کن تا نگاه کنم و اگر نمی دانست می گفت نمی دانم.

حال در قرارداد درمانی که یک طرف آن صغیر است باید چکار کنیم از یک جهت مسأله واضح است که باید ولیّ تصمیم بگیرد ولی آیا صبی هم نقش دارد یا نه؟ باید بررسی شود.

مورد صبی همیشه مانند معامله یک خانه برای بچه یتیم نیست بلکه گاهی بحث درمان است که ممکن است در این درمان عیب جدی به عضوی از فرزند وارد شود مثلا یک دست او قطع شود یا نابینا شود که دیگر قابل جبران نیست.

بحث سهیم کردن کودک در بحث پزشکی به این معنا نیست که ایجاب و قبول او را صددرصد به او واگذار کنیم. سهیم بودن به نظر عرفی بحث معقولی است. حال باید بحث فقهی آن را بکنیم و ببیینیم نظر فقه چیست همچنین نظرات غیر مسلمانها را ببینیم و بررسی کنیم که آیا با ما متفاوت است یا نه؟

گفتیم محقق اردبیلی شرطیت بلوغ را به نحوی زیر سؤال می برد. کلام ایشان را به عنوان اولین کسی که خلاف مشهور نظر داده باید بررسی کنیم و بعد ببینیم بعد از ایشان علما چه نظری داشته اند و بعد تصمیم نهایی بگیریم.

محقق اردبیلی می فرماید در قواعد، علامه حلی فرموده معاملات صبی صحیح نیست مگر در مواردی مانند عبادات و... یعنی اینکه امکان معامله صبی در بعضی موارد صحیح باشد، وجود دارد. همین که امکانش وجود دارد نمی توانید بگویید صبی مسلوب العباره است. گفتیم اگر صبی وصیت کند و عبدی را مدبر کند صحیح است. وقتی استثناء کنیم معلوم است که بار حقوقی برای صحبت کودک قائل شده ایم و مسلوب العباره نیست. آیا نمی شود از این به عنوان قرینه استفاده کنیم و بگوییم شاید در موارد دیگر هم که فکر می کنیم عبارتش بی تأثیر است، تأثیری قائل شویم.

علامه حلی در بعضی از کتب فرموده اند مسأله بلوغ شرط اصلی نیست آن چیزی که واقعا شرط است، عقل است. اگر عقل باشد، قاعدتا باید بپذیریم ولی ازآنجایی که عاقل بودن و نبودن مضبوط نیست مرزی به نام بلوغ قرار داده اند و گفته اند معمولا از این سن به بعد کار او درست است مگر اینکه سفیه باشد -البته کلام ایشان استحسان است- بلوغ قرینه ای است برای احراز عقل. حکمت بلوغ این است که شخص بالغ غالبا عاقل است. اما اگر بلوغ را شرط نمی کردید باید مورد به مورد کودک را بررسی می کردید که آیا عقل او محرز است یا نه؟

محقق اردبیلی از آیه مبارکه صحت معامله را استفاده کرده و فرموده «فان ظاهر الآية كون الاختيار قبل البلوغ»[1] البته اختبار درست است و اشتباه اختیار نوشته است. آیه فرمود﴿وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ﴾[2] این اختبار کی باید باشد؟ ایشان می فرماید باید قبل از بلوغ باشد چون وقتی که بالغ شد نیاز به اختبار ندارد. ایشان فرموده «و الظاهر منه وقوع المعاملة أيضا، و التفويض إليه بالكلية» ظاهر کلمات دیگر فقها این است که تفویض کلی به او نمی دهیم بلکه مقدمات معامله را به او می گوییم انجام دهد.

در فقه پزشکی بحثی داریم که کسی می خواهد زیر نظر پزشک باشد و بالغ است ولی نمی دانیم عاقل است یا نه؟ باید آزمایش شود.

محقق اردبیلی می فرماید «فإذا تحقق الرشد يكون ما فعله صحيحا» اگر معلوم شد معامله را رشیدانه تمام کرد، همین معامله ای که کرده صحیح است نه اینکه ولیّ او دوباره معامله کند. محقق اردبیلی می فرماید بنابراین از خود آیه می فهمیم که اینطور نیست که معامله صبی به طور کلی بی اثر باشد.

اینطور که از آیه می فهمیم اصل رشد، باید مورد آزمایش قرار گیرد و بعد از آزمایش و معلوم شدن رشد، خود معامله صحیح است.

حال به محقق اردبیلی می گوییم این که آیه گفته معامله صحیح است باید به سن بلوغ هم رسیده باشد یا نه؟ اگر معامله کرد و بلوغ هم نبود ولی رفتارش رشیدانه بود و مال را ضایع نکرد، شما می خواهید بگویید معامله صحیح است در حالی که ظاهر آیه این است که بلوغ شرط است. مطلبی که ایشان فرموده از باب اینکه اجازه دهیم معامله کند صحیح است اما آیه می گوید آزمایش کنید تا دو چیز را احراز کنید یکی رشد و بلوغ. طبق بیان شما فقط رشد احراز شد نه بلوغ. ایشان می فرماید همینکه رشد تحقق پیدا کرد معامله صحیح است «فإذا تحقق الرشد يكون ما فعله صحيحا».

از آیه می فهمیم باید رشد و بلوغ با هم باشد. اگر بلوغ احراز نشد چطور طبق آیه بگوییم معامله صحیح است. باید اجازه ای از جانب ولیّ بیاید وگرنه معامله صحیح نیست.

به نظر از این آیه مستفاد است که بلوغ شرط است ولی ایشان می فرماید همینکه رشد باشد کفایت می کند برای صحت معامله. «وابتلوا» می گوید نظر ولیّ شرط است یعنی شما باید آزمایش کنید. از آیه مستفاد نیست که مستقلا معامله کند بلکه شما باید اختبار کنید.

ما از شرطیت بلوغ رفع ید نمی کنیم ولی اینکه فقها گفته اند صبی مسلوب العباره است باید ببینیم از کجا این را گفته اند و دلیلشان چیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo